امام رضا (ع) و الگوي رفتار ارتباطي با پيروان ساير اديان و مذاهب

يکي از مباحث مهم اخلاق کاربردي – که امروزه جامعه اسلامي را به چالش فراخوانده – مساله چگونگي رفتار و ارتباط با پيروان «ديگر اديان» است. هر چند اين مساله در گذشته نيز وجود داشته، اما با طرح تئوري حکومت اسلامي و ديگر مباحث نوين کلامي، از جهت بررسي مباني نظري و کاربردي، مورد توجه انديشمندان قرار گرفته است، از اين رو، نگارنده در نوشتار حاضر، با توجه به نياز علمي جامعه امروزي به مباحث اخلاقي و بحران معيار در رفتار با غيرمسلمانان، در صدد استنباط و ارائه الگوي رفتار ارتباطي با پيروان ساير اديان در پرتو سيره رضوي (ع) است. به اين منظور، ابتدا به طرح دقيق مساله پرداخته، براي حل مساله، تصويري از هويت و چيستي «دين» در فرهنگ رضوي ارائه مي دهد. در ادامه بحث، پلوراليسم ديني «هنجاري» به عنوان فرضيه و پاسخي به مساله رفتار با پيروان ديگر اديان از ديدگاه امام رضا (ع) مورد تحليل قرار مي گيرد. پايه گذاري و ترويج «گفت و گوي اديان» توسط حضرت (ع)، از ديگر مباحث مهم اين پژوهش است.
غايت نوشتار حاضر، در استنباط و ارائه شاخص هاي الگوي رفتار ارتباطي با پيروان ساير اديان در پرتو سيره رضوي تحقق مي يابد. در اين مقال، ادعا و اثبات شده است که از ديدگاه حضرت رضا (ع)، مناسبات ما با غيرمسلمانان بايد مبتني بر اخلاق انساني، احترام و مهرورزي، مدارا و تسامح ديني، آزادي فکر و بيان، مخاطب شناسي و آشنايي با زبان و متون مقدس ديگر اديان و همزيستي مسالمت آميز باشد.
فلسفه حيات در فرهنگ شيعي معاصر

در علوم اجتماعي معاصر غربي، رويکردهاي گوناگوني در تعريف و تبيين فرهنگ وجود دارد که ريشه آن را مي توان در مباني فلسفه غرب و اساسا شکل گيري دنياي نوعا متجدد جستجو نمود. در اين تعاريف، همواره تکيه بر تمايلات طبيعي و تعلقات دنيوي مردم بوده است. علامه محمدتقي جعفري (1302-1377) از متفکران معاصر شيعي، چنين فرهنگي را فرهنگ پيرو مي داند که برخي اصول عاليه انساني، مانند فرهنگ قداست علم و معرفت را پايمال نموده است. اما در مقابل، فرهنگ پيشرو ريشه در اصول ثابت حيات تکاملي انسان داشته، مستند به تعقل سليم و احساسات تصعيدشده مردم است. در اين رويکرد، مقصود از فرهنگ، پديده هايي است که حيات معقول بشر را قابل درک ساخته، بالتبع پذيرش آن موجب انبساط رواني انسان ها در زندگي هدفدار مي گردد. در منطق قرآن، چنين حياتي، حيات طيبه است. از منظر علامه طباطبايي (1281-1360) مفسر معاصر شيعي و شارحان او، حيات طيبه با سه شاخص مهم ايمان، عمل صالح و اخلاق فاضله شناخته مي شود. در نگاه استعاري او، ايمان در حکم ريشه اي است که در زمين چنگ انداخته، محکم شده است. اخلاق فاضله در حکم ساقه و شاخه و اعمال صالحه، آثار شجره طيبه دين مي باشند که هر لحظه قابليت فزوني دارند.
علل تداوم حکومت سادات آل کيا در گيلان

آل کيا حکومتي محلي بود که در فاصله سده هاي هشتم تا دهم هجري قمري، در بخشي از گيلان موسوم به «بيه پيش» قدرت را به دست گرفت. فرمانروايان اين حکومت، جملگي از سادات بودند و نسب خود را به امام سجاد (ع) مي رساندند. شاه عباس اول، بنابر مطامع سياسي و اقتصادي، بساط حکومت کيايي را از گيلان برچيد. از آنجا که آل کيا در بين حکومت هاي محلي گيلان پس از ورود اسلام طولاني ترين حکومت را دارد، پژوهش حاضر تلاش دارد عوامل ماندگاري اين حکومت شيعي را مورد بررسي قرار دهد. جمع آوري مطالب در اين نوشتار بر اساس روش کتابخانه اي است. تجزيه و تحليل مسائل بر اساس روش تاريخي و با تکيه بر توصيف، تطبيق و تحليل محتواست و تفسير رويدادهاي تاريخي، بر اساس تقدم زماني رويدادها صورت پذيرفته است.
علل و عوامل ناپايداري حکومت شيعي فاطميان در مغرب

حاکميت و نفوذ فاطميان در مغرب اسلامي، کوتاه و گذرا بود. کوشش هاي آنان براي اشاعه عقايد اسماعيليان در مغرب با موفقيت چشمگيري همراه نبود. پژوهش حاضر در صدد است علل و عوامل عدم گسترش عقايد اسماعيلي و علل ناپايداري نفوذ فاطميان در مغرب را مورد بررسي قرار دهد. فاطميان با وجود آنکه پايگاهي نسبتا قدرتمند در دوران قيام و دعوت در مغرب به دست آوردند، بعد از رسيدن به حکومت، در اثر سياست هاي خاصي که در پيش گرفتند، نتوانستند اين نفوذ را حفظ کنند.
تجلي فرهنگ انتظار در قيام هاي دو قرن اول هجري در ايران

فلسفه انتظار، علاوه بر ابعاد معنوي و دعوت انسان ها به خير و صلاح، در بعد اجتماعي، تلاشي براي برقراري ساختار اجتماعي بر مبناي عدالت و برابري است. در طول تاريخ، منتظران اديان و آيين ها چشم به ظهور منجي و مصلحي اجتماعي داشته اند. آموزه هاي قرآني بشارت جامعه اي را مي دهد كه انسان هاي صالح، وارث آن هستند. احاديث و روايات تاكيد دارند كه منجي مورد نظر، از خاندان پيامبر بوده، با نام «مهدي» شناخته مي شود.
مقاله حاضر قيام هاي دو قرن اول هجري را كه با رويكرد فلسفه انتظار و به نام مهدي (عجل اله تعالي فرجه الشريف) صورت گرفته و در تحولات سياسي و اجتماعي ايران تاثيرگذار بوده است را در سه گروه: قيام هايي با توسل به انديشه موعودگرايي شيعه به نام مهدي؛ قيام هاي مسلمانان، عليه خلافت اموي و عباسي به نام الرضا من آل محمد؛ قيام هاي ايرانيان بر اساس افكار مذهبي التقاطي اسلام و باورهاي پيش از اسلام مورد بررسي قرار مي دهد. اين قيام ها در نهايت، موجب آشنايي مردم ايران با حقوق انساني و اسلامي شان شد.
بررسي نقش حسينيه اعظم زنجان در ترويج دينداري اين شهر

پديده دسته روي در ايام محرم الحرام در جهت تعظيم و تکريم شهادت حضرت سيدالشهدا (ع) امام سوم شيعيان، امري کاملا مرسوم در ايران و ساير جوامع شيعي جهان به شمار مي رود. درحاليکه دسته روي عموما در روزهاي نهم و دهم (تاسوعا و عاشورا) محرم و به صورت محلي و جدا جدا انجام مي گيرد. دسته روي مهم شهر زنجان، در روز هشتم محرم، با عنوان «يوم العباس»، به صورت يکپارچه، متشکل از يک دسته عظيم که از ادغام ده ها دسته کوچک محلي در يکديگر، پديد آمده، انجام مي شود. مقاله حاضر، در ابتدا، اين مراسم سوگواري جمعي مهم کشوري را به شيوه مردم نگارانه شرح و توصيف مي کند و سپس زواياي مختلف کارکردهاي اجتماعي اين آيين عزاداري را در جهت ارتقا همبستگي ديني مردم اين استان و نيز تقبل آسيب هاي اجتماعي آن جامعه در ايام سوگواري مذکور، با استناد به مشاهدات و تجربيات و شنيده هاي معتبر، تحليل و تفسير مي کند.
آزادانديشي در حوزه هاي علميه شيعي: شخصي يا نهادين؟

اگرچه مساله آزادانديشي از ديرباز در آموزه هاي ديني مورد تاکيد و توجه بوده است، اما همواره با دشواري هايي روبرو بوده است. اينکه چگونه اين مشکل در نهاد روحانيت شيعه و حوزه هاي علميه پا گرفت و چرا بسياري از عالمان آزادانديش با دشواري مواجه شدند، موضوع اين مقاله است. مدعاي نگارنده اين است که آزادانديشي در سازمان روحانيت شيعي، همواره دغدغه اي شخصي بوده، به دغدغه اي نهادي تبديل نشده است؛ از اين رو آزادانديشي توسط معدودي از عالمان مورد توجه بوده است. با اين وصف، سازمان روحانيت شيعه بايد ضمن آسيب شناسي اين مساله، با حمايت رسمي و نهادي از آزادانديشي، زمينه هاي بسط و رونق دانش هاي اسلامي را پديد آورد و مساله آزادانديشي را در سازمان روحانيت نهادينه سازد و آن را از يک مساله شخصي به مساله اي نهادي و سازماني، ارتقا و تعالي بخشد.
التباس فضل بن شاذان شيعي و سني از قرن سوم هجري

فضل بن شاذان نيشابوري، متکلمي شيعي و فضل بن شاذان رازي، دانشمندي سني است. اشتراک در نام، معاصر بودن و همساني عناوين برخي تاليفاتشان، سبب شده از زمان ابن نديم بغدادي (م 380ق) به بعد، التباسي پديد آيد و نام يکي با ديگري اشتباه گرفته شود.
در اين مقاله به ايجاز، به تسلسل تاريخي خلط و مصاديق آن، اشاره شده، براي تمايز آن دو شخصيت، از راهكارهايي همانند بازشناسي کنيه، جد، استادان، شاگردان، تخصص و تصنيفات هر يک، استفاده شده است. تخصص اصلي «ابوالقاسم فضل بن شاذان بن عيسي رازي» (م 290ق)، در علوم قرآني و علم تفسير، به ويژه دانش قرائات بوده و با دانش فقه نيز آشنا بوده است. مشايخ و شاگردان وي، همگي جزو اهل سنت به شمار مي آيند. اما ابومحمد فضل بن شاذان بن خليل نيشابوري (م260 ق)، در دانش هاي حديث، فقه و کلام شيعي نامبردار است. وي نظريه پرداز ارشد علم كلام و مولف ده ها رديه، بر گرايش هاي کلامي عصر خويش مي باشد.
نقش حزب الدعوة الاسلاميه در گفتمان مقاومت جنبش شيعي عراق

جنبش سياسي – اجتماعي نوين شيعه در عراق، در فضاي گفتماني حاکم بر جامعه عراق در دهه 1940 به بعد شکل گرفته، ارتباط تنگاتنگي در ابعاد انديشه اي و سياسي با زمينه اجتماعي تاريخي عراق دارد. رويدادهايي چون گسترش انديشه هاي کمونيستي و ناسيوناليستي، و پس از آن روي کار آمدن حزب بعث در سال 1968 و سرکوب سازمان يافته شيعيان و اعمال تبعيض هاي آشکار، گفتمان جنبش شيعي عراق و حوزه هاي علميه را وادار به نوزايي در انديشه سياسي و حوزه تفکر کرد که تجسم آن را مي توان در آراي شهيد صدر و تشکيلات حزب الدعوة الاسلاميه و مبارزه بيش از چهار دهه اي آن به عنوان گفتمان مقاومت، در برابر گفتمان هاي قدرت ديد.
در اين مجال، گفتمان اسلام گراي جنبش شيعي عراق و حرکت اجتماعي – سياسي مبتني بر آن، در سه دوره کلان گفتماني بررسي مي شود: در دوره اول، ايده جهان شمولي و مبارزه با گفتمان مارکسيستي و ناسيوناليستي. دوره دوم، ايده محلي گرايي و در دوره سوم، راديکاليزه شدن، معناي ثابت گفتمان هستند.
اعتبار راي اکثريت از منظر فقه القرآن شيعه

امروزه راي اکثريت و عمل به آن، يکي از موضوعات جديد و محوري نظام هاي دموکراتيک به شمار مي رود. عمدتا نظام هاي سياسي اومانيستي به فراخور اصول و مباني فکري مورد پذيرش خود، تلاش مي کنند اعتبار فزاينده اي به راي اکثريت ببخشند و از اين رهگذر مردم سالار بودن واقعي خود را به اثبات رسانند؛ اما در نظام مردم سالاري ديني که بر پايه و اساسي متفاوت بنيان نهاده شده است و خداوند متعال در کانون و مرکزيت امور قرار دارد، بايد اين موضوع از منظر فقه القرآن و فقه الحديث واکاوي شود. پاسخ اين موضوع در اين نوشتار از منظر فقه القرآن و با تاکيد بر ديدگاه هاي مفسران شيعه مورد بررسي قرار مي گيرد. ديدگاه برگزيده در اين باره آن است که نظريه اکثريت اغلب جنبه اعلامي داشته، تصميم گيري نهايي به جز در موارد خاص، با حاکم اسلامي منصوب از طرف خداوند است.
کهن ترين اثر شيعي در شرح دعاي سمات و مولف آن

شيخ ابراهيم کفعمي، محدث برجسته امامي در سده نهم و دهم هجري، اثر كمتر شناخته شده اي به نام صفوة الصفات في شرح دعاء السمات دارد که قديمي ترين شرح دعاي سمات است. اين كتاب به رغم جايگاه و اهميتش، هنوز نسخه اي خطي است. اين مقاله ابتدا به شرح حال و معرفي آثار كفعمي مي پردازد؛ سپس اين اثر مهم را بررسي و واكاوي مي كند و به مباحث مهمي همچون منبع شناسي و روش شناسي كفعمي در اين كتاب مي پردازد. اين مقاله به ديگر مطالب مهم مطرح شده در اين كتاب، همچون علوم ادبي، پيامبرشناسي، فرهنگ شناسي، مکان شناسي و طبيعت شناسي نيز مي پردازد.
نهاد نقابت در خراسان طي قرون چهارم و پنجم هجري

شکل گيري نهاد نقابت در قرن سوم هجري، نقطه عطفي در تاريخ اسلام است. سادات به دليل انتساب به پيامبر در جامعه اسلامي مقام و جايگاه ويژه اي به دست آوردند. هدف از اين نهاد، اجتناب از شرايطي بود که سادات تحت نظارت غيرسادات قرار مي گرفتند.
با مهاجرت سادات به مناطق مختلف جهان اسلام، شبکه گسترده اي از نقبا بر امور سادات نظارت مي کردند. دشواري امور مربوط به حفظ انساب سادات، ارتباط عميق و گسترده اي بين نقبا و نسب شناسان به وجود آورد که در نتيجه آن، علم انساب شکل گرفت.
سابقه مهاجرت سادات به خراسان، به قرن نخست هجري بازمي گردد که با عزيمت امام رضا و به تبع آن، شهادت حضرت در اين خطه، شدت بيشتري يافت.
خراسان در قرون چهارم و پنجم هجري، مرکز حاکميت سلاطين سني مذهب ساماني، غزنوي و سلجوقي بود و نقبا در نواحي مختلف آن حضوري فعال داشتند؛ بنابراين با بررسي فعاليت نقباي خراسان، روابط حاکمان و نقبا روشن تر مي شود.
در مقاله حاضر با رويکردي توصيفي ـ تحليلي سعي شده است پس از بررسي تاريخچه نهاد نقابت، فعاليت نقبا در خراسان و مسايلي که با آن درگير بوده اند، روشن تر شود.
شاخصه هاي عرفان ناب شيعي

عرفان، برترين نوع معرفت نسبت به برترين حقيقت هستي است و به تعبير قدما، اشرف علوم به اشرف موضوعات است؛ گرايش به عرفان نيز ريشه در فطرت انسان دارد؛ از اين رو، عرفان جاذبه اي بي مانند دارد و بسياري از تشنگان کمال در طلب آن سر از پا نمي شناسند. از سوي ديگر، به دليل گران بها بودن گوهر عرفان، انواع کاذب و جعلي آن بسيار و در نتيجه، تشخيص عرفان حقيقي از عرفان کاذب و ناقص دشوار است. اغلب به سبب تزيين و آراستگي ظاهر و استفاده از حيله و نيرنگ، بازار شبه عرفان هاي دروغين پررونق و عرفان ناب، مهجور و منزوي است. با اينکه عرفان، باطن معارف اسلامي و بعدي جدايي ناپذير از معارف شيعي است، متاسفانه چونان خورشيد پس پرده هاي تيره ابر، پنهان و حقيقت آن ناشناخته مانده و بسياري از طالبان تشنه آن حيران و سرگردان به اين سوي آن سوي مي روند؛ از اين رو براي بهرمندي از موهبت عرفان و مصونيت از شبه عرفان ها و معنويت هاي جعلي، شناخت شاخصه هاي عرفان راستين، که همان عرفان ناب شيعي است، از ضروريات است. به عنوان گامي کوچک در اين مسير طولاني، در اين نوشتار برخي از اهم مختصات عرفان شيعي به اجمال طرح مي شود.
مناقب اهل بيت در روايات تفسير ثعلبي

ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبي يا ثعالبي (م. 427ق) از فقيهان و مفسران شافعي مذهب و مولف تفسير «الکشف و البيان» است. ثعلبي در تفسير اثري خود، روايات پرشماري در فضايل اهل بيت آورده است. در اين مقاله، رواياتي که ثعلبي در فضايل اهل بيت و ذيل آيات نقل کرده است، مورد بررسي قرار گرفته، نگارنده آنها را به دو دسته تقسيم کرده است: رواياتي که فقط در شأن اهل بيت نقل شده و رواياتي که در شأن اهل بيت و ديگران نقل گشته است.
گفتني است ثعلبي که از مفسران بنام شافعي مذهب است، به جايگاه والاي اهل بيتدر قرآن نزد مسلمانان عنايت ويژه اي دارد و در ذکر پاره اي از روايات و آيات فضايل اهل بيت با مفسران امامي هم صداست.