امالي نويسي در تاريخ حديث شيعه

پژوهش حاضر کوشيده است سير نگارش امالي در حديث شيعه را بررسي کند. سابقه امالي نويسي در حديث شيعه، به عصر رسول خدا (ص) مي رسد، به گونه اي که اولين امالي در زمان حيات ايشان و به املاي آن حضرت و خط حضرت علي (ع) سامان يافت. در دوران حضور امامان معصوم (ع) شاهد پديد آمدن اين قبيل آثار هستيم که «امالي» هشام بن حکم، «امالي» نوبختي، و «امالي» ابوبکر بن عياش از آن جمله اند. پس از اين دوران، يعني عصر غيبت، نيز تعداد قابل توجهي از محدثان به امالي نويسي همت گماشته و آثار فاخري از خود برجاي نهاده اند. «امالي» شيخ مفيد، «امالي» شيخ طوسي، «امالي» شيخ صدوق، «امالي» ابوالمفضل شيباني و «امالي» ناصر کبير از مهمترين اين کتاب ها به شمار مي روند.

پراکنش علما در سده دوازدهم

با سقوط حکومت صفوي (1135 ق) ساختار سياسي و ديني ضعيف شد. حکومت افغان ها (1135-1145 ق) به جنگ و گريزي ده ساله ختم گرديد و شيوه کشورداري نادر شاه (1148-1160 ق) هم به سبب تعارضات پي در پي، صرف لشکرکشي هاي متعدد داخلي و خارجي شد. اين جنگ ها و نبود امنيت اجتماعي و فشار روزافزون بر مردم موجب مهاجرت تعداد فراواني از ايران گرديد. حاکميت سياسي و آرامش کوتاه مدت دوره زنديه (1163-1209 ق) هم محدود به بخش هايي از ايران بود. بر اثر اين تحولات، ساختار دين هم به ضعف گراييد؛ زيرا علاوه بر افغان هاي سني، نادر با ابزار سياست با دين مواجه شد و با بي اهميتي به علما، آنان را به حاشيه راند. خاندان زند هم با وجود احترام به علما، درصدد احياي جايگاه سابق آن ها در دوره صفويه برنيامدند. در نتيجه اين بحران و نبود قرابت ميان علما با حکمرانان، عده اي از علما ناچار به مهاجرت شدند. پراکنش علما موضوع اين بررسي است. بنابراين، به لحاظ جغرافيايي و با فرض سه جريان، يعني عزلت در شهرها و مهاجرت به روستاها، مهاجرت به نجف، و مهاجرت به هند، انگيزه ها و نتايج آن بررسي و تبيين مي شود. روش تحقيق «کتاب خانه اي» است و اين مقاله به شيوه «توصيفي ـ تحليلي» موضوع را بررسي مي کند.

عوامل موثر در رونق و رسميت يافتن تشيع در ري از امارت ابوالحسن مادراني تا پايان حکومت آل بويه

روند گسترش تشيع در ري در دو مرحله صورت گرفت: يکي دوره آشنايي مردم ري با مذهب تشيع، و ديگري دوره رسميت يافتن اين مذهب در ري. نوشتار حاضر دو عامل مهم سياسي و اجتماعي را، که در رونق و رسميت يافتن مذهب تشيع در ري موثر واقع شد، بررسي مي کند. حکومت به عنوان يک عامل «سياسي» مهم به حمايت از اين مذهب پرداخت که بازه زماني آن با امارت ابوالحسن مادراني و حمايت هاي وي از شيعيان و ترويج مذهب تشيع آغاز شد و با حکومت شاخه اي از بويهيان در ري رنگ بيشتري به خود گرفت. در اين دوره، شيعيان وارد عرصه هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي شدند و زير لواي حمايت هاي حکومت، به برگزاري مجالس علمي، مناظره هاي کلامي، نگارش کتاب و احياي شعائر شيعي هچون منقبت خواني و ايجاد تحول در منصب «نقابت»، به ترويج اين مذهب پرداختند. عامل دوم (اجتماعي) نقش خود شيعيان (به ويژه امامي مذهبان)، سياست هاي رفتاري و نحوه تعاملاتشان با ساير گروه ها و مذاهب ساکن ري است که خود رمز ماندگاري آن ها در صحنه اجتماعي ري است.

مشاغل و مناصب شيعيان در قرن هاي سوم تا ششم هجري قمري

تاريخ اجتماعي به عنوان گرايشي نو در بررسي تاريخ جوامع گذشته، تلاش مي کند تا به زندگي روزانه مردم عادي توج‍‍‍‍‍ه کند. در اين مطالعات مولفه «مشاغل» به عنوان رکن اصلي حيات اجتماعي و اقتصادي، از اهميت خاصي، برخوردار است.
اين نوشتار ضمن بررسي اين مقوله از تاريخ اجتماعي شيعيان، به عنوان بخش مهمي از جامعه اسلامي ايران و عراق در قرن هاي سوم تا ششم هجري، به دنبال نشان دادن همساني اين گروه با ساير مسلمانان در مشاغل گوناگون و مشارکت در رونق و شکوفايي اقتصادي جهان اسلام و همچنين معرفي مناصب ويژه شيعيان در اين دوره است.

متدولوژي پژوهش در عرصه شيعه شناسي مراکز علمي پژوهشي متعلق به دانشگاه هاي فرانسه

دانشگاه ها و محققان مراکز پژوهشي کشور فرانسه؛ از قرن پانزدهم ميلادي مطالعات و پژوهش هاي خويش را در حوزه اسلام، مذاهب و فرق آن آغاز نموده اند. به راستي مي توان مدعي شد که نخستين مراکز علمي- ديني غرب که به مطالعه و تحقيق در عرصه شناخت تشيع گام برداشته است، دانشگاه ها و مدارس عالي پاريس در فرانسه مي باشند. دانشگاه سوربون و مدارس پژوهشي و علمي زير مجموعه آن، يکي از مهمترين اين مراکز پژوهشي به شمار مي روند. بررسي و شناخت متدولوژي تحقيقات و مطالعات حوزه اديان و مذاهب اين مراکز مهم علمي، با توجه به عمق و گستره پژوهش هايشان، حائز اهميت فراوان است. مطالعه وآگاهي نسبت به روش هاي رايج تحقيق در حوزه علوم اديان و مذاهب اين مجموعه، خصوصا در حوزه مذهب اماميه و يا تشيع اثني عشري (chiisme duodécimain)، و نيز شناخت متدولوژي و شيوه شناسي اساتيد و محققين آن در کنار بررسي کاربردي آن روش ها، براي متتبعين و پژوهشگران داخل کشور اهميت و ضرورت دارد. علاوه بر اينکه اين سبک و طرق مطالعاتي، براي بسياري از محققين حوزه مطالعات دين، در ديگر کشورهاي غربي مستند و مبناي روشي علمي پژوهش در حوزه علوم انساني به شمار مي روند، براي محققين حوزوي و دانشگاهي داخل نيز مي تواند ضمن آشنا نمودن آنان با دقائق و ظرائف کارهاي تحقيقاتي صورت گرفته در غرب، در آنجا که خلأيي باشد و ضرورتي احساس گردد، به مجموعه علمي و روش مطالعاتي ايشان نيز عمق، دقت و ملاحظات لازم ديگري بيفزايد.

تبيين ژئوپليتيکي عدم استقرار دموکراسي در بحرين

هم زمان با وقوع انقلاب هاي مردمي در جهان عرب، تلاش هاي شهروندان بحرين براي اصلاح ساختار سياسي اين کشور آغاز شد که خيزش گسترده مردمي در برابر نظام سياسي حاکم بر اين کشور را درپي داشت. اين تلاش ها که تاکنون به طور پيوسته ادامه داشته، سبب شده اند شماري از شهروندان اين کشور جان خود را از دست بدهند؛ اما نظام سياسي حاکم بر اين کشور، تاکنون از پاسخ به درخواست هاي مخالفان و معترضان امتناع ورزيده است. در سوي ديگر، کشورهاي عربي و غربي نيز در سايه الزامات ژئوپليتيکي، با حمايت از نظام پادشاهي حاکم بر بحرين، مانع از تحقق خواسته هاي انقلابيون اين کشور شده اند.
اين مقاله درصدد است با استفاده از روش توصيفي- تحليلي، ضمن بررسي اهميت و وضعيت ژئوپليتيکي بحرين، به تبيين نقش عوامل و بازيگران ژئوپليتيکي در عدم تحقق دموکراسي در اين کشور بپردازد.
نتيجه بررسي نشان مي دهد موقعيت ژئوپليتيکي بحرين و ژئوپليتيک انرژي، که سبب افزايش منزلت ژئوپليتيکي بحرين شده اند، توجه بازيگران منطقه اي و بين المللي را به اين کشور درپي داشته است؛ اما ژئوپليتيک شيعه سبب نگراني آنها از تغييرات سياسي در بحرين، و به دنبال آن به خطر افتادن منافع آنها شده است. ازاين رو، به نظر مي رسد اين عوامل، ضمن حمايت از ثبات سياسي و نظام سياسي حاکم بر بحرين، مانع تحقق پويش هاي دموکراسي خواهانه در اين کشور شده اند. همچنين رقابت هاي ژئوپليتيکي ميان گروه هاي شيعه و سني، سبب مقاومت گروه هاي سياسي سني در برابر استقرار دموکراسي در اين کشور شده است.

نقدي بر انديشه جابري درباره شيعه

محمد عابد جابري، متفکر معاصر مغرب عربي، در پروژه فکري خود، انديشه شيعه را زاييده نظريات هرمسي و افکار گنوسي – غيرعقلاني- مي داند. وي با بهره گيري از روش هايي همچون ساختارگرايي و گفتماني، و ارائه شواهد تاريخي، در تلاش براي کشف اين رابطه است. با توجه به اينکه از منظر جابري، انديشه گنوسي مانعي بزرگ در راه وصول به عقلانيت و پيشرفت در عالم اسلام است، تفکرهاي عرفاني، شيعي و … عامل انحراف انديشه در جهان اسلام مي باشد. اين مقاله درصدد نقد وجود اين ارتباط و نتايج حاصل از آن است.

رسميت مذهب شيعه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران

سابقه تاريخي رسميت مذهب شيعه در ايران، از موضوعات درخور پژوهش است. اين مقاله، تنها به بررسي اين موضوع در «جمهوري اسلامي» مي پردازد. با سقوط نظام شاهنشاهي در سال 1357 و تاسيس جمهوري اسلامي، و لزوم تغيير قانون اساسي و تدوين قانون اساسي جديد براي نظام سياسي جايگزين، بحث درباره رسميت يا عدم رسميت مذهب، به موضوعي جنجالي تبديل شد. برخلاف رسميت مذهب جعفري در قانون اساسي مشروطه، تعدادي از عالمان و احزاب سياسي اهل سنت در شهرهاي سني نشين، خواهان حذف رسميت مذهب در قانون اساسي جديد شده و به ادله اي هم استناد کردند. شخصيت ها و احزاب سياسي و مذهبي شيعه ضمن پاسخ گويي به ادله آنان، خواهان رسميت مذهب شيعه اثناعشري و استمرار آن تا زمان ظهور امام زمان (عج)، همچنين اشتراط تشيع در تصدي مناصب رياست جمهوري و نخست وزيري شدند. در اين مقاله، ابتدا مروري تاريخي به اين مساله شده، سپس در يکي از مهم ترين موضوعات و وقايع تاريخ معاصر شيعه در ايران، دلايل طرفين مطرح و تجزيه و تحليل شده است.

رويکردهاي سه گانه بزرگان تاريخ اهل سنت به غدير

غدير خم، بر اساس مستندات تاريخي، بي شک يکي از مهم ترين و مسلم ترين حوادث تاريخ صدر اسلام و دوران رسالت پيامبر اکرم (ص)، و روز اکمال دين و اتمام نعمت است. طي ساليان متمادي، انديشمندان جهان اسلام به ذکر، بررسي و واکاوي زوايا و ابعاد متعدد اين واقعه عظيم پرداخته اند. بزرگان شيعه، بر قطعيت وقوع و دلالت آن بر امامت و خلافت بلافصل علي (ع) تاکيد کرده اند؛ اما نويسندگان اهل سنت مواضع متفاوتي گرفته اند.
آنچه در اين مقاله بدان پرداخته شده، بيان ديدگاه ها و موضع گيري هاي مورخان برجسته اهل سنت در قبال اين رويداد قطعي و سرنوشت ساز تاريخي، و بررسي و نقد آن است. با مراجعه به منابع معتبر تاريخي عامه، به رويکردهاي متفاوت آنها در قبال موضوع غدير خم برمي خوريم: برخي واقعه غدير را پذيرفته، اما با عقيده شيعه در دلالت آن بر خلافت و امامت حضرت علي (ع) مخالف اند؛ عده اي فقط به ذکر حديث غدير يا احتجاج و مناشده مولا علي با تني چند از صحابه که در غدير حضور داشتند، بسنده کرده و درباره چگونگي و کيفيت وقوع آن، مطلبي نگفته اند؛ گروه ديگر، يا کاملا سکوت اختيار کرده و از غدير سخني به ميان نياورده اند، يا حتي صراحتا آن را انکار کرده اند.

بررسي و توضيح جايگاه موقوفات امام علي علیه السلام

«وقف» که به معناي «حفظ اصل مال و استفاده از منافع آن براي تامين نيازهاي ديگران» است، يکي از روش هاي پسنديده جوامع براي کمک به مردم، به ويژه اقشار آسيب پذير جامعه انساني است. اين کار انسان دوستانه در جوامع انساني از ديرباز، به شکل هاي گوناگون وجود داشته؛ اما با ظهور اسلام، با راهنمايي هاي گفتاري و رفتاري رسول خدا (ص) به خوبي در رفتار مسلمانان جاي گرفته است. با مطالعه منابع تاريخي و کتب متعدد حديثي به جايگاه سنت حسنه وقف در کلام و سيره عملي پيامبر عظيم الشأن (ص) و همچنين صحابيان ايشان و ائمه معصوم (ع)، به ويژه موقعيت ممتاز و بي نظير امام علي (ع) پي مي بريم.
حضرت علي (ع)، در طول عمر بابرکت خويش، بخصوص در مدت 25 سال سکوت ايشان، به حفر چاه، احداث نخلستان و ايجاد مزارع و کشتزارهاي متعدد مشغول بودند و سپس تمامي اين اموال و دارايي ها را که به برکت بازوان پرتوان خود ايجاد کرده بودند، وقف نيازمندان نمودند و در حالي به ملاقات پروردگار شتافتند که از اموال دنيا، چيزي جز 700 درهمي که از سهم بيتالمال خويش براي مايحتاج خانواده کنار گذاشته بودند، چيزي نداشتند. بر اساس اسناد موجود، به طور کلي، موقوفات آن حضرت شامل وقف بيش از 100 (يا 170) حلقه چاه در منطقه ينبع و چاه ها و چشمه هاي بي شمار ديگر در مناطق گوناگون، به ويژه در شهر مدينه و نواحي اطراف آن، وقف نخلستان ها و کشتزارهاي متعدد، وقف خانه، وقف مسجد و مانند آن است.
اين مقاله در پي پاسخ به سه سوال کليدي است: 1. ميزان و تعداد موقوفات حضرت علي (ع) چقدر بوده است؟ 2. موقوفات حضرت علي (ع) شامل چه چيزهايي بوده است؟ 3. علت وقف اين موقوفات چه بوده است؟

واکاوي قيام محمد بن عبدالله (نفس زکيه) و نتايج و پيامدهاي آن

موضوع اصلي در اين مقاله، قيام محمد بن عبدالله نفس زکيه، از حسنيان است. در ابتدا به مباني و ماهيت فکري جنبش حسنيان پرداخته شده است تا پس از روشن شدن اين مباني، بهتر بتوان دليل قيام محمد نفس زکيه را تبيين کرد. ازاين رو، سعي نگارنده در اين پژوهش بر آن است که به عوامل شکست قيام محمد بن عبدالله و پيامد ها و نتايج اين قيام بپردازد. عباسيان که خود را در برابر علويان فاقد مقبوليت کافي مي دانستند، سعي داشتند استنادات و دلايلي مبني بر مشروعيت خويش ارائه کنند. در مقابل، حسنيان نيز براي مشروع جلوه دادن خود، استناداتي دال بر حق جانشيني پيامبر (ص) براي خود قائل شدند. يافته هاي پژوهش حاکي از آن است که حسنيان نسبت به عباسيان، خود را به پيامبر (ص) نزديک تر مي دانستند و در واقع، خود را مصداق حقيقي خاندان پيامبر (ص) مي شمردند. ازاين رو و مطابق اين معيار، با تکيه بر ادعاهايي نظير وراثت ولايت و امامت حضرت علي (ع)، حسب (افتخارات پدري) و نسب (خون و نژاد) والاتر، و بيعت عباسيان با آنها در عهد اموي، حق جانشيني پيامبر را متعلق به خود مي دانستند.