ابن زیاد و سر مطهّر امام حسین علیه السلام 3

شیخ صدوق با سند خویش از دربان ابن زیاد چنین نقل می‌کند: چون سر امام حسین (ع) را آوردند، دستور داد در برابرش در تشتی طلایی گذاشتند. با چوبی که در دستش بود بر دندان‌های آن حضرت می‌زد و می‌گفت: یا ابا عبدالله! زود پیر شدی! مردی از حاضران می‌گفت: من رسول خدا (ص) را دیده […]

اسارت و شهادت طفلان مسلم 1

شیخ صدوق به سند خویش از ابی‌محمّد بزرگ کوفیان روایت می‌کند: چون حسین (ع) به شهادت رسید، دو نوجوان خردسال از لشرگاه او اسیر شدند. آنان را نزد ابن زیاد بردند. وی زندانبانی را طلبید و گفت: این دو کودک را بگیر، آب و غذای خوب به آنان نده و زندانشان را هم تنگ قرار بده. […]

غارت و آتش زدن خیمه ها 5

شیخ  صدوق با سند خود از فاطمه دختر امام حسین (ع) روایت می‌کند: غانمه وارد خیمه‌ی ما شد. من دختر کوچکی بودم که دو خلخال طلایی در پاهایم بود. او می‌کوشید آن‌ها را از پایم درآورد و در همان حال می‌گریست. گفتم: چرا گریه می‌کنی ای دشمن خدا!؟ گفت: چرا گریه نکنم، در حالی که […]

غارت جامه های امام حسین علیه السلام 3

شیخ صدوق گوید: از محمّد بن مسلم روایت شده که گوید از امام صادق (ع) درباره‌ی انگشتر حسین بن علی (ع) پرسیدم که چه شد؟ و گفتم که شنیده‌ام از انگشتش درآوردند. فرمود: آن‌گونه نیست که می‌گویند. حسین (ع) فرزندش امام سجّاد (ع) را وصی خود قرار داد و انگشتر خود را در انگشت او […]

اسب امام حسین علیه السلام 1

شیخ  صدوق گوید: اسب امام حسین (ع) کاکل و پیشانی خود را به خون آن حضرت آغشته کرد، پا بر زمین می‌کوبید و شیهه می‌کشید. دختران پیامبر با صدای شیهه‌ی او بیرون آمدند، اسب بی‌سوار را دیدند، فهمیدند که حسین (ع) کشته شده است. امّ کلثوم دختر امام حسین (ع) دست بر سر نهاده فریاد […]

برخاستن غبار هنگام شهادتش و ندای آسمانی 1

شیخ صدوق روایت کند: در هنگام شهادت امام حسین (ع)، غباری تیره و سیاه همراه بادی سرخ به آسمان بلند شد که چیزی دیده نمی‌شد. حتّی مردم پنداشته بودند بر آنان عذاب نازل شده است. ساعتی این وضع ادامه داشت. سپس گرد و غبار برطرف شد.       قال السّیّد: قَالَ الرَّاوِي: و ارْتَفَعَتْ […]

شهادت عبّاس بن علی علیه السلام 7

 شیخ صدوق فرموده است: ابو علی بن زیاد همدانی با سند خویش از ثابت بن ابی‌صفیه چنین روایت کرده است: امام زین العابدین (ع) به عبیدالله، پسر عبّاس بن علی (ع) نگاه کرد و چشمانش اشک‌آلود شد. سپس فرمود: هیچ روزی چون روز جنگ احد بر پیامبر (ص) سخت نبود؛ روزی که عمویش حمزه، شیر […]

شهادت قاسم بن حسن علیه السلام 3

شیخ صدوق گفته است: وی چنین رجز می‌خواند: ای نفس! بی‌تابی مکن، همه رفتنی‌اند. امروز بهشتیان را دیدار خواهی کرد.      قال الصّدوق: هُوَ يَرْتَجِزُ َهُوَ يَقُول‏: لَا تَجْزَعِي نَفْسِي فَكُلٌّ فَانٍ           الْيَوْمَ تَلْقَيْنَ ذُرَى الْجِنَان‏[1] [1]– الامالی: 138، روضه الواعظین: ؟؟ حروف در چاپ مشخص نبودند.

شهادت عبدالله بن مسلم علیه السلام 2

 به گفته‌ی شیخ صدوق: پس از او عبدالله بن مسلم بن عقیل به مبارزه شتافت، در حالی که چنین می‌گفت: سوگند خورده‌ام جز آزاده کشته نشوم و مرگ را چیز تلخی یافته‌ام. دوست ندارم که مرا ترسو و گریزان بنامند. سه نفر از آنان را کشت، سپس شهید شد.      قال الصّدوق: وَ بَرَزَ […]

ویژگی‌های امام حسین علیه السلام و اصحاب ایشان 2

شیخ صدوق با سند خویش از امام صادق (ع) روایت می‌کند که: در پاسخ سؤال عماره دربارۀ اصحاب امام حسین (ع) و شهادت طلبی‌شان، فرمود: پرده از برابر دیدگانشان کنار رفت، جایگاه خود را در بهشت دیدند، هر کدام به سوی مرگ می‌شتافتند تا به حوری بهشتی برسند و جایگاه خود را در بهشت دریابند. […]

ویژگی‌های امام حسین علیه السلام و اصحاب ایشان 1

شیخ صدوق روایت می‌کند: امام سجّاد (ع) فرمود: چون کار بر حسین بن علی (ع) دشوار شد، همراهانش به آن حضرت نگاه کردند. وی برخلاف آنان بود. هر چه کار سخت می‌شد، آنان رنگ می‌باختند و می‌لرزیدند و دلهاشان هراسان می‌شد، ولی حسین (ع) و برخی همراهان ویژۀ آن حضرت رنگ چهره‌هاشان تابان‌تر و اعضایشان […]

گفتگوی امام حسین علیه السلام با کوفیان 1

شیخ صدوق گوید: امام برخاست و تکیه بر شمشیر خود داد و با صدایی رسا ندا داد: شما را به خدا آیا مرا می‌شناسید؟ گفتند: آری، تو پسر و نوادۀ رسول خدایی. فرمود: شما را به خدا آیا می‌دانید جدّم رسول خداست؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا می‌دانید مادرم فاطمه دختر پیامبر […]