درخواست جالب شهید مدافع حرم؛ سجاد مرادی

درخواست شهید مدافع حرم سجاد مرادی :
هرکی اذیت نمیشه وپیام من رو میشنوه یه روز برا ما نماز بخونه،ممنون میشیم،ان شاءالله اونور جبران می کنیم.
صحبت های جانباز مدافع حرم حبیب عبداللهی

همسن و سال خودمان است؛ متولد تیر ۶۷. توی عکسهای قبل از جانباز شدنش قامت رشید و برافراشتهای دارد. آقا حبیب یک روز دلش را به دریا میزند و با رفیق صمیمیاش محمد اینانلو و چند نفر دیگر راهی سوریه میشود.
آیا مدافعان حرم برای پول به سوریه می روند؟

شهید حسین مشتاقی در سن 31 سالگی در کشور سوریه، پس از حمله ناجوانمردانه تکفیریها به منطقه خان طومان به شهادت رسید که از این شهید بزرگوار 2 فرزند دوقولو به نامهای امیرمهدی و نازنین زینب به یادگار مانده است.
مدافع حرمی که بدون سر برگشت!

اخیراً اخبار حکایت از آن دارد که تروریست های تکفیری راه و روش عبیدالله بن زیاد را پیش گرفته و به طرز وحشیانهای سر یک مدافع حرم حضرت زینب(س) به نام «رضا اسماعیلی» که عضو گردان “فاطمیون” بود از بدن جدا کردند و آن را به رسم اسلافشان ـ یزید و عبیدالله ـ در طَبَق قرار دادند.
شهید رضا اسماعیلی
خبرگزاری ابنا برای اطلاع از صحت و سقم این ماجرا٬ با یکی از اعضای گردان فاطمیون به گفتگو پرداخت ولی به دلیل مسایل امنیتی٬ از انتشار نام واقعی وی اجتناب کرده و وی را با نام جهادی “ابو حیدر” معرفی میکند.
این عضو گردان فاطمیون اظهار داشت: شهید رضا اسماعیلی یکی از شیعیان افغانستانی مقیم ایران بود که حدوداً 19 سال سن داشت و چهرهاش حقیقتاً از معصومیت خاصی برخوردار بود.
ابو حیدر با اشاره به اینکه “این شهید در دانشگاه فردوسی مشهد به تحصیل علم میپرداخت” خاطرنشان کرد: رضا جوانی برازنده و ورزشکار بود که نایب قهرمانی وزن 55 کیلوگرم پرورش اندام استان خراسان رضوی را نیز در کارنامه داشت.
وی در ادامه گفت: شهید اسماعیلی مدت ها پیش به عنوان مدافع حرم حضرت زینب(س) داوطلب اعزام به سوریه شد و به زمره فاطمیون پیوست و بسیار سریع فنون رزم را آموخت.
این مدافع حرم حضرت زینب(س) درمورد ماجرای شهادت این شهید والا مقام گفت: هفته پیش بود که برای باز پس گیری شهرک شیعه نشین “زمانیه” واقع در غوطه شرقی از چنگال گروه های تکفیری درگیری شدیدی رخ داد و هر روز فقط چند ساعت آتش بس داشتیم. در یکی از این آتش بس ها متوجه عدم حضور یکی از نیروها شدیم که شهید اسماعیلی برای جستجوی او به محل درگیری رفت.
ابو حیدر اضافه کرد: رضا در حین جستجوی نیروی مفقود شده٬ با نیروهای دشمن درگیر و سپس زخمی شد. متأسفانه وی به دلیل شدت مجروحیت توان بازگشت نداشت و اسیر تکفیریون میشود.
این عضو گردان فاطمیون درباره سرنوشت جنگ غوطه گفت: صبح یکشنبه گذشته ـ ششم بهمن ماه 1392ـ توانستیم شهرک زمانیه را از دست این قوم ظالم نجات دهیم و سریعاً منطقه را برای پیدا کردن نیروهای مفقود و شهید خود واکاوی کردیم.
این مدافع حرم حضرت زینب(س) با تاکید بر اینکه “9 تن از تروریست ها را به اسارت گرفتیم” گفت: پیکر مطهر رضا اسماعیلی را درحالی یافتیم که سری بر بدن نداشت و این موضوع همگان را به گریه انداخت. تا همین الان که با شما صحبت می کنم نتوانستیم سر بریده شده رضا را پیدا کنیم.
ابو حیدر با بیان اینکه “رضا لیاقت اینگونه شهادت را داشت” تصریح کرد: پس از پایان درگیری وقتی به منطقه زینبیه رسیدم٬ دوستان از انتشار تصویر سر بریده رضا به وسیله تروریست ها خبر دادند. من هنوز هم نتوانسته ام آن عکسها را مشاهده کنم چراکه هرگز تحمل دیدنش را ندارم.
عضو گردان فاطمیون خاطرنشان کرد: تا آنجایی که اطلاع دارم٬ پیکر بی سر شهید رضا اسماعیلی شب گذشته ـ دوشنبه 7 بهمن ـ برای خانواده اش که از مهاجرین افغانی هستند به ایران فرستاده شد.
گفتنی است درباره نحوه شهادت شهید رضا اسماعیلی٬ برخی صفحات شخصی اعضای گروهک تروریستی جبهة النصرة در شبکه های اجتماعی مدعی شدند که سر شهید ابتدا به صورت نیمه و با رد شدن خودروی این تکفیریون وحشی از روی آن٬ جدا و سپس با چاقو به صورت کامل بریده شد.
رجزخوانی مدافعان حرم ایرانی در شب عملیات

آن چه پیش رو دارید، لحظاتی است است به یادماندنی از حماسه سرایی مدافعان حرم ایرانی در شب عملیاتِ […] که در «سوریه» به ثبت رسیده. در این جمع، شهیدان «محمود اسکندری»، «داوود نریمیسایی»، «مصطفی خلیلی»، «علی کاهکش» و «عباس کردونی» قابل تشخیص هستند. از این اسامی شاید بتوان حدس زد که مدافعانِ حاضر در این فیلم، غالبا از اهالی خوزستان هستند.
لحظات شهادت مدافعان حرم

معرفی و خلاصه کتاب پیشوای امام صادق علیه السلام

در دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی و در زمانی که رهبری جامعه مهمترین مساله نهضت اسلامی بود رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای (دامت برکاته چند سخنرانی درباره تحلیل زندگانی امام ششم(ع) ایراد کرد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تحت عنوان «پیشوای صادق(ع)» توسط انتشارات سیدجمال و با همکاری واحد ایدئولوژی روزنامه جمهوری اسلامی تنظیم و منتشر گردید. تاریخ دقیق انجام سخنرانی معلوم نیست ولیکن بین سالهای 45 و 50 شمسی بوده است. کتاب «پیشوای صادق(ع)» در بین سالهای 58 تا 60 شمسی منتشر شده است.
قبول شهادت زنان در اموری که اطلاع مردان از آنها مشکل است.

باسمه تعالی با حمد و سپاس خدای متعال و درود بر پیامبر اکرم ص و عترت پاکش بحث کتاب شهادات را در اینجا به پایان می بریم و انشاء الله در جلسات آتی به مباحثی از مکاسب محرمه خواهیم پرداخت. با توجه به بیانات اخیر رهبری گرانقدر در مورد اهمیت پرداختن به مباحث فقه هنر، […]
آیا شهادت زنان بر «رضاع» معتبر است؟ قسمت 2

باسمه تعالی عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدٍ وَ أَحْمَدَ ابْنَيِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي امْرَأَةٍ أَرْضَعَتْ غُلَاماً وَ جَارِيَةً قَالَ يَعْلَمُ ذَلِكَ غَيْرُهَا قَالَ قُلْتُ لَا؛ قَالَ : لاتُصَدَّقُ، […]
درایت و آرامش

«یک روز دو ساک برزنتی پر از اسلحهی کلت آوردند و در مسجد گذاشتند، بدون اطّلاع قبلی و بدون هیچ برنامهای گفتند بین برادران توزیع شود. تا ما بیائیم متوجّه شویم که اوضاع از چه قرار است، گفتند که به احتمال قوی محل لو رفته، چون مأموران انتظامی و امنیّتی سر چهار راه مستقر شدهاند […]
سوز سرما

به خاطر دارم، در ماههای دی و بهمن سال پنجاه و شش، مرا با خود به کنار زایندهرود برد. در آن سوز سرمای شدید زمستانی، لباس شنا بر تن کرد. یخهای حاشیهی رود را شکست و بعد از آبتنی، از آب بیرون آمد و از من خواست که با شاخهی درخت بر بدن خیس و […]
گلبانگ اذان

یک روز ظهر در مسجد نشسته بودیم و شهید حسینی تدریس میکرد. در میدان شهر که نزدیک مسجد حکیم بود به مناسبت تولد پسر پهلوی جشن گرفته بودند. وقت اذان شد و آقا صدای مؤذن را از بلندگوها پخش نمودند. یکی از مأمورین آمد و گفت: «بلندگو را خاموش کنید.» آقا توجهی نکرد. یک نفر […]
ساک سوغاتی

قبل از پیروزی انقلاب از «قم» به زیارت امام رضا علیه السّلام میرفتیم. برای اقوام مقداری سوهان و سوغاتی تهیه کردیم. «محمّد» آقا تعدادی از کتابها و اعلامیّههای امام را در کف ساک دخترم جاسازی کرد و روی آنها را با سوغاتیها پوشاند. آن ایّام گاهی پیش میآمد که مأمورها برای بازرسی ساکها، اتوبوسها را […]
قیافههای دیدنی

به پیشنهاد یکی از دوستان، تصمیم گرفتیم اعلامیّههای امام را لای سه جزء قرآن در مسجد بگذاریم. مجالس ختم در مسجد «آیتی» برگزار میشد. آن روز پسر آقای «آیتی» مخفیانه کلید سالن بالای مسجد را از جیب پسرش برداشت و با هم به در مسجد رسیدیم. آقای «شهاب» همان جا قرار گذاشت که اعلامیّهها را […]