رابطه ولایت تکوینی و استغاثه به ارواح اولیای الهی

معجزات و کرامات اولیای الاهی، یکی از دلایل پذیرش استغاثه به ارواح اولیای الاهی است، اما متأسفانه برخی از سلفیان و وهابیان با استدلال‌های واهی و استناد به عمومات آیات قرآن، حکم به کفر قائلان به استغاثه می‌دهند که خلاف کتاب و سنت است.

تکفیر از دیدگاه بزرگان دیوبند

مذاهب اسلامی، به ویژه مکتب دیوبند، جریان اعتدالی و به دور از افراطی‌گری مي باشد. و نمي توان رفتارهاي افراطی و تکفیری برخی از گروه‌ها كه از مکتب دیوبند به بهانه‌های مختلف و بدون پشتوانه فتاواي بزرگانشان، به جان مسلمانان افتاده و آنها را تکفیر و بعضاً به قتل می‌رساند را به حساب کل مكتب دیوبند گذاشت. مقوله تكفیر از صدر اسلام وجود داشته و مخصوص زمان یا افراد یا فرقه خاصی نیست و مذاهب اسلامی برای آن ضوابط و اصولی را مشخص کرده‌اند. این نوشتار ضمن بیان معیار اسلام و کفر و تبیین ضوابط و اصول تکفیر از دیدگاه بزرگان دیوبند به دنبال اثبات این حقیقت و واقعیت است که بزرگان دیوبند، مسلمانان و اهل قبله را به بهانه‌های واهی تکفیر نکرده‌اند و اگر عده‌ای به نام دیوبند، مسلمين را از دین خارج کرده و بعضاً علیه اهل قبله عملیات‌های تروریستی انجام دهند نمی‌توان کل مکتب را به افراط و تکفیری بودن متهم کرد.

پژوهشی درباره حدیث «اللهم لا تجعل قبری وثناً یعبد»

در این مقاله درباره حدیثی از رسول خدا (ص) با مضمون «اللهم لا تجعل قبری وثناً یعبد» که بیشتر در منابع اهل سنت و وهابیون مطرح شده، تحقیق، و رجال آن و محتوایش ارزیابی می‌شود و مشخص می‌گردد که مفهوم آن چیست و آیا چنین روایتی از رسول اسلام صادر شده است یا نه و بر فرض صدور، چه معنای قابل قبولی دارد. مضمون این حدیث در برخی منابع شیعی هم طرح شده است. اعتقاد نگارنده بر جعلی بودن این حدیث است. ما این برداشت را رهیافت اساسی این نوشتار می‌دانیم و درباره آن تحلیلی ارائه می‌دهیم و اشاره کوتاهی به خاستگاه این حدیث و جعلی بودنش می‌کنیم.

ردّ نظر وهابیت از سوی اهل‌سنت در حرمت زیارت قبور

زیارت قبر رسول گرامی اسلام و قبور اولیای الهی در بقیع یکی از اعمال مورد اهتمام مسلمانان بوده است و مسلمانی یافت نمی شود که به حج بیت الله الحرام برود و از زیارت قبر آنان غافل بماند و در این موضوع تفاوتی میان شیعه و اهل‌سنت وجود ندارد و این در حالی است که وهابیان این مسئله را شرک می‌دانند و به‌شدت با آن مقابله می‌کنند. فرقه وهابیت در حالی با پرچم دفاع از توحید و به‌کارگیری سنت رسول خدا به مقابله با زیارت قبور و مخالفت با سفر به قصد زیارت قبر رسول گرامی اسلام پرداخت که سنت رسول گرامی اسلام و عمل صحابه و سیره مسلمانان و فتاوای علمای مذاهب اربعه اهل‌سنت در طول قرون متمادی شاهد خوبی بر حقانیت این اعتقادات است. این مقاله بر آن است تا با استفاده از روایات نبوی و مستندات تاریخی از منابع اهل‌سنت و نظر علمای اهل‌سنت، ریشه های عمیق این اعتقاد را نشان دهد و وهن و سستی اعتقاد وهابیت را به اثبات رساند.

فتنه نجد

در منابع روایی و تاریخی شیعه و اهل سنّت،[1] روایات متعددی درباره پیش بینی های پیامبر اکرم (ص) به طور صریح یا ضمنی درباره بروز فتنه در منطقه نجد نقل شده است که در این نوشته فقط به نقل چند روایت از منابع اهل سنّت بسنده می شود.

گزارش کتاب شفاء السقام فی زيارة خير الأنام تألیف قاضی سبکی

در طول تاریخ اسلام همه مسلمانان به پیروی از پیامبرشان به زیارت قبور رفته و سفر برای زیارت قبر رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم را از مستحبات مؤکد دانسته­اند. صحابه دیده بودند که پیامبر ختمی مرتبت به زیارت قبور شهدای اُحُد می­رود و قبر والدین خویش را زیارت می‌کند. این سنّت پیامبر با سخنان ایشان که می­فرمود: «من زار قبری وجبت له شفاعتی»، تأکید دو چندان یافت و موجب گردید تا همه فقهای اسلام زیارت قبر ایشان را مستحب بدانند و برخی مثل قاضی عیاض در الشفاء در قرن ششم از اجماعی بودن آن سخن گفتند، اما در قرن هشتم، فردی از حنبلیان به­نام ابن تیمیه (م 728ق) با تفسیر به رأی و استناد به حدیثی که هیچ ربطی به زیارت قبور نداشت، این عمل را بدعت و آن را از مصادیق شرک دانست. مخالفت علما و دلایل قوی آنان باعث شد تا او با یک گام عقب‌نشینی، سفر برای زیارت قبور نه زیارت خود قبور، را حرام و از مصادیق شرک بداند. علمای اهل سنّت این فتوا را رد کردند و در طول شش قرن گذشته آثار فراوانی در نقد آن نوشتند. در همان زمان قاضی مالکیان یعنی اخنائی ردی بر ابن تیمیه نگاشت و ابن تیمیه به آن پاسخ داد. آن­گاه قاضی شافعیان، تقی­الدین سبکی وارد میدان شد و در نقد آراء ابن تیمیه آثار متعددی تألیف کرد که به­دلیل اتقان کار او، ابن تیمیه نتوانست به آن پاسخ دهد. کتاب شفاء السقام ایشان یکی از بهترین نقدهایی است که در طول تاریخ نوشته شده و به­همین علت ماندگار گردیده است. اکثر آثار نوشته شده در این زمینه، به آن ارجاع داده­اند که در این سلسله گزارش­ها به آنها اشاره خواهیم کرد.

بررسی تاریخی زمینه های بروز تعارض در مدینه النبی

در این نوشتار قصد داریم بیان نماییم که عوامل بروز تعارض در جامعه کدامند. لذا مشخص گردید که بسترهای بروز اختلاف و تعارض در جوامع از متغیرهای ساختاری و انسانی نشات می گیرند. آنگاه با رصد عوامل اختلاف آفرین نمونه های عینی آنها را در عصر نبوی به نظاره نشستیم و مشخص شد این عوامل چگونه به بروز تنش در جامعه منجر می شوند. با توجه به نمونه های عینی معلوم گردید بروز اختلاف و به تبع آن پدید آمدن تنش به قدری موثر است که می تواند ارکان جامعه را با خطر مواجه سازد و در مسیر پیشرفت جامعه به سمت اهداف خود مانع ایجاد نمایید. چه بسا برخی از این تعارض ها جامعه را تا ورطه فروپاشی پیش ببرند. با توجه به موارد ذکر شده لازم است مدیران جامعه با این بسترها آشنا باشند تا بتوانند به درستی به مواجعه با آنها اقدام نمایند.