بررسی دیدگاه ابن تیمیه درباره زیارت قبور

زیارت در لغت «تمایل و میل کردن» است و در اصطلاح مذهبی زیارت نوعی دیدار خاص (توأم با اکرام) از بزرگان و پیشوایان دینی است؛ چه به حسب ظاهر در قید حیات باشند یا از دنیا رخت بر بسته باشند. ابن تیمیه تعریف درستی از زیارت قبور نداده و در تعریفش تشتت و تضاد دیده می شود. ظاهراً وی میان مفهوم زیارت و مصادیق آن و همچنین میان بدعت و ضلالت و شرک خلط کرده است. ابنتیمیه با شرعی و توقیفی دانستن زیارت، آن را منحصر در سلام کردن، دعا کردن برای میت و عبرتآموزی میداند. همچنین با تقسیم زیارت در عرف سلف و عرف متأخران، زیارت نوع دوم را که شامل درخواست دعا از میت، استغاثه، توسل و … میشود، بدعت، ضلالت و شرک برمی شمارد. وی قیودی به زیارت اضافه کرد که در نهایت اصل زیارت محل تردید واقع شد. مهمترین دلیل ابن تیمیه در شرط و عدم شرط دانستن قصد سفر در سه مسجد (مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصی) و دیگر اماکن، روایت «شد الرحال» است که بر فرض صحت سند دلالت آن اشکالات عمدهای دارد. عوامل مختلفی ابنتیمیه را به بیراهه کشیده است که در مقاله به آن اشاره خواهد شد.
توحید و شرک از دیدگاه استاد مطهری و سید قطب

مطهری و سید قطب در تعریف و اقسام توحید و شرک وجه نظر مشترکی دارند. گرچه سخنان سید قطب در این باره متشتت است، ولی از برخی کتب و نیز از تفسیر فی ظلال القرآن و بررسی آیات توحیدی آن میتوان چنین استنباط کرد که وی توحید را از دو منظر عقیده و عمل بررسی کرده و توحید در عقیده را به دو قسم ذاتی و صفاتی، و توحید عملی را نیز به دو قسم فاعلی و عبادی تقسیم میکند. آنچه برای وی بسیار اهمیّت دارد، توحید در حاکمیت است که پیونددهنده توحید عقیده به عمل است، بدین معنا که چون توحید الوهی است، باید حاکم نیز واحد باشد و اطاعت و بندگی هم فقط باید برای او باشد. لذا وی اطاعت از حاکم و طاغوت را نوعی شرک میپندارد. مطهری نیز اطاعت از طاغوت را نوعی شرک میداند، ولی معیار توحید و شرک را در توحید نظری «از اویی» و در توحید عملی «به سوی اویی» تفسیر میکند و اطاعت از حاکم را رابطه تسخیر طرفینی میداند و فقط شرک جلی را مستحق کفر میشمرد، برخلاف سید قطب که با استفاده از توحید در حاکمیت، عملگرایی در اسلام را معیار مسلمان بودن فرد میداند. لذا اطاعت از حاکم و طاغوت را در زمره شرک جلی قرار میدهد و برای تمام آنها حکم کفر را مترتب میسازد.
ندای غیراللّه از ديدگاه علمای دیوبندیه

یکی از مسائل چالشبرانگيز بين مسلمانان، توسل به اولیای الاهی و نداي به آنها بعد از وفات است. وهابيت و بعضي ديگر از مسلمانان اين مسئله را شرك ميدانند و برای اثبات مدعای خود از آیاتی که خطاب به بتپرستان زمان پیغمبر(ص) بوده است استفاده می کنند و معتقدند دوناللهي که خواندن آن شرک است عام است و شامل بت و پیامبر و اولیای الاهی بعد از وفاتشان ميشود. در مقابل بعضی از علمای دیوبندیه این اطلاق را قبول ندارند و معتقدند هر ندایی موجب شرک نمیشود، بلکه ندایی شرک است که یکی از اسباب شرک در آن باشد و غالباً سه مسئله را از اسباب شرک می دانند: 1. حاضر و ناظر پنداشتن ارواح اولیا؛ 2. معتقد بودن به علم غیب اولیا؛ 3. استعانت از ارواح اولیا. در این مقاله، بعد از ذکر هر یک از سه مورد راهحلی که برای برونرفت از آنها بیان شده نیز اشاره شده است و در پايان دلایلی که علمای دیوبندیه بر جواز ندای غیرالله بیان کردهاند طرح ميشود.
سلسله گزارشهایی از آثار اهل سنت در نقد افکار وهابیت (10) گزارش کتاب «سيف الجبار المسلول على أعداء الأبرار» اثر شاه فضل رسول قادری

وهابیت را نمی توان تنها حرکتی خشونت آمیز و سخت گیرانه دانست این جنبش علاوه بر آن یک جریان فکری- سیاسی نیز هست که در حدود سه قرن اخیر ظهور کرده است، و افکار و عقاید آن برخلاف افکار مسلمانان جهان است و به همین دلیل از همان ابتدا، مورد نقد اندیشمندان مسلمان، از اهل سنت و شیعه قرار گرفت، و علمای بزرگی در نقد عقاید محمد بنعبدالوهاب و پیروان او کتاب نوشتند. یکی از کتابهای خوبی که در رد عقاید وهابیت نوشته شده، کتاب سیف الجبار المسلول علی اعداء الابرار است که شاه فضل رسول قادری نوشته است. در این مجال به بررسی رساله سیف الجبار المسلول علی اعداء الابرار که در نقد وهابیت است پرداخته می شود.
تکفیر از کدام قسم: کفر در مقابل ایمان یا کفر در مقابل اسلام

با نگاهی به متون روایی به چند دسته احادیث و روایات بر میخوریم دسته نخست روایاتی است مانند روایت اسامه و داستان خیبر که روایت شده است اسامه فردی را که شهادتین گفته بود، در جنگ خیبر به قتل رساند و هنگامی که قصه را برای رسول خدا(ص) بازگو کرد، پیامبر اسلام به او فرمود: «مردی که شهادتین را بر زبان آورده و به یگانگی خدا شهادت داده بود، به قتل رساندی؟». اسامه گفت: برای نجات جانش شهادتین را بر زبان جاری کرد. پیامبر فرمود: «آیا دل او را شکافتی تا به این نتیجه رسیدی؟». در حدیث دیگر آمده است: «اُمرت ان اُقاتل حتی یقولوا لا اله الا الله فاذا قالوها و صلوا صلاتنا و استقبلوا قبلتنا و ذبحوا ذبیحتنا فقد حرمت علینا دماءهم و اموالهم». وجود این احادیث در کتب معتبر شیعه و سنی باعث شد علمای اسلام به این نکته متفطن شوند که کفر در دین اسلام آنقدر هم بسیط نیست که به راحتی بتوان پیروان دین را متهم به کفری کرد که از دین خارج شوند و خون و مالشان مباح باشد. اما در مقابل پاره ای از روایات نیز وجود دارد که نمی توان از آنها اینگونه نتیجه گیری کرد در این دست روایات آمده است: «من قال لاخیه کافر فقد باء بها احدهما»؛ یعنی هر کس به برادرش نسبت کفر دهد و بگوید کافر به یکی از آنان باز میگردد. در حدیثی از پیامبر بیان شده «سباب المسلم فسوق و قتاله کفر» و در آیه 9 سوره حجرات میخوانیم: (وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا). با مقایسه این آیه با روایاتِ بیانشده، میتوان به این نتیجه رسید که در آیه مذکور، از قاتلان با عنوان مؤمنین یاد شده و نسبت ایمان به آنان داده شده است، اما در حدیث مذکور، از کشتن مسلمان با عنوان کفر یاد شده است. جمع این آیات و روایات چگونه ممکن است؟ در این مقاله به ابعاد مختلف تکفیر در متون اسلامی پرداخته می شود.
تکفیر و اقسام آن در نگاه شیعه

در برخی روایات و کلمات فقهای شیعه مطالبی آمده که مشعر به کفر اهل سنت و مخالفان امامت ائمه(علیهم السلام) است، ولی با دقت در مضامین روایات و کلمات فقها درمییابیم که منظور از کفر در این عبارات، خروج از اسلام نیست بلکه کفر در مقابل ایمان است و غیر از ناصبین و محاربین و معاندین، بقیه اهل سنت جزء مسلمانان هستند، ولی دارای ایمان نیستند و غیر از مستضعفان آنها، بقیه در آخرت دچار عذاب الاهی خواهند بود. در این حقیقت بین متقدمان و متأخران شیعه اختلافی نیست و اختلاف آنها در تعبیر است.
بلای تکفیر، مصیبت اسلام و مسلمین

اندکی دانش دینی، آمیخته با بهره ای، ولو کم از تقوا و دیانت، باعث می شود که انسان در امر تکفیر شتاب زده عمل نکند؛ چه اینکه علاوه بر نواهی فراوانی که در شرع مقدس در مورد عدم تعجیل در تکفیر دیگران وارد شده است، پیامدها و عواقب خطرناکی که گریبان جامعه اسلامی را می گیرد و عرض و آبروی مسلمین را مخدوش می سازد، بر عقلای امت پوشیده نیست. هشدارها و انذارهای تکان دهنده ای که در روایات در خصوص تکفیر دیگر مسلمین وارد شده، دل هر مؤمن آگاه و بیداری را به لرزه در می آورد، خصوصاً که این مسئله با خون و مال و عرض مسلمین در می آمیزد و حساسیت آن را صدچندان می کند.
توسل و شفاعت از نگاه دیوبندیه

دعا به درگاه الهی و متوسل شدن به ساحت قدسی ذات باری تعالی، برای تقرب به خداوند، رفع مشکلات و یا برای کسب منابع فطری هر انسانی است. محل بحث در این است که آیا می توان به اولیا و انبیای الهی نیز متوسل شد و آنها را نزد خداوند تعالی واسطه فیض قرار داد یا نه؟ بسیاری از مسلمانان و از جمله بیشتر دیوبندیان از جواز توسل به اولیای الهی و شفیع قرار دادن آنها نزد خداوند تعالی دفاع کرده و به شبهات وارد شده نیز پاسخ داده اند؛ هرچند در این میان، برخی از آنان تحت تأثیر افکار ظاهرگرایان، برخی انواع توسل و شفاعت را مورد شبهه و انکار قرار داده اند. تحقیق حاضر، دیدگاه دیوبندیه را درباره مشروعیت توسل و شفاعت بررسی کرده است.
تضاد عقايد احناف با وهابيت درموضوع توسل

يكي از مهمترين دستاويزهاي وهابيان براي تكفير مسلمانان مسئله توسل به اوليای الهي است. اين تفكر كه بيشتر ابنتيميه و محمد بنعبدالوهاب آن را ترويج کردهاند، ازهمان ابتدا مورد انتقاد علماي مسلمان قرار گرفت. مذهب حنفي نيز که بزرگترين مذهب اهلسنت است، در مقابل اين تفكر موضع گرفته است. اهميت پرداختن به مسئله آنجاست كه وهابيان سعي كردهاند عقاید ابوحنيفه و احناف را مطابق عقاید خود جلوه دهند که اين مسئله باعث ريختن خون عده زيادي از مسلمانان بيگناه ميشود. مقاله حاضر ابتدا به ديدگاه وهابيت درباره اقسام توسل و سپس موارد اختلافي ميان اين فرقه با مذهب حنفي پرداخته است. موارد اختلاف به قرار ذيل است: توسل به حق و جاه اوليا، توسل به دعاي اوليا بعد از وفات، استعانت و استغاثه از اوليا بعد از وفات آنها، طلب فيض از قبور اوليا و طلب شفاعت بعد از وفات آنها. پس از جستجو در كتابهاي حنفيان مشخص شد كه بسياري از بزرگان حنفي، ديدگاه وهابيت را در مورد توسل نپذیرفتهاند و حتی كتابهايي در رد ديدگاه وهابيت نوشتهاند.
بررسی رابطه عقاید دیوبندیه و وهابیت

دیوبندیه شبه قاره هند و وهابیت شبه جزیره عربستان، دو جریان فکری و اعتقادی مهم اهلسنّت است که در این مقاله با بیان برخی از اشتراکات اعتقادی آنها در پیروی از سلف و حدیث گرائی ، بررسی می کند که آنها اختلافات عدیده ایی در اعتقادات فکری دارند چرا که وهابیت در پیروی از سلف به سمت افراط گرائی رفته به گونه ای که عقل ستیز شده ولی دیوبندیه به تصوّف و عقلگرایی نیز توجه زیادی دارد. به همین جهت بسیاری از رفتارها و عقاید آنها مورد نقد یکدیگر قرار گرفته به گونه ای که حتی وهابیت به تکفیر دیوبندیه پرداختهاست.
رابطه وهابیت و مذاهب اسلامی

در این نوشتار به دیدگاه وهابیت و نویسندگان این فرقه درباره مذاهب اهل سنّت پرداخته شده است؛ زیرا امروزه برخی چنین می اندیشند که وهابیت فقط با شیعه مخالف است؛ در حالیکه هجمه آنان به مذاهب فقهی و کلامی اهل سنّت کمتر از مذهب شیعه نیست. در این نوشتار نمونه هایی از هجمه علمای وهابیت علیه مذاهب اهل سنّت بیان شده است. این فرقه تنها خود را اهل سنّت و سایر مذاهب را اهل بدعت میداند.
سازمان کنفرانس اسلامی و نقش آن در گسترش وهابیت

سازمان کنفرانس اسلامی بزرگترین سازمان، بعد از سازمان ملل متحد است که 57 کشور عضو آن اند و بیش از 40 سال از تأسیس این سازمان از می گذرد. با توجه به نفوذ عربستان در این سازمان و سرمایه گذاری این کشور در کشورهای اسلامی این فرصت برای آل سعود به وجود آمد به عنوان حامی اسلام و منادی وحدت زیر لوای اسلام، از راه انتشار وهابیت، نفوذ خود را بین کشورهای اسلامی گسترش دهد.