درآمدی بر براهین عقلی و نقلی مهدویت با رویکرد کلام جدید – مهدی حسن زاده

مهدویت، از شاخه های علم کلام، دانشی است که به اثبات، تبیین و دفاع از عقاید، آموزه ها و اصول اساسی هر دینی می پردازد. با گسترش علم کلام، افزون بر سؤالات و شبهات پیش آمده در طول تاریخ، در عصر جدید و دنیای مدرن، تحولات در علوم تجربی و بشری و پیشرفت ها و دستاوردهای شگرف آن، ناخودآگاه عده ای را به این سمت و سو کشانید که شیوه و روش تجربی را تنها روش کشف واقعیت و حوزۀ تجربه را تنها حوزۀ قابل شناخت بدانند. این روش به رویکرد انتقادی غرب در تمام علوم انجامید، که نتیجه آن شکاکیت مدرن و نسبیت عقل گرایی و دلایل عقلی شد. در قرن بیستم «هرمنوتیک» به اوج خود رسید و نتیجۀ آن اثبات فهم های متعدد شد که به دنبال آن «پلورالیزم» معرفتی، دینی و اجتماعی شکل گرفت که از نتایج سوء آن عدم اعتماد به دلایل نقلی را می توان نام برد. زیر بنای تمام این نظریات، مباحث خودشناسی و انسان شناسی نادرست است. مقالۀ حاضر به تبیین برخی از این اشکالات و جواب به آن ها می پردازد.
علمای اهل سنت و امام زمان علیه السلام – سید اسد الله هاشمی شهیدی

بیشتر دانشمندان بزرگ اهل سنّت و بلکه اکثریت قریب به اتّفاق آنان، عقیده دارند که «مهدی موعود» واقعیت دارد و می گویند: او از دودمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و فاطمی و علوی و از نسل امام حسین علیه السلام است؛ ولی در آخر الزمان متولّد می گردد و در سنین جوانی دنیا را پر از عدل و داد می نماید.
در میان این عدّه که حضرت مهدی علیه السلام را از نسل امام حسین علیه السلام می دانند، کسانی بوده و هستند که با وجدانی پاک و بیدار یا به ملاحظه رعایت امانت در نقل حدیث و تاریخ، در کمال صراحت گفته اند: این مهدی موعودی که از دودمان پاک پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و از نسل امام حسین علیه السلام است، کسی جز فرزند برومند امام حسن عسکری علیه السلام نیست.
این عدّه، بدون توجّه به وابستگی هایی که معمولاً علمای عامّه به حکومت های طاغوتی بنی اُمیه وبنی عباس داشته اند و به دور از هرگونه تعصّب، صریحاً اعلام داشته اند که: ابوالقاسم، محمّد بن الحسن العسکری علیه السلام همان که در سال 255 هجری(یا سنوات دیگر به قول آنها) در شهر «سامرا» و در خانه امام حسن عسکری علیه السلام متولّد شد و به عقیده شیعه، امام دوازدهم است، همان «مهدی موعود» است؛ زیرا مجموع روایات صحیح و معتبری که بزرگان اهل سنّت درباره «مهدی منتظر» نقل کرده اند تنها با او قابل تطبیق است، ونمی تواند شخصی غیر از او باشد.
امام مهدی -عجل الله تعالی فرجه الشریف- در قرآن – رضوان عبدلی

دانشمندان شيعه از ديرباز، در ضمن كتب مربوطه و گا هي نيز در نوشته هاي مستقل ، آيات متعددي را همراه احاديث مربوط به آن ، در زمينه مهدويّت گردآوري كرده اند . مرحوم شيخ علي حائري در مجموعه گرانقدر «الزام الناصب» ، بيش از صدوسي آيه و «علامه سيد هاشم بحراني» (قد) در كتاب شريف «المحجة في ما نزل في القائم الحجة» صدو بيست آيه و در كتاب «المهدي في القران» نيز عهده دار همين مهم گشته ، با اين ويژگي كه روايات برگزيده را مستقيما ً يا با واسطه ، صرفأ ً از كتب اهل سنت نقل كرده است و شماره ايات آن به صدوپنج عدد مي رسد .
لكن حق اين است كه مطابق حديث ثقلين ، ائمه معصومين (عليهم السلام) جملگي قرآن ناطق هستند و اين دو از هم جدا نيستند ، منتهي اين آيات ذكر شده در وصف حكومت جهاني اسلام بر سراسر گيتي و اقامه قسط و عدل در كل عالم مُلك از طريق حجة بر حق ، دوازدهمين پيشواي مسلمين با زبان گوياي معصومين (عليهم السلام) تاويل و تنزيل شده اند.
تو کیستی؟ شده غلتان به خاک وخون بدنی

تو کیستی؟ شده غلتان به خاک وخون بدنی تنی جدا ز سری و سری جدا زتنی تو کیستی؟ بدن قطعه قطعه ای که از او نمانده هیچ که دوزند بهر او کفنی به جسم پاک برادر سرود زینب زار مگر توای تن غلتان به خون! حسین منی؟ کدام دست به زیر دل شتر بربست دو […]
فاش ار فلک، بر آن تن بی سرگریستی

فاش ار فلک، بر آن تن بی سرگریستی ز آنروز تا به دامن محشر گریستی زاشک ستاره، دیدهی گردون تهی شدی بروی بقدر زخم تنش،گر گریستی ای کاش چون فلک بدی اعضا، تمام چشم! تا بهر نور چشم پیمبر گریستی کشتند و از نشان از مسلمانی، ای دریغ! آن را که از غمش، دل کافر […]
می وزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه

می وزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه می کند انگار خورشيدی ظهور از قتلگاه برگ ريزان است و پاييزان، درين توفان رنگ کاروانی می کند گويا عبور از قتلگاه می رود اين کاروان بی آنکه همراهی کند دود اسپند ازخيام، عطر بخور از قتلگاه بال دربال کبوترها ، کدامين آفتاب؟ می […]
زينب چو ديد پيكري اندر ميان خون

زينب چو ديد پيكري اندر ميان خون چون آسمان و زخم تن از انجمش، فزون بي حد جراحتي، نتوان گفتنش كه چند پامال پيكري، نتوان ديدنش كه چون خنجر در او نشسته، چو شهپر كه در هما پيكان در او دميده، چو مژگان كه از جفون گفت: اين به خون طپيده نباشد، […]
مادر! بیا به حال حسینت، نظاره کن

مادر! بیا به حال حسینت، نظاره کن یک دم نظر بر این بدن پاره پاره کن زخم تنش اگر چه بُوَد بی حساب لیک با چشم دل، نگاه بر این ماه پاره کن مادر! بیا و مرهمی آور ز راه مهر درمانِ زخم های فزون از ستاره کن اطفال بی قرار و […]
ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم!

ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم! آیا تویی برادر من؟ نیست باورم با آنکه در جوار تو یک عمر بوده ام نشناسمت کنون که تو هستی برادرم پامال جور و دست خوش کینه ام ببین ای کشتی نجات، گذشت آب از سرم عمرمنی که از کف من رفته ای و من […]
گفتا به ناله کای تن مجروح چاک چاک!

گفتا به ناله کای تن مجروح چاک چاک! آیا تویی حسین؟ «فَیا لَتَنی فِداک»! آیا تویی برادر زینب؟ که این چنین با پیکرر برهنه، بَرم خفته ای به خاک شد وقت آن که از غم تو، نالم آن چنان کز سوز آه من! بشود عالمی ، هلاک من خواهر تو، زینبم، اکنون […]
گفت: ای به خون تپیده! مکرّم برادرم!

گفت: ای به خون تپیده! مکرّم برادرم! کافتاده ای به روی زمین، در برابرم آیا تو آن حسین منی؟ کز شرف نمود بر دوش خود سوار، تو را جدّ اطهرم بر خاک مینشینی و ننْشینیام به چشم آتش به دل مزن، مگر از خاک کمترم؟ صابر شدم به هر ستم و هر بلا، ولی هرگز […]
گذار ساعتی ای شمر بد مَنِش! به منش

گذار ساعتی ای شمر بد مَنِش! به منش كز آب دیده كنم چاره، زخم های تنش بده اجازه برم سویِ سایه، پیكر او كه آفتاب نسوزد، جراحت بدنش در آتشم من از این غم كه از عطش، دم مرگ بلند جای نفس بود، دود از دهنش به كهنه پیرهنی كرد او قناعت و آه! كه […]