ابوبکر البغدادی کیست؟

اینفوگرافی فارسی اینفوگرافی عربی
مقایسه دیدگاه وهابیت و اخوان المسلمین در زمینه حکومت

وهابیت و اخوانالمسلمین دو گروه سلفی هستند که در زمینه حکومت اختلاف نظر اساسی دارند. وهابیت توجه چندانی به بحث حکومت ندارند و اطاعت از حاکم را، هرچند فاسق باشد و با زور به حکومت رسیده باشد، لازم می شمارند. اما اخوانالمسلمین هدف اصلی خود را تشکیل حکومت اسلامی برای اجرای احکام اسلام قرار داده، حکومت را تا زمانی مشروع میدانند که به احکام اسلام عمل میکند. وهابیت اعتقادی به انتخابات و شیوههای جدید سیاسی و رأی مردم خصوصاً زنان ندارند، اما اخوان مردم را یکی از پایههای مشروعیت حکومت و صاحب حق عزل و نصب حاکم میدانند.
ارکان و مقومات مفهوم «عبادت»

عبادت به عنوان یک مفهوم کلیدی، ارکانی دارد که در تعریف آن باید لحاظ شود. هر تعریفی به اندازهای که از این ارکان دور است از صحت نیز دور خواهد بود. مفهوم «عبادت» برای تحقق محتاج وجود سه مؤلفه «معبود»، «عابد» و «عمل عبادی» است. هر یک از این مؤلفهها خصوصیاتی دارد که ما از آنها به عنوان ارکان مفهوم «عبادت» یاد میکنیم. اما آنچه از عنوان معبود میتوان استنباط کرد این است که معبود، طبق آیات قرآن کریم، زمانی اطلاق میشود که عنوان «الاه» بر آن صادق باشد که بیانگر مقام الوهیت در تحقق مفهوم «عبادت» است. از این جهت که عنوان عبادت برای عمل مشرکان هم استعمال شده مشخص است که مراد از الاه، الاه واقعی نیست، بلکه الاهی است که «عابد» به آن معتقد است و این موضوع (الاه اعتقادی) نخستین رکن مفهوم عبادت است که از عنوان «معبود» و «عابد» استنباط میشود. دومین موضوعی که از عنوان «عابد» قابل استنباط است خضوعی است که در ضمیر «عابد»- نه نفس عمل – نسبت به معبود وجود دارد و این دومین رکن این مفهوم محسوب میشود؛ و سومین رکن، که در «عمل عبادی» نهفته است مطلوبیت و رجحان نفس عمل برای معبود است. ترکیب این سه رکن، محقق مفهوم «عبادت» است. در مجموع باید گفت عبادت یعنی «انجام عملی راجح از روی خضوع در مقابل الاه».
رابطه ولایت تکوینی و استغاثه به ارواح اولیای الهی

معجزات و کرامات اولیای الاهی، یکی از دلایل پذیرش استغاثه به ارواح اولیای الاهی است، اما متأسفانه برخی از سلفیان و وهابیان با استدلالهای واهی و استناد به عمومات آیات قرآن، حکم به کفر قائلان به استغاثه میدهند که خلاف کتاب و سنت است.
درنگی بر دیدگاه ابنتیمیه در مواجهه با مذاهب و بزرگان اسلام

ابنتیمیه در موارد متعددی به طعن و قدح در مذاهب و بزرگان اسلامی پرداخته است. برخی از این موارد عبارتاند از: مخالفت با مذاهب اسلامی و صوفیه، تنقیص پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و اهلبیت علیهم السلام، تخطئه خلفا و صحابه. مقاله حاضر به تبیین و بررسی این محورها میپردازد.
تکفیر از دیدگاه بزرگان دیوبند

مذاهب اسلامی، به ویژه مکتب دیوبند، جریان اعتدالی و به دور از افراطیگری مي باشد. و نمي توان رفتارهاي افراطی و تکفیری برخی از گروهها كه از مکتب دیوبند به بهانههای مختلف و بدون پشتوانه فتاواي بزرگانشان، به جان مسلمانان افتاده و آنها را تکفیر و بعضاً به قتل میرساند را به حساب کل مكتب دیوبند گذاشت. مقوله تكفیر از صدر اسلام وجود داشته و مخصوص زمان یا افراد یا فرقه خاصی نیست و مذاهب اسلامی برای آن ضوابط و اصولی را مشخص کردهاند. این نوشتار ضمن بیان معیار اسلام و کفر و تبیین ضوابط و اصول تکفیر از دیدگاه بزرگان دیوبند به دنبال اثبات این حقیقت و واقعیت است که بزرگان دیوبند، مسلمانان و اهل قبله را به بهانههای واهی تکفیر نکردهاند و اگر عدهای به نام دیوبند، مسلمين را از دین خارج کرده و بعضاً علیه اهل قبله عملیاتهای تروریستی انجام دهند نمیتوان کل مکتب را به افراط و تکفیری بودن متهم کرد.
پاسخ شبهه قفاری در انتساب منشأ امامت به عبدالله بن سبأ

از جمله نظریههای موهوم در باب پیدایش تشیع، نظریه پیدایش تشیع در نتیجه تلاشهای عبدالله بن سبأ است. چندین قرن است که مخالفان تشیع این نظریه را مطرح میکنند. در این میان ناصر القفاری، یکی از علمای معاصر وهابیت، همین ادعا را با استناد به متون و منابع شیعه به گونهای متمایز و متفاوت از دیگران بیان کرده است. در این مقاله به شبهه قفاری پاسخ داده شده است. این شبهه با سه دلیل رد شده است: 1. وجود دلایل معتبر بر پیدایش شیعه به همت پیامبر اسلام؛ 2. بررسی نقلی که شیعه را منتسب به عبدالله بن سبأ کرده است؛ 3. تعارض عقاید عبدالله بن سبأ با شیعه دوازدهامامی. با توجه به بررسیهای انجامشده این نتایج حاصل شد که منشأ شیعه از زمان پیامبر اسلام بوده است و عبدالله بن سبأ، بر فرض وجودش، عقایدی غیر از عقاید شیعه داشته است و منابع شیعی هیچ کدام منشأ شیعه را عبدالله بن سبأ ندانستهاند.
پژوهشی درباره حدیث «اللهم لا تجعل قبری وثناً یعبد»

در این مقاله درباره حدیثی از رسول خدا (ص) با مضمون «اللهم لا تجعل قبری وثناً یعبد» که بیشتر در منابع اهل سنت و وهابیون مطرح شده، تحقیق، و رجال آن و محتوایش ارزیابی میشود و مشخص میگردد که مفهوم آن چیست و آیا چنین روایتی از رسول اسلام صادر شده است یا نه و بر فرض صدور، چه معنای قابل قبولی دارد. مضمون این حدیث در برخی منابع شیعی هم طرح شده است. اعتقاد نگارنده بر جعلی بودن این حدیث است. ما این برداشت را رهیافت اساسی این نوشتار میدانیم و درباره آن تحلیلی ارائه میدهیم و اشاره کوتاهی به خاستگاه این حدیث و جعلی بودنش میکنیم.
جغرافیای داعش

اینفوگرافی فارسی اینفوگرافی عربی
پرچم داعش

تروریست هاس داعش با استناد به روایت «کانت رایه النبی صلی الله علیه و آله و سلم سوداء، و لواؤه أبیض»، پرچم گروه تکفیری خود را به رنگ سیاه، با نوشته سفید رنگ «لا اله الا الله محمد رسول الله» انتخاب نمودند تا از حیث طراحی پرچم نیز با دو رکن خلافت و مهدویت […]
بررسی و نقد دیدگاه شاه ولیالله دهلوی در مسئله شرک

شاهولیالله دهلوی با تأثیرپذیری از آرای ابنتیمیه در مسئله توحید و شرک، و با ارائه تعریفی از شرک به مبارزه با مظاهر شرک در جامعه اسلامی زمان خود پرداخت. به عقیده او شرک، به شرک در عبادت، استعانت، ندا و استغاثه، نذر و قسم تقسیم میشود، او در آثار خود با تشبیه کردن عمل مشرکان زمان پیامبر با مسلمانان زمان خود، اعمالی مثل زیارت قبور، شدّ رحال، تسمیه به همراه «عبد»، توسّل، استغاثه، و نذر و قسم را از مظاهر شرک شمرد و مسلمانان زمان خود را از این اعمال بر حذر داشت. در این مقاله میکوشیم آرا و اندیشههای محدّث دهلوی را در حوزه شرک و اقسام آن بررسی کنیم.
بررسی دیدگاه ابن تیمیه درباره زیارت قبور

زیارت در لغت «تمایل و میل کردن» است و در اصطلاح مذهبی زیارت نوعی دیدار خاص (توأم با اکرام) از بزرگان و پیشوایان دینی است؛ چه به حسب ظاهر در قید حیات باشند یا از دنیا رخت بر بسته باشند. ابن تیمیه تعریف درستی از زیارت قبور نداده و در تعریفش تشتت و تضاد دیده می شود. ظاهراً وی میان مفهوم زیارت و مصادیق آن و همچنین میان بدعت و ضلالت و شرک خلط کرده است. ابنتیمیه با شرعی و توقیفی دانستن زیارت، آن را منحصر در سلام کردن، دعا کردن برای میت و عبرتآموزی میداند. همچنین با تقسیم زیارت در عرف سلف و عرف متأخران، زیارت نوع دوم را که شامل درخواست دعا از میت، استغاثه، توسل و … میشود، بدعت، ضلالت و شرک برمی شمارد. وی قیودی به زیارت اضافه کرد که در نهایت اصل زیارت محل تردید واقع شد. مهمترین دلیل ابن تیمیه در شرط و عدم شرط دانستن قصد سفر در سه مسجد (مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصی) و دیگر اماکن، روایت «شد الرحال» است که بر فرض صحت سند دلالت آن اشکالات عمدهای دارد. عوامل مختلفی ابنتیمیه را به بیراهه کشیده است که در مقاله به آن اشاره خواهد شد.
توحید و شرک از دیدگاه استاد مطهری و سید قطب

مطهری و سید قطب در تعریف و اقسام توحید و شرک وجه نظر مشترکی دارند. گرچه سخنان سید قطب در این باره متشتت است، ولی از برخی کتب و نیز از تفسیر فی ظلال القرآن و بررسی آیات توحیدی آن میتوان چنین استنباط کرد که وی توحید را از دو منظر عقیده و عمل بررسی کرده و توحید در عقیده را به دو قسم ذاتی و صفاتی، و توحید عملی را نیز به دو قسم فاعلی و عبادی تقسیم میکند. آنچه برای وی بسیار اهمیّت دارد، توحید در حاکمیت است که پیونددهنده توحید عقیده به عمل است، بدین معنا که چون توحید الوهی است، باید حاکم نیز واحد باشد و اطاعت و بندگی هم فقط باید برای او باشد. لذا وی اطاعت از حاکم و طاغوت را نوعی شرک میپندارد. مطهری نیز اطاعت از طاغوت را نوعی شرک میداند، ولی معیار توحید و شرک را در توحید نظری «از اویی» و در توحید عملی «به سوی اویی» تفسیر میکند و اطاعت از حاکم را رابطه تسخیر طرفینی میداند و فقط شرک جلی را مستحق کفر میشمرد، برخلاف سید قطب که با استفاده از توحید در حاکمیت، عملگرایی در اسلام را معیار مسلمان بودن فرد میداند. لذا اطاعت از حاکم و طاغوت را در زمره شرک جلی قرار میدهد و برای تمام آنها حکم کفر را مترتب میسازد.
ندای غیراللّه از ديدگاه علمای دیوبندیه

یکی از مسائل چالشبرانگيز بين مسلمانان، توسل به اولیای الاهی و نداي به آنها بعد از وفات است. وهابيت و بعضي ديگر از مسلمانان اين مسئله را شرك ميدانند و برای اثبات مدعای خود از آیاتی که خطاب به بتپرستان زمان پیغمبر(ص) بوده است استفاده می کنند و معتقدند دوناللهي که خواندن آن شرک است عام است و شامل بت و پیامبر و اولیای الاهی بعد از وفاتشان ميشود. در مقابل بعضی از علمای دیوبندیه این اطلاق را قبول ندارند و معتقدند هر ندایی موجب شرک نمیشود، بلکه ندایی شرک است که یکی از اسباب شرک در آن باشد و غالباً سه مسئله را از اسباب شرک می دانند: 1. حاضر و ناظر پنداشتن ارواح اولیا؛ 2. معتقد بودن به علم غیب اولیا؛ 3. استعانت از ارواح اولیا. در این مقاله، بعد از ذکر هر یک از سه مورد راهحلی که برای برونرفت از آنها بیان شده نیز اشاره شده است و در پايان دلایلی که علمای دیوبندیه بر جواز ندای غیرالله بیان کردهاند طرح ميشود.