شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام 3

 خوارزمی می‌گوید: علی اکبر که مادرش لیلی دختر ابی مروه‌ی ثقفی بود، به میدان رفت. آن هنگام هجده ساله بود. چون حسین (ع) او را دید، چهره به آسمان گرفت و گفت: خدایا شاهد باش! جوانی به سوی این قوم می‌رود که در خلقت و اخلاق و گفتار شبیه‌ترین مردم به پیامبر توست و هرگاه […]

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام 1

ابن سعد گوید: مردی از شامیان علیّ بن حسین اکبر (ع) را –که مادرش آمنه دختر ابی مروه‌ی ثقفی و مادر او دختر ابو سفیان بود- فراخواند و گفت: تو با خلیفه خویشاوندی داری. اگر می‌خواهی، برایت امان نامه بگیریم و هر جا که دوست داشتی برو. گفت: به خدا قسم خویشاوندی رسول خدا (ص) […]

اسامی سایر شهدا از اصحاب در زیارت ناحیه

 سیّد بن طاووس گوید: شهدای دیگر از اصحاب امام حسین (ع)، تنها نام آنان را که در زیارت ناحیه‌ی مقدّسه آمده است می‌آوریم. نقلی که سیّد بن طاووس دارد و همه‌ی شهدای اصحاب را نام برده است: … سلام بر مسلم بن عوسجه‌ی اسدی، آن که وقتی امام به او اجازه داد برگردد، به آن […]

شهادت اصحاب – جوانی فرزند شهید

خوارزمی گوید: پس از او جوانی که پدرش در میدان شهید شده بود و مادرش با او بود بیرون آمد. مادرش گفت: فرزندم! در مقابل پسر پیامبر مبارزه کن تا شهید شوی. گفت: باشد. بیرون آمد. امام فرمود: پدر این جوان شهید شده، شاید مادرش دوست نداشته باشد که به میدان رود. جوان گفت: ای […]

شهادت اصحاب – عمرو بن جناده

خوارزمی گوید: پس از او عمرو بن جناده به میدان رفت، در حالی که اشعاری می‌خواند با این مضمون: مجال را بر زاده‌ی هند تنگ کن و با تکسواران در درون خانه‌اش او را به تنگنا دچار کن، با مهاجرانی که نیزه‌هایشان از خون کافران رنگین است، روزی در رکاب  پیامبر و امروز از خون […]

شهادت اصحاب -جنادة بن حارث

خوارزمی گوید: پس از او جنادة بن حارث انصاری در حالی که رجز می‌خواند به میدان رفت و جنگید تا آن‌که شهید شد.     ثُمَّ خَرَجَ مِنْ بَعْدِهِ جنادة بن الحرث الأنصاریّ وَ هُوَ یَقُولُ: أَنَا جُنَادَةُ أَنَا ابْنُ الْحَارِثِ            لَسْتُ بِخَوَّارٍ وَ لَا بِناكِثِ عَنْ بَيْعَتِي حَتَّى يَقُومَ وَارِثِي                   مِنْ فَوْقِ شِلْوٍ […]

 شهادت اصحاب – اسلم بن عمرو، غلام امام حسین (ع)

خوارزمی گوید: غلامی ترک که قاری قرآن و آشنا به عربی و از غلامام حسین (ع) بود به میدان رفت و در حالی که این رجز را می‌خواند، به نبرد پرداخت: دریا از ضربت نیزه و شمشیرم به جوش می‌آید و هوا از تیرهایم پر می‌شود. هر گاه تیغم در کفم آشکار شود، دل حسود […]

شهادت اصحاب – بُریر بن حضیر 3

فتال گوید: بریر بن خضیر همدانی به میدان رفت که قاری‌ترین اهل زمانش بود. در حالی که این رجز را می‌خواند: من بریرم و پدرم حضیر است؛ هر که خیری نداشته باشد، خیری در او نیست.      قال الفتال: ثُمَّ بَرَزَ بُرَيْرُ بْنُ خُضَيْرٍ الْهَمْدَانِيُ‏، وَ كَانَ أَقْرَءَ أَهْلِ زَمَانِهِ وَ هُوَ يَقُولُ: أَنَا […]

شهادت اصحاب – بُریر بن حضیر 2

طبری به نقل از عفیف بن زهیر از حاضران در کربلا روایت می‌کند: یزید بن معقل که از هم‌پیمانان بنی سلمه بود از سپاه عمر سعد بیرون آمد و گفت: ای بریر بن حضیر! دیدی خدا با تو چه کرد؟ گفت: به خدا قسم! خدا با من خوبی کرد و به تو بدی کرد. گفت: […]

شهادت اصحاب – بُریر بن حضیر 1

 ابن صباغ گوید: مردی وارسته و پارسا به نام یزید بن حصین با امام حسین (ع) بود. به امام عرض کرد: ای پسر پیامبر! مرا اجازه بده تا پیش سرکرده‌ی این گروه عمر سعد بروم و درباره‌ی آب با او حرف بزنم. شاید دست (از محاصره‌ی آب) بردارد. امام اجازه داد و فرمود: اختیار با […]

شهادت اصحاب – عمر بن خالد صیداوی

خوارزمی گوید: عمرو بن خالد صیداوی به حضور امام حسین (ع) آمد و گفت: تصمیم گرفته‌ام به یارانم بپیوندم. خوش ندارم که بمانم و تو را تنها و کشته ببینم. امام به او فرمود: برو، ساعتی دیگر ما هم به تو ملحق می‌شویم. رفت و نبردی دلاورانه کرد تا به شهادت رسید.     قال […]

شهادت اصحاب – عابس و شوذب

طبری گوید: عابس بن ابی شبیب شاکری و شوذب، غلام بنی شاکر آمدند. پرسید: شوذب! در دل تصمیم داری چه کنی؟ گفت: چه کنم! همراه تو، در راه دفاع از پسر دختر پیامبر خدا می‌جنگم تا کشته شوم. گفت: همین‌گونه دربارۀ تو گمان بود. پس به جنگ در برابر امام بشتاب تا شهادت تو را […]