وقایع نهضت امام حسین علیه السلام

شیخ مفید از سیرهنویسان چنین نقل کرده است: چون امام حسن (ع) درگذشت، شیعیان عراق به جنبش درآمدند و دربارهی خلع معاویه و بیعت با امام، به او نامه نوشتند. حضرت نپذیرفت و یاد کرد که میان او و معاویه عهد و پیمانی است که نمیتواند آن را نقض کند تا آنکه مدّت بگذرد. چون […]
وصیت های امام حسین علیه السلام 5

شیخ صدوق با سند خویش از احمد بن ابراهیم چنین نقل کرده است: در سال 262 خدمت حکیمه، دختر امام جواد (ع) رسیدم و از پشت پرده با او سخن گفتم. از مذهبش پرسیدم. او امامان خود را نام برد تا به امام دوازدهم رسید و نام او را نیز گفت. گفتم: فدایت شوم! او […]
وصیت های امام حسین علیه السلام 4

راوندی از امام زین العابدین (ع) چنین روایت کرده است: روزی که پدرم شهید شد، در حالی که خونها میجوشید، پدرم مرا به سینهی خود چسباند و میگفت: پسرم! دعایی را که مادرم به من آموخته است و رسول خدا (ص) به مادرم آموخته و به آن حضرت نیز جبرئیل آموخته است، حفظ کن. دعا […]
وصیت های امام حسین علیه السلام 3

صفّار قمی با سند خویش از ابی الجارود نقل میکند که گوید: شنیدم امام باقر (ع) میفرمود: چون شهادت حسین (ع) نزدیک شد، دختر بزرگش فاطمه را فراخواند و نامهای دربسته و وصیتی باز و آشکار به او سپرد. علی بن الحسین (ع) با آنان بود و بیمار بود. فاطمه، نامه را بن علی بن […]
وصیت های امام حسین علیه السلام 2

مسعودی گوید: روز عاشورا امام زین العابدین (ع) با پدرش بود و بیماری داشت که تکلیف جهاد از او ساقط بود. چون شهادت ابا عبدالله (ع) نزدیک شد، او را فرا خواند، به او وصیت کرد و دستور داد آنچه را نزد امّ سلمه نهاده است از میراث پیامبران و سلاح و کتاب، از او […]
وصیت های امام حسین علیه السلام 1

شیخ کلینی با سند خویش از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: چون حسین (ع) به سوی عراق عزیمت کرد، کتابها و وصیت را به امّ سلمه سپرد و چون امام سجّاد (ع) برگشت، به آن حضرت داد. روی شیخ الکلینی: عَنْ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِيِّ […]
پیشگویی شیر از شهادت امام حسین علیه السلام

طریحی گوید: روایت شده که حضرت عیسی در صحراها میگشت. حواریّون هم همراهش بودند. گذارشان به کربلا افتاد. شیر شکسته حالی را دیدند که راه را گرفته است. عیسی نزد شیر رفت و پرسید: چرا در راه نشستهای؟ آیا نمیگذاری عبور کنیم؟ شیر با زبان فصیحی گفت: راه را برایتان نمیگشایم تا آنکه یزید، قاتل […]
پیشگویی گوسفندان اسماعیل از شهادت امام حسین علیه السلام

طریحی گوید: روایت شده که گوسفندان حضرت اسماعیل (ع) در کنار شطّ فرات به چرا مشغول بودند. چوپان به او خبر داد که از فلان روز گوسفندان از این آبشخور نمیخورند. اسماعیل سبب آن را از پروردگارش پرسید. جبرئیل (ع) فرود آمد و گفت: ای اسماعیل! از گوسفندت بپرس که پاسخ تو را میدهد. حضرت […]
دوران معاويه و علت شکل گیری حادثه عاشورا به سبب اوج گیری جریان نفاق

با گذشت حدود بيست سال از حكومت معاويه بر سرزمين هاى اسلامى و بر اثر اين گمراهى دينى كه با نيرنگ و ارعاب به موفقيت كامل نايل شد، عموم امّت اسلامى مشروعيت حكومت بنى اميه را تأييد كردند و فريفته اش گشتند. امويت و اسلام، در انديشه مردم چنان به هم آميخت كه به تصور آنان قيام بر ضد حكومت اموى، قيام بر ضد اسلام بود!از اين رو، براى جدا ساختن امويت از اسلام در ذهن و دل مردم، ناگزير بايد خونى كه كمال قداست را نزد مسلمانان داشت، در مسلخ رويارويى با بنى اميه بر زمين مى ريخت؛ و چنين خونى جز خون فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم و سرور جوانان بهشت يعنى حضرت اباعبدالله الحسين صلى الله عليه و آله و سلم نبود. معاويه خود پيامد اين واقعيت را به خوبى درك مى كرد و از اين رو تا آن جا كه مى توانست از آن دورى مى جست.
چگونگی رابطه ی خلافت عمر بن خطاب و عثمان با جریان نفاق

عمر بن خطاب پس از ابوبكر و با تعيين وى، بر مسند خلافت تكيه زد؛ و همان سياستى را كه او و ابوبكر در دوران خلافتش اعمال مى كردند ادامه داد. بر طبق اين سياست، از سويى اهل بيت به ويژه و بنى هاشم عموماً زير فشار اجتماعى، سياسى و اقتصادى قرار گرفتند؛ و دست بنى اميه در اشغال پست هاى فرماندهى و حكومت ولايات باز گذاشته شد. او و عثمان در اين سياست از ابوبكر هم پيشى گرفتند.
چگونگی تولد جریان سقیفه از دامن حزب نفاق

آن چه از سقيفه اهميت دارد، نتايج آن است. بنابر دلايل و شواهد فراوان تاريخى، آن طور كه بسيارى از مورخان مى پندارند، اجتماع سقيفه اتفاقى نبود. بلكه دلايلی وجود دارد كه نشان می دهد خود حزب سلطه(حزب نفاق) براى برپايى چنين اجتماعى با برانگيختن و تحريك به طور دقيق برنامه ريزى كرده و رهبرى آن همه مقدمات لازم را براى پيروزى خود فراهم ساخته بود.
حزب اموى و جایگاه آنان در جریان نفاق

بيش تر اموى ها در ماجرای فتح مکه بر ستيز و دشمنى خود عليه اسلام پاى فشردند، تا آن كه پرچم هاى فتح اسلامى در برابرشان ظاهر شد؛ و آن ها در شمار آزادشدگان قرار گرفتند. اموى ها پس از شكست در فتح مكّه به اسلام درآمدند ولى دل هايشان هرگز به اسلام تمايل پيدا نکرد. حقيقت نفاق و اصرار اينان بر كفر، از واقعيت هاى مسلم تاريخ است كه هيچ منصفى در آن ترديد نمى كند. شواهد اين واقعيت آشكارتر از آن است كه با تأويل هاى حق گريزان و حقيقت ستيزان قابل انكار باشد.
منافقان اهل كتاب و تاثیرات آنان در مساله نفاق

اهل کتاب در ايجاد و توسعه جريان نفاق و حزب سلطه چه نقشی را ايفا کردند؟؟
آيا اگر اهل کتاب نبودند برنامه واهداف جريان نفاق و حزب سلطه به نتيجه ميرسيد؟؟
سرحلقه اولیه ایجاد جریان نفاق در اسلام

براى اثبات اين موضوع كه گروهى از صحابه در دايره نفاق قرار مى گيرند، همين بس كه بدانيم اينان در كارى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مقرر داشته بود، ايجاد مانع مى كردند، چنان كه خداى متعال مى فرمايد:«وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً» و چون به ايشان گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر [او] بياييد؛ منافقان را مى بينى كه از تو سخت روى برمى تابند.