نقدی بر تردیدهای سلفیان در باب شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن مجتبی (ع) یکی از مصادیق آیه تطهیر و اهلبیت پیامبر اکرم نزد تمام مسلمانان به شمار میآید. آن حضرت در طول زندگی با مشکلاتی روبرو شدند که یکی از آنها معاویه بود که در برابر حضرت قرار داشت. پس از شهادت حضرت علی (ع) معاویه که امام حسن (ع) را مانعی عمده بر سر راه نقشههای خود میدید، برای هموار کردن خلافت فرزندش، درصدد از بین بردن حضرت برآمد تا اینکه ایشان را به شهادت رساند. جریان شهادت امام مجتبی (ع) با سمی که معاویه آماده کرده بود، از قضایایی است که اندیشمندان اهل سنت بهطور فراوان به آن پرداخته و این ماجرا را نقل کردهاند، اما برخی برای تبرئه معاویه از این جنایت، آن را انکار و شبهاتی دراینباره مطرح کردهاند که در این نوشتار به بررسی آنها پرداخته میشود.
نسبت اخلاق و سیاست از دیدگاه امام علی علیه السلام

یکی از پرسشهای دیرینه و پایدار در حوزه اندیشه سیاسی، پرسش نسبت اخلاق و سیاست میباشد. نتیجه تأمل درباره چنین نسبتی منجر به شکلگیری نگرشهای متفاوتی شده است. عدهای معتقدند که کاربرد مؤثر قدرت سیاسی با رعایت اصول و موازین اخلاقی سازگاری ندارد و درنتیجه هیچ آرمانی بدون اعمال قدرت حتی عدالت تحقق نخواهد داشت. در مقابل گروهی معتقدند که اصول اخلاقی بهخودیخود آنقدر ارجمند است که باید بهصورت دائم تمایلات گسیخته قدرت سیاسی را مهار کند وگرنه سیاست هیچ ارزشی ندارد. مقاله حاضر سعی خواهد کرد که پرسش این نسبت را در اندیشه و عمل حکومتی امام علی (ع) موردبررسی و تجزیهوتحلیل قرار داده و پاسخی درخور عرضه دارد.
فرا نقش هدایتگری و سیره اجتماعی فاطمه سلام الله علیها درآمدی روششناختی

سیره اجتماعی فاطمه (ع) را بر اساس تعامل بین شبکه ارتباطات اجتماعی آن حضرت و مؤلفههای مؤثر بر منزلت ایشان، میتوان به دست آورد. منزلت ایشان از سه خاستگاه متأثر بود: نخست برخورداری از سرشتی پاک، دیگری وابستگی به خانوادهای پاک و برگزیده و سوم شهروندی جامعه اسلامی. شبکه ارتباطات اجتماعی فاطمه (ع) را نیز خانواده، خویشاوندان، خواص صحابه پیامبر (ص) و صاحب نفوذان مدینه، زنان مدینه، مراجعهکنندگان برای تقاضاهای مالی یا علمی و سرانجام توده مردم تشکیل میداد. هدایتگری بهمثابه یک فرانقش همه نقشها و ابعاد سیره اجتماعی فاطمه (ع) را زیرمجموعه خود قرار میدهد. در این مقاله، بخشی از یافتههای مربوط به سیره اجتماعی فاطمه (ع) با محوریت ارائه الگوی زیستی همسان با توده مردم و معطوف به فرانقش هدایتگری بهعنوان درآمدی بر شناخت سیره اجتماعی آن بانوی بزرگوار، موردبررسی قرارگرفته است.
سیره اقتصادی و معیشتی پیامبر اعظم (ص)

نیاز انسانها به مواهب طبیعی، اقتصاد و معیشت در زندگی مادی، امری ضروری است و در این اصل کلی تفاوتی میان انسانها نیست. آنچه منشأ تفاوت در اخلاق اقتصادی انسانهاست نوع رفتار آنان در کسب روزی و معیشت و درآمد، و نیز چگونگی بهرهگیری و مصرف است. پیامبر اعظم (ص) در این دو عرصه (درآمد و مصرف) ویژگیهای درسآموزی دارد. ایشان در عرصه درآمد، همچون دیگران به فعالیتهایی مانند چوپانی، تجارت و زراعت اشتغال داشت، و ضمن اینکه از جلب روزی از راههای معنوی نیز غافل نبود، بهوقت ضرورت، قرض هم میکرد. اهتمام آن جناب بر حلال بودن درآمد قابلتوجه است. در عرصه مصرف نیز قناعت و ساده زیستی، عدالت و احتیاط در مصرف بیتالمال، پرهیز از اسراف و تبذیر، و بالأخره انفاق درراه خدا از اصول قابلتوجه در سیره اقتصادی پیامبر اعظم (ص) است.
مسئله توسل به اموات با نگاهی به آیه 22 سوره مبارکه فاطر

وهابیان با استناد به آیه 22 سوره مبارکه فاطر که فرموده: (و ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُور) سماع موتی را منکرند و معتقدند توسل و شفاعت به مردگان به علت عدم سماع موتی، صحیح نیست. پژوهش حاضر نشان میدهد که مفسران اهلسنت این آیه شریفه را در مقام تشبیه کافران به مردگان دانستهاند؛ لذا استناد وهابیان را به آیه شریفه برای نفی جواز توسل، نمیتوان پذیرفت و ادعایشان بدون دلیل است.
توسل در سیره اهلبیت علیهم السلام

با توجه به اينكه انسانها داراي ضعف و قصور و آلوده به گناه اند، شایسته است براي رسیدن به تکامل و ارتباط با خدا و درخواست حوائج خود، از طریق بندگان صالح و اولیای الهی که دارای مقام بلندیاند، اقدام كنند و آنها را بين خود و خدا واسطه قرار دهند تا زودتر به نتيجه برسند. قرآن نیز به این امر توصیه ميكند، ولي عدهای در محدوده توسلات و انواع آن دچار خطا شدهاند و به آسانی سایر مسلمانان را به شرک متهم میکنند. برای کشف حقیقت و اثبات مشروعیت توسل شایسته است به سراغ سیره معصومان: كه فانی در توحید و از هر نوع شرك مبرا بودهاند، برويم تا روشن شود که آنها تا چه اندازه توسل را تأیید میکنند. در این مقاله سیره اهلبیت: که معصوم و وارث علم پیامبرند، بررسی میشود و نمونههایی از سیره آن بزرگواران را نقل میکنیم.
تضاد عقايد احناف با وهابيت درموضوع توسل

يكي از مهمترين دستاويزهاي وهابيان براي تكفير مسلمانان مسئله توسل به اوليای الهي است. اين تفكر كه بيشتر ابنتيميه و محمد بنعبدالوهاب آن را ترويج کردهاند، ازهمان ابتدا مورد انتقاد علماي مسلمان قرار گرفت. مذهب حنفي نيز که بزرگترين مذهب اهلسنت است، در مقابل اين تفكر موضع گرفته است. اهميت پرداختن به مسئله آنجاست كه وهابيان سعي كردهاند عقاید ابوحنيفه و احناف را مطابق عقاید خود جلوه دهند که اين مسئله باعث ريختن خون عده زيادي از مسلمانان بيگناه ميشود. مقاله حاضر ابتدا به ديدگاه وهابيت درباره اقسام توسل و سپس موارد اختلافي ميان اين فرقه با مذهب حنفي پرداخته است. موارد اختلاف به قرار ذيل است: توسل به حق و جاه اوليا، توسل به دعاي اوليا بعد از وفات، استعانت و استغاثه از اوليا بعد از وفات آنها، طلب فيض از قبور اوليا و طلب شفاعت بعد از وفات آنها. پس از جستجو در كتابهاي حنفيان مشخص شد كه بسياري از بزرگان حنفي، ديدگاه وهابيت را در مورد توسل نپذیرفتهاند و حتی كتابهايي در رد ديدگاه وهابيت نوشتهاند.
سماع موتی و رابطه آن با توسل به ارواح اولیای الهی

یکی از مبانی توسل به ارواح اولیای الهی در عالم برزخ، مسئله سماع موتی است. عدهای به تبعیت از ابنتیمیه و محمد بنعبدالوهاب منکر جواز توسل به ارواح اولیای الهی بوده و معتقدند چون ارواح انبیا و اولیای الهی قادر به شنیدن صدای زندگان نیستند و در عالم برزخ بی خبر از احوال زندگان بهسر میبرند، پس سخن گفتن با آنان لغو است. سپس پا را فراتر گذاشته و معتقد شدهاند کسی که از آنها حاجتی بطلبد، آنها را چون خدا در همه جا حاضر و سمیع و بصیر دانسته است و این شرک یا شبیه شرک است. اعتقاد به عدم سماع موتی با نگاه ظاهرگرایانه به برخی از آیات قرآن نیز مستند شده و آنان این آیات را مدام تکرار میکنند، حتی روایات مؤید سماع موتی نیز رد و در مقابل برای اثبات عدم سماع به سخنان برخی از عالمان استناد میشود؛ درحالیکه سیره علمی و عملی مسلمانان در تلقین میت شاهدی بر اعتقاد آنان به شنوا بودن ارواح مردگان است. امّا با تدبر در آیات قرآن و به تصریح روایات پیامبر، نه تنها سخن گفتن با درگذشتگان شرک و ناپسند نیست، بلکه مطابق سنت نبوی و سیره مسلمانان از صدر اسلام تا کنون است، بهویژه براساس برخی روایات اموات در عالم برزخ قدرت بر دعا کردن بر زندگان را نیز دارند؛ همانطور که پاسخ سلام را میدهند و این نوعی دعا در حق سلامکننده است.
درنگی در نظریه توسل

یکی از موضوعاتی که وهابیان آن را مطرح ساخته و تمام مسلمین، اعم از شیعه و سنی، با آن مخالفت کردهاند، عدم مشروعیت توسل به اولیای الهی است. وهابیان در این زمینه هیچ دلیلی عرضه نکردهاند و هیچ آیه یا روایتی که تصریح به منع توسل کرده باشد، ندارند.
کتابشناسی توسل

این نوشتار گزارشی از آثار و نوشته های نویسندگان مسلمان در پاسخ به عقاید و دیدگاه های وهابیون درباره توسل به اولیای الهی است که در دو بخش «آثار شیعیان» و «آثار اهل سنّت» تنظیم و عرضه شده است.
کرامات و معجزات امامان (علیهم السّلام)

آیا اعتقاد به کرامات و قدرت فوق طبیعی برای غیر خداوند شرک است؟
دروغ شاخدار!

برگرفته شده از جلد 3 ص 211 کتاب شریف الغدیر