رسیدن خبر شهادت مسلم به امام حسین علیه السلام 1

ابن اعثم گوید: خبر شهادت مسلم به امام حسین (ع) رسید. مردی از اهل کوفه آمد. امام از او پرسید: از کجا می‌آیی؟ گفت: از کوفه. از آن‌جا بیرون نیامدم جز آن‌که مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را کشته و به دار آویخته در بازار قصابان دیدم، در حالی که سرهای آنان را […]

نامه ابن زیاد به یزید

ابن اعثم گوید: ابن زیاد به یزید چنین نوشت: بسم الله الرّحمن الرّحیم. به بندۀ خدا یزید بن معاویه امیر مؤمنان، از عبید الله بن زیاد. خدا را سپاس که حقّ امیر مؤمنان را گرفت و شرّ دشمنش را دفع کرد. امیر مؤمنان آگاه باشد که مسلم بن عقیل تفرقه‌افکن به کوفه آمد و در […]

شهادت مسلم و هانی 2

ابن اعثم گوید: ابن زیاد دستور داد هانی را هم برده و به مسلم بن عقیل ملحق سازند. محمّد بن اشعث گفت: ای امیر! می‌دانی که موقعیّت او میان قبیله‌اش چیست. قبیلۀ او نیز می‌دانند که من و اسماء بن خارجه او را نزد تو آوردیم. تو را به خدا ای امیر! او را به […]

شهادت مسلم و هانی 1

سیّد بن طاووس گوید: ابن زیاد به بکیر بن حمران دستور داد او را بالای قصر برده به قتل برساند. در حالی که مسلم به تسبیح خدا و استغفار و درود بر پیامبر خدا (ص) مشغول بود، او را بالای قصر برده و گردنش را زد و هراسان پایین آمد. ابن زیاد پرسید: تو را […]

بردن مسلم نزد ابن زیاد و وصیّت او 2

ابن اعثم گوید: عبید الله بن زیاد به مسلم گفت: چه سلام دهی چه سلام ندهی کشته خواهی شد. مسلم گفت: اگر مرا بکشی بدان که بدتر از تو بهتر از مرا کشته است. ابن زیاد گفت: ای سرسخت، ای نافرمان! بر ضدّ پیشوایت خروج کرده، تفرقه ایجاد کرده و فتنه برافروخته‌ای. مسلم گفت: دروغ […]

بردن مسلم نزد ابن زیاد و وصیّت او 1

 سیّد بن طاووس گوید: چون مسلم را نزد ابن زیاد بردند، به او سلام نکرد. نگهبانان گفتند: به امیر سلام کن. گفت: ساکت باش! به خدا که او امیر من نیست.     قال السّیّد بن طاووس: فَلَمَّا أُدْخِلَ عَلَى عُبَيْدِ اللَّهِ لَمْ يُسَلِّمْ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ الْحَرَسِيُّ: سَلِّمْ عَلَى الْأَمِيرِ فَقَالَ لَهُ: اسْكُتْ وَيْحَكَ […]

هجوم به مسلم و امان دادن

 ابن اعثم گوید: محمّد بن اشعث سوار شد و به خانه‌ای که مسلم آن‌جا بود آمد. مسلم بن عقیل، صدای پای اسب‌ها و سواران را شنید. دانست که در پی او آمده‌اند. سوار بر اسب خویش شد، زره پوشید، عمّامه بر سر نهاد، شمشیر برگرفت. در حالی که آن گروه، خانه را سنگباران می‌کردند و […]

ابتلای هانی و قیام مسلم

شیخ مفید گوید: هانی بن عروه از سوی عبیدالله بر جان خویش بیمناک شد. حضور در مجلسِ او را قطع کرد و خود را به مریضی زد. ابن زیاد به اطرافیانش گفت: چرا هانی را نمی‌بینم؟ گفتند: بیمار است. گفت: اگر خبر داشتم به عیادتش می‌رفتم. محمّد بن اشعث و چند نفر دیگر را فرا […]

عیادت ابن زیاد از شریک بن اعور

 ابن اعثم گوید: شریک بن عبدالله اعور در خانه‌ی هانی مریض شد. عبیدالله تصمیم گرفت به عیادت او رود. شریک به مسلم گفت: من به فدایت! این تبهکار به عیادتم می‌آید. من او را سرگرم صحبت می‌کنم، تو از اندرون بیرون آی و او را به قتل برسان. اگر زنده ماندم، کار یاری تو را […]

رفتن مسلم به خانه‌ی هانی 2

ابن اثیر گوید: هانی بن عروه مریض شد. عبیدالله به عیادت او آمد. عمارة بن عبید به هانی گفت: نقشه‌ی گروه ما کشتن اوست. خدا این فرصت را برای تو پیش آورده است. او را بکش. هانی گفت: دوست ندارم در خانه‌ی من کشته شود. عبیدالله بیرون شد. چیزی نگذشت که شریک بن اعور بیمار […]

رفتن مسلم به خانه‌ی هانی 1

 شیخ مفید گوید: چون مسلم بن عقیل شنید که عبیدالله به کوفه آمده و سخن گفته و تهدید کرده و از سران قول همکاری گرفته است، از خانه‌ی مختار به خانه‌ی هانی بن عروه رفت. شیعیان مخفیانه به خانه‌ی هانی رفت و آمد می‌کردند و یکدیگر را به کتمان توصیه می‌کردند. ابن زیاد، غلامش معقل […]

نامه‌های کوفیان به یزید و ورود ابن زیاد به کوفه

عبدالله بن مسلم، عمارة بن عقبه و عمر بن سعد، به یزید نامه نوشتند که مسلم بن عقیل به کوفه آمده و پیروان حسین (ع) با او بیعت کرده‌اند. اگر کوفه را می‌خواهی، مردی قوی برای آن بفرست.  ابن اعثم گوید: به عبید الله بن زیاد چنین نوشت: پیروان من از اهل کوفه به من […]

نامه‌ی امام حسین علیه السلام به کوفیان

شیخ مفید گوید: همراه هانی بن هانی و سعید بن عبدالله که آخرین پیک‌ها بودند، نامه‌ای به این مضمون نوشت: بسم الله الرّحمن الرّحیم. از حسین بن علی به گروه مؤمنان و مسلمانان. امّا بعد، هانی و سعید! نامه‌های شما را برایم آوردند و آخرین نامه‌هایی بود که از شما دریافت کردم. آنچه را نوشته […]

اجتماع شیعیان در کوفه و نامه نوشتن به امام حسین (ع)

ابن اعثم گوید: شیعیان در کوفه در خانه‌ی سلیمان بن صرد گرد آمدند. چون همه جمع شدند. سلیمان به سخنرانی پرداخت و پس از حمد و ثنای الهی و صلوات بر پیامبر و دودمان او و یاد کرد امیر المؤمنین و رحمت‌خواهی بر او و ذکر فضایل آن حضرت گفت: ای گروه شیعه! می‌دانید که […]