عُذیب الهِجانات

طبری گوید: چون حرّ آن سخن را از امام شنید، از او فاصله گرفت. او و سربازانش از سویی و حسین (ع) و یارانش از سوی دیگر می‌رفتند تا به «عذیب الهجانات» رسیدند؛ جایی که چراگاه شترهای نعمان بود. چهار نفر سواره از کوفه می‌‌آمدند. اسب نافع بن هلال را هم یدک می‌کشیدند. طرماح نیز […]

نماز امام حسین علیه السلام

صدوق با سند خویش از امام صادق (ع) چنین روایت کرده است: این خبر به ابن زیاد رسید که حسین (ع) در «رهیمه» فرود آمده است. حرّ بن یزید را با هزار مرد جنگی فرستاد. حرّ گوید: چون از خانه‌ام به سوی حسین (ع) بیرون رفتم، سه بار ندا شنیدم که: ای حر! مژده باد […]

خطبه ی امام حسین علیه السلام

طبری گفته است: حرّ همراه یارانش از سویی و حسین (ع) از سوی دیگر پیش رفتند تا به منزلگاه «بیضه» رسیدند. حسین (ع) در آن‌جا برای یاران خود و همراهان حرّ خطبه‌ای خواند. پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «ای مردم! پیامبر خدا (ص) فرمود: هر کس حا کم ستمگری را ببیند که حرام الهی […]

دیدار امام حسین علیه السلام با حرّ 2

طبری گفته است: حسین (ع) در «ذی حسم» به خطبه ایستاد. پس از حمد و ثنای الهی چنین گفت: وضعی پیش آمده است که می‌بینید. دنیا دگرگون و ناسازگار شده است؛ نیکی آن پشت کرده و شتابان در  گذر است. از دنیا جز ته ماندۀ ظرفی نمانده است، زندگانی بی‌ارزش همچون چراگاهی بدفرجام. آیا نمی‌بینید […]

دیدار امام حسین علیه السلام با حرّ 1

طبری با سند خود از عبد الله بن سلیم و مذری چنین نقل می‌کند: حسین (ع) آمد تا در شراف فرود آمد. سحرگاه جوانان را دستور داد تا آب زیاد بردارند. سپس راه افتادند تا نیمروز. مردی گفت: الله اکبر. امام از علّت این تکبیر پرسید: گفت: نخلستان دیدم. آن دو نفر گفتند: ما تاکنون […]

دیدار با بعضی بزرگان عرب 2

ابن سعید با سند خود از کسی که حسین (ع) را دیدار کرده، نقل می‌کند: در صحرا خیمه‌هایی برافراشته دیدم. پرسیدم این‌ها از کیست؟ گفتند: از حسین. نزد او رفتم. آن حضرت را دیدم که قرآن می‌خواند و اشک بر چهره‌اش جاری بود. گفتم: ای پسر پیامبر! پدر و مادرم به فدایت! چرا در این […]

دیدار با بعضی بزرگان عرب 1

شیخ مفید گوید: امام از بطن العقبه که می‌گذشت فرود آمد. پیرمردی از بنی عکرمه به نام عمرو بن لوذان با او دیدار کرد و از آن حضرت پرسید: کجا می‌روی؟ فرمود: کوفه. پیرمرد از حضرت خواست که برگردد و گفت: به خدا که جز بر نیزه‌ها و شمشیرها وارد نمی‌شوی. اینان که نامه برایت […]

تعبیر شدن خواب امام حسین علیه السلام

ابن قولویه با سند خویش از امام صادق (ع)روایت می‌کند: چون حسین بن علی (ع) بر منطقۀ عقبة البطن فراز آمد، به یاران خود فرمود: یقیناً کشته خواهم شد. گفتند: چرا یا ابا عبد الله! فرمود: در خواب دیده‌ام. گفتند: چه خوابی؟ فرمود: خواب دیدم که سگ‌هایی مرا می‌درند و سرسخت‌ترین آن‌ها سگی است لک […]

اعلام خبر شهادت مسلم و هانی و عبد الله بن یقطر

طبری با سند خود از بکر بن مصعب نقل می‌کند: امام حسین (ع) به اهل هیچ آب و آبادی نمی‌گذشت مگر این‌که در پی او راه می‌افتادند تا آن‌که به منزلگاه «زباله» رسید و خبر شهادت برادر رضاعی خود، عبد الله بن یقطر را دریافت. او را از میانۀ راه به سوی مسلم بن عقیل […]

رسیدن نامه مسلم به امام حسین علیه السلام

دینوری گوید: چون امام به منزلگاه «زباله» رسید، فرستادۀ محمّد بن اشعث و عمر سعد با امام دیدار کرد که حاوی پیام مسلم، مبنی بر بیعت‌شکنی مردم کوفه و ترک یاری بود. چون امام نامۀ مسلم را خواند، به درستی خبر یقین کرد و شهادت مسلم و هانی بر او بسیار ناگوار بود، فرستاده، همچنین […]

دیدار دوم با فرزدق

ابن اعثم گوید: حسین (ع) راه سپرد تا در «شقوق» فرود آمد و با فرزدق برخورد کرد. وی بر امام سلام کرد، نزدیک آمد و دست آن حضرت را بوسید. امام پرسید: ای ابو فراس! از کجا می‌آیی؟ گفت: از کوفه ای پسر دختر پیغمبر! فرمود: مردم کوفه در چه وضعی بودند؟ گفت: مردمی را […]

دیدار با ابی هره ازدی

ابن اعثم گوید: امام حسین (ع) شب را در سرزمین ثعلبیه ماند. صبح با مردی از اهل کوفه به نام ابو هرۀ ازدی دیدار کرد. وی پس از سلام بر امام، عرضه داشت: ای پسر پیامبر! چه عامل سبب شد از حرم خدا و حرمت جدّت پیامبر بیرون آیی؟ فرمود: ابو هره! بنی امیّه مالم […]

خبر شهادت مسلم بن عقیل

شیخ مفید از قول عبد الله بن سلیمان و منذر بن مشمعل چنین نقل می‌کند: چون از حج فارغ شدیم، اندیشه‌ای جز رسیدن به حسین (ع) در راه نداشتیم تا ببینیم کار او به کجا می‌کشد. با شترهای خود شتابان آمدیم و در «زرود» به وی رسیدیم. چون نزدیک او شدیم، مردی از کوفیان را […]

دیدار با زهیر بن قین 2

طبری با سند خویش از مردی از قبیلۀ بنی فزاره چنین آورده است: همراه زهیر بن قین از مکّه می‌آمدیم و با حسین هم مسیر بودیم. هیچ دلمان نمی‌خواست که با او در یک منزل فرود آییم. هر گاه او فرود می‌آمد زهیر جلو می‌رفت و هر گاه امام کوچ می‌کرد زهیر فرود می‌آمد تا […]