اسلام سیاسی و منتقدان آن: اندیشه های قاضی عشماوی پیرامون رادیكالیسم سیاسی

رابطه دین و سیاست و جایگاه حكومت در اسلام پس از سقوط خلافت عثمانی در میان كشورهای مسلمان و متفكران اسلامی به یكی از عمده ترین دلمشغولی های متفكران مسلمان تبدیل شده است. پاسخگویی اندیشمندان مسلمان به چالش اندیشه های تازه فلسفی،اجتماعی و سیاسی از طریق متون اسلامی عرصه ای برای ظهور افكار و اندیشه های تازه باز گشوده است.با توجه به جذابیت اندیشه های سیاسی غربی در مورد مقولاتی همانند دموكراسی،افكار عمومی برابری و حاكمیت مردم،اندیشمندان مسلمان كوشیده اند تا با تكیه بر بحث رابطه بین دین و سیاست پاسخهایی در خور به اندیشه های تازه بدهند.یكی ازكسانی كه در این زمینه گام برداشته قاضی عشماوی است كه در نوشته های او گروههای رادیكال اسلامی به خاطر بهره برداری از دین جهت اهداف سیاسی خودشان در مصر،مورد حمله قرار می گیرند،،در این نوشتار،مساله رابطه دین و سیاست از دیدگاه موافقان و مخالفان آن به اختصار شده و ضمن تكیه بر بحث های محووری قاضی سعید عشماوی و معرفی نظریه های او در این ارتباط،واكنش مخالفان و موافقان او مورد بررسی قرار گرفته است.

ارزش (ضد) امنيتي بنيادگرايي؛ با تأكيد بر نهضت سلفي‌‌‌‌‌ ـ وهابي

بنیاد گرایی موضوعی است که برداشتهای متفاوتی از آن می‌شود، که دو نوع برداشت از آن قابل اعتنا می‌باشد: الف. بنيادگرايي به مثابه «اصول گرايي» ب. بنيادگرايي به مثابه «افراط گرايي». معنای اول ، برداشتی مثبت از بنیادگرایی و به منزله اصول گرایی می‌باشد، اما معنای دوم، معنای منفی می‌باشد بنيادگرايي به اين معنا در تاريخ تحول نظري و عملي جوامع انساني ريشه‌اي طولاني دارد و عموماً به عنوان «پديده‌اي مذموم» و «ضد امنيتي» از آن ياد مي‌شود كه توانسته فجايع بزرگي را در گوشه و كنار جهان پديد آورد. – در این بین، بنیاد گرایی گونه‌هایی دارد، که در مرحله اول با تفاوت مذهب شیعه و سنی از هم جدا می‌شوند و بنیاد گرایی سنی خود به انواع مختلف، در جهان پیروانی دارد. بنیاد گرایی ابن تیمیه، مودودی، البنا، قطب،صواف، غزالی، ابن عبد الوهاب که هرکدام دارای مشخصه‌های خاصی هستند. برخی از این بنیاد گراییها که به دنبال تکفیر و خشونت نیز هستند، در سلب امنیت مردم و جهان نقشهایی را ایجاب می‌کنند.

نقد و بررسی روش و دیدگاه ابن جوزی در باب فضائل اهل بیت در کتاب الموضوعات

ابن جوزی از علمای مشهور اهل سنت در قرن ششم هجری است که در معرفی احادیث جعلی در موضوعات مختلف ،یکی از بزرگترین کتب در این زمینه را نگاشته است. در تحقیق حاضر ،در پی بررسی و نقد روش و دیدگاه وی درتمییز احادیث موضوع ،به احادیث منتخب وی در باب فضائل اهل بیت در کتاب الموضوعات ،توجه شده است.در این راستا،پس از بیان کلیاتی در باره حدیث موضوع،شواهد وجود آن و علل پیدایش و گسترش آن در فصل نخست ،به تبیین ملاک ها و معیار هی لازم در بررسی اسناد و متون احادیث (علمای عامه) در فصل دوم ،پرداخته شده است. پس از آن به منظور بررسی مناقشات سندی ابن جوزی ،ایتدا چگونگی جرح های وی در فصلی جداگانه مورد مداقه قرار گرفته است.سپس اشکالاتی متنی و سندی او در باره تک تک احادیث مطرح و به نقد آن پرداخته شده است که حاصل آن بر ملا شدن خطاهای متعدد ابن جوزی در موضوع شمردن احادیث این باب می باشد. از جمع بندی این خطاها و مطالعه در ویژگی های ابن جوزی،معلوم می گردد ریشه همه خطاهای او ،تعصب مذهبی و نگاه یک سویه او به احادیث می باشد که مانع از به کارگیری صحیح ملاک های نقد حدیث که خود به درستی آن صحه گذاشته بوده است.

نقد و بررسی دیدگاه های عبدالجبار معتزلی, ابوبکر باقلانی, ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب درباره امامت

امامت از مسایل مهم علم کلام، و تنها اصل اساسی است که شیعیان را از دیگر مذاهب اسلامی متمایز می کند. پژوهش حاضر دیدگاه مکاتب گوناگون کلامی را درباره امامت مورد بررسی قرار داده و نقاط اختلاف آن ها با دیدگاه کلامی امامیه را تبیین نموده است. غیر از امامیه, نزد سایر مکاتب کلامی, امامت از جایگاه والایی برخوردار نیست. اهل سنت امامت را به ریاست عمومی در امور دینی و دنیایی تعریف کرده اند, درحالی که به اعتقاد امامیه, اداره شئون دنیوی مردم از پایین ترین مقامات امام است, زیرا امام واجد تمام شئون پیامبر(ص), به جز وحی و لوازم آن, می باشد. به همین دلیل و بر اساس ادله قرآنی و روایی, امامت نزد شیعیان از اصول دین محسوب شده, و بر اساس قاعده لطف, ضرورت امامت از مستقلات عقلیه به حساب می آید. اما اهل سنت, امامت را از فروعات فقهی به شمار آورده و ضرورت آن را نیز تنها شرعی می دانند. آن ها حق نصب امام را از آن مردم می دانند, و برای گزینش امام، انتخاب اهل حل و عقد, یا معرفی امام پیشین را کافی می دانند. مبنای دلیل آن ها در انتخاب اهل حل و عقد, عدالت صحابه است؛ و دلیل صحت مشورت در امر امامت را نیز اقدام عمر در تشکیل شورا می دانند. در مقابل, امامیه تنها طریق گزینش امام را نص صریح پیامبر و یا آن-چه قائم مقام آن است, می دانند. امامیه با ادله قرآنی و تاریخی, نظریه عدالت تمام صحابه را رد نموده, و مشورت در امری را که دستور صریح از جانب خدا دارد صحیح نمی دانند. عبدالجبار معتزلی, ابوبکر باقلانی, ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب, شرایطی مانند اسلام, حریت, عقل, بلوغ, عدالت ظاهری, قرشی بودن و تدبیر در امور را از شرایط امام دانسته اند. عبدالجبار افضلیت و اعلمیت را لازم نمی داند؛ اما باقلانی و ابن تیمیه افضلیت را در صورت فقدان مانع, از شرایط امام دانسته اند؛ همچنین ابن تیمیه اعلمیت را نیز ضروری می داند. آن ها عصمت را نیز شرط امامت نمی‌دانند؛ اما شیعیان, عصمت, افضلیت مطلق و اعلمیت را از ویژگی‌های لازم برای امام دانسته‌اند.

نقد سلفیه در دیدگاه آنان نسبت به مسوولیت انبیا به امتشان

با توجه به این که همواره انبیای گذشته،نبی بعد از خود را به مردم عصر خود بشارت می دادند نگارنده در این مقاله درصدد بررسی این مدعای سلفیه است که می گویند پیامبر اسلام اولا رابطه ی وجودی اش با امتش کاملا قطع است و اعتنایی به دعاها و توسل های آنان ندارد.ثانیا کسی را برای حراست از دینش برای مردم منصوب نکرده و در این رابطه نسبت به مردم بعد از خودش مسوولیتی نداشته است.درحالی که امامیه معتقد است رسول گرامی اسلام(ص)دعاها و درودهای امتش را می شنود و پاسخ می گوید و اوصیای بعد از خود را به مردم معرفی کرده است.

نقد سخنان قفاری در اتهام توصیف ائمه ( علیهم السلام ) به اسماء و صفات الهی و ادعای تحریف قرآن

در این مقاله استاد عابدی به نقد سخنان ناصر قفاری در اتهام توصیف ائمه ( علیهم السلام ) به اسماء و صفات الهی و ادعای تحریف قرآن پرداخته اند. قفاری در این قسمت به بررسی دو مسأله پرداخته است.اول آنکه او ادعا کرده که شیعیان اسما و صفات الهی را بر امامان خود اثبات کرده و درنتیجه معتقد به الوهیت ائمه ( علیهم السلام ) هستند.و دوم بحث از علم غیب و اینکه شیعه معتقد به ثبوت علم غیب بر ائمه ( علیهم السلام ) است.و درواقع مسأله علم غیب نسبت به مسأله اول مثل ذکر خاص پس از عام می باشد. در قسمت بعد قفاری ضمن توهین و افترائات فراوان به مذاهب شیعه ادعا کرده است که شیعیان برای اثبات تعطیلی و نفی صفات خداوند از او آیات شریفه قرآن را تحریف کرده اند و تنها دو مثال برای ادعای خود ذکر کرده است. نویسنده ابتدا به توضیح کوتاهی پیرامون عقیده شیعه و سپس به نقل و نقد کلام آقای قفاری می پردازد.

مودت اهل بیت علیهم السلام و جایگاه آنان در قرآن کریم

آیات متعددی از قرآن درباره ی اهل بیت علیهم السلام و فضائل ایشان است که یکی از آنها آیه مودت می باشد که روایات بسیاری از اهل تسنن و علمای شیعه در این آیه و اینکه قربی ،اهل بیت پیامبر صل الله علیه و آله 13 معصوم پاک و مطهر هستند آمده است.آیه مودت یکی از مهمترین آیات قرآن است؛زیرا هر که معنی این آیه را بفهمد و بر طبق آن عمل کند،اجر و مزد رسالت داده است؛چرا که راه خدا همان مودت ذوی القربی است و مودت به ذوی القربی که اهل بیت عصمت و طهارت هستند همان راهی است که بنده برای وصول به مقام توحید برمیگزیند و تنها راه و سریع ترین راه اتصال به ارواح طیبه است،راهی برای رسیدن به کمال و هدایت به سوی سعادت جز موددت اهل بیت و تمسک به آنها نیست. در این رساله،در مقدمه کلیاتی در زمینه آیه مودت،اهمیت این موضوع و شیوه گرد آوری مطالب و نو آوری آن،فریضه ها و سابقه تحقیق در فصل اول ،معانی قربی و مودت از نظر لغوی و اصطلاحی و سپس نظر برگزیده بیان شده است. در فصل دوم،مودت اهل بیت و اینکه منظور از این مودت چیست و اجر مودت شامل چه کسانی می شود و همچنین راه های ایجاد محبت در کودکان و نوجوانان مطرح شده است. در فصل سوم به قسمتی از فضائل اهل بیت علیهم السلام از دید قرآن و سنت پرداخته شده که از دیدگاه قرآن اشاره به آیه تطهیر ،اکمال دین،آیاتی از سوره انسان و … شده است. در فصل چهارم به بخشی از نتایج دوستی و مودت اهل بیت با استفاده از قرآن و حدیث ،پرداخته شده که از جمله این نتایج مودت و دوستی اهل بیت،سبب معرفت و شناخت حق می شود،سبب اکمال دین،اطمینان قلب،حکمت نورانیت روز قیامت و … می باشد.

مکتب اهل بیت علیهم السلام

یکی از مسائلی که از اهمیت ویژه ای برخوردار است،بحث و پژوهش در مورد سنت است. ما در این پایان نامه بحث خود را به این مساله اختصاص داده و آن را به دوبخش تقسیم نموده ایم: بخش اول:درباره ی جایگاه سنت در مکتب اهل بیت علیهم السلام است که شامل تعریف سنت و حجیت آن،حجیت سنت اهل بیت علیهم السلام و آنچه به این بحث مربوط می شود مانند عصمت اهل بیت علیهم السلام. آنگاه به موضع گیری شیعه ی امامیه در برابر سنت شریف پرداختیم و اشاره کردیم که یکی از افتخارات مکتب اهل بیت علیهم السلام تدوین سنت است و به بررسی علت های منع تدوین حدیث نزد برادران اهل سنت و دیدگاه های مختلفی که در این مساله ی مهم وجود دارد پرداختیم. سپس افتخارات دیگر مکتب اهل بیت علیهم السلام را بر شمردیم که عبارت است از: – جامعیت متون دینی – پذیرفتن خبر موثقی که از جانب برادران اهل سنت روایت شده است – عرضه کردن روایات بر کتاب خدا بخش دوم : در مورد پایان نامه ی دکترای دکتر قفاری و نقد فصل(سنت نزد شیعه) از پایان نامه ی یاد شده است که نام آن را (اصول مذهب شیعه الامامیه الثنی عشریه) نهاده است. ما در این بخش ابتدا به معرفی کتاب،نویسنده و بیان انگیزه ی نگارش پرداختیم آنگاه اشکالات کلی کتاب و پس از آن اشکالات مربوط به روش مولف در پژوهش خود را ذکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که نگارنده ،روش علمی را در کتاب خود به کار نبسته است که این مساله برای او مایه ی تاسف است.ما امید آن را داشتیم که وی در پژوهش خود از در انصاف وارد بحث می شد و سعی و تلاش او هم بستگی و یک پارچگی را برای فرزندان این امت اسلامی به ارمغان می آورد.

مرجعیت علمی اهل بیت نزد غیر شیعه

مساله مرجعیت علمی،از مسائل دراز دامن میان مسلمانان به ویژه مسلمانان اهل سنت پس از رسول خدا ص بوده؛ به گونه ای که ذهن بسیاری از مفسران ،محدثان،متکلمان و مورخان را به خود معطوف داشته است.مراد از اهل بیت در این رساله عبارت است از خاندان رسول خدا صل الله علیه و آله یعنی امام علی،فاطمه ی زهدا،امام حسن ،امام حسین و نه فرزند معصومش علیهم السلام.این دیدگاه دارای پشتوانهی قرآنی و روایی است. مراد از مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام نزد غیر شیعه در این پژوهش عبارت است از صلاحیت اهل بیت علیهم السلام به عنوان افرادی اعلم و صاحب نظر،برای مورد رجوع قرار گرفتن در موضوعات علمی همچون تبیین و نشر سنت نبوی ،تفسیر قرآن ،قضاوت ،فقه و .. نزد مسلمانان اهل سنت ؛به گونه ای که برخی از دانشمندان ایشان به این صلاحیت و برتری های علمی،اعتراف کرده اند.بدیهی است،مراد از «غیر شیعه»،عموم اهل سنت است؛نه صرفا دیدگاه های کلامی یا فقهی یا مذهبی یا آرای یکان از افراد آنان. درباره حجیت سنت اهل بیت علیهم السلام به آیاتی از قرآن و سنت رسول خدا(ص) می توان استناد کرد که برخی از آنها عبارت است از آیات (تطهیر)،(مباهله)،(اولی الامر) و احادیث «ثقلین»،«سفینه» و «امان از اختلاف»؛همچنان که در باره (ادله مرجعیت علمی اهل بیت) نیز این گونه است.برخی از این آیات و روایات عبارت است از :آیات «علم الکتاب»،«اهل ذکر»،«لکل قوم ها» و ذیل حدیث ثقلین. افزون بر مبانی و ادله نقلی نزد اهل سنت که بر گرفته از قرآن و سنت است شواهد و مستندات تاریخی نیز بیانگر صلاحیت مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام می باشد؛هر چند که درباره کستره مرجعیت علمی اهل بیت دیدگاهی یکسان میان مسلمانان وجود ندارد. میان باورمندی و اعتقاد به صلاحیت اهل بیت در مرجعیت علمی ،با التزام و تمکین در برابر این باور،تفاوت وجود دارد و بررسی درباره چگونگی های این تمکین و موانع آن را در پژوهش هایی ویژه باید جستجو کرد.

مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام نزد فرق اسلامی

مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام می تواند یکی از مهمترین محورهای اتحاد تمامی فرق مسلمانان باشد،زیرا همه آن ها در این جهت ،مشترکات زیادی دارند. در این پژوهش،مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام از دیدگاه شیخ مفید و قاضی عبدالجبار معتزلی و فخر رازی و ابن تیمیه مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه هدف اصلی این پژوهش است؛رسیدن به نقاط مشترکی درباره مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام در عصر خویش می باشد. برای دست یابی به این قصد لازم است ابتدا مشخص شود که اهل بیت رسول خدا(ص) از دیدگاه آنان چه کسانی هستند و چه جایکاهی در امت اسلامی دارند. در این راستا دیدگاه این متکلمان درباره منشاء علم اهل بیت علیهم السلام و گستره علمی آنان بیان گردیده است وسپس احادیث نبوی و آیاتی که تثبیت کننده مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام و اعلمیت آنان بوده و توسط آنان نقل گردیده است،استقصاء شده است و در مرحله آخر نمونه های عینی ذکر شده در آثار آنان که بر مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام در عصر خویش و نزد خود آنان دلالت دارد و همچنین دیدگاه آنان درباره اعلمیت و افضلیت اهل بیت علیهم السلام بیان گردید و در نتیجه هر چند این متکلمان در گستره مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام با یکدیگر اختلاف دارند،به گونه ای که شیخ مفید چون تمامی صفات و مناصبی را که برای رسول خدا (ص) ثابت می داند به غیر از تلقی و ابلاغ وحی همه را برای اهل بیت آن حضرت ثابت می داند،در نتیجه گستره مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام را همانند گستره مرجعیت علمی رسول خدا(ص) دانسته و آنان را یگانه مرجع علمی عصر خودشان می داند وقاضی عبدالجبار معتزلی نیز با توجه به دیدگاه خود درباره اعلمیت و افضلیت امیرالمومنین علیه السلام بر جمیع اصحاب رسول خدا(ص) از جمله سه خلیفه اول مرجعیت علمی آنان را بسیار وسیع ت از آن ها می داند و فخر رازی نیز دیدگاهی مشابه قاضی عبدالجبار دارد،اما ابن تیمیه مرجعیت علمی آنان را همانند مرجعیت علمی علمای هم عصر خودشان در بعضی از موارد محدود تر می داند،اما همگی آنان در اصل ثبوت مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام در عصر خویش و نزد خودشان اتفاق نظر دارند.

محبت اهل بیت (علیهم السلام) از دیدگاه قرآن و حدیث

محبت اهل بیت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) یکی از ضروریات دین مبین اسلام می‌باشد. قرآن در آیه “قل لاأسیلکم علیه أجرا إلا الموده فی القربی” شوری/23) به مودت ذوی القربی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تاکید کرده و آن را اجر رسالت پیامبر اسلام قرار داده است. در این رساله بر اساس مستندات قرآنی و روایی ثابت شده است که مصادیق “قربی” اهل بیت مطهر پیامبر اسلام می‌باشد. روایات منقول از پیامبر اکرم ضمن اینکه مصادیق “القربی” را معین نموده است، در موارد متعددی به جایگاه محبت اهل بیت نیز تصریح نموده است که در این رساله نمونه‌های از این روایات ذکر شده است. در روایات اسلامی محبت اهل بیت به عنوان اساس دین، معیار ایمان، نشانه رضایت پروردگار، بهترین عبادت و مهم‌ترین نعمت الهی معرفی شده است. ادعای محبت نسبت به هر محبوبی وقتی می‌تواند صادق باشد که محبت به تمام لوازم محبت ملتزم باشد محبت اهل بیت پیامبر هم لوازم و شرایط خاصی دارد که شناخت اهل بیت، الگو گرفتن از ایشان، عمل به اوامر و دستورات اهل بیت، سعی در بدست آوردن رضایت اهل بیت، دوستی با دوستان اهل بیت و دشمنی با دشمنان ایشان، همراهی کردن با آن‌ها در اندوه و شادی از مهم‌ترین لوازم و شرایط آن است. آنچه محبت اهل بیت را از بقیه محبت‌ها ممتاز می‌گرداند این است که اولا: محبت اهل بیت جدای از محبت خداوند بزرگ نمی‌باشد و محبت نداشتن به اهل بیت پیامبر خدا نشانگر نقص محبت فرد به خدای متعال است. ثانیا: محبت و اطاعت پیامبر گرامی اسلام یکی از ضروریات دین می‌باشد و هر مسلمانی باید محب و مطیع پیامبر اسلام باشد، و محبت اهل بیت و اطاعت از دستورات ایشان یکی از لوازم محبت پیامبر می‌باشد. در محبت اهل بیت آثار گرانبهایی مترتب است که از جمله آن‌ها است: استکمال دین، تقرب به خدا، بهره‌مند شدن از شفاعت اهل بیت، بخشوده شدن گناهان، برخورداری از امنیت در صحرای محشر، راهیابی به بهشت و جاویدان و محشور شدن با اولیایی الهی.

سیمای اهل بیت درآیه مودت از منظر فریقین

بیست و سومین آیه از سوره شوری، آیة «مودت» یا «قربی» نام دارد. در مورد تفسیر آیة مودت بین شیعیان و اهل سنت اختلاف فراوانی وجود دارد. شیعیان این آیه را در شأن گروه خاصی از اهلبیت پیامبر گرامی اسلام| دانسته و مودت اهلبیت را به عنوان اجر رسالت بر همه مسلمانان واجب می دانند؛ ولی اهل سنت علاوه بر اختلافی که با شیعیان دارند، در تعیین مصداق آیه نیز اختلاف نظر داشته، اقوال مختلف را در این زمینه بیان کرده اند. بیشتر مفسران اهل سنت، قریش را مصداق «القربی» در این آیه می دانند و تعدادی از آنان که کم نیستند، با استناد به روایات فراوانی، مصداق این آیه را اهلبیت^ دانسته اند؛ البته جالب این جا است که هر دو گروه، مودت اهلبیت را واجب می دانند. بنابراین، مودت اهلبیت، واقعیتی انکارناپذیر است. این پژوهش، یک مقدمه و پنج بخش دارد: بخش اول در سه فصل به ساماندهی پژوهش، ضرورت و هدف تحقیق، تبیین موضوع، پیشینه پژوهش، مفاهیم کلیدی آیه (قربی، اهلبیت، عترت، اجر، الا و حسنه) و آشنایی با سوره شوری و آیه مودت پرداخته است. بخش دوم در سه فصل، جایگاه اهلبیت در نگرش مکتب اهلبیت، مصداق قربی، وجوب مودت اهلبیت، عصمت، امامت و روایات مکتب اهلبیت را مورد بررسی قرار داده است. بخش سوم، نگرش اهل سنت را در مورد آیة مودت بیان کرده است. بخش چهارم، شبهات برخی از اهل سنت را مورد نقد و بررسی قرار داده است. بخش پنجم به ویژگی های دوست داران اهلبیت، آثار محبت و مودت اهلبیت و بغض آن ها اختصاص دارد.

داوری در اندیشه های علامه حلی و ابن تیمیه در زمینه آیات نازل شده در شأن اهل بیت علیهم السلام (2)

علامه حلی در کتابی به نام «منهاج الکرامه» اعتقادات شیعه علی الخصوص ادله فضیلت و امامت حضرت علی(ع) و اهل بیت(ع) را نوشته است و ابن تیمیه در نقد این کتاب، کتاب «منهاج السنه النبویه» را تألیف کرده است. ابن تیمیه در اغلب موارد و در رابطه با ادله قرآنی و روایی در مورد امامت یا فضیلت حضرت علی(ع) یا اهل بیت(ع)، با بهانه های مختلف، مثل نبود آن در کتب صحاح، یا مخالفت با اجماع و با ادعاهای دروغین این ادله را انکار کرده است. در این مقاله با بررسی موردی آیات فضائل اهل بیت(ع) روش غیر علمی ابن تیمیه تبیین گردیده است.