بردن اهل بیت علیه السلام به شام 9

سیّد بن طاووس از ابن لهیعه حدیثی نقل میکند که در بخشی از آن آمده است: مشغول طواف بودم، مردی را دیدم که میگفت: خدایا مرا بیامرز! گرچه فکر نمیکنم بیامرزی. گفتم: بندهی خدا از خدا پروا کن و چنین مگو. اگر گناهانت به اندازهی قطرات باران و برگ درختان هم باشد و استغفار کنی […]
بردن اهل بیت علیه السلام به شام 8

ابن شهر آشوب از کتاب خصائص چنین نقل میکند: چون سر امام حسین (ع) را آوردند و بر منزلگاهی به نام قنسرین فرود آمدند، نگاه راهبی از صومعهاش بر آن سر افتاد. دید نوری از دهان مبارکش به آسمان میرود. ده هزار درهم داد و سر را گرفته به صومعه برد. صدایی شنید بیآنکه کسی […]
اثبات ولادت و وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) – محمد باقر ایراونی

از زوایا و ابعاد گوناگونی می توان به مقوله ی مهدویت نگریست. مسأله ولادت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) یكی از آن جهات است كه در این نوشتار، در صدد اثبات آن و پاسخ به شبهات مطرح شده در این باره هستیم .
چرا ای غرق خون! از خاک صحرا بر نمی خیزی؟

چرا ای غرق خون! از خاک صحرا بر نمی خیزی؟ حسین آمد به بالینت تو از جا بر نمی خیزی؟ نمـاز ظـهر را با هم ادا کردیم در مَقتل بُود وقت نماز عصر، آیا بر نمی خیزی؟ خیام کودکان خالی از آب است و پر از افغان چرا سقای من! از پیش دریا […]
وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای

وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای خوش به حال لب اصغر! که تو سقّا شدهای آب از هیبت عبّاسی تو میلرزد بیعصا آمدهای، حضرت موسی شدهای به سجود آمدهای یا که عمودت زدهاند؟ یا خجالتزدهای؟ وه! که چه زیبا شدهای «یا اخا» گفتی و ناگه کمرم درد گرفت کمر خم شده را، غرق تماشا شدهای؟ […]
جان عمو! برای حرم، فکر آب کن

جان عمو! برای حرم، فکر آب کن رفع عطش، ز عترت «ختمیمآب» کن سقّای تشنگان حریم خدا تویی از بهر تشنگان حرم، فکر آب کن ای یادگار فاتح خیبر! عنایتی راه شریعه بسته بُوَد، فتح باب کن هرگز مباد از سر ما، سایهی تو کم! «یا رب! دعای خستهدلان مستجاب کن» در خیمهها ز تشنگی […]
میان ماه بنیهاشم و مه تابان

میان ماه بنیهاشم و مه تابان تفاوت است ز حدّ وجوب تا امکان مه سپهر شود گاه بدر و گاه هلال ولی نمیرسد این بدر را دمی نقصان مزیّن است از آن ماه، عرصهی غبرا منوّر است از این ماه، کشور ایمان حریم اوست، شفاخانهی خدا که ز خلق در این مقام شود درد بیدوا، […]
قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم

قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم و خدا خواست که بی دست و سر آغاز کنم چشمم از عشق و خجالت زدگی پر شده بود شرم اینگونه خدا قست کافرنکند! دست من باشد و راهی نشود باز کنم سر و سریست میان من ومشک و سر و دست کاش می […]
بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم

بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم هر دم از غصّهی جانسوز تو، آتش گیرم مادرم داد به من درس وفاداری را عشقِ شیرین تو آمیخته شد با شیرم بوتهی عشق تو کرده است، مرا چون زر ناب دیگر این آتش غمها ندهد تغییرم اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید آیت قهر بیان […]
ای نازنین برادرِ با جان برابرم!

ای نازنین برادرِ با جان برابرم! افتادهای به خون ز چه؟ ای میر لشگرم! برخیز بهر یاریام، ای آن که بودهای در هر بلیّه یارم و در هر ورطه یاورم! با آن شجاعتی که تو را بود، بینمت افتادهای به خاک، ولی نیست باورم قد راست کن که گر علمت آمده نگون بهرت ز آهِ […]
مَپْسند، ای امید من و میر لشگرم!

مَپْسند، ای امید من و میر لشگرم! دو نان کِشند بانگ شعف در برابرم پُشتم شکست و رشتهی امّید من گسست هرگز چنین شکست نمیبود باورم گر آبِ مشک ریخت، چه غم؟ آبرو به جاست بین اشک دیدگان من، ای آب آورم! سقّایی تو گشته محوّل به چشمِ من مشکی ز اشک دارم و در […]
افتاد دست راست، خدایا! ز پیکرم

افتاد دست راست، خدایا! ز پیکرم بر دامن حسین رسان، دست دیگرم چون دست من، لیاقت دامانِ او نداشت انداختم به راه که بردارد از کَرَم بیدست من؛ ز دست حسینم گسسته دست ای دست حق! بگیر تو دست برادرم ای دست راست! رو به سلامت که تا ابد این خاطره، ودیعه سپارم به خاطرم […]