ذيحجّه و مدح حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امير علیه السلام: صبوری گیلانی

سیّدباقرخان (میرزا باقرخان) مشهور به «حكیم صبوری» و معروف به «مدیرالاطبّا» از شاعران قرن 13 و 14 هجری است. شهرت او را گاه «صبورى رشتی» و گاه «صبورى گیلانی» ثبت کرده‌اند.
«صبورى» در سال 1265 ق در رشت در محلّه‌ی زیر كوچه متولّد شد و سرانجام در سال 1312 ق با سقوط از درشكه بدرود حيات گفت. به نقلی همان موقع و به قولی سه روز بعد درگذشت. پیكرش برای تدفین به نجف اشرف انتقال یافت و در آن سرزمین به خاك سپرده شد.
دیوانش به كوشش هادي جلوه یك بار در سال 1334 هـ ش و دیگربار در سال 1357 هـ ش منتشر شده ولی با تحقیق جامع‌تری به تصحيح جواد هاشمي «تربت» در سال 1391 (همراه با دیوان دانش گیلانی) منتشر و در سال 1395 (به صورت مجزّا) توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شد. البتّه عین مقدّمه‌هایی که دیگران بر چاپ قبلی دیوان نوشته بودند، در چاپ مذكور موجود است.

اين قصيده با توصيف هلال ماه ذيحجّه آغاز مي‌شود و پس از مطالبي پيرامون اعمال حج، وارد مدح كسي مي‌شود كه حذف شد و بعد به مدح حضرت رسول اكرم (صلّي الله عليه و اله) و حضرت امير (عليه السّلام) مي‌پردازد:

گزیده‌اي از قصیده (متن كامل در ديوان صبوري گيلاني آمده):

توصیف کعبه و مدح حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) : صائب تبريزي

میرزا محمّدعلی «صائب تبریزی» از شاعران بزرگ شيعي در قرن 11 است. او در یک جمله «تبریزی المولد و اصفهانی الموطن و المدفن» است.
وي به استناد گفته‌ی استاد محمّد قهرمان «در حدود سال 1000 هجری در تبریز زاده شد». تاریخ صحیح درگذشت او را باید یکی از دو سال 1086 یا 1087 دانست؛ با تحقیق مبسوطی که در کتاب «مجموعه اشعار ولایی و آیینی صائب تبریزی» مندرج است، سال 1087 پذیرفته‌تر خواهد بود.
قصيده‌ي ذيل كه از اشعار علوي اوست و به برخي كتب جمع‌آوري راه يافته تقديم مي‌شود؛ اگر همه‌ي شعر را نمي‌خوانيد به اين دو بيت و اين دو نكته توجّه كنيد:
صائب تبريزي خطاب به بيت‌الله الحرام می‌گويد: اي كعبه! هيچ تعريفي براي تو سزاوارتر از اين نمي‌بينم كه بگويم زادگاه حضرت علي عليه‌السّلام هستي:
هيچ تعريفي تو را زين بِه نميدانم که شد
در تو پيدا، گوهر پاک «اميرالمؤمنين»
به استناد روايات از جمله کلام حضرت امام صادق عليه‌السّلام، لقب اميرالمؤمنين، مختصّ حضرت عليّ بن ابيطالب عليهماالسّلام است و بس؛ لذا هيچ کس ـ نه قبل از او و نه پس از او ـ سزاوار نيست به اين نام ناميده شود و اين اعتقاد شيعه به زيبايي در شعر اين شاعر شيعي نمودار شده است.
چون لباسِ کعبه بر اندامِ بت، زيبنده نيست
جز تو بر شخص دگر، نام «اميرالمؤمنين»

اینک متن قصیده:

غدیریه شفایی اصفهانی

شرف الدّين حسن، شفايي اصفهاني ملكالشّعرا و استاد شاعران عهد خود به ويژه صائب تبريزي است. القاب ملكالشّعرا و ممتاز ايران، از شاه عبّاس به او رسيده است.
تاريخ تولّد او در تذكرهها ذكر نشده ولي گلچين معاني در كتاب «شهر آشوب در شعر فارسي» ولادتش را به سال 956 نوشته است. صاحب «عرفات العاشقين» كه معاصر با «شفايي» نيز بوده، مينويسد: «در سندي 1023 تخميناً 57 سال از حيات وي گذشته باشد…» كه بنا به اين سند، تاريخ ولادتش در حدود سال 966 هـ.ق بايد بوده باشد.
اجداد او نيز از علما و حكماي معروف اصفهان بودهاند. آن چه از فحواي كلامش استنباط ميشود، اين است كه علاوه بر طبّ و مقدّمات صرف و نحو عربي، در فقه، اصول، معارف اسلامي و نيز فلسفه و حكمت، نجوم، هيأت و علم مابعدالطّبيعه تحصيلاتي داشته و دانشها آموخته است.
ديوان شفايي به تصحيح، مقدّمه و تعليقات دكتر لطفعلي بنان از آثار ارزندهي ادبي است.
اگر چه سال درگذشت وي را اسكندربيگ منشي تركمان، صاحب «عالم آراي عبّاسي»، 1038 هـ.ق نگاشته امّا ملّاعرشي در مادّهتاريخ فوت «شفايي»، مصراعي آورده كه با عدد 1037 مطابقت دارد: «به شاه دين شفايي داد جان را».
مدفن او را هم كربلاي معلّا ثبت و ضبط كردهاند و هم در قبرستان شاهمير حمزه اصفهان.
قصیده‌اي به رديف ناخن دارد در مدح حضرت اميرالمؤمنين عليّ بن ابي‌طالب كه مي‌خوانيد؛

غدیریه هماي شيرازي

محمّدرضا قلي‌خان متخلّص به «هما» و شهره به «هماي شيرازي»، فرزند بديع‌خان، در سال 1176 ه‍ . ش (1212 ه‍ . ق) در شيراز ولادت يافت.
او از آغاز، منصب سرکردگي قوم خود را داشت ولي در بيست سالگي تحوّلي در وي ايجاد مي‌شود که به همين سبب رهسپار نجف اشرف مي‌شود و قريب به هجده سال از محضر استادان آن ديار استفاده مي‌کند كه فخرالشّيعه، محمّدحسن صاحب‌جواهر يكي از آنان است. او پس از نجف، راهي سرزمين هند مي‌شود و بعد از مدّتي به زادگاه خود شيراز باز مي‌گردد.
شعر و ادب شاخصه‌ي خاندان اوست؛ آن چنان كه از وي، سه پسر به يادگار مانده که تمامي شاعرند: «عنقا»، «سها» و «طرب». ناگفته نماند كه جلال‌الدّين همايي «سنا»، فرزند «طرب اصفهاني» و نوه‌ي «هماي شيرازي» است.
سرانجام «هما» در سال 1252 ه‍ . ش درگذشت و در امام‌زاده احمد(ع) در اصفهان، رخ در نقاب خاک کشيد.
«ديوان هماي شيرازي» يا «شکرستان» در دو جلد به كوشش احمد كرمي و توسّط انتشارات «ما» منتشر شده است كه كم و بيش در بازار نشر ديده مي‌شود.
اشعار فرزندانش هم با عنوان «ديوان طرب اصفهاني»، باز در دو جلد است كه در دومين جلد آن، شاهد گزيده اشعار «عنقا» و «سها» نيز خواهيم بود كه در بازار نشر به راحتي به دست نمي‌آيد.
بگذريم؛ این غدیریّه، یکی از اشعار ولایی اوست که می‌بينيد. گفتني است كه طرب (پسر هما)، دو غدیریّه با همین بحر و همین قافیه دارد و مي‌توان گفت به استقبال از پدرش هماي شيرازي رفته است. البتّه شعر زير اشاره به تقارن بهار و غدير دارد كه خواهيد خواند؛ مزيّت ديگر اين شعر، تبريك عيد به محضر مولاي انس و جان، حضرت صاحب العصر و الزّمان (عجّل الله تعالي فرجه الشّريف) است (ديوان هماي شيرازي، ج1، ص 176 ـ 178)؛

درآمدی بر نهج البلاغه – جلسه نوزدهم

حجت الاسلام کاشانی روز جمعه مورخ 10 شهریور 1396 در ادامه سلسله جلسات «درآمدی بر نهج البلاغه» به موضوع «انبیاء علیهم السلام در نهج البلاغه – بمناسبت عید قربان» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.