گریهی امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 3

ابن قولویه با سند خویش روایت میکند: یکی از خادمان امام زین العابدین (ع) آن حضرت را در زیر سایهبانی در حال سجده دید که میگریست. گفت: مولای من ای علیّ بن حسین! آیا وقت آن نشده که اندوهت پایان پذیرد؟ حضرت سر بلند کرد و فرمود: وای بر تو! یعقوب در کمتر از چیزی […]
گریهی امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 2

بحرانی روایت میکند: چون حسین (ع) در کربلا شهید شد، در پشت او نشانهای یافتند. از امام زین العابدین (ع) پرسیدند که این نشانه در پشت پدرت چیست؟ حضرت بسیار گریست و فرمود: این اثر آذوقههایی است که بر دوش میکشید و به خانهی فقرا میبرد. قال البحرانیّ: و روي عن شعيب بن […]
سوگواری در مدینه 1

سیّد بن طاووس نقل میکند: امام سجّاد (ع) با خانواده و اهل بیت به سوی مدینه کوچ کردند. حضرت به خانههای خویشان و مردان رو کرد؛ خانههایی که با زبان حال، نوحهگری میکردند و گریان بودند، چرا که حامیان و مردان خود را از دست داده بودند. گریهی داغداران بر آنان نوحهگر بود و بادیهنشینان […]
بردن اهل بیت علیه السلام به شام 5

سیّد بن طاووس گوید: در کتاب مصابیح دیدم که امام صادق (ع) از قول پدرش باقر العلوم (ع) نقل میکند: از پدرم زین العابدین (ع) دربارهی کوچاندن یزید او را پرسیدم، فرمود: مرا بر شتری بیکجاوه سوار کرد، سر حسین (ع) بر نیزهای بود، زنان ما پشت ما سوار بر قاطران بودند، نیزهداران پشت سر […]
خطابهی امام سجّاد علیه السلام در کوفه

طبرسی به نقل از حذیم بن شریک اسدی گوید: امام زین العابدین (ع) پیش مردم آمد و اشاره کرد که ساکت شوند. ساکت شدند. ایستاده بود که حمد و ثنای الهی را گفت و بر پیامبر خدا درود فرستاد. آنگاه فرمود: ای مردم! هر کس مرا میشناسد که شناخته است. هر کس نمیشناسد، من علیّ […]
خطابهی حضرت زینب سلام الله علیها 1

طبرسی از حذیم بن شریک روایت میکند: چون امام سجّاد (ع) را همراه بانوان از کربلا آوردند و بیمار بود، زنان کوفه با گریبانهای چاک به گریه و شیون پرداختند. مردان هم با آنان میگریستند. زین العابدین (ع) با صدایی ضعیف و رنجور گفت: اینان بر ما گریه میکنند!؟ پس چه کسی ما را کشته […]
غارت و آتش زدن خیمه ها 10

ابن کثیر به سند خود از جعفر بن محمّد نقل میکند: شمر میخواست امام زین العابدین (ع) را که کوچک و بیمار بود بکشد، حمید بن مسلم نگذاشت. عمر سعد آمد و گفت: کسی وارد خیمهی زنان نشود و کسی این نوجوان را نکشد و هر که هر چه برده برگرداند. به خدا هیچ کس […]
اثر انبان بر گردهی امام حسین علیه السلام

ابن شهر آشوب به نقل از شعیب بن عبد الرّحمان خزاعی گوید: روز عاشورا بر پشت امام حسین (ع) اثر و نشانهای دیدند. از امام زین العابدین پرسیدند، فرمود: این، اثر انبانهای غذاست که حضرت بر دوش میکشید و به خانههای بیوهزنان و یتیمان و بینوایان میبرد. روی ابن شهر آشوب: عن شُعَيْبٍ […]
امام سجّاد علیه السلام و دفن امام حسین علیه السلام 4

مقرم گوید: چون امام سجّاد (ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمدهاند و سرگردانند؛ نمیدانند چه کنند و کشتهها را نمیشناسند، چون بین بدنها و سرهای مقدّس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان میپرسیدند. امام سجّاد به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان […]
بی میلی امام حسین علیه السلام به آغاز جنگ

شیخ مفید از امام زین العابدین (ع) روایت میکند: دشمنان آمدند و اطراف خیمهگاه امام به جولان پرداختند. خندق پر از آتش مشتعل را دیدند. شمر با صدای بلند فریاد زد: ای حسین! قبل از قیامت دچار آتش شدهای. امام پرسید: او کیست؟ گویا شمر بن ذی الجوشن است. گفتند: آری. امام فرمود: ای پسر […]
رسیدگی به شمشیر و خواندن شعر

طبری به سند خود از امام زین العابدین (ع) چنین آورده است: آن شب که پدرم فردایش شهید شد، من نشسته بودم، عمّهام زینب از من پرستاری میکرد. پدرم از یاران خود کناره گرفت و در خیمهای بود و حوی (یا: جون) غلام ابوذر هم نزد او بود. امام در حالی که به آمادهسازی شمشیر […]
وصیت های امام حسین علیه السلام 4

راوندی از امام زین العابدین (ع) چنین روایت کرده است: روزی که پدرم شهید شد، در حالی که خونها میجوشید، پدرم مرا به سینهی خود چسباند و میگفت: پسرم! دعایی را که مادرم به من آموخته است و رسول خدا (ص) به مادرم آموخته و به آن حضرت نیز جبرئیل آموخته است، حفظ کن. دعا […]