نگاهی بر شیوه مناظره امام رضا (ع) با بزرگان ادیان

مناظرات ائمه (ع)، يکي از مهمترین منابع در راه درک بهتر عقايد شيعه است. مناظره از آن جهت که به منظور شناخت درست صورت گرفته و مناظره کنندگان سعي در مشخص کردن تمام نقاط مبهم و تاريک عقايد طرف مقابل را دارند، کمک شاياني به درک واقعي از کُنه دیدگاهها و ايدئولوژي يک مکتب میکند. نويسنده يکي از معروفترین مناظرات امام رضا (ع) را برگزيده و مورد تحليل قرار داده است.
مناظره و ویژگیهای مناظرات امام رضا علیه السلام

با دقت در این مناظرات، به این نتیجه میرسیم که حضرت همه اصول و ضوابط مناظرات را رعایت نمودهاند؛ از جمله ارائه دلایل محکم و متناسب، به کارگیری تشبیهات و تمثیلات، رعایت ایجاز و… از نظر روانشناختی نیز به روشهایی چون رعایت سطح فکری مخاطب، رعایت مقتضای حال، مماشات با مخالف، نرمی در رفتار و پافشاری در اثبات مواضع میتوان اشاره نمود. از سویی استفاده از دلایل قرآنی و تفسیر قرآن به قرآن و بهرهگیری از روایات نیز دیده میشود. علاوه بر این، از مناظراتی که امام علیه السلام داشتهاند، میتوان به بهرهگیری آن حضرت از صناعات خمس مثل برهان و جدل پیبرد. هرچند که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله در روزهای آخر حیات خود تأکید فراوانی به پیروی از قرآن و اهل بیت علیهم السلام داشتند، ولی مسلمانان با نادیده گرفتن این توصیه، در حوزههای مختلف مذهبی و معرفتی، به بیراهه رفتند و ائمه اهل بیت علیهم السلام همواره به نقد عقاید و گرایشهای انحرافی میپرداختند. از آغاز سده دوم هجری، گرایشهای مهم کلامی و فقهی رو به رشد و در پی نهضت ترجمه، انبوهی از علوم، آرا و افکار جدید وارد جامعه اسلامی گردید که در مواردی به سبب ناسازگاری با آموزههای اسلام، منازعات و مجادلات فراوانی را به وجود آورد. در چنین نابسامانیهای فکری و فرهنگی، امام رضا علیه السلام با شیوهء جدال احسن، درباره بسیاری از مسائل به مناظره پرداختند. در این میان، مناظرات کلامی آن حضرت، از جمله در حوزه خداشناسی، برجستگی خاصی دارند. حضرت در این مناظرات، پیرامون وجود خدا و ادله آن و یگانگی خدا (توحید) و صفات خدا و همچنین مقولاتی که مربوط به خداشناسی، چون قضا و قدر، بداء و جبر و تفویض سخن گفتهاند و این مقولات را مورد بررسی قرار دادهاند. مناظرهها و احتجاجهایی که ائمه معصوم علیهم السلام در طول تاریخ انجام دادهاند، به منظور تبیین معارف دینی بوده است و هدفی که امام رضا علیه السلام در مناظرات خود به طور کلی دنبال میکردند، استواری مبانی اسلام و سستی مبانی خصم بوده است. حضرت کوشیدهاند تا به مردم مبانی اصیل اسلام را تعلیم دهند و شبهات عقیدتی را رفع نمایند. حضرت در مناظرات خود، به گونهای سخن گفتهاند که متناسب با سطح علمی و فکری مخاطب باشد.
سیاست اخلاقی در سیرهی امام رضا علیه السلام

دين اسلام به عنوان آخرين دين الهي و پيامبر اسلام (ع) به عنوان رسول خاتم و همچنين ائمه طاهرين (ع)، در جهت ايجاد ثبات روابط اجتماعي، جايگاه رفيعي را براي اخلاق قائل شده اند. امام رضا (ع) نيز با تلفيق دو مقوله مهم از حيات اجتماعي، يعني اخلاق و سياست، تصوير روشني از ضرورت به کارگيري روش هاي مبتني بر اخلاق به ويژه در حيطه رهبري جامعه مسلمين در قدرت سياسي ارائه کرده اند. در اين مقاله، اين نوع نگرش به قدرت سياسي، تعبير به سياست اخلاقي شده و تلاش شده تا مهمترين مولفه ها و شاخص هاي اين نگرش از ديدگاه حضرت رضا (ع) بحث و بررسي شود.
جلوههایی از شجاعت امام علی بن موسی الرضا (ع)

امام علی بن موسیالرضا با گفتار و کردار ارزنده خویش به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم، به یاران و شیعیان خود درس شجاعت، ایثارگری و ظلمستیزی دادهاند. واکاوی و معرفی این بعد از شخصیت آن امام همام که کمتر به آن توجه شده است می تواند در تقویت روحیه حقطلبی و ورود شیعیان و دوستداران عالم آل محمد (ع) به میدان امربهمعروف و نهی از منکر مؤثر باشد.
اندیشه و سیره سیاسی امام رضا علیه السلام

شناسايى انديشه و سيره سياسى هر فرد، علاوه بر آنكه نمايانگر باورها و نقشآفرینی آنها در تعيين رفتار سياسى است، نشانگر درك درست وى از ساختار سياسى جامعه نيز هست. اهميت اين موضوع، زمانى دوچندان است كه يك شخص با توجه به جايگاه علمى، معنوى و اجتماعى و جریانهای فكرى و سياسى عصر خويش، به تحليل ساختار سياسى پرداخته و متناسب با آن با تكيه بر اصول اعتقادى خويش، به ارائه رفتار متناسب با وضعيت سياسى بپردازد. با توجه به وضعيت ويژه حاكميت بنیعباس و تلاش آنان در كنترل رفتار سياسى شيعيان و ائمّه اطهار (ع)، اين نوشتار با روش تحليلى ـ توصيفى به بررسى انديشه و رفتار سياسى امام رضا (ع) در مقابل رفتارهاى سياسى بنیعباس پرداخته است. از یافتههای مهم اين پژوهش، میتوان به تلاش امام براى برونرفت شيعه از فضاى تقيه بهصورت مقطعى، طرح مسئله امامت توسط امام و تبيين عدم مشروعيت سياسى خلفاى عباسى اشاره كرد.
اسوههای بشریت (8) – امام رضا علیه السلام

امام رضا علیه السلام بنا به قول اکثریت مورخین در سال 148 ه.ق و به قول اقلیتی از آنها در سال 153 ه.ق چشم به جهان گشوده و در سال 203 ه.ق از دنیا رحلت فرموده است. مادر آن حضرت خیزران نامیده می شد و بعضی گفته اند کنیزی از اهالی نوبه بود که اروی نام داشته و لقبش شقراء بود.
ابعاد و ضوابط دعوت به قرآن در سیره امام رضا علیه السلام

قرآن و اهل بیت علیهم السلام هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند و همواره مردم را به یکدیگر دعوت می نمایند. دعوت و فراخوانی به سوی قرآن در سیره امام رضا علیه السلام دارای ابعاد و مراتب گوناگونی است: دعوت زبانی و توصیفی (شامل: بیان فضایل قرآن، بیان ثمرات و فوائد انس با قرآن و توجه دادن به ابعاد مختلف کتاب خدا)، دعوت عملی (شامل: قرائت قرآن، تفکر و تدبر در آن، تعامل مجیبانه با قرآن و حضور حقیقی در محضر آن، استناد فراوان به قرآن در بیانات و مناظرات، معیار قرار دادن قرآن در همه امور) و دعوت ذاتی و وجودی. دعوت و هدایت مردم به سوی قرآن در سخنان و سیره امام هشتم علیه السلام، دارای خصوصیات و ضوابطی نیز هست که عبارتند از: دعوت مردم به قرآن توام با دعوت به اهل بیت، دعوت به قرآن همراه با دعوت به رعایت و به کاربستن اصول فهم و تفسیر قرآن (شامل: پرهیز از تفسیر به رای، ارجاع محکمات به متشابهات، لزوم استفاده از عقل، لزوم به کارگیری رعایت روایات صحیح، لزوم استفاده از دیگر آیات، توجه به شان نزول و اسباب نزول و…)
جریان شناسی کلامی- سیاسی عصر امام رضا (ع) (183 – 203 ق)

در پژوهشي با عنوان «جريانشناسي کلامي- سياسي» بايد جريانهايي شناسايي شوند که هم، پشتوانه کلامي و هم کنش سياسي داشته و چشم به قدرت دوخته باشند. هر دورهاي را که براي تاريخ اسلام فرض بگيريم، ميتوان جريانهاي کلامي- سياسي را در آن دوره رصد نمود. شناخت اين جريانها از آن رو که فضايي از شرايط سياسي آن دوره را ترسيم ميکنند، بسيار موجه است. تمرکز اين نوشتار، بر مقطعي از تاريخ اسلام است که در آن به مدت بيست سال، امام رضا (ع) هدايت معنوي و سياسي جريان موسوم به شيعيان اثناعشري را بر عهده داشتند. در حقيقت، بررسي کنشهاي سياسي اين جريان در کنار ساير جريانهاي آن روزگار که مهمترين آنها عبارتاند از: «جريان عباسي»، «جريانهاي علوي»، «جريانهاي نژادپرستانه» و «جريان خوارج»، فضاي بازتري را در شناخت خاستگاه، بسترها، رويکردها و کنشهاي سياسي هر يک از جريانهاي موجود ميگشايد. اين نوشتار خاستگاه، مباني کلامي و عملکرد سياسي جريانهاي کلامي- سياسي دوران امامت امام رضا (ع) (183-203 ق) را بررسي و تحليل مينمايد.
تقیه در اسلام و فلسفه تقیه امام رضا علیه السلام با تکیه بر آیات و روایات

آیین مقدس اسلام یک آیین فطری است. مسألة أخذ میثاق که بارها در قرآن مجید (از جمله الحدید/8) وارد آمده، به همین نکته اشارت دارد. شایان ذکر آنکه، جمیع احکام شرع مقدس اسلام، اعم از احکام تکلیفی که بر اساس اقتضاء و تخییر جعل شدهاند و احکام وضعی که قراردادهای الهی در زندگی عادی بشر میباشند، معالیل مصالح و مفاسد میباشند؛ یعنی اگر کسی واجبی از واجبات دینی را امتثال نماید، به مصلحتی عاجل یا آجل دست یابد و به عکس اگر انسان مکلفی از ارتکاب حرامی از محرمات شرعی باز ایستد، از مفسدهای دنیایی یا اخروی نجات یابد. در احکام وضعی نیز داستان از همین قرار است؛ یعنی اگر کسی مثلا از راه ازدواج شرعی تشکیل خانواده دهد و دارای اولادی گردد، به مصلحتی دست یافته باشد، لیکن اگر از راه هوای نفس رود و از شیطان پیروی نماید و از راه غیر مشروع صاحب اولادی گردد، گرفتار مفسدهای میشود. تقیه نیز که یکی از احکام شرع مقدس اسلام است، از این قانون مستثنا نمیباشد. چه اگر کسی در صورت وجوب تقیه بدان عمل نکند، به خود و دین اسلام زیان رساند و نیز اگر به تقیه عمل کند، به مصالح دست یابد و دین را از خطر برهاند. نویسندة مقاله در این جستار کوشش نموده تا حقیقت و ماهیت حکم تقیه که یکی از احکام دین مبین اسلام است، بیان نماید و تا حدودی به فلسفۀ این حکم اشارت کند و نقش معصومان (ع) و به خصوص امام رضا (ع) را در بیان و تبیین این حکم بسیار مهم الهی نشان دهد.
گونههای مقابله با فرقههای کجاندیش در سیره امام رضا علیه السلام

مسلمانان پس از رحلت رسول اعظم(ص) و با توسعه سرزمين هاي اسلامي به فرقه هاي گوناگون تقسيم شدند و به تدريج انحرافاتي در عقايد آنها پديدار شد. ائمه عليهم السلام که جانشينان رسول خدا(ص) در ميان امت اسلامي هستند، به مقابله با اين انحرافات پرداختند و در زمان هاي مناسب، عقايد نادرست ايشان را بيان فرموده، مطلب حق را ادا مي کردند. امام رضا(ع) که در دوران خلافت مأمون (از طرفداران مکتب اعتزال) در پايتخت زندگي مي کردند، با فرقه هاي مختلف مواجه بودند، از جمله آنها فرقه هاي واقفيه، غلات، متصوفه، معتزله،مجبره و مفوضه بودند که اين مقاله به بيان شيوه مقابله آن حضرت با اين فرقه ها پرداخته است.
مهدویت در واقفیه و موضعگیری امام رضا (ع)

با مطالعه تاریخ فرقههای اسلامی، میتوان به این مطلب پی برد که همة آن فرقهها در طول حیات فرهنگی و سیاسی خود با یکسری انشعابات روبهرو بودهاند. در این مقاله، به این مطلب پرداخته شده است که مذهب شیعة اثناعشری نیز همانند دیگر مذاهب اسلامی با انشعاباتی روبهرو بوده است. بیشتر آن گروههای انشعابی از جریان مهدویت، سوء استفاده نمودهاند. یکی از موارد مهم آن انشعابها، فرقه واقفیه با ادعای مهدویت برای امام هفتم (ع) است. این جریان انحرافی در مدتی کوتاه، شبهاتی را در مسأله مهدویت پدید آوردند. از جانب دیگر امام رضا (ع) و برخی یاران آن حضرت، برابر این گروه به مبارزه برخاسته، شبهات آنان را به گونهای مناسب پاسخ دادند و از فتنهانگیزی آنان جلوگیری نمودند.
سنگرهای نبرد نرم

بهدلیل تغییر مقتضیات و ظرفیتهای موجود در هر عصر، راههای انتقال و نشر معارف نیز با گذشت زمان تغییر مییابد. در این میان روشهایی مانند سخنوری و نگارش کتاب از دیرباز رواج داشته و اکنون نیز اکثر دانشمندان و نظریهپردازان در حوزههای مختلف علمی از این دو روش برای انتقال و انتشار نظریات و معارف بهره میگیرند.
رفتارشناسی امام رضا علیه السلام در جریان غلو

پدیدة غلو آفتی است که به دلایل مختلف در میان شیعیان، مانند دیگر گروههای اسلامی و غیر اسلامی راه یافت و عدهای را به بیراهه کشاند. عقاید غالیان شیعی دارای نظم و انسجام خاصی نبود، ولی بنیان عقاید آنها بر درجة خدایی و الوهیت قائل شدن برای پیامبر اعظم (ص) و به مقام خدایی و نبوت رساندن ائمه معصوم: استوار بود. غالیان با افکار و گفتار خود، اصل توحید را هدف قرار میدادند. درنتیجه با توجه به اهمیت مسئله، ائمه شیعه از راههای مختلف و بهشدت با غلو و غالیگری به مبارزه میپرداختند و افکار و گفتار غالیان را نفی میکردند. در این راستا امام رضا (ع) بهشدت با غالیان برخورد کرد و آنها را طرد و لعن نمود. بررسی مواضع امام رضا (ع) پس از بیان پارهای از افکار، گفتار و رفتار غالیان آن زمان، موضوع نوشتار حاضر است.
تعامل امام رضا علیه السلام با فرقه واقفیه

پس از شهادت امام موسي کاظم علیه السلام در سال 183 هـ.ق، عواملي دست به دست هم داد تا عده اي، ايشان را آخرين امام و قائم و مهدي بدانند و بر اين اساس، بر ايشان توقف نمايند و امامت امام رضا علیه السلام و ساير امامان معصوم پس از ايشان را نپذيرند. توقف کنندگان بر امام کاظم علیه السلام، خود به گروه هايي تقسيم شدند که در مواردي چون چگونگي رحلت و غيبت و ظهور و قيام آن امام با هم اختلاف داشتند. نکته مهم آنکه مساله توقف بر امام کاظم (ع)، توسط عده اي از اصحاب برجسته و وکلاي آن حضرت ترويج مي شد و با توجه به اينکه مبلغان آن، از جايگاه علمي و اجتماعي بالايي در ميان شيعيان برخوردار بودند، مشکلات فراواني را براي جامعه شيعه به وجود آوردند. بررسي اين مشکلات و نحوه مبارزه و برخورد امام رضا علیه السلام با واقفيان و افکار و گفتار و اعمال آنان، موضوع نوشتار حاضر است و مسلما با توجه به الگو بودن نقش امامان براي شيعيان اماميه، شناخت سيره آنها درباره چگونگي برخورد با گروههاي مختلف، اهميت خاصي مي يابد و همين امر، ضرورت پژوهش هايي چنين را آشکارتر مي نمايد.