جبريل ز عرش مژده آرد امشب

جبريل ز عرش مژده آرد امشب رحمت ز خدا به خلق بارد امشب زهرا شده مادر و علي نيز پدر يعني که پيمبر نوه دارد امشب شاعر: سید محمد رستگار
بر روي حسن هر که نگاهي دارد

بر روي حسن هر که نگاهي دارد داند به خداي کعبه، راهي دارد زهرا چو روي دست علي ديدش گفت خورشيد بروي دست ماهي دارد شاعر: سید محمد رستگار
پيک آمد و حلقه ها به در زد امشب

پيک آمد و حلقهها به در زد امشب عشق آمد و دور بنده پر زد امشب گفتم ز کجا ماه مگر سرزده گفت ماه از افق مدينه سر زد امشب شاعر: سید محمد رستگار
گر عبد خدايي تو، خدا را عشق است

گر عبد خدايي تو، خدا را عشق است وز خلق خدا آل عبا را عشق است امروز که روز نيمهي ماه خداست ميلاد امام مجتبي را عشق است شاعر: سید محمد رستگار
امروز بهر که بنگري شادان است

امروز بهر که بنگري شادان است مهمان خدا و سفره احسان است ميلاد امام مجتبي باشد و هم نابودي عبدالملک مروان است شاعر: سید محمد رستگار
پيغامبر صلح و صفا آمده است

پيغامبر صلح و صفا آمده است معناي کرم روح عطا آمده است ميلاد کريم اهلبيت است امشب يعني که امام مجتبي آمده است شاعر: سید محمد رستگار
ميلاد تو انفجار نور است حسن

ميلاد تو انفجار نور است حسن يثرب ز تو جلوهگاه طور است حسن با تذکرهي مدينه دادن ما را مسرور نما شب سرور است حسن شاعر: سید محمد رستگار
ميلاد تو رحمت خدا آورده است

ميلاد تو رحمت خدا آورده است در ماه دعا روح دعا آورده است تنها نه من امشب به تو روي آوردم عالم به تو روي التجا آورده است شاعر: سید محمد رستگار
زهرا به علي نهفته لبخند زند

زهرا به علي نهفته لبخند زند تبريك خدا شنفته لبخند زند مولا شده محو گل رخسار حسن كه آن غنچهي نوشكفته لبخند زند شاعر: سید محمد رستگار
بر دل شدگان فروغ امّيد دميد

بر دل شدگان فروغ امّيد دميد از گلشن ايمان گل توحيد دميد زين معجزه ايمانِ به حق تازه شود شد ماه خدا دو نيم و خورشيد دميد شاعر: سید محمد رستگار
ارزنده تر از تو گهري نيست حسن

ارزندهتر از تو گهري نيست حسن وز روي تو بهتر قمري نيست حسن باشد شب ميلاد تو امّا به بقيع از جشن ولادت خبري نيست حسن شاعر: سید محمد رستگار
موي تو شب و روي تو مهتاب منست

موي تو شب و روي تو مهتاب منست زنداني زلفت دل بيتاب منست در خلوت شب به گوشهي معبد دل ذکر تو دعا مهر تو محراب منست شاعر: سید محمد رستگار
هر نغمه رسد ز تار مويش حسن است

هر نغمه رسد ز تار مويش حسن است هر غنچه دمد ز باغ رويش حسن است در ذات و صفات جلوهي حُسن خداست نامش حسن است و خُلق و خويش حسن است شاعر: سید محمد رستگار
اي مه که عيان روي تو در هر ديده است

اي مه که عيان روي تو در هر ديده است هر ديده تو را به وجه ديگر ديده است پنهان ز خدا نيست تو هم ميداني امشب دل ما مدينهاي گرديده است شاعر: سید محمد رستگار