بررسی احادیث موهِم سیزده امام در الکافی

در کتاب الحجة کافی بابی تحت عنوان «ما جاء فی الاثنی عشر و النص علیهم علیهم السلام »[3] وجود دارد. مرحوم کلینی، بیست روایت دراین باره آورده است که بیشتر آن ها با عنوان باب مطابقت دارند؛ مگر چند روایت که ظاهراً بیان می دارند ائمه سیزده تن هستند. آن چند روایت عبارت اند از:

حديث شهادت خضر بر دوازده امام: بررسی اصالت و نحوه انتقال از اصول اوليه به جوامع حديثی

یکی از شواهد روایی امامیه در باب عدد ائمه، حدیث شهادت خضر علیه السلام بر دوازده امام علیهم السلام است که کلینی و برخی محدثین دیگر به واسطۀ احمد بن محمد بن خالد برقی در کتاب های خود آورده اند. برقی نقل دیگری از این حدیث را در بخش کتاب العلل از المحاسن، بدون اسامی کامل ائمه علیهم السلام آورده، که این امر موجب بروز تردیدهایی در اصالت نقل کامل آن شده است. این مقاله از خلال تطبیق اسناد حدیث خضر نشان می دهد منبع اصلی این حدیث با ذکر کامل اسامی ائمه علیهم السلام ، کتاب راوی اصلی آن، ابوهاشم جعفری بوده که از آن جا به نگاشته های محدثان بعدی چون الکافی کلینی راه پیدا کرده است. در ادامه، مقاله می کوشد علت اختلاف به وجود آمده بین سند و متن نقل المحاسن با نقل دیگر کتاب های حدیثی را تبیین نماید. بدین منظور، با بررسی آماری احادیث کتاب العلل از المحاسن نشان داده می شود که این بخش از کتاب، در واقع کتابی از محمد بن خالد برقی است که توسط پسر وی تکمیل شده است و بروز اختلافات متنی و سندی نیز، ریشه در سبک حدیث نگاری برقی پدر و پسر دارد.

بررسی قدمت احادیث دوازده امام در الکافی

چکیده
ثقة الاسلام کلینی، بیست حدیث را با مضمون وجود دوازده امام پس از پیامبر صل الله علیه وآله در «بَابُ مَا جَاءَ فِی الِاثْنَيْ عَشَر وَ النَّصِّ عَلَيْهِم» کتاب الکافی نقل کرده است. این اخبار از سوی برخی از معاصران مورد اشکال قرار گرفته و با تردید روبه رو شده است. مقالۀ حاضر نخست رابطۀ این باب در الکافی را با روایات مشابه در کتاب الغیبة نعمانی سنجیده و سپس با بررسی راویانی که به علت حضور آن ها، این روایات تضعیف شده اند، نشان می دهد که با توجه به قرائنی مانند طبقۀ این راویان بیشتر این روایات پیش از آغاز غیبت ضبط شده اند؛ از این رو حتی در فرض پذیرش این راویان یا تعلق آنان به فرق دیگر مانند واقفیه، نمی توان محتوای روایات آن ها را باطل دانسته و به جعلی بودن آن ها حکم نمود.
کلیدواژه ها: احادیث دوازده امام، ائمۀ اثناعشر، کافی، کلینی، نعمانی، واقفه.

پروندۀ علمی «بشارت به ائمۀ اثنا‌عشر»

درآمد
با مرور کتاب مقدسِ پیروان ادیان ابراهیمی، موارد متعددی از اشیاء یا گروه های مقدس را می توان یافت که در تعداد دوازده با هم مشترک اند؛ تا حدی که برخی از محققین، نقش ویژه ای برای این عدد در سنت ادیان الهی قائل شده اند.[1] دراین بین، بشارت خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام مبنی بر ولادت «دوازده ربانی» از نسل اسماعیل علیه السلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در منابع حدیثی مسلمانان نیز روایات متعددی از پیامبر اکرم صل الله علیه وآله به یادگار مانده است که به «دوازده امام» پس از خود بشارت می دهند. در منابع شیعه و اهل سنت، بیش از 200 روایت به این مضمون وجود دارد.[2] باید توجه داشت که غیر از بشارات به ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخرالزمان، کمتر بشارتی است که به مانند این روایت از 37 صحابی نقل شده باشد: 7 صحابی طبق نقل نگاشته های موجود اهل سنت[3]؛ و حداقل 37 صحابی طبق نقل کتاب های شیعه از طرق اهل سنت.[4]

مسئلۀ حاکمیت متن بازتابی مختصر از کنفرانس شیعه پژوهی در دانشگاه شیکاگو

کنفرانس «دلیل و باطن گرایی در اسلام شیعی»[1] با آثاری از حسن فرهنگ انصاری، جرج وارنر[2]، طاهره قطب‌الدین، پول واکر[3]، بلا تندلر[4]، اِد هیس[5]، موشِق آساتریان[6]، رودریگو آدِم[7]، علیرضا دوست دار، اُلی اککِرمن[8]، دِوین استِوارت[9]، حمیدرضا مقصودی، عطا انزلی، سجاد رضوی[10] و مت ملوین کوشکی به‌تازگی در مرکز شیعه پژوهی دانشگاه شیکاگو برگزار شد. حضور اساتید معاصر در عرصه‌های ایران‌شناسی، عرفان، قرآن‌پژوهی و شیعه پژوهی همچون فرانکلین لویس[11]، فرد دونر[12] و احمد الشمسی برای سرپرستی پنل های مختلف، از نکات حائز اهمیت این کنفرانس بود. گروه شیعه پژوهی دانشگاه شیکاگو با هدف تمرکز بخشی به موضوعات گوناگون شیعی به‌تازگی فعالیت خود را به شکل وسیعی آغاز کرده است. سال گذشته اساتید برجسته‌ای از سراسر دنیا برای شکل‌دهی به ساختار علمی این مجموعه و تعیین واحدهای درسی و همچنین رصد حوزه‌های درخور تحقیق در میدان‌های گسترده‌ی شیعه پژوهی، به شکل استاد مدعو، به تدریس و ارائه‌ی کنفرانس در این مرکز پرداختند. این روند همچنان در جریان است.[13]

گزارشی از یک مطالعۀ تطبیقی در دیار غرب دربارۀ امامت

پایان‌نامه‌ای درباره امامت به دستم رسید به زبان انگلیسی[1]، با این مشخصات:
Doctorine of Imamate in Twelwer Shi’ism: Traditional, Theological, Philosophical and Mystical Perspectives. By: Hamid Mavani, Institute of Islamic Studies, McGill University, Montreal, 2005.
(نظریه امامت در تشیّع دوازده امامی: دیدگاه‌های سنتی، الهیاتی، فلسفی و عرفانی، نوشته: حمید موانی. مؤسسه مطالعات اسلامی، دانشگاه مک گیل، مونترآل کانادا، 2005)
در این یادداشت می‌کوشم بدون ردّ یا تأیید تمام یا بخش‌هایی از رساله، درون‌مایۀ آن را بشناسانم. بدیهی است که این یادداشت جایگاه نقد و بررسی دقیق مطالب نیست و فقط برای مروری اجمالی در نظر گرفته شده است.

نکاتی دربارۀ احادیث فضائل امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام

علامه محدث ابوالیسر جمال‌الدین عبدالعزیز بن محمد صدیق حسنی غماری مغربی طنجی، محدث بزرگ اهل سنت، در ماه جمادی‌الاولی سال 1338 قمری در شهر طنجه در دیار مغرب دیده به جهان گشود. دروس مقدماتی را در مغرب آموخت و در سال 1355 برای ادامه تعلّم به قاهره رفت. در این میان به علم الحدیث علاقه و اهتمام ویژه یافت و بیشتر تلاش علمی خود را در باب آن سامان داد. پس از بازگشت به طنجه در آنجا نیز به تحقیق در این مورد ادامه داد تا اینکه در 15 ماه رجب 1418 قمری درگذشت و در همان دیار دفن شد.
وی پیرامون محبت اهل‌بیت علیهم السلام به‌ویژه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام ، بحث‌ها و مناظرات جدی با نواصب داشت.
ازجمله پاسخ به کلام ابوبکر بن العربی مالکی اندلسی معافری که در کتاب خود، عارضة الاحوذی (شرح سنن ترمذی)، احادیث فضائل را مورد انکار، تأویل، تضعیف و تخفیف قرار داده است.

منابع نوشناس درباره هفت بند ملا حسن کاشی بر اساس فهرست جدید استاد عارف نوشاهی

یکی از چهره‌های ناشناختۀ عالم پژوهش، مرحوم استاد سعید هندی بود که در عمری کوتاه (38 سال)، کارنامه‌ای پر برگ و بار عرضه کرد.
ازجمله کارهای چاپ شده ایشان است:
_ تحقیق دیوان مرحوم آیة‌الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (متخلص به مفتقر) بر اساس نسخه اصل ناظم؛ به تفصیلی که در مقدمه کتاب آورده است. (تهران، نشر آفاق، 1380)
_ چهل چامه. گزینشی عالمانه از میان اشعار مهدوی، از خلال منابع چاپی و خطی، با توضیح و شرح واژه‌ها و تعبیرها. (تهران، ریحان، 1384)
_ هفت‌بند، هفتاد بند. پژوهشی در ترکیب‌بند مشهور ملا حسن کاشی آملی (شاعر شیعی نام‌آور سدۀ هفتم هجری) در مدح امام امیرالمؤمنین علیه السلام همراه با گزیده‌ای از استقبال‌ها، تضمین‌ها، تخمیس‌ها و تحقیقی درازدامن در باب حسن کاشی. (تهران، کتابخانه مجلس، 1388)

آخرين تحقيقات در تاريخ تشيع متقدم

[1]این[2]مقاله شمایِ کلی‌ای از پژوهش‌های اخیر در مورد تاریخ متقدم اسلام شیعی را با توجهِ ویژه به شیعه اثناعشری یا امامی ارائه می‌دهد. تحقیقاتی که در اینجا بررسی می‌شود دو دوره را پوشش می‌دهند. اول دوره‌ای که از ظهور اسلام در قرن هفتم میلادی آغاز و به تحکیم مهم‌ترین گروه شیعی یعنی امامیه می‌انجامد. تاریخ دقیقِ تحکیم، موضوعی مورد وفاق بین محققان نیست ولی قدیمی‌ترین تاریخ مربوط به دوره امام محمد باقر (و. 732) و دیرترین تاریخ مربوط به دوره جدایی جماعت اسماعیلی از امامی پس از وفات امام جعفر صادق (و. 765) است. دومین دوره دوره‌ای است بین همین دوره تحکیم تا ظهور بدنه‌ی نوشتاریِ پابرجایی از اصول عقاید امامی در پایان قرن دهم میلادی. این دوره که حدود 350 سال طول کشیده، سازنده مرحله «شکل‌گیری» اسلام شیعی است. با پایان این دوره، دسته‌ای از نسخه‌های بدیل اسلام شیعی ایجاد شد که در گذر تاریخ تا به امروز دوام آورده‌اند. نسخه‌های دیگری از تشیع که در ادبیات تاریخی و اعتقادی این دوره توصیف‌شده‌اند، یا از بین رفته‌اند یا در فضای سیاسی دوره متقدم اسلامی حمایت از آن‌ها کم‌کم رنگ باخته است. در پایان قرن ده میلادی، گروه‌های فرقه‌گرای شیعی که از تندباد حوادث سه قرن گذشته جان سالم به در برده بودند، پایه و اساس مظاهر تشیع در دوره‌‌‌های کلاسیک، کلاسیک متأخر و اسلام مدرن قرار گرفته‌اند.[3]

ديدگاه‌های غضائری و ابن غضائری درباره مقامات امامان علیهم السلام با نگاهی انتقادی به قرائت غير الهی از امامت

امامت[1]و كمالات و فضایل امامان علیهم السلام از مهم‌ترین مباحث اعتقادی و دارای حساسیت‌های فراوانی در طول تاریخ تشیع بوده است. آشنایی با دیدگاه‌های علما و مُحدّثان متقدم شیعی در تحلیل تاریخی عقاید شیعیان، بسیار حائز اهمیت است. غضائری و پسر او از علمای بزرگ رجالی بوده و با تصنیفات شیعیان عصر خود، آشنا بوده‌اند. به‌این‌ترتیب دیدگاه‌های ایشان درباره مقامات امامان علیهم السلام و حدود غلوّ، حائز اهمیت است. اهمیت دیدگاه این دو با توجه به باور برخی از معاصران ما که معتقدند بیشتر قدما _ به ویژه ابن غضائری _ قرائتی غیر الهی از منصب امامت داشتند، دوچندان می‌گردد. در این مقاله با استفاده از شواهد تاریخی، احادیث روایت‌شده از سوی غضائری و متن كتاب الضعفاء منسوب به ابن غضائری، نشان داده شده است كه غضائری پدر و پسر از معتقدان به امامت منصوص از ناحیه خداوند بوده و امامان علیهم السلام را واجد كمالاتی چون عصمت، علم وهبی، آگاهی بر مغیبات و توانایی‌های خارق عادت می‌دانسته‌اند. داوری درباره حدود كمالاتی چون آگاهی بر مغیبات و نظایر آن با توجه به بر جای نماندن آثار مستقل ایشان، به‌دقت میسر نیست؛ اما اصل این كمالات مورد تأیید ایشان بوده و آن را غلوّ محسوب نمی‌كرده‌اند.

مدل تأثير عناصر تاريخی بر تبيين اصل امامت

بی‌تردید ارائه و تبیین آموزه‌های عمیق شیعه که ریشه در کتاب و سنت دارند، نیازمند بستری مناسب است که تحقق آن در ارتباط مستقیم با همسویی یا عدم همسویی عناصر اثرگذار تاریخی یا همان اجزاء سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است.
تأملی در این عناصر، بر تأثیر آن ها در روند ارائه اجمالی _ تفصیلیِ دستگاه معرفتی شیعه و تبیین آن در دوره‌های مختلف حضور امامان _ بدون پیدایش تغییر در مبانی آن _ مهر تأیید می‌نهد.
نوشته پیش رو تلاش دارد تا نظریه فوق را به‌صورت تطبیقی در مورد آموزه امامت بر اساس روایات اهل‌بیت ارائه نماید که در آن ضمن پاسخ به چرایی برخی پدیده‌های تاریخی _ معرفتی، چگونگی روند مذکور را پیش از دوران غیبت، آن چنانکه منظومه معرفتی اهل‌بیت در نهان دارد، نشان دهد.

پیش درآمدی بر روش «تاریخی نگری» در مطالعه باورهای امامیه

مدخل[1]
از ابتدای شکل‌گیری شیعه‌پژوهی تاکنون، رویکردهای گوناگونی در مواجهه با اندیشه تشیع و مطالعه شاخصه‌های فکری آن، در حوزه‌های پژوهشی اعم از آکادمیک و سنتی اتخاذ شده است. به‌ویژه در بازخوانی محورهای امامتی مذهب اثناعشری، مسیرهای گوناگونی ازجمله کلامی، معرفت‌شناسی، تفسیری، نسخه شناخت منابع، پدیدارشناسی،تاریخی نگری و غیره طی شده است.
«روش تاریخی‌نگری»[2] که در سنوات اخیر نمود بیشتری خصوصاً در عرصه آکادمیک یافته،بر اساس ریشه‌ها و تحولات تاریخی به بررسی مؤلفه‌های اعتقادی می‌پردازد و درصدد بررسی عوامل تاریخی پیدایش یک موضوع اعتقادی است.
از اصلی‌ترین‌ کانون‌های روش تاریخی نگری در مطالعات امامیه می‌توان به سیر تطور یک مفهوم اعتقادی، تحولات یک اندیشه در مسیر تاریخ، ارزیابی گستره شمارگان باورمندان به یک عقیده در درون مذهب، رویکردهای تقابلی و تعاملی فرق درونی تشیع، بررسی تأثیر و تأثر احتمالی میان شیعه و دیگر فرق مسلمین، استراتژی رهبری امامان شیعه در ادوار مختلف، بازخوانی اندیشه فردی اصحاب و رویکردهای ائمه به باورهای موجود در جامعه شیعه اشاره کرد.

غربت سند و استناد در مباحث روشنفکران دينی با نگاه به نمونه هايی از موضوع امامت

در مباحثی که طی دهه‌های اخیر، توسط گروه موسوم به روشنفکران دینی ارائه‌شده موضوعات دینی فراوانی، ازجمله در حوزه عقاید اختصاصی شیعی، به چالش کشیده‌ شده است.
افزون بر نقدهایی که به حسب مورد، بر این مباحث بیان و نگاشته شده، می‌توان به برخی ضعف‌های ساختاری رایج در آن‌ها اشاره کرد.
یکی از این موارد، ضعف‌ و نقص در سند دهی است تا جایی که گویا گاهی، ضرورت استناد در ادعاها، امری غیرضروری یا فرعی و حاشیه‌ای دانسته شده و آنچه مبنا و دارای اهمیت تلقی می‌گردد، صرفاً ارائه نظریه در چارچوب‌های خاص است. این کاستی روشی می‌تواند به نتایج بسیار نامطلوبی منجر شود.
در این نوشتار، آسیب یادشده را ناظر به یک مقاله و سخنرانی، با استناد به مناظره‌ای که با مؤلف آن مقالات داشته‌ام، بررسی خواهم کرد.

خدا يا ناخدا؛ نگاهی به احاديث – نَزِّلُونا عَن الرُّبُوبِیّة

در منابع شیعی، از امامان معصوم حدیثی نقل شده است به این مضمون که «ما را خدا ندانید و هر چه خواستید در فضائل ما بگویید». این روایت علی‌رغم اینکه از سوی برخی جریان‌های فکری مورد انکار قرار گرفته و حدیثی ساختگی قلمداد گشته، دارای سندی معتبر و دلالتی مطابق با موازین دینی است. متن این روایت به الفاظ گوناگونی در میراث حدیثی شیعه وارد شده و مدلول آن در دو جهت خلاصه می‌شود؛ نفی غلو و تبیین دامنه‌ی مقامات اهل‌بیت علیهم السلام . این روایت، از سویی به مبارزه با افکار غالیانه پرداخته و از سوی دیگر به بلندی مقام و جایگاه امامان معصوم علیهم السلام اشاره دارد. نوشتار پیش رو پس از بررسی متنی و سندی این احادیث، به تبیین دلالت آن پرداخته و به اشکالاتی که بر آن وارد شده پاسخ می‌دهد.