درآمدي بر معرفت شناسي مهدويت

«معرفت شناسي مهدويت» نوعي معرفت شناسي مقيد يا مضاف است که با نگاهي عقلي به تحليل معرفت هاي حاصل از مهدويت پرداخته و به سوالاتي از اين قبيل پاسخ مي دهد: آيا معرفت يقيني به گزاره هاي مهدوي امکان دارد؟ راه ها و منابع معرفت به گزاره هاي مهدوي کدامند؟ آيا گزاره هاي مهدوي اساسا صدق و کذب پذيرند يا نه؟ در صورت صادق بودن، صدق آن ها به چه معناست و چگونه مي توان صدق شان را اثبات کرد؟ نگارنده بر اين باور است که با قواي ادراکي حس، عقل و قلب؛ علم حصولي و حضوري مي توان به مسائل مهدويت معرفت يقيني پيدا کرد. معرفت يقيني يا بايد بديهي و در قالب اوليات و وجدانيات باشد و يا از راه برهان حاصل گردد. با توجه به نظريه مبناگروي، اگر برخي گزاره هاي مهدوي از سنخ قضاياي حقيقتا بديهي؛ يعني اوليات و وجدانيات باشند، خود موجهند و به توجيه و اقامه دليل نيازي ندارند؛ چرا که صدق آن ها ذاتي شان است. در غير اين صورت، توجيه گزاره هاي مهدوي بر اساس برهان و استدلال صورت مي گيرد. حق آن است که در گزاره هاي مهدوي، وجدانيات که حقيقتا بديهي اند و نيز محسوسات و متواترات که قريب بديهي اند؛ وجود دارد.
نقد و بررسي ادله نقلي قاديانيه، در موعود انگاري غلام احمد قادياني

«ميرزا غلام احمد قادياني»، يکي از مدعيان مهدويت در بين اهل سنت شناخته مي شود که در آغاز قرن بيستم ميلادي در کشور هندوستان ظاهر شد و پس از او، پيروانش دامنه فعاليت هاي اين فرقه را به پاکستان و برخي از کشورهاي اروپايي و آفريقايي گسترش دادند.
غلام احمد، احاديثي را که درباره امام مهدي (عج) وارد شده و ايشان را از اولاد حضرت فاطمه (ع) معرفي مي کند؛ ضعيف دانسته و با توجه به حديثي که در بعضي از کتاب هاي اهل تسنن نقل شده و بيش تر علماي اهل سنت آن را نامعتبر دانسته اند؛ بر اين عقيده است که مهدي همان عيسي است و در ادامه با اين ادعا که روح حضرت عيسي (ع) در او تجلي يافته، خود را «مهدي موعود» معرفي مي کند.
قادياني در اين موضوع، ادله و نشانه هايي کلي، از قبيل الهام، پيشگويي و مباهله را مطرح کرده است؛ ما در اين نوشتار، به نقد و بررسي ادله نقلي وي که در باب علائم ظهور و يگانگي عيسي و مهدي (ع)، مطرح کرده است، خواهيم پرداخت.
ارزيابي رهيافت هاي مفسران فريقين ذيل آيه 5 سوره قصص

در قرآن کريم و روايات معصومان (ع)، آياتي وجود دارند که در خصوص آينده زمين و وارثان حقيقي آن و حکومتي سرشار از عدل و داد سخن مي گويند. از جمله آياتي که در اين موضوع سخن مي گويد، آيه پنجم سوره قصص است که از پيشوايي و وراثت مستضعفان سخن گفته است. در منابع روايي و تفسيري فريقين ذيل اين آيه، رواياتي نقل شده که بر اساس آن ها مصاديق متفاوتي براي وارثان زمين معرفي مي شوند. ديدگاه عموم مفسران شيعه اين است که تنزيل و تفسير آيه، بني اسرائيل است و بر اساس مفاد آيات و احاديث شيعي که با ظاهر آيات شريفه هماهنگ مي باشند، تاويل يا مصداق اتم وارثان زمين، ائمه اطهار (ع) و امام مهدي (عج) و ياران آن حضرت هستند و وعده وراثت بر زمين، به عصر ظهور امام مهدي (عج) اختصاص يافته است؛ اما مفسران اهل سنت؛ ضمن عدم توجه به روايات اهل بيت (ع) اين تنزيل و تفسير را براي آيه پذيرفته؛ اما به تاويل يا مصداق اتم آيه (يعني ائمه طاهرين (ع)) اشاره اي نکرده اند.
شاخصه هاي سياسي توسعه و پيشرفت از منظر اسلام با تکيه بر حکومت امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

توسعه و پيشرفت در غرب مدرن، بدون کاربست شاخصه هاي سياسي، ميسر نيست، اما لزوم کاربرد آن در مردم سالاري ديني و در نظام مهدوي، در سايه از ابهام قرار دارد، موضوعي که پژوهشگران بدان بي توجه مانده اند. از اين رو، با اين پرسش مواجه هستيم که شاخصه هاي سياسي توسعه و پيشرفت از منظر اسلام و در حکومت امام مهدي (عج) چيست؟ به نظر مي رسد اين شاخصه ها در نظام ليبرال دموکراسي، مردم سالاري ديني و در نظام مهدوي در دو بعد کمي و کيفي تفاوت هاي اساسي دارند. غرض آن که ضرورت دستيابي به نظام مهدوي را در پرتو کالبدشکافي شاخصه هاي سياسي توسعه و پيشرفت نشان دهيم. اين مقاله رسيدن به چنين هدفي را با روش توصيفي-تحليلي – مقايسه اي دنبال مي کند. ضرورت تاسيس نظامي پساليبرال دموکراسي براي دستيابي به نظام مهدوي از نتايج اين نوشتار است.
توسعه فرهنگي در عصر ظهور و چشم انداز آن در جامعه منتظر

توسعه فرهنگي، ايجاد شرايط و امکانات مادي و معنوي مناسب براي افراد جامعه، به منظور شناخت جايگاه آنان و افزايش دانش و معرفت انسان ها و آمادگي براي تحول و پيشرفت در پذيرش اصول کلي آن است. هدف نهايي توسعه فرهنگي، بايد رشد و تعالي انسان، در همه ابعاد باشد. رشد مادي نيز زمينه ساز و لازمه تعالي انساني است. روشن است که دستيابي به اين هدف جز در صورت مناسب بودن بستر زيست انسان، محقق نمي شود. اين مهم در جامعه آرماني اسلام (جامعه موعود مهدوي) مورد توجه جدي قرار گرفته، در آن به مقوله فرهنگ و توسعه فرهنگي اهميت خاصي داده مي شود و فرهنگ جديدي جايگزين فرهنگ هاي منحط مي گردد. اين توسعه فرهنگي شامل تمامي لايه هاي فرهنگ (عقيده، باور، ارزش، هنجار، رفتار، دانش، محصولات و نمادها) مي شود و مي تواند براي پيشرفت فرهنگي در جامعه منتظر چشم انداز مناسبي فراهم آورد. بر اين اساس، چشم انداز توسعه فرهنگي کشور، بايد بر پايه معارف و آرمان هاي والايي باشد که متخذ از آموزه هاي مهدويت بوده و در چشم انداز هاي ملي بدان تصريح گردد.
مولفه هاي توسعه و پيشرفت از نظرگاه اسلام با توجه به آرمان شهر مهدوي

توسعه و پيشرفت به عنوان شاخصي مهم، براي جوامع بشري شناخته شده است و اين سوال وجود دارد که مولفه ها و عوامل شکل دهنده توسعه و پيشرفت از نظر اسلام و با توجه به آرمان شهر مهدوي چيست؟ در انديشه اسلامي توسعه يافتگي و پيشرفت، به ويژه در بعد سياسي با حکومت امام عصر (عج) تجلي مي يابد. از آنجا که حرکت به سوي کمال موجب رسيدن به قله سعادت و قران کريم هدف رسالت پيامبر (ص) را اظهار امر دين بيان کرده، تحقق کامل اين امر در مدينه فاضله مهدوي به عنوان شاخصي براي توسعه و پيشرفت اسلامي خواهد بود. هدف تحقيق پيش رو ارائه فرايند توسعه اسلامي بر اساس آموزه مهدويت است. مهم ترين مولفه ها که در اين مقاله براي توسعه يافتگي و پيشرفت بر اساس آموزه مهدويت شناسايي شده عبارتند از: محوريت امام معصوم (ع)، همراهي و همدلي جامعه با امام عصر (عج)، هماهنگي با اقتضائات زمان، تعقل وتفکر، تقويت ايمان و تزکيه قلوب.
چرايي و ضرورت الگوگيري از آرمان شهر مهدوي و نقش الگويي آن در توسعه و پيشرفت جامعه حاضر

بشر همواره دنبال پيشرفت و کمال خويش بوده است و در اين راه، ضرورت تاسي به يک الگوي کامل را يکي از بديهيات مي داند. از آن جا که در جامعه امروزي الگوهاي متعددي مطرح بوده، شناخت الگوي صحيح کاري دشوار مي نمايد. از سويي در طول تاريخ اين الگوهاي ادعايي نتوانسته اند نيازهاي مادي و معنوي بشر را تامين کند و حتي گاهي به جاي پيشرفت سير قهقرايي داشته اند. تنها شيعه اثني عشري است که با تکيه بر آموزه ناب مهدويت، براي آينده جهانيان چشم اندازي روشن و سعادت بخش ترسيم مي کند. تدوين «الگوي اسلامي ايراني پيشرفت» به عنوان چشم انداز نظام جمهوري اسلامي ايران، به اين الگوي ناب نيازمند است. در اين نوشتار در قالب بيان ضرورت هاي الگوگيري از آرمان شهر مهدوي، برخي از ابعاد اين انديشه الاهي به تصوير کشيده شده است. در اين مجال با معرفي برخي وجوه قابل الگوگيري، به راهکارهاي تحول در بخش هاي «دين و فرهنگ»، «علم و دانش»، «اقتصاد و سرمايه گذاري»، «عدالت گستري و قضا»، «امنيت و رفاه» و «ايجاد وحدت و تعامل» اشاره گرديده، بديهي است با تاسي به آرمان شهر مهدوي، در ضمن سير به سوي توسعه و پيشرفت متعالي، کم کم زمينه نيز براي تحقق وعده الاهي و استقرار دولت کريمه فراهم مي گردد. در اين تحقيق، براساس شواهد روايي، ضرورت و امکان الگوگيري از آرمان شهر مهدوي در جهت توسعه و پيشرفت جامعه حاضر تبيين گرديده است.
درآمدي بر مباني الگوي اسلامي پيشرفت با الهام از ويژگي هاي جامعه عصر ظهور

يکي از عناصر محوري در تمدن سازي، تبيين نوع نگاه به مقوله توسعه و ارائه مسير تحقق آن است. به همين دليل در سال هاي اخير الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت مورد توجه مسوولان و پژوهشگران قرار گرفته است. به رغم ظرفيت هاي بي بديل انديشه مهدويت در نظام فکري اسلام و طراحي مسير انقلاب اسلامي براي رسيدن به حکومت جهاني امام مهدي (عج)، تاکنون انديشه مهدويت در طراحي الگوي اسلامي ايراني پيشرفت بسيار مغفول مانده است. از منظر آيات و روايات، از جامعه اي پيش رو و متکامل و صف هايي شده است که از آن به عنوان جامعه عصرظهور ياد مي شود. شناسايي عناصر اين جامعه متکامل و پيشرفته از منظر اسلامي، موجبات طراحي يک الگوي توسعه و پيشرفت متناسب با فرهنگ اسلامي و رسالت انقلاب اسلامي را فراهم مي آورد. در اين مقاله کوشيده ايم با بررسي ابعاد و ويژگي هاي جامعه عصر ظهور، از آن به عنوان مبنايي جهت تبيين ابعاد پيشرفت اسلامي بهره بريم. روش پژوهش استدلالي-استنتاجي و با بررسي اسنادي و کتابخانه اي مي باشد، بدين صورت بعد از بررسي و واکاوي مجموعه منابع و وصف هايي که در زمينه جامعه مهدوي طرح گشته است، به ارائه يک مدل منسجم شامل اصول نظري(پيش فرض ها)، راهبرد کلان و راهبردهاي کاربردي براي پيشرفت پرداخته ايم.
بررسي مناسبات انتظار موعود و الگوي اسلامي پيشرفت در انديشه مقام معظم رهبري

تدوين الگوي اسلامي پيشرفت، از جمله دغدغه هاي سال هاي اخير حضرت آيت الله خامنه اي براي بهبود کارآيي نظام اسلامي در مسير دستيابي به آرمان هاي آن و تحقق تمدن نوين اسلامي در جهان است. از سوي ديگر، آرمان مهدويت و انتظار موعود، افق مطلوب انقلاب اسلامي و جهت گيري فعاليت ها و سياست گذاري هاي آن در انديشه ايشان و نيز در انديشه امام خميني (ره) به عنوان رهبران اين انقلاب بوده است. اين نوشتار در صدد بررسي مناسبات آموزه انتظار ظهور و حکومت مهدوي، با الگوي پيشرفت و کارکردهاي اين آموزه در تدوين الگوي اسلامي پيشرفت با توشه گيري از انديشه هاي مهدوي مقام معظم رهبري و با روشي توصيفي-تحليلي و مقايسه اي است. يافته هاي پژوهشي حاکي از آن است که از منظر مقام معظم رهبري، انتظار موعود، روح حاکم، ابزار سنجش، هدف و معيار الگوي اسلامي پيشرفت بوده و داراي کارکردهايي همچون اميدافزايي، ايجاد بلندهمتي، غرب ستيزي، تلاش جهادي و برنامه ريزي در مسير تدوين و اجراي الگوي پيشرفت است.
مهدويت و جايگاه آن در چشم انداز فرهنگي جمهوري اسلامي ايران

«آينده پژوهي» به عنوان يکي از حوزه هاي مطالعاتي، اين رسالت را بر عهده دارد که مديريت آينده جهان را ترسيم سازد. بر همين مبنا است که رهبران جوامع با در نظر گرفتن عوامل مختلف (ايده ها، آرزوها، فرصت ها، تهديدها و استعدادها) و براي رسيدن و تعيين درست آينده، سندهايي را با عنوان «چشم انداز» تنظيم مي کنند. بر اين اساس، چشم انداز، بيان سازمان يافته اي است در مورد حرکت از حال به سوي آينده و از وضع موجود به وضع مطلوب. يکي از ضرورت هاي جامعه ديني ما تدوين سند چشم انداز فرهنگي بر اساس مهدويت است. نگاه مبتني بر اين باور، ضمن ارائه تصويري مطلوب و آرماني و قابل دستيابي از ارزش ها و باورهاي فراروي جامعه، بيانگر اين نکته است که آينده اي مبتني بر عدالت و حاکميت توحيد در سراسر جهان در انتظار ماست. سند چشم انداز جمهوري اسلامي ايران که متضمن چشم انداز فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي جمهوري اسلامي ايران است؛ موعودگرايي و مهدويت را به طور شايسته و بايسته مورد توجه قرار نداده است که اين کمبود را مي توان با تدوين سند چشم انداز فرهنگي جمهوري اسلامي ايران مبتني بر مهدويت را جبران نمود.ترسيم مباني مهدويت به عنوان چشم انداز فرهنگي، در واقع نويدبخش تحقق ارزش هايي است که با ظهور حضرت مهدي (عج) محقق مي شود که اهم آن عبارتند از: کرامت آدمي و بازگشت به فطرت و پاک نهادي، آزادي واقعي، حاکميت ارزش هاي اخلاقي، بالندگي عملي و … در اين جهت لازم است قرار فرهنگي در شهر مقدس قم شکل گرفته و عهده دار تدوين چشم انداز فرهنگي جمهوري اسلامي ايران گردد.
وجوه الگويي ارتباطات در جامعه مهدوي براي جامعه امروز با روش پس نگري

«پس نگري»، يکي از روشهاي موثر آينده پژوهي براي رقم زدن آينده هاي بلند مدت است. در مقاله حاضر با بهره گيري از اين روش تلاش شده است وجوه الگويي ارتباطات در جامعه مهدوي براي جامعه امروز، بررسي و به سوالاتي نظير چگونگي وضعيت ارتباطات در جامعه فعلي؛ ويژگي هاي ارتباطات در «جامعه حدي» (جامعه الگويي) و گام هاي مورد نياز براي تحقق چشم انداز مورد نظر، در خصوص ارتباطات مناسب در جامعه حدي پاسخ داده شود. روش پژوهش مورد استفاده، بهره گيري از روش کتابخانه اي و بررسي مستندات موجود در زمينه مهدويت و مصاحبه با تعدادي از کارشناسان رسانه بوده است. دستاورد اين پژوهش عبارت است از اين که اسلام دين حق است و بايد نداي حق را به گوش همگان رساند و از آن جا که مسلمانان طالب خير و سعادت همه بشر هستند، اين خيرخواهي اقتضا مي کند با بهره گيري از دانش ارتباطات، رسانه اي زمينه ساز و منتظر، براي تحقق مدينه فاضله و جامعه مورد نظرامام زمان (عج) فراهم آوريم و با استفاده مناسب از امکان هاي سخت افزاري و نرم افزاري، محتواي اسلام و آثار ارزشمند آن را به جهانيان ارائه دهيم که البته اين مهم، به تربيت نيروي انساني و زير ساخت هاي فني نيازمند است.
مهدويت و آينده پژوهي

موضوع مورد بررسي در اين پژوهش، «مهدويت و آينده پژوهي» است که به بررسي مفهوم مهدويت و آينده پژوهي و روابط موجود ميان آن دو و نيز کارکردهاي هر يک پرداخته است. از آن جا که آينده پژوهي به شناخت يا مطالعه آينده هاي ممکن و مطلوب جامعه مي پردازد، مي توان بر اساس شناخت گذشته و شرايط کنوني، آينده هاي ممکن و محتمل جامعه را تخمين زد. اين بحث در جوامع اسلامي از جايگاه خاصي برخوردار است؛ زيرا از منظر ديني، آينده سازي در ظهور امام منتظر (عج) پاسخي روشن و جامع به پرسش هاي فطري و بنيادين بشر در خصوص زندگي مطلوب و آرماني آينده است. با وجود برخي تفاوت ها که در پيش فرض ها، مساله ها و غايات، ميان آينده پژوهي و مهدويت پژوهي است، تشابهات موجود ميان آن دو، نسبتي تفصيلي را موجب گشته که امکان تعامل متقابل و تنگاتنگي را با حفظ استقلال معرفتي و روشي آن ها فراهم مي آورد.
نور مهدي، هدايتگري از فراسوي آينده

تجلي انتظار بر فراگرد آينده سازي، از جمله جلوه هاي بسيار مهم و تحليل ناشده مهدويت است. شأن امام مهدي (عج) در هدايت گري مردم، در دوران غيبت نيز تامل برانگيز است و بر شکل گيري روندهاي آينده تاثير شگرفي دارد؛ تا حدي که مي توان گفت، نام، کردار و منش ادراک شده او، همچون فانوسي در تاريکي دريا، هدايتگر کشتي هاي سردرگمي است که در ابهام خود در مسير آينده، در معرض انحراف و گم گشتگي قرار دارند.
رويکرد استعاره اي به منزلت امام، به منزله فانوس هدايت و چراغ روشني بخش مسير مردم از حال به آينده، در امتداد تعابيري در سنت چهارده معصوم (ع)، نظير «مصباح الهدي» و «طاووس اهل جنت» ذکر مي شود. اين رويکرد، در امتداد مضامين آيات شريف و ادعيه وارد شده که شناخت امام را شرط ناگزير فلاح و رستگاري و حفظ ايمان دانسته، اطاعت آگاهانه از ايشان را لازمه اسلام و بندگي در پيشگاه پروردگار مي داند؛ مورد تاکيد قرار مي گيرد و معرفت امام را نتيجه معرفت ثقلين و اطاعت از امر پروردگار فرض مي کند.
نتيجه آن که شأن امام معصوم (ع) در ظهور و غيبت، همواره هدايتگر آحاد بندگان خداوند متعال بوده، آيت هدايت و چراغ روشني بخش راه آنان به سوي آينده اي است که در اعماق زمان پيش رو قرار دارد.
بايسته هاي علمي در آينده پژوهي مهدوي

«آينده پژوهي»، هنر شکل دادن به آينده است؛ به آن شکل که آينده را مي خواهيم. آينده شناسي از اين منظر، دانش شناخت تغييرات است و شناخت آينده از حياتي ترين علوم مورد نياز هر انساني است. در اسلام، «مهدويت»، قلب تپنده تحقيقات آينده محور، است و آينده پژوه مسلمان نمي تواند در تحقيقات خود از ظرفيت ها و آموزه هاي فرهنگ مهدوي بهره نبرد؛ اما اين عرصه، داراي الزامات و بايسته هاي پژوهشي ويژه اي است. به نظر مي رسد اين بايسته ها در سه حوزه بايسته هاي نظري، مانند 1) مثبت انديشي اميدوارانه؛ 2) نگاه کيفي به ظهور، نه کمي؛ بايسته هاي روشي، مانند 1) مکانيسم پيش بيني آينده؛ 2) حکومت طمانينه شرعي در فرايند و استنتاجات تحقيق و بايسته هاي تبليغي، مانند 1) تبيين مباني فکري و مواد معرفتي دکترين مهدويت و ارائه شاخصه هاي حق و باطل؛ 2) نماياندن کارکردهاي جامعه مهدوي قابل بررسي باشند که در اين مقاله به بخشي از آن ها اشاره مي شود.