صبر در سیره امام مجتبی علیه السلام

زندگی مردان بزرگ خدا همیشه پرحادثه است، حیات درخشان امام حسن (ع) از پرحادثه ترین زندگی رادمردان تاریخ است، با این که بیش از 48 سال عمر نکرد، و بر اثر زهری که مزدوران معاویه به او خوراندند به شهادت رسید، ولی در همین دوران کوتاه، همواره با باطل گرایان حق ستیز در حال نبرد بود، در عصر پدر، دوش به دوش او با منافقان و منحرفان ستیز کرد، در جنگ های بزرگ جمل و صفین و نهروان، قهرمانی بی بدیل بود، و به طور کلی نام او در پیشانی قاموس رنج ها می درخشید . وی در سخت ترین و تلخ ترین رخدادها پرچم نهی از منکر، مبارزه با نامردمی ها و طاغوت زدایی را برافراشت، و برای تثبیت حکومت حق، ایثارها و جانفشانی ها کرد .

خشم رسول الله صلی الله علیه و آله از بدگويي از علي عليه السلام 

خشم رسول الله ازشكايت كننده ازاميرالمؤمنين
فقال رسول الله: يا بريدة! احدثت نفاقا! ان على بن ابيطالب يحل له من الفى‏ء ما يحل لى، ان على بن ابيطالب خير الناس لك و لقومك! و خير من اخلف بعدى لكافة امتى! يا بريدة احذر ان تبغض عليا فيبغضك الله!

جهاد الرّسول المصطفی صلی الله علیه و آله و السلام العالمی 

ماهیّت جنگ، خشونت، تخریب، نابودی، ترور، خونریزی و کشتار است. اما، اگر بخواهیم جنگ را به یک عنصر پاک سازی اجتماع تبدیل کنیم که فقط در موارد ضروری آن هم به اکراه و با رعایت همه جوانب انسانی و اخلاقی به آن اقدام کنیم و صحنه جنگ و تبدیل به یک، درسه هدایت و نجات […]

گذری بر جعفر کذاب 

جعفر در تاريخ، به جعفر کذّاب معروف است. رواياتي هم از اهل بيت(ع) در نکوهش وي وارد شده است. ابن سيابة مي‏ گويد:

بازخوانی زمانه امام هادی علیه السلام

حضرت امام علی‌النقی الهادی(ع) پیشوای دهم شیعیان، فرزند امام جواد(ع) در پانزدهم ذی‌الحجه سال 212 هجری قمری در اطراف شهر مدینه و در محله‌ای به نام صریا دیده به جهان گشود. بنا بر نوشته مناقب ابن شهر آشوب، نام وی علی و کنیه‌اش ابوالحسن بود. القاب مشهور امام براساس آنچه طبرسی در کتاب اعلام الوری آورده است عبارتند از: نقی، هادی و ابوالحسن ثالث.

نگاهی به سیره ی تبلیغی امام جواد علیه السلام 

زندگانی سراسر افتخار پیامبر اسلام و ائمه ی هدی – صلوات الله علیهم اجمعین – از زوایای مختلف قابل بررسی است. روش تبلیغی معصومان علیهم السلام نیز مانند دیگر ابعاد زندگی شان اسوه و الگو به شمار می آید.

ولايتعهدى امام رضا علیه السلام

بحث امروز ما يک بحث تاريخى و از فروع مسائل مربوط به امامت و خلافت است ، و آن ، مسئله به اصطلاح ولايت عهدي حضرت رضا عليه السلام است که مأمون ايشان را از مدينه به خراسان آنوقت به« مرو » آورد و به عنوان ولى عهد خودش منصوب کرد ، و حتى همين کلمه « وليعهد» يا « ولى عهد » هم در همان مورد استعمال شده ، يعنى اين تعبير تنها مربوط به امروز نيست ، مربوط به همان وقت است ، و من از چند سال پيش در فکر بودم که ببينم اين کلمه از چه تاريخى پيدا شده ، در صدر اسلام که نبوده ، يعنى اصلا موضوعش نبوده ، لغتش هم استعمال نمى شده ، اين کار که خليفه وقتدر زمان حيات خودش فردى را به عنوان جانشين معرفى کند و از مردم بيعت بگيرد اول بار در زمان معاويه و براى يزيد انجام شد ، ولى اين اسم را نداشت که براى يزيد بيعتکنيد به عنوان « ولى عهد». در دوره هاى بعد هم يادم نيستاين تعبير را ديده باشم با اينکه به اين نکته توجه داشته ام . ولى در اينجا مى بينيم که اين کلمه استعمال شده است و همواره هم تکرار مى شود ، و لهذا ما نيز به همين تعبير بيان مى کنيم چون اين تعبير مربوط به تاريخ است ، تاريخ به همين تعبير گفته ، ما هم قهرا به همين تعبير بايد بگوئيم .

سخنان امام هفتم علیه السلام در زندان

تعدادی از کتابهای حدیث به اسم «مسند» شناخته می شود، معمولا مسند به کتابی گفته می شود که احادیث آن با سند پیوسته به رسول خدا(ص) برسد. بنابراین وقتی گفته می شود «مسند امام موسی بن جعفر علیه السلام » مقصود کتابی است که احادیث آن را امام هفتم علیه السلام با سند و به توسط آباء و اجداد خوداز رسول خدا(علیهم السلام) نقل کرده باشد.

نقدی بر کتاب  زنادقه در عصر صادقین(ع) 

انسان به عنوان عضوی از طبیعت  گذاران پیرامون، شریک  گسترش و دگرگونی های آن می باشد. ماهیت تغییر و دگرگونی  وی آمیزه ای از انفعال طبیعی و فعالیت فکری او در طبیعت  است و ما این محصول کارگری انسان را در طبیعت تمدن  می نامیم که عالی ترین و سازمانی ترین نمود تغییر فعّالی او در طبیعت است.
پس اگر مدنیت انسان دگرگونی ای است که وی  در خود و در طبیعت اطراف، بنابر غایتی که در نظردارد، اعمال  می کند، هر تمدنی مسبوق به شناختی است که آدمی از خود و جهان پیش رویش به دست می آورد،زیرا که فعّالیت آگاهانه  برای ایجاد دگرگونی مشروط و متوقف بر شناسایی سوژهء تغییر است. پس بیهوده نیست اگر بنیاد تمدن  بشری را بر علم و آگاهی استوار بدانیم.

جابر بن یزید جُعْفی

فقیه، مفسر، محدّث و از اصحاب نامدار امام باقر و امام صادق علیهماالسلام . کنیة او در منابع، ابوعبداللّه (رجوع کنید به نجاشی ، ص 128)، ابومحمد (همانجا) و ابویزید (بخاری ، ج 1، قسم 2، ص 210) آمده اما چون در حدیثی از او با کنیة ابومحمد یاد شده ( رجوع کنید به کشی ، ج 2، ص 444) این کنیه پذیرفتنی تر می نماید و کنیة ابوعبداللّه مستندی ندارد (تستری ، ج 2، ص 543).

تجلی توحید در ادعیه 

توحید و دعاهای معصومین(ع) به ویژه ادعیه امام سجاد(ع) رابطه تنگاتنگ از جهت علمی و عملی دارند. این دعاها هم توحید و مراحل و اقسام آن را آموزش می دهند و هم خود تجلی گاه خالصانه ترین توحید نظری و عملی هستند. این مقاله می کوشد ظهور و حضور توحید و ابعاد آن را در دعاهای مأثوره از معصومین(ع) مورد بررسی قرار دهد.

از این رو، پس از تبیین نقش محوری توحید در اسلام و اهمیت و حقیقت دعا، با استناد به فقراتی از ادعیه امام سجاد(ع) نشان می دهد که دعا در عین حال که نردبان توحید خود جلوه ای از توحید عملی نیز به شمار می آید.

چرا امام حسين در روزگار معاويه قيام نکرد؟

همه مي دانيم اميرمؤمنان عليه السلام در سال چهلم هجري از جهان خاکي به عالم ملکوت رخت برکشيد و حدود ده سال، امامت و رهبري امت بر عهده امام حسن مجتبي عليه السلام بود . سبط اکبر رسول خدا نيز در سال پنجاهم به دست دشمن مسموم شد و راهي جنان الهي گرديد و پرچم امامت در دست حسين بن علي عليهما السلام قرار گرفت و از امامت تا قيام سيدالشهداءعليه السلام حدود ده سال فاصله است . در اين مقاله برآنيم تا فلسفه عدم قيام آن بزرگوار در عصر معاويه را مورد بررسي قرار دهيم

چرا امام حسن علیه السلام صلح کرد؟

 جریان شناسی دقیق دو طیف متعارض (صالحان و ناصالحان)، نشان می دهد که، «دنیازدگی و عدم دینداری» مردم، موجب پذیرش صلح از سوی امام حسن علیه السلام شد. از این رو، آن حضرت، این دو را به عنوان عامل صلح معرفی و با تعبیر «عبید الدنیا» از آنان یاد کرد.[1] نقاط اوج این رویکرد را می توان در استقبال نکردن مردم از حضور در اردوگاه جنگ امام حسن علیه السلام یافت؛ به گونه ای که امام حسن علیه السلام فرمود: «… شگفتا از مردمی که پی در پی نه حیا دارند، نه دین… اف بر شما ای بردگان دنیا»![2] امام همچنان خطاب به مردم فرمود: «معاویه ما را به چیزی فراخوانده است که عزت و عدالت در آن نیست؛ اگر زندگی دنیا را می خواهید، می پذیریم و این خار در چشم را تحمل می کنیم و اگر مرگ را بخواهید، آن را در راه خدا ارزانی می داریم». در پاسخ امام، همه فریاد زدند: ما زندگی و ماندن را می خواهیم.[3] اکنون مباحث مترتب بر دنیاگرایی مردم را مرور می کنیم.