خانه شير خدا مركز وجد است و سرور

خانه شير خدا مركز وجد است و سرور هر كه را مينگري غرق شعف باشد و شور مصطفي همچو علي، هست ز شادي مسرور زآنكه از برج بتولست عيان، آيت نور اندر اين لحظه، كه نيمي شده از ماه صيام جلوه گر ميشود از جانب حق، ماه تمام ♦ ♦ ♦ آري، امشب شب ميلاد […]
شب ميلاد شاه دين حسن است

شب ميلاد شاه دين حسن است عيد دوم امام ممتحن است مجتبي ماه برج مصطفوي مهر رخشان چرخ مرتضوي سبط اول، وليّ بار خدا مه تابان زهرهي زهرا بحر جوشان دانش و تقوي مظهر حلم و كان جود و سخا سبزپوش بهشت سرمد اوست يوسف دودهي محمد اوست حلم او برترين شجاعت بود مظهر صبر […]
مژده ياران! که نشاط آور صحن چمن است ـ با تلخيص

مژده ياران! که نشاط آور صحن چمن است گل، که با وجه حسن آيت وجه حسن است به چمن يوسف گل، پيرهن از شوق دريد ديد چون جلوه گر آن يوسف گلپيرهن است يوسف ماست که صد يوسف مصري به هواش بسته ي طره و، افتاده به چاه ذقن است کيست آن يوسف آفاق؟ حسن، […]
فلک چو کرد لباس سياه شب بر تن

فلک چو کرد لباس سياه شب بر تن جهان ز تابش ماه منير، شد روشن صفاي ديگري امشب، در آسمان پيداست که چشم دل نشود سير هرگز از ديدن به هر طرف نگري بيني اختران سپهر سر از شعف به در آورده اند از مامن سبب ز پير خرد خواستم که: بر پا شور به […]
جهان را جوان ساخت ديگر، شکوفه

جهان را جوان ساخت ديگر، شکوفه جوانانه زد شال بر سر، شکوفه به سان زمرد که در پنبه پيچي نهان گشت صحن چمن، در شکوفه چو آن کاسه، کز شير لبريز گردد چمن را گذشته ست از سر، شکوفه چو طوطي، که در شکر ستان شود گم شده سبزي برگ، گم در شکوفه به نوعي […]
آسوده چون گوش جهان دوش از خروش مرد و زن

آسوده چون گوش جهان دوش از خروش مرد و زن شد بر در کاشانه ام دست نگاري حلقه زن در شب رخ آن مه جبين چون با شَبَه دُّر ثمين بر سبزه زاري ياسمين در مرغزاري، نسترن عقد ثريا در ثري، پيدا زحل با مشتري در دست ديو، انگشتري در جيب زنگي، ياسمن مطفيِّ نار […]
امشب، زهرا پسر آورده است

امشب، زهرا پسر آورده است پور نه، قرص قمر آورده است قمر نه، خورشيد فروزنده اي از افقش سر به در آورده است از صدف عصمت دخت رسول دست خدا يک گهر آورده است ز شاخه حُسن به باغ علي درخت طوبي ثمر آورده است سبط دوم آن که حسن نام او امين رحمان شُبَر […]
بهار آمد و گل، زينت چمن آمد

بهار آمد و گل، زينت چمن آمد دوباره بلبل خاموش، در سخن آمد صداي وا شدن غنچه ها به گوش رسيد نواي چهچه ي بلبل، از چمن آمد شد از لطافت باران، زمين بسي خوشبو مگر به سوي دمن آهوي ختن آمد؟! دوباره، ديده ي يعقوب عشق بينا شد مگر ز يوسف گل، بوي پيرهن […]
شد منور دو جهان از رخ زيباي حسن

شد منور دو جهان از رخ زيباي حسن جان عالم به فداي قد و بالاي حسن نيمه ي ماه صيام آمد و شد بار دگر جلوه گر، در دو جهان چهر دل آراي حسن خواست حق تا که ببخشد گنه جمله عباد کرد ظاهر به چنين شب رخ زيباي حسن ز آن مبارک شده اين […]
خيز، اي مانده از سعادت، دور!

خيز، اي مانده از سعادت، دور! کن رها از غم، اين تن رنجور مژده بر عاصيان بده که بُود ماه عفو گناه و جرم و قصور حضرت حق، «مُفتّحُ الابواب» مي گشايد به خلق، باب سرور بِنِگر جمله ي شياطين را در سلاسل ز قهر حي غفور ماه، ماه ضيافت الله است ميزبان، شاد و […]
امشب كه حق از لطف بياندازه غفّاري كند

امشب كه حق از لطف بياندازه غفّاري كند اهل نجات است آن كه رو بر درگه باري كند در انزواي قرب حق خلوت كند زاري كند اشك ندامت بر رخ از فرط گنه جاري كند كاري كند امشب كه حق او را مدد كاري كند كاري كه از انجامش احساس سبكباري كند ♦ ♦ ♦ […]
امشب خدا ز چهرهي خود پرده وا كند

امشب خدا ز چهرهي خود پرده وا كند وز جيب غيب معجزهاي برملا كند تا مردم مدينه به شقّ القمر رسند از ذات خويش مظهر خود را جدا كند ميلاد سبط اكبر پيغمبر خداست بيپرده كبريايي خود كبريا كند تاب تمام نور خدا را نياورد خورشيد اجتناب اگر از مجتبي كند از واضحات اوست اگر […]
مده اي عاشق شوريدهسر، از دست فرصت را

مده اي عاشق شوريدهسر، از دست فرصت را بياراي از براي يار، كانون محبّت را مباش از رحمت حق نا اميد اي دامن آلوده ببين از هر طرف باريدن باران رحمت را ببين نوري كه گشته جلوهگر از مشرق بطحا چگونه كرده روشن ديدهي قرآن و عترت را سپاس حق كنند امشب علي و فاطمه […]
شد نيمه ماه و مهي از پرده درآمد

شد نيمه ماه و مهي از پرده درآمد ماهي كه حق از عارض او جلوهگر آمد از شاخهي طوبي و امامت ثمر آمد از فاطمه و شير خدا يك پسر آمد آن كو به هوايش ز جنان بوالبشر آمد ♦ ♦ ♦ هر كس نگرم محو تماشا شده امشب كز پرده برون يوسف زهرا شده […]