من از این اتاق تکان نمیخورم!

یک روز در مدرسهی رفاه بودیم که یکی آمد گفت «اطلاعات موثق رسیده که امشب میخواهند به این جا و خانهی آقا حمله کنند.» رفتیم خانهای را پشت مدرسهی علوی و رفاه پیدا کردیم که امام را از در پشتی ببریم آن جا که بلکه شب را در امان باشند. آقای هاشمی و سایر رفقا […]
من با این زنها شاه را از ایران بیرون کردم!

مراسم بهشت زهرا با شکوه خاصی برگزار شد. ولی خدا خیلی به ما رحم کرد. چون آنجا نزدیک بود امام از فشار جمعیت آسیب ببیند. ایشان را با هلیکوپتر و بعد با آمبولانس آورده بودند در جایی که یک هلیکوپتر در بیابان آماده بود. این هلیکوپتر بنا بود بیاید جلو مدرسهی رفاه. ما حتی جا […]
تیمسار مقدم مرا فرستاده!

امام گفته بودند «آن روزی که میآیم، میخواهم همراه مردم بروم بهشت زهرا.» ما برای جان امام نگران بودیم و امام اصرار داشتند که «من باید یک سر بروم بهشت زهرا.» قرار شد نیروهامان زنجیروار از خود فرودگاه تا بهشت زهرا مراقب امام باشند. کارگران و کارمندان ادارهی برق خیلی با ما همکاری کردند. ماشینهایی […]
مصلحت اسلام (در عمل به عکس خواستههای دشمن)

یک روز صبح، بعد از اذان، داشتم استراحت میکردم که تلفن زنگ زد. آقای مطهری بود. گفت «دیشب احمد آقا زنگ زد گفت امام تصمیم گرفتهاند بیایند ایران.» گفتم «این که خیلی خوب است. چه کاری از دست من برمیآید؟» گفت «دوستان را خبر کنید بیاید خانهی من.» همین کار را کردم. آقای مطهری گفت […]
مصلحت در این است!

زمانی که امام در پاریس بودند، اول آقای مطهری، بعد آقای بهشتی رفتند خدمتشان. امام گفته بودند «از حالا باید به فکر دولت بود.» گفته بودند «باید شورای انقلاب تشکیل شود.» تعیین استخوانبندی اصلی شورای انقلاب با امام بود. البته، در مرحلهی بعد، آقای مطهری و آقای بهشتی هم مؤثر بودند. اعضای اولیهی شورا آن […]
مواظب باشید از ملت عقب نمانید!

یکی از تصمیمهای سرنوشتساز و تاریخی امام مسافرتشان به پاریس بود. هیچ کس باور نمیکرد امام بروند پاریس. یک بار گفتند «وقتی نتوانم حرفام را بزنم، نجف هم نمیمانم. آن قدر از این فرودگاه میروم آن فرودگاه، تا بتوانم صحبتام را بکنم.» بعد از این که امام رفتند پاریس، فعالیت گروها متمرکز شد در این […]
شما هم بیایید همکاری کنید!

عدهی زیادی از این آقایان، بعد از فوت آیتالله بروجردی، رفتند سراغ آقای حکیم. ایشان مرجعی بود که گاهی خوب مبارزه میکرد. هم به حکومت بعث در عراق، هم به شاه در ایران اعتراض داشت. آقای حکیم. یک تلگرام به علمای تهران مخابره کردند که «بیایید به عراق و نجف مهاجرت کنید.» اما خط مشی […]
هیچ توقعی از هیچ کس

من و خیلی از دوستانام، بعد از فوت آیتالله بروجردی، از امام تقلید میکردیم. البته به حکم وظیفه، نه این که بخواهیم دور امام جمع شویم که طرفدار ایشان به حساب بیاییم. از میان ما بودند افراد اهل علمی که در خانهی امام خدمت میکردند و زندگیشان لنگ بود، اما دم نمیزدند. یک بار به […]
دیگر نامی از خمینی نخواهی شنید!

بعد از سخنرانی و اعلامیهی امام درباره لایحه کاپیتولاسیون بود که رژیم تصمیم گرفت امام را تبعید کند. شبانه ریختند به منزل امام و دستگیرشان کردند و مستقیم بردنشان فرودگاه و فرستادنشان ترکیه. مأموران وقتی شبانه وارد قم شدند، کفشهایی داشتند که صدا نمیکرد. میگویند از جلو بیمارستان فاطمی تا منزل امام، جلو هر خانه، […]
من تکلیفام را انجام دادم!

دولت حسنعلی منصور لایحهای را به مجلس شواری ملی برد، مبنی بر اینکه چنانچه مستشاران آمریکایی مقیم ایران جرمی مرتکب شدند، دستگاه قضایی ایران حق محاکمهشان را ندارند و میبایستی در دادگاههای خود آمریکا محاکمه شوند. اسم این لایحه کاپیتولاسیون بود. این خیلی آبروریزی بود. حتی در مجلس با این لایحه مخالفت شده بود. البته […]
خمینی سازش نمیپذیرد!

چند وقتی از حبس خانگی امام در قیطریه تهران میگذشت که حکومت نقشه کشید تا وانمود کند که امام با دستگاه کنار آمده. دولت عوض شد و حسنعلی منصور آمد در رأس کار. جواد صدر هم شد وزیر کشور. او پسر صدر الاشرف بود. میخواستند ازش یک چهرهی مذهبی بسازند، در حالی که اصلاً دین […]
باید شاه را کنترل کرد!

بدترین شبی که امام گذراندند، همان شب اولی بود که از زندان آزاد شده بودند، چون تا آن لحظه هیچ کس هیچ خبری از روز پانزده خرداد و کشتار مردم به امام نداده بود. انسانی با این شور و عاطفه، ناگهان بفهمد پانزده هزار نفر از مردم کشورش شهید و مجروح شدهاند، چه حالی پیدا […]
مگر تو نوکر آمریکا و اسرائیلی؟!

حادثهی مدرسهی فیضیه در روز دوم فروردین اتفاق افتاد. ساواکیها در لباس کارگر و رعیت آمده بودند تو مدرسه. تا آقای انصاری از طرف آیتالله گلپایگانی رفت منبر، ساواکیها شروع کردند به تکبیر گفتن و صلوات فرستادن. بعد هم شاخهی درختها را شکستند و با چوب افتادن به جان طلاب. چند نفر را حتی از […]
ریشهی فساد خود شاه است!

شاه باید کاری میکرد که ملت را از روحانیت دور کند. آمد با حربهی حمایت از طبقهی کم درآمد شش ماده به نام انقلاب سفید نوشت که عنوانهای هر کدامشان خیلی جالب بود: گرفتن زمین از مالکان بزرگ و تقسیم آنها بین کشاورزان، دادن حق رأی به زنان، سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها و […]