شيخ فضل اللّه نورى ـ رحمه اللّه ـ بعد از وفات قرآن مى خواند!

از آقاى اشعرى كه عالِم راستگويى است نقل شده كه مى گفت: دايى من كه سيّد، و از شاگردان مرحوم شيخ فضل اللّه نورى(مرحوم فضل اللّه   بن عباس نورى شهيد (؟ ـ 1327)، صاحب تذكرة الغافل و ارشاد الجاهل و…) ـ رحمه اللّه ـ بود، در شبى كه جنازه ى ايشان را به قم آورده بودند […]

رياست ما عبارت است از نماز و درس و…

مرحوم مامقانى به سامره رفت. به ميرزاى شيرازى( ميرزا محمّد تقى شيرازى ـ رحمه اللّه) گفتند كه ايشان آمده اند در سامرا بمانند. ايشان فرمودند: بماند، هوايش خوب است و خربزه شيرينى هم دارد. حاج آقا حسين قمى ـ رحمه اللّه ـ گفت: آقا، بودن ايشان به رياست شما صدمه مى زند. ميرزا گفت: رياست ما […]

پس كَنى چه مى  گويد؟

 زمانى دختر فتح على شاه در حالى كه روى سرى بر سرش بسته بود همراه با عدّه  اى وارد خانه ى شيخ انصارى ـ رحمه اللّه   ـ مى شود. اتفاقا وقت نهار شيخ فرا مى رسد. ظاهرا قبل از نماز نهار مى خورده و كارهايش بسيار منظّم بوده است. زمانى كه دختر فتح على شاه سفره […]

امتحان طلبگى

استاد ما( مرحوم شيخ محمّدحسين اصفهانى.) مى  فرمود: ما گاهى آقاى ميرزا محمّد تقى شيرازى ـ رحمه اللّه ـ را امتحان طلبگى مى كرديم، به اين صورت كه يك هفته در نماز (حتّى در اذان و اقامه) ايشان حاضر مى شديم، در درسش شركت مى كرديم، در درس حرف مى زديم، اشكال مى كرديم، در كوچه […]

تمام ابتلائات عالم به من متوجّه است

 استاد ما(مرحوم حاج شيخ محمّد حسين اصفهانى.) مى فرمود: ما نزد آقا ميرزا محمّد تقى شيرازى ـ رحمه اللّه ـ مكاسب مى خوانديم، هفت سال روزى دو درس طول كشيد تا مكاسب تمام شد. وقتى فرصتى براى انسان پيش آمد كه درس بگويد يا بخواند يا بنويسد، بايد آن را مغتنم شمارد. در اين جنگ(جنگ عراق عليه ايران.) […]

خدايا يارى  ام كن! خدايا حفظم كن!

زمانى ديدند كه مرحوم آقا ميرزا محمّد تقى شيرازى با آن همه قابليّت و علم و عمل و بزرگوارى، در خزانه  ى حمّام مى  گويد: « خدايا، از تو خواسته بودم كه مرا به رياست و مقام مرجعيّت مبتلا نكنى، حال كه نمودى، يارى  ام كن، حفظم كن. » همان ميرزايى كه استاد ما( آقا […]

ركن الاسلام و حجت  الاسلام

زمانى مرحوم سيّد محمّد كاظم يزدى از نجف اشرف به سامرا براى ميرزاى شيرازى ـ رحمه اللّه ـ نامه اى فرستاد و روى پاكت عنوان « ركن الاسلام » را براى ايشان نوشت. ولى ميرزا ـ رحمه اللّه ـ در جواب براى او عنوان « حجّة الاسلام » را كه بالاترين عنوان و رتبه  ى […]

شادمانى بيشتر براى نصرت سيّد الشّهدا ـ عليه  السّلام ـ

گفته  اند: زهيربن قين ـ رضوان  اللّه  تعالى  عليه ـ نقل كرده كه با شادى و همراه با غنايم جنگى از غزوه  اى برمى  گشتيم كه سلمان ـ رضوان  اللّه  تعالى  عليه ـ به ما فرمود: « إِذا أَدْرَكْتُمْ سَيِّدَ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَكُونُوا أَشَدَّ فَرحا بِقِتالِكُمْ مَعَهُ. » هرگاه زمان سرور جوانان اهل بهشت […]

نيل به درجات عاليه ى ايمان و يقين، بدون سر و صدا!

چگونه انبيا ـ عليهم  السّلام ـ كسانى نظير سلمان ـ رحمه اللّه ـ و… را تربيت كرده  اند كه گويا آن چه انبيا ـ عليهم  السّلام ـ مى ديدند، مى ديدند! گذشته از سلمان ـ رحمه اللّه   ـ كه با نبى اكرم ـ عليه  السّلام ـ و وصى او ـ عليه  السّلام ـ مصاحبت نزديك داشت […]

ارزش تبليغ همراه باعلم وعمل

شنيدم زمانى كه مرحوم آقا شيخ غلامرضا يزدى( حضرت آيت اللّه حاج شيخ غلام  رضا يزدى (1295 ـ 1338 ش)، صاحب مفتاح علوم القرآن، ترجمه  ى نماز و…) در يزد اقامت داشت خيلى خوش  گذران بود، ولى هرگاه به روستاهاى اطراف مى رفت با خود نان و ماست و… برمى  داشت و به هر ده […]

ماجراى شهادت آقا زاده ى آخوند خراسانى ـ رحمه اللّه ـ

به خدا پناه مى  بريم! انسان نبايد هيچ  گاه از عاقبت خود خاطر جمع باشد. هنگامى كه براى بار دوّم آقازاده  ى مرحوم آخوند خراسانى را در زمان رضاشاه پهلوى به زندان بردند، به او فهماندند كه اگر كشف حجاب را امضا كنيد، شما را نجات مى  دهيم. و اگر امضا مى  كرد نجاتش مى  […]

سادگى و تواضع آقا سيّد حسن صدر ـ رحمه اللّه ـ

مرحوم آقا سيّد حسن صدر(ابو محمّد حسن بن هادى موسوى كاظمى صدر (1272 ـ 1354)، صاحب تأليفات بسيار از جمله: تأسيس الشيعة الكرام لفنون الاسلام. ) كه در زمان ما در كاظمين ساكن بود و فضايل او را مى  شنيديم، بنده گمان مى  كردم او را نديده  ام، تا اين كه يكى دو سال قبل […]

أَلسُّوچُ سَوادُ الْوَجْهِ فِى الدّارَيْنِ

به شيخ انصارى ـ رحمه اللّه ـ در وقت مرض موت عرض كردند: خيلى براى شفاى شما مجالس ختم و دعا گرفته شده، انْ  شاءاللّه شفا مى يابيد. ايشان فرمودند: « أَلْمَوْتُ وَالْحَياةُ مِنْ عَوارِضِ الْبَدَنِ، وَ السُّوچُ سَوادُ الْوَجْهِ فِى الدّارَيْنِ. » مرگ و زندگى از عوارض جسم اند، و مصيبت آن است كه انسان […]

طلبه، بايد توكّل به خدا روزىِ او باشد

عالمى فرزند خود را به كاسبى واداشت و گفت: طلبه بايد قابليت اين را داشته باشد كه روزى خود را توكّل بداند و تنها توكّل به خدا روزى او باشد و فرزند من چنين نيست. منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد