اي جان اهل دل که جهان را تو سروري

خورشيد و مه نه اي واز اين هردوبرتري

جان مي دهي به مرده ، مگر پور مريمي؟

دل مي بري به جلوه، مگر نور حيدري ؟

درخلق و خوي ومهر وبزرگي و مردمي

(( آيينه ي تمام نماي پيمبري ))

گردون به پيش قدر تو از خاک کمتر است

در آن فضاي نور، که تابنده اختري

فخر از علي وفاطمه ات بس که در نسب

فرزند آنچنان پدر و همچو مادري

هرگز، کسي چگونه برابر شود تو را

تو با حسين شاه شهيدان برادري

کوثر کجا وخير کثيرت، که مادر است

اي جان که نور ديده ي ساقي کوثري

ما را کجا رسد که ثناگوي تو شويم

تو درخور مديح خداوند اکبري

 

نامت نبي نهاد حسن کاي خجسته خوي

عين علي ،نشاط نبي، نور داوري

در دفتر «چمن» زثنايش دميد گل

اي شعر خوش ،بمان ،که مرا زيب دفتري

 

شاعر: محمدرضا یاسری (چمن تهرانی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *