چو بر سپهر ولايت مه دو هفته درآمد
رسيد دولت ديدار و انتظار سرآمد
مجوي در پس ديوار دهر، سايه نشيني
که آفتاب رخ مجتبي ز پرده برآمد
سزد که خلق بر اين آستا نه جبهه بسايد
کنون که آيت پروردگار در نظر آمد
هلا که غنچه ي گلزار حق به خانه ي حيدر
ز برگ نازک گل پاکروي و تازه تر آمد
به سر خوشي و طرب، پاي کوب و دست برافشان
که نجل فاطمه دخت رسول جلوه گر آمد
قدم نهاد به عالم کريم آل پيمبر
همانکه از شجر پاک بوتراب برآمد
شکست رونق بازار گوهري که به گيتي
برون ز بستر بحر ولا بهين گهُر آمد
به تهنيت ز سپهر بلند با همه رفعت
به خاکبوس قدوم مبارکش قمر آمد
شب ولادت فرزند نو رسيده ي زهرا
نويد صبح سعادت به گوش از سحر آمد
چراغ خانه ي زهرا و نور ديده ي حيدر
براي وحدت خلق و هدايت بشر آمد
به مقدم گل بستان دلرباي ولايت
هزار شور و نشاطش بر اين بهين اثر آمد
طب چو خاست به ميلاد نجل فاطمه، «رودي»
برون ز پرده ي ناهيد نغمه ي دگر آمد
شاعر: حسن پروین مهر(رودی)





