طرح شبهه

به نظر مي‏رسد اين پرسش يكي از چالش‏هاي جدّي فرا روي شيعه است؛ زيرا شيعه از حدیث غدیر چند استفاده مهم می‌کند:

الف) با بهره‏گيري از منابع معتبر خود و اهل سنت به اثبات اصل ماجراي غدير مي‏پردازد؛ منابعي كه در آن صدها صحابي و تابعي شناخته شده وجود دارد[1]. او اين حديث را از 110 نفر صحابي و 84 تابعي نقل مي‏كند.

ب) با دليل‏هاي متقن و شواهد مستحكم لغوي، قرآني، سنتي و تاريخي واژه ولايت موجود در روايت غدير را به معناي سرپرستي و به دست گرفتن امور جامعه مسلمانان مي‏داند، نه دوستي[2].

ج) اثبات مي‏كند پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله در اين ماجرا بر اساس دستور خداوند در پي تعيين جانشين بود نه معرفي كانديداي خلافت[3].

با اين همه در گزارش‏هاي تاريخي – جز چند منبع كه در اعتبار آنها سخن فراوان است مانند كتاب سليم بن قيس و كتاب الاحتجاج نوشته احمد بن علي طبرسي- از واكنش شديد مردم و ياد آوري ماجراي غدير خم، كم‏تر سخن به ميان آمده است. حال سؤال اینجاست که با آنكه قطعاً بيشتر مردم مدينه، در ماجراي غدير حضور داشتند، چرا پس از حدود 70 يا 84 روز از اين ماجرا[4] آن را فراموش كردند؟

بررسی صحت و چگونگی عدم اعتراض

هرچند احتمال اعتراض عده‏اي از مردم و يادكرد ماجراي غدير به وسيله آن‏ها و مخفي ماندن اين واكنش، به سبب سياست ممنوعيت نقل و تدوين حديث، وجود دارد؛ ولي در عدم گستردگي اين اعتراض‏ها ترديد نيست.

با توجّه به ماجراي غدير و تأكيد پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله بر تعيين جانشين، انتظار اعتراض گسترده نامعقول نمي‏نمايد. بنابراين، واكنشي چنين محدود چگونه توجيه مي‏شود؟

براي يافتن سرنخ‏هاي تاريخي اين مشكل، بايد موقعيت زماني اين قطعه از تاريخ و نيز سير جريان‏هاي سياسي و اجتماعي از زمان واقعه تا وفات پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله به دقت بررسي شود. بر اين اساس، پي‏گيري بحث در محورهاي زير ضرورت دارد:

1.      شاخص های نظام قبیله ای

قبل از تشكيل دولت مدينه به دست پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله، مردم شهرهاي بزرگ حجاز و باديه‏ها تحت نظام قبيله‏اي به سر مي‏بُردند. در اين نظام، سرآمد بودن در صفاتي چون سنّ، سخاوت، شجاعت، بردباري و شرافت معيار گزينش رهبر به شمار مي‏آمد و رهبر قبيله حق نداشت از ميان فرزندان و خويشانش جانشين برگزيند.

2.      پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، مبدع یک نظام متمرکز در حجاز

پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله نخستين كسي بود كه در اين سرزمين نهادي به نام دولت پديد آورد و ارزش‏هاي فرا قبيله‏اي ارائه داد.

آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌آله توانست، قبايل مختلف شهرها و باديه‏هاي منطقه را تحت يك نظام واحد متمركز سازد. مردم كه وي را پيامبري آسماني مي‏دانستند، تشكيل دولت از سوي او را امري الهي به شمار آوردند و در برابر آن مقاومتي قابل توجّه نشان ندادند.

3.      گسترش روزافزون اسلام

پيش از فتح مكه، اسلام به گونه‏اي روز افزون در ميان مردم شهرها و باديه‏ها گسترش يافت؛ تا جايي كه سال بعد (سال نهم هجرت)، عام الوفود (سال هيأت‏ها) نام گرفت؛ يعني سالي كه مردم دسته دسته در قالب هيئت‏هاي مختلف، نزد پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله مي‏شتافتند و اسلام خويش را آشكار مي‏ساختند. ناگفته پيدا است، انگيزه همه اين هيأت‏ها معنوي نبود و همه تازه مسلمانان ايمان قلبي نداشتند.

4.      مشکلات اجتماعی تعیین جانشین

يكي از آموزه‏هاي اسلامي كه پذيرش آن براي مردم دشوار مي‏نمود، مسأله تعيين جانشين بود؛ زيرا:

الف) مردم فقط پيامبر صلی‌الله‌علیه‌آله را داراي بُعد الهي مي‏دانستند و حكومت فرا قبيله‏اي‏اش را مي‏پذيرفتند. در نگاه آنان، جانشين پيامبر از چنين ويژگي‏اي برخوردار نبود[5].

ب) هنوز بسياري از مردم خود را به اطاعت محض از دستورهاي دنيوي آن حضرت مقيّد نمي‏دانستند. چنان كه در مواردي چون صلح حديبيه [6] و نیز تقسيم غنايم حنين[7]، شواهدی از این قسم یافت می شود. مثل اعتراض عُمر به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در ماجرای صلح حدیبیه چراکه از خود وی نیز نقل شده است که من (عمر) چنان در شك افتادم كه از آغاز اسلام خود تا آن هنگام در چنين شكي فرو نرفته بودم!

ج) بسياري از مردم، اطاعت از فرمان‏هاي دنيوي مربوط به ابعاد زندگاني رسول خدا را نمي‏پذيرفتند؛ زيرا هنوز از آموزه‏هاي جاهلي كه به رئيس قبيله اجازه تعيين جانشين نمي‏دهد، دل نبريده بودند؛ و طبيعي بود كه مسأله رياست دولت را از رياست يك قبيله مهم‏تر بدانند.

د) هنوز بعضي از قريشيان تازه مسلمان، چنان مي‏پنداشتند كه حضرت صلی‌الله‌علیه‌آله در راستاي رقابت قبيله‏اي، مسأله نبوت را مطرح كرده است. اين گروه با توجّه به اقبال عمومي مردم به آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌آله، جرأت مخالفت نداشتند؛ ولي با تعيين جانشين به ويژه از تيره بني هاشم، لب به اعتراض گشادند و با بهره‏گيري از پشتوانه فرهنگ قبيله‏اي مردم اعتراض خويش را روشن‏تر بيان كردند.

ه) در زمان جاهليت تنها اشرافي به مجلس مشورتي قريش (دارالندوه) راه مي‏يافتند كه به چهل سالگي رسيده باشند[8]. بر اين بنياد، پذيرش جانشين رسول خدا، به ويژه اگر آن فرد داماد پيامبر صلی‌الله‌علیه‌آله بود و سنش نیز كم‏تر از چهل سال بود[9].

5.      دشواری ویژه پذیرش خلافت امیرالمؤمنین در جامعه

دو نكته ديگر، پذيرش جانشيني امام علي علیه‌السلام را دشوارتر مي‏ساخت:

الف) حضرت علي علیه‌السلام نزد قريشيان، به سبب دلاوري هايش در جنگ‏هايي مانند بدر و اُحُد و به خاك و خون كشيدن بزرگان قريش، چهره منفي داشت. اين پديده سبب شد به تبليغات گسترده روي آورند و چهره علي علیه‌السلام را نزد همه اعراب زشت جلوه دهند. چنانچه عمر نیز به این پدیده اشاره کرده و چهره بنی هاشم در نظر قریش را به مانند یک قصاب، به تصویر می کشد[10]!

ب) مردم قبايل مختلف، اين نكته را درك كرده بودند كه با توجّه به لياقت‏ها و استعدادهاي تيره بني هاشم، اگر مسأله جانشيني در ميان آنها تثبيت شود، هرگز از آن خاندان برون نخواهد آمد.

6.      تفاوت دیددگاه مردم و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله خلافت

نگاه پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله به جانشيني حضرت علي علیه‌السلام، الهي و از روابط قبيله‏اي و خويشاوندي بسيار فراتر است؛ زيرا آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌آله به حفظ آيين وحي مي‏انديشيد و طبيعي است كه آشناترين فرد به كتاب و سنت و شجاع‏ترين و كوشاترين فرد در راه گسترش اسلام را برگزيند.

البته پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله، با وضعيت جامعه آشنا بود. از اين رو، از آغاز رسالت، در موقعيت‏هاي گوناگون، به بهانه‏هاي مختلف و با بيان‏هاي متفاوت ويژگي‏هاي حضرت علي علیه‌السلام را ياد آور مي‏شد و از جانشيني‏اش سخن به ميان مي‏آورد[11].

آن بزرگوار، سرانجام از سوي خداوند مأمور شد، در بزرگ‏ترين اجتماع مسلمانان كه برخي شمار آنها را بيش از يكصد هزار تن دانسته‏اند، آشكارا اين مسأله را اعلام كند[12] و دغدغه مخالفت جامعه را ناديده بگيرد. فرازي از آيه 67 سوره «مائده» كه از اين دغدغه پيامبر پرده بر مي‏دارد و به وي ايمني مي‏بخشد. «واللّه يَعْصمك مِنَ النّاسِ»؛ «خداوند تو را از [شرّ] مردم نگاه مي‏دارد». در اين عبارت، دو واژه «عصمت» و «ناس» بسيار راهگشا است. خداوند پيامبر صلی‌الله‌علیه‌آله را از چه چيزي حفظ مي‏كرد؟ و اين «ناس» چه كساني بودند؟

با توجّه به واقعيت خارجي و ايمن نماندن پيامبر صلی‌الله‌علیه‌آله از شرّ زبان مردم و نيز با توجّه به اينكه سرانجام مسأله جانشيني امام علي علیه‌السلام به سامان نرسيد، بعيد نمي‏نمايد كه مراد از واژه «يعصمك»، نگهداري پيامبر صلی‌الله‌علیه‌آله از هجوم فيزيكي و يكباره مردم باشد؛ چنانچه واژه «ناس» بر مردم عادي دلالت دارد و با توجّه به اكثريت نو مسلمان آن زمان، به حمل اين لفظ بر خلاف ظاهر نيازمند نيستيم.

7.      وقایع و رخدادهای پس از غدیر و وفات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله

تاريخ درباره بسياري از حوادثِ مقطع زماني بين غدير و وفات پيامبراكرم صلی‌الله‌علیه‌آله ساكت مانده است؛ امّا كالبد شكافي دو پديده مهم آن عصر ما را با شدت اهتمام پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله بر گزينش جانشين و گستره تلاش‏هاي مخالفان آن حضرت آشنا مي‏سازد. اين پديده‏ها عبارت است از: سپاه اسامه و مخالفت با نگارش وصيت مهم رسول خدا.

  1. سپاه اسامه:

پيامبر اكرم در واپسين روزهاي زندگي‏اش فرمان داد لشكري عظيم به فرماندهي جواني نورس به نام اسامة بن زيد سمت دورترين مرزهاي كشور اسلامي (مرزهاي روم) رهسپار شود[13]. كالبد شكافي دقيق اين جريان نشان مي‏دهد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌آله در راستاي تثبيت جانشيني حضرت علي علیه‌السلام به چنين اقدامي دست زد؛ زيرا:

الف) در آن هنگام و در آستانه وفات پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله، خالي كردن مركز حكومت از نيروهاي نظامي و ارسال آن به دورترين نقاط به صلاح جامعه نبود؛ چون احتمال داشت پس از وفات پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله، بسياري از نومسلمانان قبايل اطراف سر به شورش بردارند و كيان جامعه اسلامي در معرض تهديد قرار گيرد. آنچه اين تصميم‏گيري را در نظر پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله منطقي جلوه مي‏داد، دور ساختن مخالفان جانشيني حضرت علي علیه‌السلام از مدينه بود.

ب. انتصاب جواني هجده ساله[14]، به مقام فرماندهي لشكر و عدم توجّه به اعتراضات اصحاب، جز از كار انداختن مهم‏ترين[15] دستاويز مخالفان جانشيني علي علیه‌السلام هيچ توجيهي نداشت؛ زيرا اسامة بن زيد كه از جهاتي چون سابقه مسلماني، شرافت، شجاعت و كارداني سرآمد اصحاب به شمار نمي‏آمد و از نظر سني حدود پانزده سال از علي علیه‌السلام كوچك‏تر بود – با توجّه به آنكه در بسياري از ويژگي‏ها با حضرت علي علیه‌السلام قابل مقايسه نمي‏نمود – در مقام فرماندهي سپاهي عظيم و متشكل از بزرگان صحابه مانند ابوبكر، عمر، ابو عبيده جراح، عثمان، طلحه، زبير، عبدالرحمان بن عوف و سعد بن ابي وقاص قرار گرفت.

ج) دقّت در تركيب سپاه اسامه، نشان مي‏دهد تمام كساني كه احتمال داشت با جانشيني حضرت علي علیه‌السلام مخالفت ورزند، ملزم بودند در اين سپاه شركت جويند[16]. و كساني كه به بهانه بيماري پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله از اردوگاه به مدينه باز مي‏گشتند، با جمله تأكيدي «خدا متخلفین از سپاه اسامه را لعنت کند»[17]، روبه رو مي‏شدند. در مقابل، ياران و موافقان جانشيني حضرت علي علیه‌السلام چون عمار، مقداد و سلمان از حضور در اين سپاه معاف گشتند و ملزم شدند در مدينه به سر برند[18].

  1. پيشگيري از نگارش وصيت:

اين پديده در واپسين روزهاي حيات پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله تحقّق يافت. در آن روزها، پيامبراكرم صلی‌الله‌علیه‌آله كه احتمالاً با بالاگرفتن زمزمه‏هاي مخالفت با جانشيني حضرت علي علیه‌السلام به شدت نگران اوضاع شده بود، دستور داد ابزار نوشتن آماده سازند تا سندي صريح و ماندگار برجاي گذارد و از گمراهي امت جلوگيري كند. مخالفان كه اين دستور را با نقشه‏هاي چند ماهه خويش ناسازگار مي‏ديدند، به شدت نگران شدند و با هزيان گو خواندن كسي كه جز وحي چيزي بر زبان نمي‏راند، از نگارش اين سند جلوگيري كردند.

تاريخ در اينجا تنها از يك تن نام مي‏بَرد[19]. امّا آشكار است كه تنها يك نفر – بي آنكه جرياني نيرومند پشتيبانش باشد – نمي‏تواند با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌آله مقابله كند. از اين رو، بعضي از نصوص گوينده اين عبارت را جمع دانسته، از كلمه «قالوا» استفاده كرده‏اند[20].

8.      پیش دستی انصار برای غصب خلافت

نخستين تشكيل‏دهندگان اين جلسه كه با هدف تعيين خليفه‏اي جز حضرت علي علیه‌السلام در سقيفه گرد آمدند، انصار به شمار مي‏آمدند. آن هم انصاري كه در همه جا به پيروي محض از پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله زبانزد بودند و دوستي شان با خاندان آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌آله به ويژه حضرت علي علیه‌السلام بر همگان ثابت شده است.

راستي چرا انصار؟ و چرا با اين عجله، آن هم در حالي كه هنوز بدن پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله غسل داده نشده است؟ شواهد تاريخي، نشان مي‏دهد انصار هرگز از جانشيني شخصيتي مانند حضرت علي علیه‌السلام هراسناك نبودند و او را ادامه دهنده راه پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله مي‏دانستند.

اقدام عجولانه آنها در درك نكته‏اي حياتي ريشه دارد. آنها با تيز بيني دريافته بودند كه شانسي براي به قدرت رسيدن حضرت علي علیه‌السلام وجود ندارد. مخالفت ياران بزرگ پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله با راه افتادن سپاه اسامه و نيز مخالفت آنان با نگارش وصيت از سوي پيامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌آله و به احتمال فراوان، حوادث ديگري كه تاريخ ما را از آن بي خبر گذاشته است، انصار را به اين نتيجه رسانده بود كه مهاجران انديشه به دست گرفتن حكومت در سر مي‏پرورانند و احتمال دارد قريشياني كه سرانشان در نبرد با نيروهاي انصار حامي پيامبر به قتل رسيدند، با بهره‏گيري از پيوند نزديك قريش و مهاجران در پي انتقام بر آيند. بنابراين، به سقيفه شتافتند تا طرفداران غصب حق علي علیه‌السلام را دست كم از به دست گرفتن كامل قدرت باز دارند و به منظور حفظ جامعه انصار، از توطئه‏هاي آتي، سهمي از قدرت به دست آورند.

نتیجه:

پس انصار و مردم مدينه همگان حادثه غدير را به ياد داشتند و دلالت آن بر تعيين جانشين را مسلم مي‏دانستند؛ امّا مشاهده تلاش‏هاي كساني كه در جهت مخالفت علني با غدير گام بر مي‏داشتند و حركت طرفداران آن واقعه آسماني را به شديدترين روش ممكن سركوب مي‏كردند، آنها را از هرگونه تلاش در جهت احياي ياد غدير باز مي‏داشت.

بنابراين، طبيعي است كه در اين زمان شاهد اعتراض مردم مؤمن و استدلال آنها به اين حادثه مهم تاريخي نباشيم. آنها، با توجّه به زمينه‏هاي قبلي، تلاش و استدلال خود را آب در هاون كوفتن مي‏ديدند. چنان كه، بر اساس نصوص تاريخي، حضرت علي علیه‌السلام نيز در آن زمان به اين جريان مهم استدلال نكرد. به نظر مي‏رسد، در آن موقعيت، استدلال گسترده مردم به واقعه غدير پرسش برانگيز است نه عدم استدلال؛ زيرا چنين استدلالي نمايانگر پذيرش يكباره جريان مخالف با فرمان پيامبر صلی‌الله‌علیه‌آله از سوي مردم معتقد به غدير است و با شواهد تاريخي سازگاري ندارد.

[1] الغدير في‏الكتاب و السنة و الادب، ج 1، ص 14-73

[2] همان، ص 362 – 370

[3]همان، ص 370 – 378

[4] . غدير خم در روز 18 ذي حجه و وفات پيامبر اكرم(ص) واقع شد و ماجراي سقيفه در 28 صفر يا 12 ربيع الاول رخ داد.

 .[5] براي اطلاع بيشتر ر.ك: جعفريان، رسول، تاريخ تحول دولت و خلافت (از بر آمدن اسلام تا برافتادن سفيانيان)، ص 27 به بعد

.[6]  محمد بن عمر واقدي، المغازي، تحقيق مارسدن جونس، ج 1، ص 606 و 607

.[7]  ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج 1، ص 631

[8] . جعفريان، رسول، تاريخ سياسي اسلام (1)، سيرة رسول خدا(ص)، ص 98

[9] . حضرت علي علیه‌السلام در آن هنگام طبق قول مشهور 33 سال داشت.

 .[10] «قوم شما (قريش) به شما مانند نگاه گاو به كشنده‏اش مي‏نگرند».ابن ابي الحديد، شرح نهج‏البلاغه، ج 12، ص 9

[11] براي اطلاع از اين موارد، ر. ك: محمدي ري شهري و همكاران، موسوعة الامام علي بن ابي طالب في الكتاب و السنة و التاريخ، ج 2

[12] الغدير، ج 1، ص 214

[13] واقدي، محمدبن سعد كاتب، طبقات، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، ج 4، ص 54-58

[14] همان، ص 55

[15] همان، ص 54 و 56

[16] مظفر، محمدرضا، السقيفه، ص 81 و 77

.[17] «لعن الله من تخلف عن جيش اسامة»؛ شهرستاني، محمد بن عبدالكريم، الملل و النحل، ج 1، ص 14

[18] السقيفه، ص 81

[19] عبدالرحمن احمد البكري، من حياة الخليفة، عمربن الخطاب، ص 101 – 107

[20] همان، ص 104

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *