با مراجعه به كتب تاريخ و حديث به روشني درمييابيم كه مسلمانان از گذشته تا كنون به زيارت قبور صحابه، صالحان و مؤمنان ميرفتند و به آنان توسل و تبرك ميجستند. علاوه بر نمونههايي كه در فصول توسل و تبرك گذشت، موارد و شواهد ديگري از سيره مستمره مسلمانان در رفتن به زيارت قبور، نماز خواندن و دعا كردن در كنار قبور علما وصالحان را ذكر ميكنيم.
1. قبر بلال بن حمامه حبشي (متوفاي 20هـ.ق)
ابن جبير درباره زيارت قبر بلال مينويسد: بلال بن حمامه[1] حبشي در سال 20 هجري قمري در دمشق ازدنيا رفت. نام و تاريخ وفات او بر روي قبرش نگاشته شده است. دعا در اين مكان با بركت كه عدهاي از صحابه پيامبر اكرم (ص) نيز در آن مدفون هستند، مستجاب ميشود. بسياري از اوليا و خوبان كه براي زيارت قبر بلال و صحابه مدفون در اين مكان ميرفتند و به آنان تبرك ميجستند، اين امر را تجربه كردهاند.[2]
2. قبر سلمان فارسي (متوفاي 36 هـ.ق)
خطيب بغدادي شافعي مينويسد: قبر سلمان فارسي هماكنون در نزديكي ايوان كسري مشخص و معروف است. روي قبر سلمان فارسي بنايي ساخته شده است. شخصي امور مربوط به حفظ، آباداني و رتق و فتق امور مقبره سلمان فارسي را به عهده گرفته است و به صورت دائمي در همان مكان ساكن شده است. بارگاه و مقبره سلمان فارسي را از نزديك ديدهام و بارها قبر اين صحابي پيامبر اكرم (ص) را زيارت نمودهام.[3]
- قبر ابوايوب انصاري (متوفاي 52 هـ.ق)
حاكم نيشابوري شافعي درباره زيارت قبر ابوايوب انصاري مينويسد: قبر ابوايوب انصاري در قسطنطنيه قرار دارد. مردم قبر ابوايوب انصاري را ميشناسند و به زيارت قبر او ميروند و در مواقع خشكسالي به قبر ابوايوب انصاري متوسل ميشوند و از خداوند طلب باران ميكنند.[4]
4. مقام رأس الحسين (ع)
ابن جبير در سفرنامة خود مينويسد: سر مبارك امام حسين (ع) در تابوتي نقرهاي در مصر مدفون است. روي آن ساختماني باشكوه بنا شده است كه زبان از وصف آن و خرد از درك آن عاجز است … يكي از آثار شگفتآور و تعجببرانگيز براي بازديد كنندگان اين مسجد مبارك، سنگ سياه و براقي است كه در مقابل در ورودي بر روي ديوار نصب شده است و مانند آيينه هندي تصاوير افراد و اشياء درآن منعكس ميشود. جمعيت زيادي به زيارت قبر شريف آمده بودند. برخي بر روي آن دست ميكشيدند. عدهاي با چشماني پر از اميد و آرزو قبر مبارك را نظاره ميكردند. تعدادي از زائران، خود را روي قبر انداخته بودند. زائرين به پارچههاي روي قبر دست ميكشيدند و در حالي كه مشغول دعا و نيايش، گريه و زاري بودند، پروانهوار دور قبر شريف ميچرخيدند. نالههاي مردم آنچنان سوزناك بود كه دلها را به درد ميآورد. خداوند ما را از بركات زيارت آن مقام كريم برخوردار گرداند.[5]
5. قبر امام موسي بن جعفر (ع)
حضرت امام كاظم (ع) در سال 183 هجري قمري به شهادت رسيد و در كاظمين دفن گرديد. خطيب بغدادي شافعي به نقل از ابوعلي حسن بن ابراهيم خلال مينويسد: هرگاه با مشكلي مواجه ميشدم، به زيارت قبر موسي بن جعفر ميرفتم و به او متوسل ميشدم.خداوند نيز خواسته مرا اجابت و مشكلم را حل ميكرد.[6]
6. قبر امام رضا (ع)
محمد بن مؤمل ميگويد: در سال 309 هجري قمري به همراه ابوبكر بن خزيمه امام اهل حديث وابوعلي ثقفي و گروهي از اساتيد و بزرگان، براي زيارت قبر علي بن موسي الرضا (ع) به طوس رفتيم. احترام و تواضع زياد ابن خزيمه نسبت به بقعه و بارگاه امام رضا (ع) و تضرع و زاري او در آن مكان مقدس، همگان را به شگفتي و تعجب واداشت. زائرين با مشاهده رفتار ابن خزيمه ميگفتند: اگر زيارت امام رضا (ع) سنت نبود و فضيلت نداشت، ابن خزيمه هرگز در كنار اين بقعه اينگونه رفتار نميكرد.[7]
ابن حبان بستي شافعي نيز مينويسد: علي بن موسي الرضا در سال 203 هجري قمري ازدنيا رفته است. قبر او در سناباذ مشهور و معروف است و مردم به زيارت قبرش ميروند. من نيز بارها به زيارت قبر علي بن موسي رفتهام. مدتي كه در طوس اقامت داشتم، هرگاه با مشكلي مواجه ميشدم، به زيارت قبر امام رضا ميرفتم و در كنار قبر ايشان از خداوند ميخواستم مشكلم را حل كند. خداوند نيز دعايم را استجابت كرده و مشكلم را حل ميكرد. اين امر را بارها تجربه كردهام.[8]
7. قبر امام جواد (ع)
ابن عماد حنبلي در حوادث 220 هجري قمري مينويسد: ابوجعفر محمد جواد (ع) فرزند امام رضا (ع) در اواخر سال 220 هجري قمري در بغداد رحلت نمود و در كنار قبر جدش موسي بن جعفر (ع) به خاك سپرده شد. مردم به قصد زيارت بارگاه و قبر شريف آن دو بزرگوار به بغداد (كاظمين) ميروند.[9]
8. قبر ابوعوانه (متوفاي 316 هـ.ق)
محمدبن محمد بن عمر بن صفار اسفرائيني ميگويد: مردم از تمامي مناطق براي زيارت قبر ابوعوانه به اسفرايين ميآيند و به اوتبرك ميجويند.[10]
محمد بن محمد بن عمر بن صفار ميگويد: جدم عمر بن صفار ميگفت: مردم به جهت بياطلاعي از مقام ابوعوانه، بيشتر به زيارت قبر ابواسحاق ميروند. پدربزرگم هنگامي كه به مشهد و زيارتگاه ابواسحاق ميرسيد، به خاطر احترام به وي داخل بارگاه نميشد، بلكه پاشنه در ورودي را ميبوسيد و چند لحظهاي را در حالت احترام وتعظيم سپري ميكرد وهنگامي كه به مشهد و زيارتگاه ابوعوانه ميرسيد،بيشتر از قبر ابواسحاق به قبر ابوعوانه احترام ميگذاشت و قبر ابوعوانه را مورد تعظيم و تكريم قرار ميداد.[11]
9. قبر المعتمد علي الله (متوفاي 488 هـ.ق)
ابن عماد حنبلي در حوادث 488 هجري قمري و در شرح حال المعتمد علي الله مينويسد: عدهاي از شعرا در كنار قبر المعتمد علي الله گرد آمدند و در مرگ او قصيدههاي طولاني سرودند و گريه كردند. يكي از اين شعرا ابوبحر عبدالصمد شاعر ويژه و مختص المعتمد علي الله بود كه قصيدهاي طولاني و زيبا سرود و پس از اتمام قصيده، خاك قبر المعتمد علي الله را بوسيد و بدنش را به خاك قبرماليد و گونههايش را نيز روي خاك قبر المعتمد علي الله گذاشت و گريه كرد و تمامي حضار را نيز به گريه انداخت.[12]
10. قبر قاسم بن فيره (متوفاي 590 هـ.ق)
ابن جزري در شرح حال قاسم بن فيره مينوسيد: وي در قرافه بين مصر و قاهره در مقبره قاضي فاضل عبدالرحيم بيساني به خاك سپرده شد. قبر او معروف و مشهور است. مردم به قصد زيارت قبر او به اين مقبره ميآيند. من نيز بارها قبر او را زيارت كردهام.[13]
11. قبر ملك مظفر (متوفاي 658 هـ.ق)
ابن تغري حنفي به نقل از تاريخ قطب الدين يونيني مينويسد: ملك مظفر در سال 658 هجري قمري در نزديكي قصير به قتل رسيد و در همانجا به خاك سپرده شد.
مردمدائما به قصد زيارت قبر او به قصير ميآيند. من نيز در رمضان 659هجري قمري قبر او را زيارت كردم و براي او طلب رحمت كردم.[14]
12. قبر ابن تيميه (متوفاي 728 هـ.ق)
ابن كثير دمشقي سلفي پس از نقل و گزارش تشييع جنازه و دفن ابن تيميه مينويسد: پس از دفن ابن تيميه مردم مدتها شب و روز به زيارت قبر ابن تيميه ميآمدند و شبها نيز در كنار قبر ابن تيميه بيتوته ميكردند.[15]
زيارت قبور عمر بن عبدالعزيز متوفاي 101 هجري قمري، نعمان بن ثابت معروف به ابوحنيفه متوفاي 150 هجري قمريف ليث بن سعد متوفاي 175 هجري قمري، محمد بن ادريس شافعي متوفاي 204 هجري قمري، احمد بن حنبل متوفاي 241 هجري قمري، ذوالنون مصري متوفاي 246 هجري قمري، جنيد بن محمد بن جنيد خزاز معروف به قواريري متوفاي 298 هجري قمري، علي بن محمد عامري متوفاي 403 هجري قمري، محمد بن طيب معروف به ابن باقلاني متوفاي 403 هجري قمري، محمدبن حسين نيشابوري متوفاي 412 هجري قمري، ابراهم بن محمد اسفراييني متوفاي 418 هجري قمري، عبدالرحمن بن محمد داودي متوفاي 467 هجري قمري، نصر بن ابراهيم مقدسي متوفاي 490 هجري قمري، محمدبن عبدالله بن تومرت مصمودي هرغي مغربي متوفاي 524 هجري قمري، محمدبن حسن بن عبدويه مهرباني متوفاي 525 هجري قمري، نصر بن فتيان حنبلي معروف به ابن المني متوفاي 583 هجري قمري، محمد بن حسين انصاري مصري متوفاي 633 هجري قمري و اسماعيلبن يوسف ديلمي از يدگر موارد و شواهد سيره مسلمانان در زيارت قبور ميباشد.[16]جهت يادآوري و اطلاع بيشترش به فصلهاي توسل و تبرك نيز مراجعه شود.
موارد ذكر شده نمونههايي از قبور زيارت شده توسط مسلمانان در طول تاريخ است. مسلمانان اعم از صحابه، تابعين و سايرين، قبر پيامبر اكرم (ص) را تعظيم ميكردند و به قصد زيارت قبر شريف آن حضرت به مدينه منوره مسافرت ميكردند. مسلمانان در قرون بعدي نيز با تبعيت از سيره صحابه و تابعين، قبور ائمه طاهرين (ع)، صالحين، اوليا و علما را مورد تعظيم و احترام قرارد اده و به زيارت قبور آنان ميرفتند و مورد اعتراض هيچ شخصي قرار نگرفتند.
بعد از مشاهده و مطالعه اين شواهد، جاي اين سوال باقي است كه ابن تيميه و وهابيان با استناد به كدام دليل مسافرت به قصد زيارت قبور انبيا، ائمه و علما را تحريم ميكنند؟
گناه شيعيان چسيت كه به مقتضاي سنت و سيره مسلمانان به زيارت قبور ائمه خود ميروند؟
آيا تمامي قبوري كه در طول تاريخ توسط مسلمانان مورد زيارت واقع شده، قبور شيعيان و ائمه آنان است؟
آيا تمامي كساني كه به زيارت قبور يادشده ميرفتند، شيعه دوازده امامي بودند؟
آراي فقهاي اهل سنت
پس از بيان ديدگاه ابن تيميه و وهابيان و نقد و بررسي ادله آنان، در پايان فصل زيارت قبور، اقوال و فتاواي برخي از فقهاي اهل سنت را ذكر ميكنيم.
- هنگامي كه از مالك درباره زيارت قبور سوال كردند، وي در جواب گفت: پيامبر اكرم (ص) در ابتدا از زيارت قبور نهي كرده بودند؛ اما بعدها اجازه دادند. اگر كسي به زيارت قبور برود و جز خير چيز ديگري نگويد، هيچ اشكالي ندارد.[17]
- ابن عبدالبر قرطبي مالكي معتقد است همانطور كه در ابتدا زيارت قبور براي عموم مسلمانان اعم از زن ومرد ممنوع بود، هنگامي كه اين ممنوعيت نسخ شد و پيامبر اكرم (ص) زيارت قبور را جايز شمردند، جواز هم عموميت دارد و زنان نيز مجاز به زيارت قبور هستند.وي براي اثبات جواز زيارت قبور براي عموم مسلمانان اعم از زن و مرد، روايات زيادي را نقل ميكند.[18]
- ابوحامد غزالي مينويسد:هركسي كه در زمان حيات و زندگيش مورد تبرك قرار ميگيرد، بعد از رحلت و وفات نيز تبرك جستن به او به وسيله زيارت قبرش، جايز است و مسافرت به قصد زيارت و تبرك وي نيز جايز است و حديث «لاتشد الرحال إلا إلي ثلاثه: المسجد الحرام و مسنجدي و مسجدالأقصي» مانع زيارت نيست.[19]
- حازمي معتقد است قاطبه اهل علم، زيارت قبور را براي مردان جايز ميدانند.[20]
- نووي شافعي نيز به تبع حازمي و بسياري از علماي ديگر مينويسد: علما اتفاق نظر دارند كه زيارت قبور براي مردان جايز است.[21]
- ماوردي با استناد به آيه «وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ»[22]، زيارت قبور كفار را جايز ندانسته است اما عيني حنفي اين استدلال را صحيح نميداند.[23]
- سرخسي با استناد به زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) و عبدالرحمن بن ابي بكر توسط عائشه، مينويسد: «وألاصح عندنا أن الرخصه ثابته في حق الرجال و النساء جميعا».[24]
- عيني حنفي يكي از شارحان صحيح بخاري پس از نقل «مر النبي (ص) بإمرأه تبكي عند قبر، فقال: اتقي الله و اصبري»[25] مينويسد: اين حديث دلالت ميكند بر جواز زيارت قبور، زيرا پيامبر اكرم (ص) آن زن را از زيارت قبر نهي نكردند، بلكه آن زن را به صبر دعوت كردند.[26] عيني حنفي در نكات مستفاد از حديث نيز مينويسد: يكي از نكات قابل استفاده از حديث اين است كه زيارت قبور مطلقا جايز است، هم براي مردان و هم براي زنان، چه ميت مسلمان باشد و چه ميت كافر باشد؛ زيرا روايت مطلق است و هيچ تفصيلي داده نشده است.[27]
- قسطلاني مينويسد: حديث بريده صراحت دارد كه روايات مانعه و ناهيه از زيارت قبور نسخ شده است و كساني كه همچون شعبي و نخعي زيارت قبور را تحريم كردهاند، احاديث جواز به آنان نرسيده است.[28]
- ابن حجر عسقلاني شافعي نيز مانند عيني با استناد به روايت «مر النبي (ص) بإمرأه تبكي عند قبر، فقال: اتقي الله و اصبري»، زيارت قبور را حتي براي زنان جايز دانسته[29] و در نكات مستفاد از روايت مينويسد: «واستدل به علي جواز زياره القبور، سواء كان الزائر رجلا او امراه و سواء كان المزور مسلما اوكافرا، لعدم الاستفصال في ذلك».[30]
- ابن حزم اندلسي ظاهري برخلاف همگان، زيارت قبور را يك بار بر هر مسلماني در طول عمرش واجب ميداند.[31]
توجيه روايات ناهيه از زيارت قبور
كساني كه زيارت قبور را جايز نميدانند به چند روايت كه در منابع روايي اهل سنت نقل شده است، استناد كردهاند اما فقها و علمايي كه زيارت قبور را جايز ميدانند، روايات ناهيه را توجيه كردهاند. ما نيز جهت اشنايي خوانندگان عزيز با توجيهات علماي اهل سنت، روايات ناهيه و توجيهات مجوزين زيارت قبور را ذكر ميكنيم.
روايات ناهيه
- «عن أبي هريره: أن رسول الله (ص) قال: لعن الله زوارات القبور».[32]
- «عن عبدالله بن عباس: لعن رسول الله (ص) زائرات القبور و المتخذين عليها المساجد و السرج».
توجيهات علماي اهل سنت
- ترمذي پس از نقل حديث ابوهريره و تصحيح سند آن، مينويسد: بعضي ازعلما معتقدند لعن پبامبر اكرم (ص) مربوط به زماني است كه هنوز زيارت قبور را جايز ندانسته بودند اما زماني كه زيارت قبور را اجازه دادند، براي عموم مردان و زنان زيارت قبور جايز شد و برخي ميگويند: زيارت قبور براي زنان كراهت دارد؛ زيرا صبر زنان كم است و زياد گريه و زاري ميكنند.[33]
- قرطبي مينويسد: برخي روايت ابوهريره و لعن پيامبر اكرم (ص) را به دليل كلمه «زوارات» كه صيغه مبالغه است، مربوط به كساني ميدانند كه زياد به زيارت قبور ميروند.[34]
- عيني حنفي پس از نقل توجيهات ديگران، خود نيز در توجيه روايت ابوهريره مينويسد: مطابق اين روايت زنان از اكثار در زيارت قبور منع شدهاند. شايد علت منع اكثار در زيارت قبور اين باشد كه زياد به زيارت قبور رفتن موجب ضايع شدن حقوق همسر ميشود. وي مفاسد ديگري همچون تبرج زنان، تشبه به كساني كه دائما ملازم قبور هستندو به تعظيم قبور ميپردازند و ترس از گريه و زاري زنان با صداي بلند در خصوص نامحرمان را نيز از علل و عوامل منع از اكثيار زيارت قبور توسط زنان شمرده است و معتقد است بين زائرات و زوارات بايد فرق گذاشت.[35]
4.حاکم نیشابوری پس از نقل روایات ناهیه از زیارت قبور، می نویسد:
احادیثی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده و از رفتن به زیارت قبور نهی می کنند، توسط حدیث بریده که در صحیح بخاری و مسلم نقل شده است، نسخ شده اند.[36]
- ذهبي سلفي نيز مينويسد: ما معتقديم كه احاديث ناهيه از زيارت قبور، توسط حديث برده نسخ شدهاند.[37]
عيني حنفي در توضيح و تبيين نسخ مينويسد: نهي از زيارت قبور مربوط به اوائل اسلام بود. پيامبر اكرم (ص) در اوائل اسلام به دليل نزديكي مسلمانان به عصر جاهليت و عبادت بتها و ترس از عبادت قبور، از زيارت قبور نهی كردند امّا هنگامی كه اسلام در قلوب مسلمانان نفوذ كرد و ترس عبادت قبور از بين رفت، منع از زيارت قبور نيز نسخ شد.[38]
منبع: کتاب شناخت وهابیت/نجم الدین طبسی
[1]– حمامه نام مادر بلال بن رباح موذن پيامبر اكرم (ص) ميباشد.
[2]– «قبره بدمشق و في رأس القبر المبارك تاريخ باسمه (رضي) و الدعاء في هذا الموضع المبارك مستجاب، قد جرب ذلك كثير من الأولياء و أهل الخير المتبركين بزيارتهم». ابن جبير، إاعتبار الناسك في ذكر الآثار الكريمه و المناسك معروف به رحله ابن جبير: ص 217، مدينه دمشق، مشاهده المكرمه و آثار المعظمه.
[3]– «و قبره الآن ظاهر معروف بقرب ايوان كسري، عليه بناء و هناك خادم مقيم لفحظ الموضع و عمارته و النظر في أمر مصالحه و قد رأيت الموضع و زرته غيره مره». خطيب بغدادي شافعيف تاريخ بغداد أو مدينه السلام: ج1، ص 163، شرح حال سلمان فارسي، ش 12.
[4]– «و قبره بأصل حصن القسطنطنيه بأرض الروم فيما ذكرف يتعاهدون قبره و يزورونه و يستسقون به إذا قحطوا». حاكم نيشابوري شافعي، المستدرك علي الصحيحين: ج3، ص 518، كتاب معرفه الصحابه، ذكر مناقب أبي أيوب الأنصاري، ح 5929/1527 و ابن جوزي، صفه الصفوه: ج1، ص 196، شرح حال خالد بن زيد بن كليب معروف به ابوايوب انصاري، ش 40 و المنتظم في تاريخ الملوك و الأمم: ج 4، ص 72، حوادث و وفيات 52 هجري قمري.
[5]– «و شاهدنا من استلام الناس للقبر المبارك وإحداقهم به وانكبابهم عليه و تمسحهم بالكسوه التي عليه و طوافهم حوله، مزدحمين، باكين، متوسلين الي الله سبحانه بركه التربه المقدسه، متضرعين بما يذيب الأكباد و يصدع الجماد و الأمر فيه أعظم و مرأي الحال أهول، نفعنا الله ببركه ذلك المشهد الكريم». ابن جبير، إعتبار الناسك في ذكر الآثار الكريمه و المناسك معروف به رحله ابن جبير: ص 35، ذكر مصر والقاهره.
[6]– «ما همني أمر فقصدت قبر موسي بن جعفر، فتوسلت به إلا سهل الله تعالي لي ما أحب». خطيب بغداخدي شافعي، تاريخ بغداد أو مدينه السلام: ج1، ص 120، باب ما ذكر في مقابر بغداد المخصوصه بالعلماء و الزهاد.
[7]– «خرجنا مع امام أهل الحديث أبي بكر بن خزيمه و عديله أبي علي الثقفي مع جماعه من مشائخنا و هماذ ذاك متوافرون إلي زياره قبر علي بن موسي الرضا (ع) بطوس، قال: فرأيت من تعظيمه يعني ابن خزيمه لتلك البقعه و تواضعه لها و تضرعه عندها ما تحيرنا». ابن حجر عسقلاني شافعيف تهذيب التهذيب: ج7ف ص 339، شرح حال علي بن موسيالرضا (ع)، 628.
[8]– «قبره بسناباذ خارج النوقان مشهور يزار بجنب قبر الرشيد، قد زرته مرارا كثيره و ما حلت بي شده في وقت مقامي بطوس فزرت قبر علي بن موسي الرضا صلوات الله علي جده و عليه و دعوت الله إزالتها عني إلا استجيب لي و زالت عني تلك الشده و هذا شيء حريته مرارا، فوجدته كذلك، أماتنا الله علي محبه المصطفي و أهل بيته صلي الله عليه وعليهم أجمعين». ابن حبان بستي شافعي، الثقات: ج 8، ص 457، شرححال علي بن موسي الرضا.
[9]– «و دفن عند جده موسي و مشهدهما ينتابه العامه بالزياره». ابن عماد حنبلي، شذرات الذهب في أخبار من ذهب: ج2، ص 48، حوادث 220 هجري قمري.
[10]– «قبر أبي عوانه باسفرايين مزار العالم و متبرك الخلق». ابن خلكان شافعي، وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان: ج 6، ص 394، شرح حال ابوعوانه، ش 826 به نقل از ابن عساكر و «قبر أبي عوانه عليه مشهد مبني بأسفراين يزار». ذهبي سلفي، تذكره الحفاظ: ج 2، جزء سوم، ص 3، شرح حال ابوعوانه، ش 772 و سير أعلام النبلاء: ج 14، ص 419، شرح حال ابوعوانه، ش 231.
[11]– «و العوام يتقربون إلي مشهد الأستاذ أبي اسحاق أكثر مما يتقربون إلي أبي عوانه و هم لايعرفون قدر هذا الإمام الكبير المحدث أبي عوانه لبعد العهد بوفاته و قرب العهد بوفاه الأستاذ أبي اسحاق … و كان جدي إذا وصل إلي مشهد الأستاذ رأيته لايدخله احتراما بل كان يقبل عتبه المشهد و هي مرتفعه بدرجات و يقف ساعته علي هيئه التعظيم و التوقير … و إذا وصل إلي مشهد أبي عوانه كان أشد تعظيما له و إجلالا و توقيرا و يقف أكثر من ذلك». ابن خلكان شافعي، وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان: ج 6، ص 394، شرح حال ابوعوانه، ش 826.
[12]– «واجتمع عند قبره جماعه من الشعراء … فرثوه بقصائد مطلوات و أنشدوها عند قبره و بكوا عليه، فمنهم أبوبحر عبدالصمد شاعره المختص به، رثاه بقصيده طويله أجاد فيها … و لما فرغ من إنشادها قبل الثري و مرغ جسمه و عفر خده، فأبكي كل من حضر». ابن عماد حنبلي، شذرات الذهب في أخبار من ذهب: ج 3، ص 390، حوادث 488 هجري قمري.
[13]– «دفن بالقرافه بين مصر و القاهره بمقبره القاضي الفاضل عبدالرحيم البيساني و قبره مشهور معروف يقصد للزياره و قد زرته مرات». علامه اميني، الغدير في الكتاب و السنه و الأدب: ج5، ص 293، زياره المشاهد المشرفه، القبور المقصود بالزياره. به نقل از ابن جزري در غايه النهايه في طبقات القراء: ج2، ص 22، شرح حال قاسم بن فيره، ش 2600. ر.ك: ابن عماد حنبلي، شذرات الذهب في أخبار من ذهب: ج 4، ص 303، حوادث 590 هجري قمري.
[14]– «وكان قبره يقصد للزياره دائما». ابن تغري حنفي، النجوم الزاهره في ملوك مصر و القاهره: ج 7، ص 80، حوادث 658 هجري قمري.
[15]– «و تردد الناس إلي قبره أياما كثيره ليلا و نهارا، يبيتون عنده و يصبحون». ابن كثير دمشقي سلفي، البدايه والنهايه: ج 14، ص 142، حوادث 728 هجري قمري، وفاه شيخالاسلام أبي العباس تقي الدين أحمد بن تيميه.
[16]– «مات (عمر بن عبدالعزيز) بدير سمعان و قبره هناك يزار». ذهبي سلفي، تذكره الحفاظ: ج 1، ص 91، شرح حال عمر بن عبدالعزيز، ش 104. «إني لأتبرك بأبي حنيفه وأجيء إلي قبره في كل يوم يعني زائرا». خطيب بغدادي شافعي، تاريخ بغداد أو مدينه السلام: ج 1، ص 123، باب ژما ذكر في مقابر بغداد المخصوصه بالعلماء والزهاد و «دفن (ليث بن سعد) يوم الجمعه بمصر في القرافه الصغري و قبره أحد المزارات». يافعي شافعي، مرآه الجنان و عبره اليقظان في معرفه ما يعتبر من حوادث الزمان: ج 1، ص 287، حوادث 175هجري قمري و «قبره (الشافعي) يزار بها». ابن خلكان شافعي، وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان: ج 4، ص 165،شرح حال شافعي، ش 558 و يافعي شافعي، مرآه الجنان و عبره اليقظان في معرفه ما يعتبر من حوادث الزمان: ج2، ص 20، حوادث 204 هجري قمري. «وكنت أزور قبر أحمد بن حنبل، فتركته مده، فرأيت في المنام قائلا يقول لي: لم تركت زياره قبر إمام السنه». خطيب بغدادي شافعي، تاريخ بغداد أو مدينه السلام، ج4، ص 423، شرح حال احمد بن حنبل، ش 2317. «كنا نزور معه في بعض السنين قبر الإمام أحمد». ابن رجب حنبلي، الذيل علي طبقات الحنابله: ج 4،ص 360، شرح حال نصر بن فتيان، ش 175. «و ضريحه (احمد بن حنبل) يزار ببغداد». علامه اميني، الغدير في الكتاب و السنه و الأدب: ج 5، ص 284، زياره المشاهد المشرفه، القبور المقصوده بالزياره. به نقل از دول الإسلام ذهبي: ص 130. «دفن (ذوالنون) بالقرافه الصغري و علي قبره مشهد مبني … و زرته غير مره». ابن خلكان شافعي، وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان: ج 1، ص 318، شرح حال ذوالنون مصري، ش 129 و «مازال (مازالوا) الناس ينتابون قبره (القواريري) في كليوم نحو الشهر او اكثر». خطيب بغدادي شافعي، تاريخ بغداد او مدينه السلام: ج 7، ص 248، شرح حال جنيد بن محمد، ش 3739؛ سمعاني شافعي، الأنساب: ج 4، ص 556، باب القاف و الواو و ذهبي سلفي، سير أعلام النبلاء: ج 14، ص 77، شرح حال نوري (استاد قواريري)، ش 35 و «عكف الناس علي قبره (علي بن محمد العامري) ليالي يقرأون القرآن و يدعون له و جاء الشعراء من كل أوب يرثون و يترحمون». ابن كثير دمشقي سلفي، البدايه و النهايه: ج 11، ص 375، حوادث 403هجري قمري و «له دويره معروفه به يسكنها الصوفيه، قد دخلتها و قبره هناك يتبركون بزيارته، قد رأيته و زرته». خطيب بغدادي شافعي، تاريخ بغداد أو مدينه السلام: ج 2، ص 248، شرح حال محمد بن حسين، ش 717 و «كان (شيخ الحنابله ابوالفضل التميمي) يزور قبره (ابن الباقلاني) كل جمعه» ذهبي سلفي، سير أعلام النبلاء: ج 17، ص 193، شر ححال ابن الباقلاني، ش 110 و «و حملوه إلي إسفرايين و دفن في مشهده و هو اليوم ظاهر و الناس يتبركون به و يزورونه و يستجاب عنده الدعوه، زرت قبره بإسفرايين». سمعاني شافعي، الأنساب: ج1، ص 144، حرف الالف، باب الالف و السين، الإسرافييني و «و زرت قبره (الداودي) بظاهر فوشنج». سمعاني شافعي، الأنساب: ج 2، ص 449، حرف الدال، باب الدال و الألف، الداودي و «دفن (نصر بن ابراهيم المقدسي) بباب الصغير و قبره ظاهر يزار، قال النووي: سمعنا الشيوخ يقولون: الدعاء عند قبره يوم السبت مستجاب». ابن عماد حنبلي، شذرات الذهب في اخبار من ذهب: ج 3، ص 396، حوادث490 هجري قمري و «وقدكان الملك أبويعقوب يوسف بن عبدالمؤمن في أيامه و قد زار قبر ابن تومرت بمحضر من الموحدين». ذهبي سلفي، تاريخ الإسلام و وفيات المشاهير و الأعلام: ج 36ف ص 121، حوادث و وفيات 521-540 هجري قمري، شرح حال محمد بن عبدالله بن تومرت، ش 62 و قبره هناك مشهور و مزور».ابن عماد حنبلي، شذرات الذهب في اخبار من ذهب: ج 4، ص 74، حوادث 525 هجري قمري و «و الناس يزورون قبره (اسماعيل بن يوسف الديلمي) وراء قبر معروف الكرخي … و قد زرته مرارا». ابن جوزي، صفه الصفوه: ج 1، ص 582، شرح حال اسماعيل بن يوسف ديلمي، ش 292.
[17]– «سئل مالك عن زياره القبور، فقال: قد كان نهي عنه ثم أذن فيه، فلو فعل ذلك انسان و لم يقل إلا خيرا لم أر بذلك بأسا». عيني حنفي، عمده القاري شرح صحيح البخاري: ج8، ص 70، كتاب الجنائز، باب زياره القبور، شرح حديث 44.
[18]– «قال ابن عبدالبر: الإباحه في زياره القبور إباحه عموم، كماكان عن زيارتها نهي عموم، ثم ورد النسخ في الاباحه علي العموم، فجائز للرجال و النساء زياره القبور». همان.
[19]– «و كل من يتبرك بمشاهدته في حياته،يتبرك بزيارته بعد وفاته و يجوز شد الرحال لهذا الغرض و لايمنع من هذا قوله (ع): لا تشد الرحال إلا إلي ثلاثه مساجد». غزالي، أحياء علوم الدين: ج 2، ص 247، فوائد السفر.
[20]– «قال الحازمي: أهل العلم قاطبه علي الإذن في ذلك للرجال». عيني حنفي، عمده القاري شرح صحيح البخاري: ج 8، ص 69ف كتاب الجنائز، باب زياره القبور، شرححديث 44.
[21]– «قال النووي تبعا للعبدي و الحازمي و غيرهما: اتفقوا علي أن زياره القبور للرجال جائزه». ابن حجر عسقلاني شافعي پس ازنقل قول نووي، به دليل مخالفت ابن سيرين، ابراهيم نخعي و شعبي با جواز زيارت قبور، در تحقق اجماع مناقشه كرده و تحقق اجماع را بعد از اين افراد محقق دانسته است. فتح الباري بشرح صحيح البخاري: ج 3، ص 177، كتاب الجنائز، باب 31 زياره القبور، شرح حديث 1283 و «قال النووي: و بالجواز قطع الجمهور». عيني حنفي، عمده القاري شرح صحيح البخاري: ج 8، ص 68، كتاب الجنائز، باب زياره القبور، شرح حديث 44.
[22]– سوره توبه، آيه 84.
[23]– قال الماوردي: لايجوز زياره قبر الكافر مستدلا بقوله تعالي: «ولاتقم علي قبره» و هذا غلط و في الاستدلال بالآيه المذكوره نظر لايخفي». عيني حنفي، عمده القاري شرح صحيح البخاري: ج 8، ص 68، كتاب الجنائز، باب زياره القبور، شرح حديث 44و ابن حجر عسقلاني شافعي، فتح الباري بشرح صحيح البخاري: ج 3، ص 179، كتاب الجنائزف باب 31، زياره القبور، شرح حديث 1283.
[24]– سرخسي، المبسوط: ج 24، ص 10، كتاب الأشربه.
[25]– بخاري، الجامع الصحيح معروف به صحيح بخاري: ج1، ص 218، باب في الجنائزف باب قول الرجل للمرأه عند القبر اصبري.
[26]– «من حيث أنه «ص) لم ينه المرأه المذكوره عن زيارتها قبر ميتها و إنما أمرها بالصبر، فدل علي الجواز من هذه الحيثيه». عيني حنفي، عمد القاري شرح صحيح البخاري: ج8، ص 67، كتاب الجنائز، باب زياره القبور، شرح حديث 44.
[27]– «و فيه جواز زياره القبور مطلقا، سواء كان الزائر رجلا أو امرأه و سواء كان المزور مسلما أو كافرا، لعدم الفصل في ذلك». همان، ص 68.
[28]– «حديث برده صريح في نسخ نهي زياره القبور و الظاهر أن الشعبي و النخعي لم يبلغهما أحاديث الإباحه». همان، ص 70.
[29]– «اختلاف في النساء، فقيل: دخلن في عموم الإذن و هو قول الأكثر و محله ما إذا أمنت الفتنه و يؤيد الجواز حديث الباب و موضع الدلاله منه أنه (ص) لم ينكر علي المرأه قعودها عند القبر و تقريره حجه و ممن حمل الإن علي عمومه للرجال و النساء عائشه». ابن حجر عسقلاني شافعي، فتح الباري بشرح صحيح البخاري: ج 3، ص 177، كتاب الجنائز، باب 31 زياره القبور، شرح حديث 1283.
[30]– همان، ص 179.
[31]– «إن زياره القبور واجبهو لو مره واحده في العمر، لورود الأمر به». همان، ص 177. به نقل از ابن حزم.
[32]– بيهقي شافعي، السنن الكبري: ج5، ص 458، كتاب الجنائز، جماع أبواب البكاء علي الميت، باب ما ورد في نهيهن عن زياره القبور، ح 7307.
[33]– «هذا حديث حسن صحيح و قد رأي بعض أهل العلم أن هذا كان قبل أن يرخص النبي (ص) في زياره القبور، فلما رخص دخل في رخصته الرجال و النساء و قال بعضهم: إنما كره زياره القبور للنساء لقله صبرهن و كثره جزعهن». ترمذي، الجامع الصحيح معروف به سنن ترمذي: ج 3، ص 372ف كتاب الجنائز، باب 61، ما جاء في كراهيه زياره القبور للنساء» و عيني حنفي، كراهيه زياره القبور للنساء» وعيني حنفي، عمده القاري شرح صحيح البخاري: ج 8، ص 69، كتاب الجنائز، باب زياره القبور، شرح حديث 44.
[34]– «قال القرطبي: حمل بعضهم حديث الترمذي في المنع علي من يكثر الزياره، لأن الزوارات للمبالغه». عيني حنفي، عمده القاري شرح صحيح البخاري: ج 8، ص 69-70، كتاب الجنائز، باب زياره القبور، شرح حديث 44.
[35]– «يمكن أن يقال: يأن النساء إنما يمنعن من إكثار الزياره لما يودي اليه الإكثار من تضييع حقوق الزوج و التبرج و الشهره و التشبه بمن يلازم القبور لتعظيمها و لما يخاف عليها من الصراخ و غيرذلك من المفاسد و علي هذا يفرق بين الزائرات و الزوارات». همان.
[36] – «و هذه الأحاديث المرويه في النهي عن زياره القبور منسوخه و الناسخ لها حديث علقمه بن مرثد عن سليمان بن بريده عن أبيه عن النبي (ص) «قد كنت نيهتكم عن زياره القبور، ألا فزوروها، فقد أذن الله تعالي لنبيه (ص) في زياره قبر أمه» و هذا الحديث مخرج في الكتابين الصحيحين للشيخين». حاكم نيشابوري شافعي، المستدرك علي الصحيحين: ج1، ص 530، كتاب الجنائز، ذيل حديث 1385/121.
[37]– «احاديث النهي عندنا منسوخه بحديث بريده». همان.
[38]– «و معني النهي عن زياره القبور إنما كان في أول الإسلام عند قربهم بعباده الأوثان و اتخاذ القبور مساجد، فلما استحكم الإسلام و قوي في قلوب الناس و أمنت عباده القبور والصلاه إليها نسخ النهي عن زيارتها، لأنها تذكر الآخره و تزهد في الدنيا». عيني حنفي، عمده القاري شرح صحيح البخاري: ج 8، ص 70، كتاب الجنائز، باب زياره القبور، شرح حديث 44.