وهابيان اصل استحباب زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) را پذيرفته‌اند، اما با استناد به حديث «لاتشد الرحال الا الي ثلاثه: المسجد الحرام و مسجدي و مسجد الاقصي» سفر به قصد زيارت قبر شريف پيامبر اكرم (ص)، ائمه (ع)، علما و صالحان را حرام مي‌دانندو معتقدند تنها كساني كه ساكن مدينه منوره هستند و يا سكاني كه به طور اتفاقي از كنار قبر پيامبر اكرم (ص) عبور مي‌كنند، حق زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) را دارند. ابن تيميه پيروان مكتب اهل بيت (ع) را به تعطيل كردن مساجد متهم مي‌كند و با طعنه زدن به شيعيان، زيارت قبور ائمه (ع) توسط شيعيان را به اعمال حجاج و طواف دور كعبه تشبيه و طوري وانمود مي‌كند كه گويا زيارت قبور و مشاهد مشرفه از اختصاصات شيعيان مي‌باشد و ساير فرقه‌هاي اسلامي چنين عملي را انجام نمي‌دهند.[1] استثنايي كه در اين حديث ذكر شده است، از نوع استثناي مفرغ است. يعني مستثني منه در حديث، ذكر نشده است و به اقتضاي قواعد زبان عربي بايد كلمه‌اي در تقدير گرفته شود تا معناي حديث روشن شود. در مستثني منه محذوف دو احتمال وجود دارد:

  1. مستثني منه محذوف عام باشد.
  2. مستثني منه اخص باشد.

اگر مستثني منه محذوف عام باشد، حديث به اين شكل مي‌شود: «لاتشد الرحال (الي مكان في اي امركان) الا الي الثلاثه» و حديث را اين‌گونه بايد معني كرد: به هيچ مكاني و براي هيچ كاري مسافرت نكنيد. اگر مستثني منه را عام در تقدير بگيريم، حصر موجود در روايت، حقيقي است و استدلال ابن تيميه براي تحريم مسافرت به قصد زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) به اين حديث درست مي‌شود. چون معناي حديث اين مي‌شود: به هيچ مكاني (مدينه) و براي هيچ امري (زيارت) نبايد مسافرت كرد. اين تقدير تالي فاسدهايي را دارد، زيرا ارگ خواسته باشيم به مفاد حديث عمل كنيم، براي تجارت،‌صله رحم،‌طلب علم، ديدار علما و دوستان و … نيز حق مسافرت نداريم. به ناچار بايد مستثني منه محذوف «مسجد» باشد و بايد فعلي همچون «للصلاه فيه» كه بيشترين مناسبت را با مسجد دارد به عنوان قيد مستثني منه در تقدير گرفته شود. در اين صورت حديث اين‌گونه مي‌شود: «لاتشد الرحال (الي مسجد للصلاه فيه) الا الي الثلاثه» و معناي آن نيز اين‌گونه مي‌شود: براي نماز خواندن به هيچ مسجدي مسافرت نكنيد الا اين سه مسجد. اگر مستثني منه «مسجد للصلاه فيه» باشد، هيچ ربطي به حرمت مسافرت به قصد زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) ندارد و وهابيان براي تحريم زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) و ائمه (ع) نمي‌توانند به اين حديث استناد كنند.[2] توضيح بيشتر اين كه: اگر مستثني منه محذوف «مسجد للصلاه فيه» باشد، حصري كه در حديث وجود دارد، حصر نسبي است. يعني گفتار پيامبر اكرم (ص) در نفي و اثبات بر محور مسجد مي‌چرخد و سفر براي زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) داخل در مستثني منه نيست و موضوعا از حديث خارج است. مفاد حديث اين است كه: شهري كه مسجد جامع دارد وجهي ندارد انسان براي اقامه نماز به شهر ديگر مسافرت كند و در مسجد جامع آن شهر نماز بخواند. چون ارزش اين دو مسجد و نماز خواندن در آن‌ها مساوي است. اما سه مسجد ياد شده در حديث از اين قانون مستثني هستند. چون پاداش نماز در آن‌ها بيشتر از ساير مساجد است.

اشكالات استدلال به حديث «لاتشد الراحل»

همان‌طور كه ذكر شد اگر مستثني منه محذوف را عام «لاتشد الرحال (الي مكان في اي امركان) الا الي الثلاثه» در تقدير بگيريم، با تالي فاسدهاي متعددي مواجه خواهيم شد.

اشكال اوّل

در اين صورت سفر براي تجارت،‌ طلب علم، ديدار علما و دوستان، جهاد،‌ صله رحم، تفريح و … نيز حرام خواد بود و مسلمانان حق چنين مسافرت‌هايي را نخواهند داشت. در حالي كه به اجماع تمامي فرقه‌هاي مسلمانان چنين مسافرت‌هايي جايز است و هيچ اشكالي ندارد.

اشكال دوم

حتي اگر مستثني منه محذوف در حديث را كلمه «مسجد» در تقدير بگيريم، باز هم به مفاد حديث نمي‌توان عمل نمود، زيرا بر فرض تقدير «مسجد» معناي حديث اين مي‌شود كه: پيامبر (ص) فرمودند: براي خواندن نماز و عبادت خداوند، تنها به همين سه مسجدي كه در روايت ذكر شده است،‌ مي‌توان مسافرت كرد و به مساجد ديگر نمي‌توان مسافرت كرد. اين در حالي است كه مطابق برخي روايات موجود در منابع حديثي، خود پيامبر (ص) روزهاي شنبه به مسجد قبا كه غير از مساجد سه‌گانه مذكور در روايت است مي‌رفتند[3] و بين مدينه و مسجد قبا سه ميل فاصله وجود دارد.اگر به مفاد حديث عمل كنيم، بايد بگوييم: رفتن به مسجد قبا نيز حرام است و پيامبر اكرم (ص)- نعوذبالله- مرتكب عمل حرام مي‌شدند در حالي كه هيچ مسلماني چنين چيزي را قائل نشده است.

اشكال سوم

تحريم زيارت قبور با استدلال به حديث مذكور، با عمل عمر بن خطاب كه به كعب الاحبار پيشنهاد مسافرت به مدينه منوره و زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) را مي‌دهد و با عمل بلال بن رباح مؤذن رسول گرامي اسلام كه به قصد زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) از شام به مدينه منوره مسافرت نموده و با عمل عمر بن عبدالعزيز كه شخصي را از شام به قصد رساندن سلام وي به پيامبر اكرم (ص) به مدينه مي‌فرستاد[4]، منافات دارد.

موضع‌گيري علماي اسلام در برابر توهمات ابن تيميه

محمد بن احمد بن عثمان ذهبي سلفي متوفاي 748 هجري قمري پس از نقل ماجراي حسن بن حسن كه شخصي را مقابل خانه‌اي كه قبر پيامبر اكرم (ص) در آن قرار دارد در حالي كه ايستاده بود و براي پيامبر (ص) دعا مي‌كرد و به آن حضرت درود مي‌فرستاد، مشاهده كرده بود و با استناد به حديث «لاتتخذوا بيتي عيدا و لاتجعلوا بيوتكم قبورا و صلوا علي حيث ما كنتم، فإن صلاتكم تبلغني» آن شخص را از عملش نهي كرده بود، مي‌نويسد: حديث مورد استناد حسن بن حسن مرسل است و از نظر دلالت نيز مخدوش است. خوش به حال كسي كه متواضعانه كنار خانه‌اي كه قبر پيامبر اكرم (ص) در آن قرار دارد، ايستاده و به آن حضرت درود مي‌فرستد، چرا كه وي زيارتي نيكو انجام داده و زيباترين جلوه دوستي را از خود نشان داده است. پاداش و اجر چنين شخصي نسبت به كسي كه از محل سكونتش به آن حضرت سلام و درود مي‌فرستد، بيشتر است؛ زيرا اين شخص علاوه بر سلام و درودي كه به پيامبر اكرم (ص) فرستاده، عبادت ديگري (زيارت قبر) نيز انجام داده است. كسي كه به زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) آمده و در كنار قبر شريف آن حضرت به ايشان سلام و درود مي‌فرستد: علاوه بر پاداش سلام و درودي كه براي پيامبر (ص) فرستاده است،‌ از اجر و پاداش زيارت نيز برخوردار خواهد بود؛ اما كسي كه زحمت مسافرت را تحمل نكرده و از محل سكونتش به آن حضرت درود و سلام مي‌فرستد، تنها از اجر و پاداش درود و سلام بهره‌مند خواد شد. البته اگر كسي به زيارت قبر شريف آن حضرت بيايد و آداب زيارت را رعايت نكند، يا اين كه در مقابل قبر شريف آن حضرت سجده كند، يا افعال و اعمالي را كه مشروع نيست، انجام دهد. چنين شخصي نسبت به اصل آمدن به زيارت، كار خوبي انجام داده است؛ اما مرتكب كار اشتباهي نيز شده است و بايد با ملايمت و نرمي[5] او را راهنمايي كرده و آداب زيارت را به او ياد داد و از انجام كارهاي نامشروع نهي كرد. به خدا قسم كساني كه قلبشان در حرم پيامبر اكرم (ص) مي‌شكند و ناله مي‌كنند و ديوارهاي اطراف قبر آن حضرت را مي‌بوسند و به شدت گريه مي‌كنند، دوست‌داران خدا وپيامبر هستند و دوستي پيامبر اكرم (ص) معيار شناخت بهشتيان از جهنميان است. زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) از بهترين راه‌هاي تقرب به خداوند است و اگر بپذيريم كه مسافرت به قصد زيارت قبور انبياء و اوليا مشروع نبوده و جايز نيست؛ اما مسافرت به قصد زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) قطعا جايز است؛ زيرا مسافرت به قصد زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) مستلزم مسافرت به مسجد پيامبر نيز مي‌باشد و مسافرت به قصد زيارت مسجد پيامبر به تصريح حديث مسجد پيامبرنيز مي‌باشد و مسافرت به قصد زيارت مسجد پيامبر به تصريح حديث «لاتشد الرحال» جايز است. پس مسافرت به قصد زيارت قبر آن حضرت نيز جايز خواهد بود؛ زيرا براي رسيدن به قبر شريف آن حضرت بايد ابتدا وارد مسجد پيامبر شد و سپس به قبر آن حضرت رسيد.[6]

شعيب ارنؤوط محقق و معلق كتاب «سيرأعلام النبلاء» مي‌نويسد: ذهبي با اين سخنان خود به رد سخنان استادش ابن تيميه پرداخته است.[7]

  1. زين الدين مراغي شافعي متوفاي 816 هجري قمري مي‌نويسد: به خاطر احاديث نقل شده در باب زيارت قبر شريف پيامبر اكرم (ص) و به دليل آيه «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً»[8]بايد تمامي مسلمانان زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) را از وسيله‌هاي تقرب به خداوند بدانند؛ زيرا حرمت پيامبر اكرم (ص) با رحلت آن حضرت از بين نمي‌رود و تعظيم ايشان پس از رحلت نيز واجب است. نبايد گفت: استغفار پيامبر (ص) براي مسلمانان مربوط به زمان حيات آن حضرت است و پس از رحلت آن حضرت، رفتن به زيارت قبر ايشان فايده‌اي ندارد و پيامبر اكرم (ص) نمي‌تواند براي آنان طلب مغفرت و بخشش نمايد؛ زيرا خداوند در آيه ذكر شده مي‌فرمايد: گناه‌كاران در سه صورت و با وجود سه شرط، خداوند را توبه‌پذير و بخشنده خواهند يافت:

أ) گناه‌كاران نزد پيامبر اكرم (ص) بيايند.

ب) از خداوند طلب بخشش كنند.

ج) پيامبر اكرم (ص) نيز براي آنان طلب مغفرت و بخشش نمايد.

شرط سوم كه مشكل اصلي كساني است كه زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) را حرام مي‌دانند، باتوجه به دستور خداوند به پيامبر اكرم (ص) در آيه «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ»[9]حلش شده است؛ زيرا آن حضرت براي تمام مؤمنين استغفار و طلب بخش كرده‌اند و با رفتن گناه‌كاران به زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) و طلب مغرفت و بخشش آنان،‌شرط اول و دوم نيز محقق مي‌شود و خداوند نيز طبق وعده‌اي كه داده است،  توبه و طلب مغرفت آنان را خواهد پذيرفت.[10]

  1. ابن حجر عسقلاني شافعي متوفاي 852 هجري قمري يكي از مهم‌ترين شارحان صحيح بخاري با اشاره به درگيري علماي اسلام با ابن تيميه درباره مساله زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) مي‌نويسد: تحريم زيارت قبر نبي مكرم اسلام (ص) توسط ابن تيميه يكي از زشت‌ترين مسائلي است كه از ابن تيميه نقل شده است.[11]
  2. احمدبن محمد قسطلاني متوفاي 923 هجري قمري يكي ديگر از شارحان صحيح بخاري مي‌نويسد: يكي از زشت‌ترين مسائل نقل شده از ابن تيميه اين است كه وي زيارت قبر نبي مكرم اسلام (ص) را حرام دانسته است.[12] وي در جاي ديگر مي‌نويسد: زيارت قبر نبي مكرم اسلام (ص) از بزرگترين و بهترين وسيله‌هاي تقرب به خداوند و بهترين راه براي رسيدن به درجات عالي نزد پروردگار و اميدواركننده‌ترين طاعات و اعمال عبادي است. كساني كه اعتقادي غير از اين داشته باشند، از دايره اسلام خارج شده‌اند و با خداوند و پيامبر اكرم (ص) و علماي اسلامي به مخالفت پرداخته‌اند.[13]
  3. ابن حجر هيثمي شافعي متوفاي 973 هجري قمري در كتاب «الجوهر المنظم في زياره القبر الشريف النبوي المكرم» كه در رد نظرات ابن تيميه درباره مساله زيارت قبر شريف پيامبر اكرم (ص) نوشته است، با ادعاي اجماع بر مشروعيت زيارت و قصد سفر براي زيارت قبر پيامبر اسلام (ص)، در جواب كساني كه قول ابن تيميه را مانع محقق شدن اجماع ياد شده دانسته‌اند، مي‌نويسد: ابن تيميه كيست؟ او كيست كه به سخنش اعتنا شود؟ يا بر نظراتش در امور ديني اعتماد شود؟ آيا او همان كسي نيست كه عده‌اي از عما كلمات و سخنان فاسد و استدلال‌هاي ناقصش را رديابي و سپس نقاط ضعف و لغزش‌هايش را تبيين و زشتي‌هاي اوهام و اشتباهاتش را گوشزد كرده‌اند.[14]
  4. محي الدين بن شرف نووي شافعي متوفاي 676 هجري قمري درباره زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) مي‌نويسد: زيارت قبر پيامبر اكرم (ص) از مهمترين وسيله‌ها و يكي از موفقي‌ترين راه‌هاي تقرب به خداوند است. زائرين خانه خدا هنگامي كه مراسم و اعمال حج و عمره را به پايان رساندند و از مكه بيرون آمدند، ‌مستحب مؤكد است كه به قصد زيارت قبر شريف پيامبر اكرم (ص) راهي مدينه منوره شوند. زائرين خانه خدا به قصد تقرب به خداوند، قبر پيامبر اكرم (ص) را زيارت كنند».[15]

علماي ديگري همچون تقي‌الدين سبكي شافعي متوفاي 756 هجري قمري، نورالدين سمهودي متوفاي 911 هجري قمري، محمدخطيب شربيني متوفاي 977 هجري قمري، مناوي شافعي متوفاي 1031 هجري قمري، قاضي خفاجي حنفي متوفاي 1069 هجري قمري، زرقاني مالكي متوفاي 1122 هجري قمري، شوكاني وهابي متوفاي 1250 هجري قمري و عده‌اي ديگر نيز در مقابل سخنان و اعتقادات ابن تيميه موضع‌گيري كرده و به رد باورهاي او پرداخته‌اند. جهت آشنايي با موضع‌گيري علما در برابر ابن تيميه به فصل مربوط و كتاب «الغدير في الكتاب و السنه و الأدب[16]1 مراجعه شود.

 

 منبع: کتاب شناخت وهابیت/نجم الدین طبسی


 

[1]– «فتجدهم يعطلون المساجد التي امر الله أن ترفع و يذكر فيها اسمهف فلايصلون فيها جمعه و لاجماعه وليس لها عندهم كبير (كثير) حرمه و ذن صلوا فيها صلوا فيها وحدانا و يعظمون المشاهد المبنيه علي القبور،‌فيعكفون عليها مشابهه للمشركين و يحجون اليها كما يحج الحاج الي البيت العتيق». ابن تيميه حنبلي،‌ منهاج السنه النبويه في نقض كلام الشيعه القدريه: ج 1، ص 296.

[2]– «قال بعض المحققين: قوله: «الا الي ثلاثه مساجد» المستثني منه محذوف، فاما ان يدقر عاما، فيصير «لاتشد الرحال الي مكان في اي امر كان الا الي الثالثه». او اخص من ذلك. لا سبيل الي الاول، لافضائه الي سد باب السفر للتجاره و صله الرحم و طلب العلم و غيرها، فتعين الثاني و الاولي ان يدقر ما هو اكثر مناسبه و هو «لاتشد ارحال الي مسجد للصلاه فيه الا الي الثلاثه». فيبطل بذلك قول من منع شد الرحال الي زياره القبر الشريف و غيره من قبور الصالحين». ابن حجر عسقلاني شافعيف فتح الباري بشرح صحيح البخاري: ج3، ص 80، كتاب فضل الصلاه، باب فضل الصلاه في مسجد مكه و المدينه، شرح احاديث 1188، 1189 و 1190.

[3]– .«… و يوم يأتي مسجد قباء، فإنه كان يأتيه كل سبت…». بخاري، الجامع الصحيح معروف به صحيح بخاري: ج1، ص 206، باب مسجد قبا.

[4]– «لم يحج عمر بن عبدالعزيز في ايام خلاقته لشغله بالأمور و لكنه كان يبرد البريد الي المدينه فيقول له: سلم علي رسول الله (ص) عني». ابن كثير دمشقي سلفي، البدايه و النهايه: ج 9، ص 198، حوادث 100هجري قمري و ابن عساكر دمشقي شافعي، تاريخ دمشق الكبير: ج 69، ص 41،‌ شرح حال يزيد بن ابي سعيد، ش 8523.

[5]– نه مانند عمال حكومت سعودي وهابي كه اگر كسي نزديك ضريح مطهر پيامبر اكرم (ص) شود يا آن را لمس كند با فحش و ضرب و جرح و اهانت او را دور مي‌كنند.

 

[6]– «ابن عجلان عن سهيل و سعيد مولي المهري عن حسن بن حسن بن علي أنه رأي رجلا وقف علي البيت الذي فيه قبر النبي (ص) يدعو له و يصلي عليه، فقال للرجل: لاتفعل، فإن رسول الله (ص) قال: «لاتتخذوا بيتي عيدا و لاتجعلوا بيوتكم قبورا و صلوا علي حيث ما كنتم، فإن صلاتكم تبلغني». هذا مرسل و ما استدل حسن في فتواه بطائل من الدلاله، فمن وقف عندالحجره المقدسه ذليلا مسلما مصليا علي نبيه، فيا طوبي له، فقد أحسن الزياره و أجمل في التذلل و الحب و قد أتي بعباده زائده علي من صلي عليه في أرضه أو في صلاته، إذ الزائر له أجر الزياره و أجر الصلاه عليه و المصلي عليه في سائر البلادله أجر  الصلاه فقط، فمن صلي عليه واحده صلي الله عليه عشرا ولكن من زاره صلوات الله عليه و أساء أدب الزياره، أو سجدللقبر، أو فعل ما لايشرع، فهذا فعل حسنا و سيئا، فيعلم برفق، والله غفور رحيم، فوالله ما يحصل الإنزعاج لمسلم و الصياح و تقبيل الجدران و كثره البكاء الا و هو محب الله و لرسوله، فحبه المعيار و الفارق بين أهل الجنبه و النار، فزياره قبره من أفضل القرب و شد الرحال الي قبور الانبياء و الاولياء لئن سلمنا انه غير مأذون فيه لعموم قوله صلوات الله عليه: «لاشتد الرحال إلا إلي ثلاثه مساجد» فشد الرحال الي نبينا (ص) مستلزم لشد الرحل الي مسجده و ذلك مشروع بلانزاعف اذ لا وصول الي حجر ته الا بعد الدخول الي مسجده، فليبدا بتحيه المسجد، ثم بتحيه صاحب المسجد، رزقنا الله و اياكم ذلك، آمين». ذهبي سلفي، سير أعلام النبلاء: ج 4، ص 484-485، شرح حال حسن بن حسن بن علي، رقم 185.

[7]– «قصد المؤلف بهذا الا ستطراد الرد علي شيخه ابن تيميه الذي يقول بعدم جواز شد الرحل لزياره قبر النبي (ص) و يري أن علي الحاج أن ينوي زياره المسجد النبوي كما هو مبين في محله». همان، ص 485،‌پاورقي اول.

[8]– سورة نساء: آيه 64.

[9]– سوره محمد، آيه 19.

[10]– «ينبغي لكل مسلم اعتقاد كون زيارته قربه، للأحاديث الوارده في ذلك و لقوله تعالي: «ولو أنهم اذ ظلموا انفسهم جاءوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما»، لأن تعظيمه لاينقطع بموته و لايقال ان استغفار الرسول لم انما هو في حال حياته و ليست الزياره كذلك، لما جاب به بعض ائمه المحققين: ان الآيه دلت علي تعليق وجدان الله توابا رحيما بثلاثه امور: المجيء و استغفار هم و استغفار الرسول لهم و قد حصل استغفار الرسول لجميع المومنين و المومننات، لأنه (ص) قد ا ستغفر للجميع، قال الله تعالي: «و استغفر لذنبك و للمومنين و المؤمنت»، فإذا وجد مجيئهم و استغفارهم تكملت الأمور الثلاثه الموجبه لتوبه الله و رحمه». علامه اميني، الغدير في الكتاب و السنه و الأدب: ج5، ص 173-174، زياره المشاهد المشرفه، الحث علي زياره النبي (ص).

[11]–  «و هي من أبشع المسائل المنقوله عن ابن تيميه». ابن حجر عسقلاني شافعي، فتح الباري بشرح صحيح البخاري: ج 3، ص 79-80، كتاب فضل الصلاه،‌باب فضل الصلاه في مسجد مكه و المدينه، شرح احاديث 1188، 1189 و 190.

[12]– «هذا قول إبن تيميه حيث منع من زياره النبي (ص) و هو من أبشع المسائل المنقوله عنه». قسطلاني، ارشاد الساري لشرح صحيح البخاري: ج 3، ص 271، كتاب فضل الصلاه في مسجد مكه و المدينه، شرح حديث 1189.

[13]– «اعلم أن زياره قبره الشريف من أعظم القربات و أرجي الطاعات و السبيل إلي أعلي الدرجات و من اعتقد غيرهذا فقد انخلع من ربقه الاسلام و خالف الله و رسوله و جماعه العلماء الأعلام». قسطلاني، المواهب اللدنيه بالمنح المحمديه في السيره النبويه: ج 3، ص 403 و 406.

[14]– «من هو ابن تيميه حتي ينظر إليه؟ أو يعول في شيء من امور الدين عليه؟ و هل هو إلا كما قال جماعه من الائمه الذين تعقبوا كلماته الفاسده و حججه الكاسده، حتي اظهرو اعوار سقطاته و قبائح أوهامه و غلطاته …». جعفر سبحاني، بحوث في الملل و النحل: ج 4، ص 64. به نقل از عزامي شافعي در فرقان القرآن بين صفات الخاق و صفات الاكوان: ص 132.

[15]– و اعلم أن زياره قبر رسول الله (ص) من أهم القربات و أنجح المساعي، فاذا انصرف الحجاج و المعتمرون من مكه استحب لهم استحبابا متأكدا ان يتوجهوا الي المدينه لزيارته (ص) و ينوي الزائر مع الزياره التقرب و شد الرحل اليه و الصلاه فيه…». نووي شافعي، المجموع: ج 8، ص 272.

[16]– علامه اميني، الغدير في الكتاب و السنه و الأدب: ج 5، ص 165-187، كلمات أعلام المذاهب الأربعه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *