نقل‌های تاریخی و روایی فراوانی از منابع شیعه و اهل‌سنت گزارش می‌کنند که پیامبر اسلام(ص) قبل از بعثت و یا حتی در ابتدای آن، گاه برای عبادت به غار حراء رفته و در آن‌جا خلوت می‌گزیدند[1]
 حتی اگر در سند و محتوای برخی از روایات موجود در این زمینه تشکیک شود، تواتر معنوی موجود در گزارش‌های مرتبط با این رویکرد پیامبر(ص) دچار آسیب نخواهد شد، و در همین راستا است که فردی مانند علامه مجلسی(ره) با قاطعیت اعلام می‌کند که موضوع عبادات و تفکرات آن‌حضرت در مناطقی، مانند کوه حراء، حقیقتی غیر قابل انکار و تردید است.
[2]
در برخی از منابع، این نوع خلوت‌گزینی را عملی می‌دانستند که در جاهلیت نیز مرسوم بوده و «تحنث» نام داشت. 
[3]
«تحنّث» به معنای اجتناب از گناه است.
[4] معانی دیگری نیز برای این واژه؛ مانند تعبّد، دوری از بت‌ها، تألّه و تبرّر ارائه شده است.[5]
گروهی خواسته‌اند این شبهه را وارد کنند که اسلام که آموزه‌هایش رهبانیت و گوشه‌گیری و خلوت‌گزینی و دوری از اجتماع را نمی‌پذیرد،
[6] چگونه پیامبرش در ابتدای زندگی، روشی را دنبال می‌‌کرد که هم نوعی صومعه‌نشینی به شمار آمده و هم ریشه در دوران جاهلیت داشته است؟
در پاسخ باید گفت:
1 – هر عملی که در جاهلیت انجام می‌شد لزوماً رفتاری ناپسند به شمار نیامده، بلکه برخی از آنها، نظیر حج از دین حنیف ابراهیم(ع) سرچشمه گرفته بود. در همین راستا، برخی «تحنث»  و «تحنف» را مترادف و به یک معنا دانسته
[7] و می‌دانیم که معنای «تحنف»، التزام به دین حنیف ابراهیمی است.
2 – آنچه مورد پذیرش اسلام نیست، دوری کامل از جامعه بشری و فعالیت‌های اجتماعی در قالب رهبانیت مستمر می‌‌باشد. اما تحنث و خلوت با خدا آن هم در بخش کوچکی از زندگی از نظر اسلام نه تنها مردود نیست، بلکه بدان توصیه نیز شده است.

 

منبع: اسلام کوئست


[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، ص 300 – 301، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق؛ صحیح البخاری، ج ‏8، ص 82 – 83، قاهره، جمهوریة مصر العربیة، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامیة، لجنة إحیاء کتب السنة، چاپ دوم، 1410ق؛ السیرة النبویة، ج 1، ص 236، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بی‌تا؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج ‏2، ص 300، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق و …

[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 18، ص 205 – 206، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق؛

[3]. ابن منده اصفهانى‏، الإیمان، ص 379، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول‏، 1422ق.

[4]. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 4، ص 277، بیروت،  دار احیاء التراث العربی‏، 2001 م.

[5]. به عنوان نمونه، نک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏2، ص 138، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.

[6]. حدید، 27: «وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها»

[7].  صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، ج 3، ص 75، نشر عالم الکتاب، بیروت، چاپ اول،  1414 ق. تَحَنَّثَ‏ الرَّجُلُ و تَحَنَّفَ: أی تَعَبَّدَ و اعْتَزَلَ.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *