در ابتدای بحث، به کلام علما در رابطه با مسئله رجعت رجوع میکنیم تا به خوبی اهمیت مسئله رجعت در میان مکتب شیعه روشن شود.
مرحوم شيخ مفيد رحمتاللهعليه رجعت را برای مؤمنین و منافقین عالی رتبه میداند[1]. سید مرتضی رضواناللهتعالیعلیه نیز رجعت را برای مؤمنین، وصول به ثواب یاری و مساعدت حضرت میداند و برای دشمنان رجعت را به منزله انتقام گرفتن و زجر از مشاهده ظهور حق و بالاگرفتن دین پیروان حق میداند[2]. مرحوم طبرسي رحمتاللهعلیه نيز با استفاده از روایات همین کلام را تأیید میکند و میفرماید دشمنان خدا بازمیگردند تا قسمتی از عذابشان را در این دنیا چشیده و به دست شیعیان امام زمان به هلاکت برسند[3].
اعتقاد به رجعت سبب شده است كه در طول تاريخ، شيعيان مورد طعن قرار بگيرند؛ به طوري كه اگر يك راوي هر چند هم موثق باشد؛ اما چون قائل به رجعت بوده، علماي جرح و تعديل اهل سنت او را از كار مياندازند؛ مثلاً مسلم بن حجاج در مقدمه صحيح مسلم نقل ميكند که جریر گفته: «من جابر بن یزید جعفی ملاقات کردم؛ ولی به خاطر اعتقاد وی به رجعت، از او روایتی را نقل نمیکنم». این، ورای آن است که خود او اعتراف کرده است: «از جابر شنیدم که به صراحت میگوید: در نزد من بیش از هفتاد هزار روایت به طریق امام صادق از پیامبر وجود دارد»[4].
براي اثبات صحت اعتقاد به رجعت، دلايل فراواني از قرآن و سنت وجود دارد؛ به طوري كه مرحوم علامه مجلسي رحمتاللهعلیه در جلد 53 بحار الأنوار، دهها روايت را در اين باب نقل ميكند. ما ابتدا شواهد قرآني را ذکر و بعد روايات را نقل خواهيم كرد.
الف. شواهد قرآني بر امكان رجعت:
در قرآن كريم، آياتي وجود دارد كه عقيده به رجعت را ثابت ميكند:
-
آیاتی که بیانگر حشر گروهی از هر امت است:
مثلاً در آیه 83 سوره نمل[5] آمده آمده است: روزى خواهد آمد كه از هر گروه، دستهاى از كسانى كه آيات ما را تكذيب مىكنند را برمىانگيزيم،.
خداوند در اين آيه به صراحت ميگويد كه ما گروهي از ستمكاران را برميانگيزيم، نه همه آنها را. به طور قطع اين حشر، نميتواند حشر روز قيامت باشد؛ چراكه حشر روز قيامت همگاني است و احدي باقي نميماند، مگر اينكه در روز قيامت محشور ميشود و نتيجه اعمال خود را خواهد ديد. اين مطلب از بسياري از آيات قرآن كريم قابل استفاده است؛ چنانچه در آیه 47 سوره مبارکه کهف، خداوند متعال میفرماید. آنها را برانگيختيم، پس هيچ كس را فروگذار ننموديم[6]. و در آیه 87 سوره مبارکه نمل، خداوند متعال، روز قیامت را اینطور تصور میکند که گویی همگى در پيشگاه حضرت حق با فروتنى حضور دارند[7].
بنابراين، مراد خداوند از « وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا » نميتواند حشر روز قيامت باشد؛ پس منظور از آن چيزي نيست؛ مگر همان رجعتي كه شيعيان به آن اعتقاد دارند.
-
دو بار زنده شدن، بعد از دو بار مردن
خداوند ميفرمايد:
خداوند در آیه 11 سوره مبارکه غافر[8] بیان میکند که كافران در روز واپـسين گويند: خداوندا ! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى؛ پس اينك كه ما به گناهان خويش گردن نهادهايم، براى بيرون شدن از اين گرفتارى راه چاره اى هست؟
در ايـن آيه، خداوند از دو بار ميراندن و از دو باز زندهشدن سخن گفته است، كه هر ميراندن، حيات سابقى را مى رساند؛ همانگونه كه دوبار زنده شدن، مرگ پيشين را حكايت ميكند. مـيـرانـدن نـخست، پس از حيات دنيوى، و مرگ دوم، پس از حيات در رجعت است؛ چنانكه احيا نخست، در رجعت، و احيا دوم در روز واپسين است.
-
زنده شدن اصحاب كهف:
يكي از دلايل صحت و امكان رجعت، زنده شدن اصحاب كهف، بعد از 300 سال است كه خداوند در سوره كهف به آن تصريح ميكند:
گمان مى برى كه آنان بيدارند، در حالى كه آنان آرميده اند… اين چنين آنان رابرانگيختم تا ميان خود گفتگو كنند[9]. آنان در غارشان سيصد سال درنگ نمودند، و نه سال بر آن افزودند[10].
-
داستان عزير:
توجه به این داستان نیز گره ذهنی انسان را نسبت به مسئله رجعت باز میکند. چنانچه خود قرآن ماجرا را بدین گونه شرح میدهد: «يا همانند كسى كه از كنار يك روستاى ويران شده عبور كرد، در حالى كه سقفهاى آن فروريخته بـود، و مـردم آن مرده و استخوآنها پوسيده و پراكنده شده بود، با خودگفت: چگونه خدا، اينها را پـس از مـرگ زنـده مـى كند. در اين هنگام، خدا او را يكصدسال ميراند، سپس برانگيخت، و به او گـفت: (نوايى شنيد) چه قدر درنگ كردى.گفت: يك روز يا پاره اى از روز، به او گفت: نه بلكه يـكصد سال درنگ كردى. پس نگاه كن به خوردنى و آشاميدنى خود كه همراه داشتى، هيچ گونه فرسودگى در آن رخ نداده؛ ولى به الاغ خود نگاه كن كه چگونه فرسوده و از هم گسيخته شده… كه ماتو را، زنده شدن تو پس از يكصد سال مردن را – نشانهاى براى مردم قرار دهيم ( از تو شنيده باور كنند كه زنده شدن مردگان حق است ) اكنون به استخوانهاى پوسيده و از هم گسيخته الاغ خـود نـگـاه كـن، تا چگونه آنها را فرآورده استوار مى سازيم، سپس گوشت بر آن مى پوشانيم. پس هـنـگامى كه اين حقايق بر او آشكار گرديد، گفت: هرآينه مى دانم خداوند بر همه كارى توانايى دارد»[11].
-
هفتاد هزار خانوار فراري از طاعون:
يكى ديگر از دلايل صحت و امكان رجعت در اين امت، داستان هفتاد هزار خانوار فرارى از طاعون است كه دچار مرگ ناگهانى شدند، و سپس با دعاى حزقيل، سومين وصى حضرت موسى، زنده شدند. خداوند، در قرآن كريم داستان را اينگونه نقل ميكند: آيا نديدهاى (ندانستهاى) گروهى را كه از ترس مرگ از خانه هاى خود بيرون شدند (به بـهـانه بيمارى طاعون از شركت در جنگ و جهاد خوددارى نمودند) خداوند فرمان مرگ آنان را صـادر نـمـود، سـپـس، بر اثر دعاى پيغمبرى عظيم الشان، آنان را زنده نمود. خداوند نسبت به بندگان خود بخشاينده است گرچه بيشتر مردم سپاس نمى دارند[12].
مرحوم طبرسي در تفسر مجمع البيان در اين باره ميگويد: آنها از جهادی که بر ایشان واجب شده بود، فرار کردند[13].
-
هفتاد نفر از اصحاب موسى علیهالسلام دو باره زنده شدند:
اين داستان را بارها شنيدهايد كه حضرت موسي هفتاد نفر از اصحاب خود را به ميعادگاهش در كوه طور برد؛ اما آنها بعد از ديدن معجزات فراوان، بازهم بر لجاجت خويش پافشاري و حتي درخواست كردند كه خداوند را با همين چشم ظاهري ببينند كه خداوند عذاب خود را بر آنان نازل كرد و آنان بر اثر صاعقه از بين رفتند. حضرت موسي علیهالسلام دعا كرد و آنان دو باره زنده شدند. چنانچه خداوند متعال نیز در قرآن ماجرای آنان را آورده است[14].
-
زنده شدن كشتهاي از بني اسرائيل:
كشتهاي در ميان بني اسرائيل پيدا شد كه مشخص نبود چه كسي او را كشته است و هر كس گناه آن را به گردن ديگري ميانداخت؛ تا اينكه از جانب خداوند وحي رسيد كه گاوي را سر ببرند و بيخ دم او را به جنازه بزنند تا او زنده شده و قاتل خويش را رسوا سازد. چنانچه قرآن کریم در آیه 72 و 73 سوره بقره بدان اشاره میکند[15].
-
رجعت اولاد ايوب:
در سوره مبارکه ص خداوند پس از ذکر مصائب ایوب و سربلندی وی از آزمایش الهی میفرماید: «و خانوادهاش را به او بخشيديم، و همانند آنها را بر آنان افزوديم، تا رحمتى از سوى ما و تذكّرى براى انديشمندان باشد»[16].
مفسرین در تفسیر این آید میفرمایند: خداوند فرزندان حضرت ايوب را بعد از آن كه همه آنها را از دنيا برده بود، به او بازگرداند و تا سالها بعد با آن حضرت زندگي كردند. چنانچه در تفسیر جلالین آمده است که خداوند هم فرزندان از دنیا رفته و هم مثل آنان را به او عطا کرد[17]. و بغوی نیز به نقل از ابن عباس در تفسیر خود میآورد که خداوند جوانی همسر ایوب را بدو بازگرداند و پس از آن 26 پسر را برای او به دنیا آورد[18]. همچنین بسياري از مفسران اهل سنت؛ از جمله: ابن كثير، سيوطي، ابن أبي حاتم، شوكاني و… گفتهاند: خداوند اموال و فرزندان ايوب را عينا به او بازگردانده و مثل آنها را نيز به وي ارزاني داشت[19]. وقتي ثابت شود كه بازگشت بعد از مرگ به دنيا در امتهاي گذشته و نيز در امت اسلام اتفاق افتاده و دهها روايت صحيح از ائمه اطهار علیهمالسلام نيز اين مسأله را تأييد كنند، چه مانعي مي تواند از اعتقاد به رجعت جلوگيري نمايد؟ مگر نه اينكه اهل سنت بسياري از عقائد خودشان را از رواياتي گرفتهاند كه سر منشأ همه آنها اسرائيلياتي است كه توسط كعب الأحبارها وارد عقائد اهل سنت شده است؛ همانند عقيده به تجسيم!
از آن طرف، عدهای برای بطلان عقیده رجعت، به آیاتی استناد میکنند؛ چنانچه عثمان الخمیس آیه 99 و 100 سوره مبارکه مؤمنون که به عدم پذیرش درخواست کفار از بازگشتشان به دنیا میپردازد[20] را دستمایه خویش برای مقابله با مسئله رجعت قرار میدهد.
به احتمال زياد، مخالفين رجعت، كلمه: « كلا » را به به درخواست رجعت از سوي كافرين برگردانده است؛ در حالي كه چنين نيست. خداوند نميگويد كه: هرگز آنها را بر نميگردانيم؛ بلكه خداوند ميگويد: حتي اگر آنها را برگردانيم، عمل صالح انجام نميدهند و همانند گذشته بر ستمكاري خود اصرار ميورزند. شاهد بر مطلب آيه 28 سوره انعام است كه خداوند ميفرمايد: اگر آنها را برگردانيم، دو باره به همان كارهايي كه از قبل انجام ميدادند، برميگردند[21].
همچنین مفسر بزرگ اهل سنت، ابن كثير سلفي دمشقي در ذيل آيه بيان ميكند: منظور ابن كثير اين است كه: كلمه « كلا » يعني اينكه آنها از خداوند ميخواهند كه به دنيا بازگردند تا عمل صالح انجام دهند و خداوند ميفرمايد كه اگر آنها را برگردانيم، بازهم عمل صالح انجام نخواهند داد و آنها دروغ ميگويندد چنانكه خداوند فرموده است: «و اگر بازگردند، به همان اعمالى كه از آن نهى شده بودند بازمىگردند»[22] و قرطبي، از مفسران بنام اهل سنت نيز همين قول را ذكر ميكند: اگر خداوند دعاي اينها را اجابت كند و اينها برگردند، به گفته خودشان وفا نميكنند؛ چنانكه آيه ( و لو ردوه لعادوا لمانهوا عنه ) به اين مطلب اشاره دارد[23]. چنانچه شوکانی هم همين احتمال را ذكر ميكند: [كلا] به اين معنا است كه اگر به سخن آنها گوش داده شود و آنها را به دنيا برگردانند، به وعدهاي كه دادهاند وفا نخواهند كرد؛چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد: «و اگر بازگردند، به همان اعمالى كه از آن نهى شده بودند بازمىگردند»[24].
ب. شواهد مسئله رجعت در میان رویات اهل بیت
همانطور که گفته شد، در بین اسانید شیعه، روایات زیادی وجود دارد که مسئله رجعت را مطرح میکند. چنانچه امام صادق در تفسیر آیه 81 سوره آل عمران[25] میفرماید: نيست فرزندي از فرزندان حضرت آدم كه پيامبر بوده باشد؛ مگر اينكه به دنيا برميگردد و امير المؤمنين علیهالسلام را ياري ميكند. و اين همان گفته خداوند «لتؤمنن به؛ تا به او ايمان بياورند» است و مراد از آن، ايمان به رسول خدا صلياللهعليهوآله است و نيز مراد خداوند از «ولتنصرنه؛ تا او را ياري كنند» ياري امير المؤمنين علیهالسلام است[26].
و نیز ابي بصير نقل ميكند كه اما باقر علیهالسلام از من سؤال كرد: آيا اهل عراق رجعت را انكار ميكنند ؟ عرض كردم: بلي. امام فرمود: آيا در قرآن نخواندهاند: ما از هر امتي، گروهي را بر ميانگيزيم[27]؟
همچنین محمد بن طيار میگويد: از امام صادق علیهالسلام در باره آيه 83 سوره نمل « ويوم نحشر من كل أمة فوجا » پرسیدم و ایشان فرمودند: «مؤمني كشته نميشود؛ مگر اينكه به دنيا بر ميگردد تا بميرد و مؤمنين نميميرد؛ مگر اينكه به دنيا بر ميگردد تا كشته شود»[28].
در جای دیگر نیز هست که شخصی همان سؤال را » سوال شد، فرمود: مردم درباره آن چـه مـى گـويند ؟ گفتند: مى گويند درباره قيامت است. فرمود: آيا در روز قيامت از هر گروهى دسـتـه اى برانگيخته مىشوند، و بقيه وانهاده مى شوند ؟ نه، چنين نيست، اين آيه مربوط به رجعت است، اما آيه قيامت آيه «وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا» است[29]. در جای دیگر نیز امام صادق همین آیه را بدین صورت شرح دادهاند: هيچ مؤمنين نيست كه كشته شده باشد؛ مگر اينكه به دنيا بر ميگردد تا بميرد. بازنمى گردد جز كسانى كه خالصا ايمان آورده باشند يا كفر ورزيدهاند[30]
باری دیگر خـلـيفه مامون عباسى، از امام على بن موسى الرضا (ع )، پرسيد: درباره رجعت چه مى گويى. فرمود: رجـعـت حـق اسـت، در امتهاى گذشته بوده، و قرآن از آن ياد كرده. پيغمبر اكرم (ص )فرموده: هـرآنـچـه در امـتهاى پيشين واقع شده نظير آن در اين امت نيز واقع مى شود. هنججتین فرموده: هنگام ظهور مهدى (عج )، عيسى (ع ) از آسمان فرود مى آيد و به وى اقتدا مى كند. بـاز فـرمـوده: اسـلام غـريب بود، و به غربت بازمى گردد، خوشا باد غريبان را. پرسيدند: آنگاه چه مى شود. فرمود: حق به اهلش بازمى گردد[31].
.[1] «والرجعة إنما هي لممحضي الإيمان من أهل الملة وممحضي النفاق منهم» ر.ک: المسائل السروية، الشيخ المفيد، ص35
.[2] « اعلم أن الذي تذهب الشيعة الإمامية إليه أن الله تعالى يعيد عند ظهور إمام الزمان المهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قوماً ممن كان قد تقدم موته من شيعته ليفوزوا بثواب نصرته ومعونته ومشاهدة دولته، ويعيد أيضاً قوماً من أعدائه؛ لينتقم منهم فيلتذوا بما يشاهدون من ظهور الحق وعلو كلمة أهله».ر.ک: رسائل السيد المرتضى، ج1 ص125، إعداد: السيد مهدي الرجائي
.[3] « وقد تظافرت الأخبار عن أئمة الهدى من آل محمد ( صلي الله عليه وآله وسلم ) في أن الله تعالى سيعيد عند قيام المهدي قوماً ممن تقدم موتهم من أوليائه وشيعته ليفوزا بثواب نصرته ومعونته ويبتهجوا بظهور دولته، ويعيد أيضاً قوماً من أعدائه لينتقم منهم وينالوا بعض ما يستحقونه من العذاب في القتل على أيدي شيعته والذل والخزي بما يشاهدون من علو كلمته». مجمع البيان، الطبرسي، ج7 ص367
.[4] « حَدَّثَنَا أَبُو غَسَّانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو الرَّازِيُّ سَمِعْتُ جَرِيرًا يَقُولُ لَقِيتُ جَابِرَ بْنَ يَزِيدَ الْجُعْفِيَّ فَلَمْ أَكْتُبْ عَنْهُ كَانَ يُؤْمِنُ بِالرَّجْعَةِ. سَمِعْتُ جَابِرًا يَقُولُ عِنْدِي سَبْعُونَ أَلْفَ حَدِيثٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كُلُّهَا.» ر.ک: صحيح مسلم، ج 1، ص 15 – 16
[5] . «وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآَيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ»
[6] . «وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا»
.[7] « وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ» سوره نمل، آيه 87
[8] . « قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ»
.[9] «وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ… وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ» الكهف / 18 و 19
.[10] « وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِئَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا» الكهف / 25
.[11] «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آَيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» البقره / 259
.[12] « أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ» البقره / 243
.[13] « هؤلاء ( الذين خرجوا من ديارهم ) قيل: هم من قوم بني إسرائيل، فروا من طاعون وقع بأرضهم، عن الحسن. وقيل: فروا من الجهاد، وقد كتب عليهم» ر.ک: تفسير مجمع البيان، الشيخ الطبرسي، ج 2، ص 132
[14] . « وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ. ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.»
.[15] «وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ. فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آَيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» البقره / 72 و 73
.[16] « وَ وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ » سوره مبارکه ص آیه 43
.[17] «أي أحيا الله له من مات من أولاده ورزقه مثلهم» ر.ک: تفسير الجلالين، المحلي، السيوطي، ص 603
[18] . «ان الله رد على المرأة شبابها فولدت له ستة و عشرين ذكراً». ر.ک: تفسیر البغوی، ج3، ص311
.[19] « ورد الله عليه ماله وولده عيانا ومثلهم معهم» ر.ک: تفسير ابن أبي حاتم، ابن أبي حاتم الرازي، ج 10، ص 3245 و تفسير ابن كثير، ابن كثير، ج 3، ص 198 – 199 و الدر المنثور، جلال الدين السيوطي، ج 5، ص 311 و فتح القدير، الشوكاني، ج 4، ص 439
.[20] «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ». (زمـانـى كـه مرگ يـكـى از آنـان را فرارسد، گويد: پروردگارا ! مرا بازگردان، تا آنچه را فروگذار كردهام كار نيك انجام دهم؛ ولى چنين نيست، اين سخنى است كه او برزبان مى راند، ( و اگـر بـازگـردد كـارش هـمـچون گذشته است ) و پشت سر آنان جهان ميانه اى است (برزخ ) تا هنگامه قيامت). المؤمنون، 99 و 100
.[21] «وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ». انعام آيه 28
.[22] «كلا أي لأنها كلمة أي سؤاله الرجوع ليعمل صالحا هو كلام منه وقول لا عمل معه ولو رد لما عمل صالحا ولكان يكذب في مقالته هذه كما قال تعالى « ولو ردوا لعادوا لما نهوا عنه وإنهم لكاذبون»تفسير ابن كثير، ج 3، ص 266
[23] . وقيل: لو أجيب إلى ما يطلب لما وفى بما يقول، كما قال: « ولو ردوا لعادوا لما نهوا عنه».تفسير القرطبي، ج 12، ص 150
.[24] أو المعنى: أنه لو أجيب إلى ذلك لما حصل منه الوفاء كما في قوله « ولو ردوا لعادوا لما نهوا عنه».فتح القدير، ج 3، ص 498
[25] . «وإذ اخذ الله ميثاق النبيين لما اتينكم من كتاب وحكمة ثم جاء كم رسول مصدق لما معكم لتؤمنن به ولتنصرنه» (و یاد کنید هنگامی را که خدا از همه پیامبران پیمان گرفت که هرگاه کتاب و حکمت به شما دادم، سپس در آینده پیامبر برای شما خواهد آمد که آنچه را از کتابهای آسمانی در نزد شماست را تصدیق کند. قطعاً باید به او ایمان بیاورید ورا را یاری نمایید)
.[26] « قال علي بن إبراهيم وحدثني أبي عن أبي عمير عن عبد الله بن مسكان عن أبي عبد الله علیهالسلام في قوله تعالى (و إذ اخذ الله ميثاق النبيين لما اتينكم من كتاب وحكمة ثم جاء كم رسول مصدق لما معكم لتؤمنن به ولتنصرنه ) قال ما بعث الله نبيا من ولدن آدم علیهالسلام الا ويرجع إلى الدنيا فينصر أمير المؤمنين ( ع ) وهو قوله لتؤمنن به يعني برسول الله صلى الله عليه وآله ولتنصرنه يعنى أمير المؤمنين علیهالسلام.» مختصر بصائر الدرجات، الحسن بن سليمان الحلي، ص 42
[27] . «سعد، عن ابن عيسى، عن الأهوازي، عن حماد بن عيسى عن الحسين بن المختار، عن أبي بصير قال: قال لي أبو جعفر علیهالسلام: ينكر أهل العراق الرجعة ؟ قلت: نعم، قال: أما يقرؤن القرآن «ويوم نحشر من كل أمة فوجا». بحارالانوار، العلامه المجلسی، ج53، ص40
.[28] « سعد، عن ابن يزيد، وابن أبي الخطاب واليقطيني وإبراهيم بن محمد جميعا، عن ابن أبي عمير، عن ابن أذينة، عن محمد بن الطيار، عن أبي عبد الله علیهالسلام في قول الله عز وجل: « ويوم نحشر من كل أمة فوجا » فقال: ليس أحد من المؤمنين قتل إلا سيرجع حتى يموت ولا أحد من المؤمنين مات إلا سيرجع حتى يقتل.» بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 53، ص 40
.[29] « سئل الإمام أبو عبد الله علیهالسلام عن قوله « ويوم نحشر من كل أمة فوجا » قال: ما يقول الناس فيها ؟ قلت: يقولون: إنها في القيامة، فقال أبو عبد الله علیهالسلام: أيحشر الله في القيامة من كل أمة فوجا ويترك الباقين ؟ إنما ذلك في الرجعة فأما آية القيامة فهذه « وحشرناهم فلم نغادر منهم أحدا » إلى قوله « موعدا »» بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 53، ص 51
.[30] « حدثني أبي قال: حدثني ابن أبي عمير، عن المفضل، عن أبي عبد الله علیهالسلام في قوله « ويوم نحشر من كل أمة فوجا » قال: ليس أحد من المؤمنين قتل إلا يرجع حتى يموت، ولا يرجع إلا من محض الايمان محضا أو محض الكفر محضا». بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 53، ص 53
.[31] « حدثنا تميم بن عبد الله بن تميم القرشي رضي الله عنه قال: حدثني أبي قال: حدثنا أحمد بن علي الأنصاري عن الحسن بن الجهم قال: حضرت مجلس المأمون يوما وعنده علي بن موسى الرضا علیهالسلام وقد اجتمع الفقهاء وأهل الكلام من الفرق المختلفة فسأله بعضهم… فقال المأمون: يا أبا فما تقول في الرجعة فقال الرضا علیهالسلام: إنها لحق قد كانت في الأمم السالفة ونطق به القرآن وقد قال رسول الله ( ص ) يكون في هذه الأمة كل ما كان في الأمم السالفة حذو النعبالنعل والقذة بالقذة قال علیهالسلام: إذا خرج المهدي من ولدي نزل عيسى بن مريم علیهالسلام فصلى خلفه وقال علیهالسلام: إن الاسلام بدأ غريبا وسيعود غريبا فطوبى للغرباء قيل: يا رسول الله ثم يكون ماذا ؟ قال ثم يرجع الحق إلى أهله» عيون أخبار الرضا (ع)، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 217 – 218