روایت 7: در این حدیث، از حضرت باقر علیه السلام آمده است:
الِاثْنَا عَشَرَ الْإِمَامَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام كُلُّهُمْ مُحَدَّثٌ مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اللَّهِ صل الله علیه وآله وَ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ. وَ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيٌّ علیه السلام هُمَا الْوَالِدَانِ.[4]
دوازده امام از آل محمد هستند… که از فرزندان پیامبر و امیرالمؤمنین اند و پیامبر و علی دو پدر ایشان اند.
روایت 8: در این حدیث از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است:
إِنَّ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ اثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً هُدىً مِنْ ذُرِّيَّةِ نَبِيِّهَا وَ هُمْ مِنِّي. [5]
برای این امت، دوازده امام از ذریۀ پیامبرشان است و آنان از من اند.
روایت 9: عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ، قَالَ: «دَخَلْتُ عَلَى فَاطِمَةَ علیها السلام وَ بَيْنَ يَدَيْهَا لَوْحٌ فِيهِ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِهَا، فَعَدَدْتُ اثْنَيْ عَشَرَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ علیه السلام ، ثَلَاثَةٌ مِنْهُمْ مُحَمَّدٌ وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهُمْ عَلِيٌّ».[6]
از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است که گفت: «بر حضرت فاطمه علیها السلام وارد شدم. در مقابل او لوحی دیدم که نام های اوصیای پیغمبر که از فرزندان اویند در آن بود. پس دوازده نفر را برشمردم که قائم علیه السلام آخرین ایشان بود. سه نامِ محمد و سه نامِ علی در آن یافتم».
روایت 18: قَالَ رَسُولُ اللَّه صل الله علیه وآله : «مِنْ وُلْدِيَ اثْنَا عَشَرَ نَقِيباً نُجَبَاءُ مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُونَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ يَمْلَأُهَا عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً».[7]
از فرزندان من دوازده نفر برگزیده و نقیب هستند… و قائم آخرین ایشان است…
بر اساس این دو روایت، چون حضرت علی علیه السلام از نسل حضرت فاطمه علیها السلام نیست، پس ائمه علیهم السلام سیزده تن خواهند شد.
روایت 17: در این روایت، از حضرت باقر علیه السلام از رسول خدا صل الله علیه وآله چنین نقل شده است:
إِنِّي وَ اثْنَيْ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ زِرُّ الْأَرْضِ.[8]
من و دوازده نفر از فرزندانم و تو ای علی، پایه های استوار زمین هستیم.
اکنون پرسش آن است که آیا می توان این پنج روایت را پذیرفت؟ اجمالاً باید گفت این چند روایت با روایات دیگری که در همین باب کافی و نیز با صدها روایت دیگر که در این موضوع در دیگر جوامع حدیثی وجود دارد، در تعارض است. برای نمونه، در روایت 11 همین باب از کافی، امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِی أَئِمَّةٌ مُحَدَّثُونَ»[9]؛ من و یازده تن از صلب من، ائمۀ محدث هستیم.
در روایت 12 همین باب آمده است:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله لِأَصْحَابِهِ: «آمِنُوا بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ. إِنَّهَا تَكُونُ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ لِوُلْدِهِ الْأَحَدَ عَشَرَ مِنْ بَعْدِي».[10]؛ حضرت رسول صل الله علیه وآله به اصحابشان فرمودند: به شب قدر ایمان بیاورید که آن شب پس از من، برای علی بن ابی طالب و یازده تن از فرزندان اوست.
در روایت 16 به نقل از زراره آمده است:
سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ: «نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْهُمْ حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ، ثُمَّ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ علیه السلام »[11]؛ حضرت باقر علیه السلام فرمود: ما دوازده امامیم که امام حسن و امام حسین از ایشان اند، آنگاه ائمۀ از فرزندان حسین می آیند.
و روایت 15 چنین است:
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: «يَكُونُ تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ بَعْدَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ، تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ.»[12]؛ حضرت باقر علیه السلام فرمود: از فرزندان حسین بن علی علیه السلام نه تن امام اند که قائم، آخرین ایشان است.
افزون بر آن، عنوان این باب، «ما جاءَ فی الاثنی عشر و النص علیهم علیهم السلام » است؛ چگونه می توان از این باب، بر سیزده گانه بودن ائمه استدلال نمود؟!
آیت الله صافی گلپایگانی در منتخب الاثر، 271 حدیث را که بر دوازده گانه بودن ائمه علیهم السلام تصریح دارند، گردآورده است[13]. اگر مجموع آنچه پیرامون نص بر دوازده امام بعد از پیامبر خدا صل الله علیه وآله در کتاب های عامه و خاصه آمده استخراج شود، مجموعه ای چندین برابر احادیث کتاب یادشده خواهد بود.
پس باید دانست که صحت و اعتبار احادیث کافی تا زمانی است که با روایات قطعی دیگر، تعارض نداشته باشد؛ در غیر این صورت، باید وجوه دیگری را برای آن ها در نظر گرفت.
آیت الله شیخ محمدتقی تستری، فصل اول کتاب الاخبار الدخلیه را با این عنوان آغاز می کنند: «فی اَخبارٍ تَشهَدُ ضَرورَةُ المَذهَبِ بِتَحریفِها کَخَمسَةِ اَخبارٍ فی الکافی فی بابِ ماجاءَ فی الاِثنَی عَشَرَ و النَصِّ عَلَیهِم مُوهِمَةً اَنَّ لائِمَّة ثَلاثَةَ عَشَرَ»[14].
اما راهکار چیست؟ به نظر می آید برای چاره گری این تناقض، راه های زیر را می توان پیمود:
الف- حدیث شمارۀ 7 دارای تصحیف لفظی است؛ زیرا همین روایت را شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا علیه السلام از کلینی[15] نقل نموده، اما ترجمه اش این است:
ما دوازده امام از آل محمد هستیم که همگی بعد از رسول خدا محدّث می باشند و علی بن ابی طالب از ایشان است.
بدین گونه عبارتِ «مِن وُلْد» باید به «مِن بَعد» تبدیل گردد.
شیخ مفید نیز در ارشاد[16] همین روایت را از مرحوم کلینی، این چنین نقل کرده است:
دوازده امام از آل محمد هستند که همگی محدّث می باشند؛ علی بن ابی طالب و یازده فرزندش. پیغمبر و علی، دو پدر آنان هستند.
ب – در حدیث شمارۀ 8، عبارت «من ذرّیّة نبیّها وهم منّی» و عبارت «من ذرّیّته» که دو سطر بعد آمده، اضافی هستند؛ زیرا مضمون همین روایت از طریقی دیگر، در کافی[17] و کمال الدین[18] به پنج طریق دیگر، آمده است و در هیچ یک از آن ها عبارات یاد شده وجود ندارد.
ج – حدیث شمارۀ 17 هیچ ایرادی ندارد؛ زیرا در این روایت، سخنی از امامت نیست، بلکه بحث از حجیت بر خلق و عصمت الهیه است که به چهارده معصوم تعلق دارد و آنان، پیامبر و امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و یازده امام دیگر علیهم السلام هستند.
د – حدیث شمارۀ 18 نیز دچار تصحیف لفظی از جانب کاتب یا مؤلف گردیده است؛ زیرا اصل آن در نسخۀ کتاب ابوسعید عُصفُری که مأخذ کلینی در نقل این روایت است، به این شکل آمده است:
از فرزندان من دوازده نفر برگزیده و نقیب هستند… و قائم آخرین ایشان است… .[19]
یعنی کلمۀ «احدی عشر» اشتباهاً «اثنا عشر» نگاشته شده است.
هـ : در حدیث شمارۀ 9، کلمۀ «مِن ولدها» اضافی است؛ و نیز به جای «ثلاثة منهم علی» باید «اربعة منهم علی» باشد. همان گونه که در کمال الدین[20] آمده است.
با توجه به این توضیحات، باید گفت که طرق این روایات، ایرادی نداشته و از جانب مؤلف یا نسّاخ، سهوی رخ داده است.
فهرست منابع :
ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام ، نشر جهان، تهران، 1378
————–، کمال الدین و تمام النعمة، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1395 ق.
تستری، محمدتقی، الاخبار الدخلیه، مکتبة الصدوق، تهران،
صافی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، مركز نشر آثار حضرت آيت الله العظمي صافي، قم،
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1407 ق.
مفید، محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، قم، 1413 ق.
پی نوشت ها :
[1].بر گرفته از کتاب نویسنده با عنوان «پژوهش در زمینه کتاب کافی و مؤلف آن».
[2]. استاد علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران.
[3]2. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، 1/525.
[4]. همان، 531 و 533.
[5]. همان، 532.
[6]. همان.
[7]. همان، 534.
[8]. همان.
[9]. همان، 532.
[10]. همان.
[11]. همان.
[12]. همان.
[13]. صافی، لطفالله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، 10.
[14]. تستری، محمدتقی، الاخبار الدخلیه، 1/ 282.
[15]. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا علیهالسلام ، 56.
[16]. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، ارشاد، 328.
[17]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، 1/529.
[18]. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، 294 – 301، احادیث 3، 5، 7 و 8.
[19]. همان، 311 و 313.
[20]. ابنبابویه، کمالالدین، 1/269 و 312 و همو، عیون اخبار الرضا علیهالسلام ، 46 و 47.