در این یادداشت کوتاه، مواردی از این کتاب که به اهل بیت(علیهم السلام) ارتباط دارد، مختصراً یاد می‌شود:

1 – مناظره 19 (بند 176 تا 178) ماجرای مباهله و ورود خمسة طیبه به صحنة مباهله را می‌آورد، و از آن عظمت رسول خدا و جایگاه والای نبوت حضرت را نتیجه می‌گیرد. (ص 126 ـ 129)

2 – مناظره 37 (بند 211) کلام منسوب به پیامبر (کل میسّر لما خُلق له) را از طریق امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل می‌کند.

3 – مناظره 38 (بند 214) ص 156 قضیة حضور حضرت امیر در صلح حدیبیه را می‌آورد که حاضر نشد عنوان «رسول الله» را از جلوی نام مقدس پیامبر محو سازد.

4 – در مناظره 45 بند 222 ـ 223 ص 162 ـ 163 که با عنوان «جمع میان حقیقت و شریعت» آورده، به گفتگوی خلیفه دوم با امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مورد حجر الأسود می‌پردازد که خلیفه آن را سنگی بی‌سود و زیان دانست، در حالی که نظر امام(علیه السلام) چنین نبود. سکونی می‌نویسد: این دو کلام، ظاهراً با هم مخالف بود، در حالی که در باطن، موافقند، کلام خلیفه بر اساس حقیقت بود که «خالقی جز خدا نیست»! و کلام مولانا علی ـ رضی الله عنه ـ بر اساس شریعت بود، که مردمان در امتثال شریعت، مأمورند، پس حجر الأسود نفع دارد.

سکونی با احتمال دیگر، کلام خلیفه را به نفع دیدگاه اشاعره توجیه کرده که نتیجه می‌گیرد: «فیعلم بهذا أنّ العقول لا حکم لها فی الشرعیات، فلا تحسّن ولا تقبّح»!

5 – مناظره 49 بند 229 ص 167، اختصاص دارد به کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) با یهودی، که یهودی به اختلافات امت اسلام پس از پیامبر اشاره کرد. و حضرتش در پاسخ، فرمود: شما (بنی اسرائیل) هنوز پایتان از آب نیل خشک نشده بود که به حضرت موسی گفتید: اجعل لنا الها کما لهم آلهة.

سکونی توجیه می‌کند که کلام «منّا أمیر ومنکم أمیر» به دین لطمه نمی زند!، بلکه صدمة بزرگ در کلام یهود است که به بت‌پرستی انجامید.

6 – در مناظرة 50 بند 230 ص 167 ـ 168 به حضرت امیر(علیه السلام) نسبت بیعت با خلیفه اول داده که بر اساس آن حضرتش به اعتراض ابن الکواء ـ از سران خوارج ـ پاسخ می‌دهد. سکونی از آن حدیث جعلی، نتیجه‌ای می‌گیرد که از اصل خبر، بی پایه‌تر است.

7 – مناظره 51 بند 231 ـ 240 ص 168 ـ 175 به تفصیل، چند برخورد حضرتش با خوارج در قضیة نهروان را باز می‌گوید. و در پایان، أشعاری از عبدالله بن وهب راسبی ـ از سران خوارج ـ را نقل می‌کند که نصر بن مزاحم در کتاب وقعه صفین آورده بود با مطلع:

خرجنا علی امر ولم یک بیننا        وبین علي غیر عتب مقدّم

در مناظره 57 بند 247 و 248 ص 180 و 181 بار دیگر به همین موضوع پرداخته و مناظره حضرتش با خوارج را از کتاب الهدایة نوشته قاضی ابوبکر بن طیب نقل می‌کند. قاضی در باب این مناظره نوشته است: «فی دون هذا الکلام والوعظ والدعاء إلی الحق من مثله تنبیه و بصیره و تذکره لمن نصح نفسه ووفق لرشده وأراد الله تعالی بقوله و بفعله».

8 – مناظرات 52 تا 54، بند 241 تا 244، ص 176 تا 178، به مباحث جبر و تفویض و قضا و قدر اختصاص دارد. وی سخنان حضرتش را به حقانیت نظریه اکتساب و نفی جبر و قدر توجیه می‌کند. کلام حضرتش در بازگشت از صفین در همین جا نقل شده که فرمود: «إن الله أمر تخییراً ونهی تحذیراً، لم یُعص مغلوبا ولم یُطع مکرها». و مسائل دو بیت شعر خواند: أنت الإمام الذی نرجو بطاعته ـ إلی آخر.

سکونی سپس به شرح همین جمله می‌پردازد.

9 – مناظره 151 بند 404 تا 406 ص 295 و 296 مطالبی در مورد فدک و مناظره ابوعلی بن شاذان با ابن المعلم (شیخ مفید) آورده که ضمن آن به گفتگوی امیرالمؤمنین(علیه السلام) با عباس بن عبد المطلب اشاره می‌شود وخبر «نحن معاشر الأنبیاء لا نورث» و مطالبی از این قبیل، که سکونی آن را به بطلان عقیدة شیعه می‌رساند!

10 – مناظره 55 و 56 و 59 بند 245، 246 و 250 ـ 252 صفحات 178 ـ 179 و 182 ـ 184 در موضوع توحید است، به این مضامین:

الف) کلام حضرتش در مورد نسبت خداوند با مکان: «أین سؤال عن المکان، والمکان حادث…».

ب) کلام حضرتش که: «انّه لا ندّ له فیقال لِمَ»؟ (به نقل از کتاب: الجامع الخفی نوشته ابو اسحاق اسفرایینی).

ج) کلام حضرتش: «إن الله سبحانه لا یحتجب بشیء وانما حجب خلقه».

د) کلامی که بیشتر الفاظ آن مانند خطبه اول نهج البلاغه است، با مختصری تفاوت در الفاظ. سکونی می‌گوید که این کلمات را حضرتش در پاسخ به این پرسش ایراد فرمود که سائل پرسید: «یا امیرالمؤمنین بماذا یُعرف الله عز وجل»؟

تکمله: باید دانست که سکونی در این کتاب، سند ارائه نکرده و در غالب موارد، به منبع نیز اشاره نمی‌کند. لذا تمام منقولات او باید با منابع دیگر مقابله و بررسی شود. شاید توجیه او در این کار، پرداختن به نتایجی باشد که از تحلیل کلمات می‌گیرد.

نکته دیگر این که سعد غراب، در بخش فهرست اعلام (ص 362 ـ 363)، ذیل نام «علی بن ابی طالب»، منابعی برای شرح حال او یاد می‌کند، مانند: الأعلام زرکلی، 107 ـ 108، (چاپ 1954 ـ 1959)‍؛ دائرة المعارف برکلمان؛ دائرة المعارف اسلامی، مدخلهای: اهل البیت، علویه، اهل الکساء، دعوة. نویسندگان آنها به ترتیب: هویار Huart (در چاپ بعد: گلدزیر و همکاران)، لویس Lewis، تریتونTritton، کانارد Canard.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *