در این گونه موارد بهترین راه کار، مطرح کردن یک یا چند پرسش خوب است. به طور نمونه به چند پرسش مهم اشاره می شود:

پرسش اول. در منابع معتبر اهل‌سنت، مثل صحیح بخاری و مسلم، روایتی است از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) که می فرمایند: «لا یزال الدّین عزیزاً منیعاً إلی اثنی عشر خلیفه»؛[1] «همواره این دین عزیز و محفوظ است تا زمانی که دوازده خلیفه جانشینان من باشند.»

به نظر شما منظور از این دوازده خلیفه چه کسانی هستند؟ زیرا از نگاه آنان خلفای راشدین چهار نفرند و خلفای بنی امیه از دوازده نفر کمتر و بنی عباس از دوازده نفر بیشترند و پاسخ صحیحی ندارند مگر این که اعتقاد به دوازده امام داشته باشیم.

 

پرسش دوم. در منابع معتبر حدیثی و تاریخی آمده است که خلیفه دوم عمربن الخطاب راویان حدیث را از نقل احادیث و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نهی می کرد، حتی بزرگان صحابه مانند ابن مسعود، ابوذرّ، ابوالدّرداء را به جرم نقل احادیث از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زندان نمود.[2]

پرسش این است که چرا و به چه انگیزه ای خلیفه دوم «منع تدوین و نقل حدیث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) » را پایه گذاری کرد؟

آیا احتمال نمی رود که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در احادیث فراوانی مردم را راهنمایی و فضایل اهل بیت(علیهم السلام) را بیان کرده است که اگر احادیث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در میان مردم می ماند این گونه برخی مسلمانان از اهل بیت(علیهم السلام) جدا نمی شدند و اختلافات به این مقدار نمی رسید؟

 

پرسش سوم. همه مسلمانان خطبه حجة الوداع پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول دارند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» اما برخی اهل‌سنت «مولا» را فقط به معنای محبت و دوستی می دانند. بر فرض که درست بگویند؛

– آیا دوست داشتن با جنگیدن و منزوی کردن امام علی(علیه السلام) سازگار است؟!

– آیا دوست داشتن با کشتن امام حسین(علیه السلام) و یاران و اسارت خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  سازگار است؟

 

پرسش چهارم. در قرآن مجید می خوانیم:

«لَن تَرضی عَنکَ الیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم.»[3]

آمریکا و اسرائیل از چه کشورهایی راضی اند و با چه کشورهایی مخالفت می کنند؟! رابطه آمریکا با عربستان و قطر چگونه است؟ و مخالفت آمریکا با ایران و مقاومت حزب الله لبنان چگونه است؟

 

پرسش پنجم. شما می گویید شورش بر علیه خلیفه مسلمانان جایز نیست، در حالی که طلحه و زبیر و حتی عایشه جنگ جمل را بر علیه امام علی(علیه السلام) برپا کردند؟!

 

پرسش ششم. در قرآن می خوانیم:

«السّابِقُونَ السّابِقُونَ. أُولئِکَ المُقَرَّبُونَ.»[4]

امام علی(علیه السلام) اولین مسلمان بوده است در حالی که بقیه چندین سال سابقه شرک و بت پرستی داشته اند! کدام یک انتخاب شوند بهتر است؟!

 

پرسش هفتم. در قرآن می خوانیم:

«هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعلَمُونَ»؛[5] «آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟!»

آیا خلفای دیگر مانند نهج البلاغه امام علی(علیه السلام) دارند؟ آیا بارها خلیفه دوم در قضاوت اشتباه نکرد و اعتراف نکرد «لولا علی لهلک عمر.»[6]

 

پرسش هشتم. در قرآن می خوانیم:

«فَضَّلَ الله المُجاهِدِینَ عَلَی القاعِدِینَ أَجراً عَظِیم.»[7]

امام علی(علیه السلام) در جنگ بدر و احد و احزاب و تصرف خیبر و… بهترین و بیشترین جهاد را داشته است. به نظر شما کدام یک از خلفا برتری دارند؟

 

پرسش نهم. آیا تعیین خلیفه کار خوبی است یا نه؟ اگر خوب است چرا می گویید پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه تعیین نکرد؟ اگر بد است چرا ابوبکر و عمر این کار را کردند؟

 

پرسش دهم. آیا می شود محبت علی(علیه السلام) و معاویه در یک دل جمع گردد؟ این تناقض را چگونه به جوانان خود پاسخ می دهید؟

 

پرسش یازدهم. یزید دستور کشتن امام حسین(علیه السلام) را داد و جنایات فراوانی در مدینه انجام داد و معاویه مردم شام را به لعن امام علی(علیه السلام) تشویق می کرد،[8] این در حالی است که یزید توسط معاویه حاکم شد و معاویه توسط خلیفه دوم حاکم شام شد!! حال مقصر اصلی کیست؟!

 

پرسش دوازدهم. در موارد متعددّی در صحیح بخاری حضرت موسی(علیه السلام) بر پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) برتری و فضیلت داده شده است و از پیامبر روایت شده است: «لا تخیّرونی علی موسی»؛[9] «من را بر موسی برتری ندهید»!!

آیا احتمال نمی رود که چنین روایاتی را یهودیان وارد کرده باشند و در صحاح شش گانه و سیره ابن هشام و تاریخ طبری اسرائیلیات فراوانی آمده است. به طوری که موجب سوء استفاده دشمنان شده و کتاب آیات شیطانی را بر علیه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نوشته اند.

 

پرسش سیزدهم. در صحیح بخاری آمده است که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از ابوبکر خشمناک و آزرده گردید و تا آخرین لحظه حیاتشان با وی سخن نگفتند: «فغضبت فاطمه بنتُ رسولِ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فَهَجَرت أبابکر، فلم تزل هاجرتْه حتّی توفّیت.»[10]

از سوی دیگر در صحیح بخاری از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است: «فاطمة بضعة منی من اغضبها اغضبنی»؛[11] «فاطمه پاره تن من است هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است». در نتیجه چه کسانی مورد خشم و ناخشنودی پیامبرند؟!

 

پرسش چهاردهم. در صحیح بخاری حدیثی از عمر بن الخطاب آمده که نشانگر باور وی به تحریف، قرآن است. او این آیه را می خوانده است: «أن لا ترغبوا عن آبائکم فأنّه کفرٌ بکم أن ترغبوا عن آبائکم»؛[12] «از پدران خود رویگردان نشوید زیرا این کفر است که از پدران خود روی برتابید». در حالی که این آیه در قرآن موجود و مورد اعتماد مسلمانان وجود ندارد!! آیا خلیفه دوم قایل به تحریف قرآن بود؟!

 

پرسش پانزدهم. می دانیم که یزید بن معاویه سه سال حکومت کرد؛ در سال نخست حکومتش دستور داد که امام حسین(علیه السلام) را به شهادت برسانند، در سال دوم حکومت خود به مدینه حمل کرد و واقعه خونین و ننگین «حرّه» را پدید آورد که بسیاری از صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به شهادت رسیدند و در سال سوم حکومتش دستور داد که کعبه را به منجنیق بسته و آن را به آتش کشید.

حال پرسش مهم این است که چرا ابن تیمیه (پایه گذار و نظریه پرداز وهابیت) یزیدبن معاویه را تقدیس نموده و او را جزو جانشینان دوازده گانه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می داند!![13]

 

پرسش شانزدهم. معاویه بن ابی سفیان بر خلیفه زمان خود امام علی(علیه السلام) خروج کرد و بیعت ایشان را نپذیرفت، از سوی دیگر دست معاویه به خون صحابه جلیل القدری مانند «عمار بن یاسر»،[14]«حُجر بن عدی»؛[15] «عمر بن حمق خزاعی»[16] و دیگران آلوده است؛ چگونه وهابی ها شیعه را متهم به دشنام دادن به صحابه می کنند، اما دوست دار کسی هستند که دستش به خون صحابه آلوده است؟!

مگر پیامبر نفرمودند: «یا علی جز مؤ من تو را دوست ندارد و به جز منافق، تو را دشمن ندارد». آیا دشمنی با حضرت امیرمؤ منان طبق این روایت نشانه نفاق نیست؟!

 

پرسش هفدهم. درباره آخرین پنجشنبه زندگانی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در صحیح بخاری و مسلم و صحاح دیگر آمده: «برای من قلم و کاغذ بیاورید تا نوشته ای برای شما بنگارم که پس از من هرگز گمراه نشوید».

اما خلیفه دوم در برابر درخواست پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سرپیچی و مخالفت کرد و گفت: «حسبنا کتاب الله»؛ «وی پیامبر را متهم به هذیان و درد شدید نمود که نمی فهمد چه می گوید (نعوذ بالله) !![17]

 

حال گناه این همه گمراهی و خون ریزی و اختلاف بین مسلمانان به گردن چه کسی است؟!

پرسش هیجدهم. ابن تیمیه نظریه پرداز وهابیت در کتاب «منهاج السّنه» امام علی(علیه السلام) را طبق آیه «تِلکَ الدّارُ الاخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الاَرضِ وَ لافَساد»[18] خواهان برتری و فساد در زمین معرفی کرده و می گوید این ویژگی فرعون است – نعوذ بالله – و امام علی(علیه السلام) را اهل سعادت اخروی نمی داند.[19]

آیا این عداوت و دشمنی با امام علی(علیه السلام) موجب خروج او از اسلام نمی گردد؟! آیا این طعن در عدالت صحابه و مصداق ناسزا و توهین به خلفا نیست؟!

 

 

کوتاه پاسخ «آیات برگزیده»

آنان می گویند: هنگام زیارت فقط رو به قبله بایستید و به سوی خدا دعا کنید و از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی نخواهید. او از دنیا رفته است و کاری از او ساخته نیست!!

 ما می گوییم: قرآن می فرماید:

«وَ لا تَقُولُوا لِمَن یُقتَلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمواتٌ بَل أَحیاءٌ وَ لکِن لا تَشعُرُونَ»؛[20] «و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند مرده نخوانید، بلکه زنده اند ولی شما نمی دانید»

 آنان می گویند: گریه برای مردگان و امامان(علیهم السلام) نشانه نارضایتی از خداست؟!

 ما می گوییم: قرآن مجید درباره گریه حضرت یعقوب(علیه السلام) در فراغ حضرت یوسف(علیه السلام) می فرماید:

«… ابیَضَّت عَیناهُ مِنَ الحُزنِ فَهُوَ کَظِیمٌ»؛[21] «… در حالی که اندوه خود را فرو می خورد چشمانش از اندوه سپید شد.»

 

آنان در بقیع و منطقه احد روی تابلوهای خود این آیه را آورده اند:

«أَفَتَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ ما لا یَنفَعُکُم شَیئاً وَ لا یَضُرُّکُم»؛[22] «آیا جز خدا چیزی را می پرستید که هیچ سود و زیانی به شما نمی رساند.»

ما می گوییم: این آیه مربوط به مشرکان است که بت های سنگ و چوب را عبادت می کردند.

اما درباره زیارت خواندن و دعا کردن در خانه اولیای الهی و حرم امامان(علیهم السلام) قرآن مجید می فرماید:

«فِی بُیُوتٍ أَذِنَ الله أَن تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فِیهَا اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالغُدُوِّ وَ الاصالِ»؛[23] «در خانه هایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش می کنند.»

 

 آنان می گویند چرا حضرت علی(علیه السلام) را از صحابه دیگر برتر می دانید؟

 ما می گوییم: قرآن می فرماید: «هر کس در اسلام سابقه بیشتری دارد و سابقه شرک نداشته باشد برتر است:

«وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ. أُولئِکَ المُقَرَّبُونَ»؛[24] «و سبقت گیرندگان مقربند. آنانند همان مقربان [خدا]»

 آنان می گویند: فقط به درگاه خدا دعا کنید و کسی دیگر را واسطه نگیرید و به آیه قرآن استناد می کنند:

«وَ أَنَّ المَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدعُوا مَعَ اللّهِ أَحَد»؛[25] «و مساجد ویژه خداست پس هیچ کس را با خدا مخوانید.»

 ما می گوییم: آیه درباره مشرکان است که بت ها را همانند خدا عبادت می کردند. اما درباره درخواست از اولیای الهی قرآن می فرماید:

«قالُوا یا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئِینَ»؛[26] «گفتند: ای پدر برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم.»

 

 آنان می گویند چرا شما برخی را لعن می کنید؟!

 ما می گوییم: قرآن می فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ یُؤذُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِی الدُّنیا وَ الاخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهِین»؛[27] «بی گمان کسانی که خدا و پیامبر او را آزار می رسانند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذابی خفت آور آماده ساخته است»

 برخی از آنان می گویند شما مشرک هستید؟!

 ما می گوییم: اینها از اعتقادات ما که برگرفته از مکتب اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  است خبر ندارند و جاهلند در این صورت خوب است در پاسخ آنان فقط یک سلام کنیم. قرآن می فرماید:

«… وَ إِذا خاطَبَهُمُ الجاهِلُونَ قالُوا سَلام»؛[28] «… و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ می دهند.»

 

 

پی نوشت ها


[1] – صحیح مسلم، ج 3، ص 1453، کتاب الأمارة، باب الناس تبعٌ لقریش.

[2] – البدایة و النهایه، ج 8، ص 115؛ تذکرة الحفّاظ، ج 1، ص 7 رقم2؛ سننن ابن ماجه، ج 1، ص 11 حدیث 28، باب اتباع سنّه رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) ؛ سنن الدّرامی، ج 1، 329، حدیث شماره 288، باب من هاب الفتیامخافة السّقط؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 1، ص 183 حدیث 347، باب 151؛ طبقات ابن سعد، ج 3، ص 287 در «ذکر استخلاف عمر».

[3] – بقره، آیه 120.

[4] – واقعه، آیه 10.

[5] – زمر، آیه 9.

[6] – شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 18.

[7] – نساء، آیه 95.

[8] – صحیح مسلم، حدیث 2404.

[9] – صحیح بخاری، ج 3، ص 1251، باب وفاه موسی و ذکره، و باب «ما یذکر نی الأشخاص.

[10] – صحیح بخاری، ج 3، کتاب الخمس، باب 1، حدیث 2926.

[11] – صحیح بخاری، ج 4، ص 210.

[12] – صحیح بخاری، کتاب المحاربین، باب رجم الحبلی، ج 6، ص 2505.

[13] – منهاج السنه، ابن تیمیه، ج 8، ص 238.

[14] – الأصابة، ج 4، ص 274.

[15] – همان، ج 1، ص 329، در ترجمه حُجر بن عدی.

[16] – همان، ج 4، ص 294.

[17] – صحیح بخاری ؛ کتاب المغازی، باب 78 حدیث 4168؛ صحیح مسلم، کتاب الوصیه، حدیث 22 و 21.

[18] – قصص، آیه 83.

[19] – منهاج السنه، ج 4، ص 500.

[20] – بقره، آیه 154.

[21] – یوسف، آیه 84.

[22] – انبیا، آیه 66.

[23] – نور، آیه 36.

[24] – واقعه، آیات 10 و 11.

[25] – جن، آیه 18.

[26] – یوسف، آیه 97.

[27] – احزاب، آیه 57.

[28] – فرقان، آیه 64.

 

 

 

کتابنامه


قرآن.

نهج البلاغه.

الحسینی الزُّبیدی، إتحاف السّاده المتّقین بشرح إحیاء علوم الدّین، بیروت، دارالفکر.

فلاح زاده، محمد حسین، احکام مبتلا به حجّاج، تهران: مشعر، 1389 ش.

أزرقی، ابوالولید محمد بن عبدالله، أخبار مکّه و ما جاء فیها مِن الآثار، تحقیق: رشدی الصالح، بیروت، دارالأندلس، 1411هـ.ق.

جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقرّبان، قم: نشر إسراء، 1385 ش.

کلینی، اصول کافی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، تهران: انتشارات گلگشت، 1375هـ.

ابوریّة، محمود، اضواءٌ علی السّنة المحمدیة، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بی تا.

امین، سید محسن، أعیان الشیعه، تحقیق: سیدحسن امین، بیروت، دارالتّعارف للمطبوعات، 1418هـ.

شیخ مفید، الأرشاد، ترجمه: شیخ محمدباقر ساعدی خراسانی، تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1376ش.

ابن عبدالبرّ القرطبی، الأستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: شیخ علی معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415هـ، چاپ اول.

شیخ صدوق، الأعتقادات، قم: مؤسسه للأمام الهادی(علیه السلام)، 1389ش، چاپ اول.

شیخ محمد حسین المظفّر، الأمام الصادق(علیه السلام)، قم: مؤسسه النشر الأسلامی، بی تا.

امینی، محمد أمین، الأمام جعفر الصادق(علیه السلام) رمز الحضاره الأسلامیه، قم: نشر ذوی القُربی، 1423هـ.

ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، بی تا.

الطوسی، شیخ الطائفه، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

 القرطبی، ابو عبدالله، الجامع لأحکام القرآن، تحقیق: عبدالله التّرکی، بیروت، مؤسسه الرساله، 1427هـ.

شیخ صدوق، الخصال، تحقیق: علی اکبر غفّاری، بیروت، مؤسسه الأعلمی، 1410هـ.ق، چاپ اول.

جلال الدین سیوطی، الدرّ المنثور، بیروت، دارالفکر، 1414هـ.

بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، 1416هـ، چاپ اول.

ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، تحقیق: عبدالرحمن بن عبدالله الترکی، بیروت مؤسسه الرّساله، 1417هـ، چاپ اول.

امینی، عبدالحسین، الغدیر قم: للدّراسات الأسلامیه، 1416هـ، چاپ اول.

ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، داربیروت، 1385هـ.ق

احمدبن محمدبن خالد البرقی، المحاسن، تحقیق: سیدمهدی رجائی، قم: المجمع العالمی لأهل البیت(علیهم السلام)، 1413هـ. چاپ اول.

فیض کاشانی، ملوی محسن، المحجّة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1403هـ.

ابن حزم آندلسی، المحلّی شرح المُجلّی، تحقیق: احمد محمد شاکر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418هـ.ق

الفیّومی المُقری، احمد بن محمد بن علی، المصباح المنیر، قم: مؤسسة دارالهجرة، 1405هـ.ق.

الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1404هـ.ق، چاپ دوم.

مالک بن أنس، الموطّأ، تحقیق: أبو أسامه، دبّی، مکتبة الفرقان، 1424هـ.

طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی و للمطبوعات، 1417هـ.

جعفر سبحانی، الوهّابیه فی المیزان، قم: مؤسسه النشر الأسلامی، 1407هـ.

مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403هـ،.

علیدوست خراسانی، نورالله، پرتوی از زندگانی امام صادق(علیه السلام)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1383ش، چاپ سوم.

سیدمنذر حکیم و سید عبدالرحیم موسوی، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب حضرت امام صادق(علیه السلام)، ترجمه: کاظم حاتمی طبری، قم: مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)، 1385ش، چاپ اول.

ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408هـ.ق.

 طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم والملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ق.

سیوطی، تاریخ الخلفاء، تحقیق: عبدالله مسعود، حلب، دارالقلم العربی، 1411هـ، چاپ اول.

الدّیار بکری، حسین بن محمد بن الحسن، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، بیروت، دارصادر.

یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، تحقیق: عبدالأمیر مهنّا، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1413هـ.

شمس الدین ذهبی، تذکرة الحفّاظ، با حواشی زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419هـ.

احمد بن فارس بن زکریا، ترتیب مقاییس اللّغة، تحقیق: علی عسکری و حیدر مسجدی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387ش، چاپ اول.

حسینی میلانی، سید علی، تشیید المراجعات، قم: الحقایق، 1384ش، چاپ سوم.

محمد بن جریر طبری، تفسیر الطّبری، تحقیق: احمد شاکر، قاهره، دار ابن‌الجوزی، 2008 میلادی.

عیاشی سمرقندی، تفسیر العیاشی، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران: المکتبه العلمیه، 1380هـ.ق، چاپ اول.

فخرالدین رازی، تفسیر الفخر الرازی، بیروت، دارالفکر، 1423هـ.

ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفه، 1417هـ.

علی بن ابراهیم بن هاشم القمی، تفسیر القمّی، نجف: اِعداد: الموسوی الجزایری، النجف الأشرف.

توضیح المسائل (شش مرجع)، تنظیم: مسلمی زاده، مشهد: انتشارات هاتف، 1381ش، چاپ اول.

شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، تحقیق: سیدحسن الخرسان، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1406هـ.

ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415هـ.

جمال الدین المزّی، تهذیب الکمال فی أسماء الرّجال، تحقیق: بشّار عوّاد معروف، بیروت، مؤسسه الرّساله، 1415هـ، چاپ پنجم.

عبدالله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، قم: نشر مشعر، 1384ش.

مرتضی مطهری، حجّ، قم: صدرا، 1389ش، چاپ هفتم.

قرائتی، محسن، حجّ، تهران: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1385هـ، .

محمدی ری شهری، حج و عمره در قرآن و حدیث، ترجمه جواد محدّثی، قم: دارالحدیث، 1420هـ.

میر حامد حسین هندی، خلاصه عبقات الأنوار، ترجمه سیدحسن افتخارزاده، تهران: مؤسسه نبأ، 1372ش، چاپ اول.

قاضی ابوحنیفه النعمان بن محمد التمیمی المغربی، دائم الاسلام، تحقیق: آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، 1383هـ.

صدر حاج سید جوادی، احمد، دایرة المعارف تشیع، تهران: حکمت، 1391ش.

الزمخشری، محمود بن عمر، ربیع الأبرار و نصوص الأخبار، تحقیق: عبدالأمیر مهنّا، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1412هـ، چاپ اول.

سبحانی، جعفر، رسائل و مقالات، قم: مؤسسة الامام الصادق(علیه السلام)، چاپ اول، 1419هـ.ق.

مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح مَن لا یحضره الفقیه، بنیاد فرهنگ اسلامی، حاج محمد کوشانپور، 1395هـ.ق

شهیدی، سید جعفر، زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(علیه السلام)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380 ش، چاپ چهارم.

احمدوند، محسن، سفر به بیت عتیق، تهران: میثم تمّار، 1386 ش، چاپ اول.

شیخ عباس قمی، سفینة البحار، تهران: دارالأسوه للطباعه و النشر، 1380ش.

محمد ناصرالدین الألبانی، سلسله الأحادیث الصّحیحة، ریاض، مکتبه المعارف، 1415هـ، چاپ جدید.

ابو عیسی الترمذی، سنن الترمذی، تحقیق: عزت عبید الدّعاس، بیروت، دارابن‌کثیر،  1428هـ.

شمس الدین ذهبی، سیر أعلام النُّبلاء، بیروت، مؤسسه الرّساله، 1412هـ،.

ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالجیل، 1407هـ.

حاکم حسکانی، شواهد التّنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق: محمدباقر محمودی، مجمع إحیاء الثقافه الأسلامیه، 1385 ش. چاپ سوم.

طباطبایی، محمد حسین، هانری کربن، شیعه (مذاکرات و مکاتبات هانری کربن با علامه طباطبایی)، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ چهارم، 1382ش.

حسینی نسب، سید رضا، شیعه پاسخ می دهد، زیر نظر آیت الله جعفر سبحانی، تهران: مرکز تحقیقات حج، 1386 ش.

 طباطبایی، سید محمدحسین، شیعه در اسلام، تصحیح محمد علی کوشا، قم: واریان، 1380 ش.

منشی، محمود، صادق آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، تهران: مؤسسه انتشارات زمانه، بی تا.

بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح النجاری، تحقیق: مصطفی دیب البُغا، بیروت، دار ابن کثیر، 1414هـ، چاپ پنجم.

مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1375هـ، چاپ اول.

الأمام النّووی، صحیح مسلم بشرح الأمام محیی الدین النّووی، تحقیق: خلیل مأمون شیحا، بیروت: دارالمعرفه، 1422هـ، چاپ هشتم.

عسکری، سید مرتضی، عبدالله بن سبأ و دیگر افسانه های تاریخی، مجمع علمی اسلامی، 1375ش.

شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، نجف: منشورات المطبعه الحیدریه، 1390هـ.

محمدبن علی الشوکانی، فتح القدیر، عالم الکتاب، بی تا.

کلینی، فروع الکافی، تحقیق: محمدجواد مغنیه، بیروت: دارالأضواء، 1413هـ.

مغنیه، محمدجواد، فقه تطبیقی، ترجمه کاظم پورجوادی، بنیاد علوم اسلامی، بی تا.

رضوانی، علی اصغر، فقه مقارن (فقه تطبیقی)، قم: ذوی القُربی، 1387ش.

ابوالعباس الحمیری القمی، قرب الأسناد، قم: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، 1413هـ.ق.

الجزیری، عبدالرحمن؛ الغروی، سید محمد؛ یاسر مازح، کتاب الفقه علی المذاهب الأربعه و مذهب أهل البیت(علیهم السلام)، بیروت، داراثقلین، 1419هـ، چاپ اول.

الجزیری، عبدالرحمن، کتاب الفقه علی المذاهب الأربعة، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1409هـ.

سید محسن امین العاملی، کشف الأرتیاب، قم مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)، 1432هـ. چاپ اول.

ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408هـ، چاپ اول.

شفائی، محسن، متعه و آثار حقوقی و اجتماعی آن، تهران: چاپ خرمی، بی تا.

طبرسی، امین الأسلام، مجمع البیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1412هـ.

مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران: صدرا، 1389ش، چاپ هشتم.

ورّام بن أبی فراس، مجموعه ورّام، قم: انتشارات مکتبه الفقیه.

راغب اصفهانی، محاضرات الادباء، تحقیق: عمر الطباع، بیروت، شرکة دارالارقم، 1420هـ.

مسعودی، مروج الذهب، تحقیق: یوسف البقاعی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422هـ.

نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام) لاحیاء التراث، چاپ اول، 1407هـ.

احمد بن حنبل، ابوعبدالله، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1414هـ.

مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، (منسوب به امام صادق(علیه السلام))، شرح: حسن المصطفی، تهران: انتشارات قلم، 1363ش، چاپ اول.

عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، قم: المجمع العلمی الأسلامی، 1416هـ، چاپ ششم.

حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.

اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطّالبین، تحقیق: سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بی تا.

اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، تحقیق: هلموت ریتر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، بی تا.

مناسک حج (مطابق با فتوای امام خمینی و مراجع معظّم تقلید)، تهران: نشر مشعر، 1385ش.

محمدبن علی بن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، بی تا.

ابن شهرآشوب مازندرانی، رشیدالدین محمدبن علی، مناقب آل ابی طالب، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم: کتابفروشی مصطفوی، بی تا.

شیخ صدوق، مَن لا یحضره الفقیه، تحقیق: شمس الدین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1411هـ.

ابن تیمیّه، منهاج السّنه، تحقیق: محمد رشاد سالم، مؤسسة قرطبة، چاپ اول، 1406هـ.ق.

بلاغی، محمدجواد، موسوعة العلاّمه البلاغی (آلاء الرحمن)، قم: مرکز العلوم و الثقافه الأسلامیه، 1428هـ، چاپ اول.

ذهبی، شمس الدین، میزان الاعتدال، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دارالفکر، بی تا.

سید جعفر مرتضی العاملی، میزان الحقّ (شبهات و ردودٌ)، بیروت، المرکز الأسلامی للدّراسات، 1431.

حسینی میلانی، سید علی، نفحات الازهار، قم: نشر مؤلف، چاپ اول، 1414هـ.

شیخ حرّ عاملی، وسائل الشّیعه، تحقیق: عبدالرحیم ربّانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التّراث العربی، 1412هـ، چاپ ششم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *