1 – فردى مذهبى در دانشگاه، مثلاً در خوابگاه در این جهت مى‏تواند خوب فعّالیت کند که یک طلبه در این موقعیت نمى‏تواند قرار گیرد.

2 – یک روحانى مى‏تواند دانشجویان یا طلبه‏هایى را تربیت کند که کار دانشجوى بالایى را بکنند یعنى در حجم و کیفیت بیشترى تأثیر گذار باشند. یک نظر دیگر هست که شما چرا خود را محدود مى‏کنید؟ هم حوزه و هم دانشگاه را ادامه بدهید. به نظر شما آیا امکان این مورد وجود دارد؟ (یعنى کیفیت کار پایین نمى‏آید؟ خلاصه با وضعیت موجود دانشگاه‏ها آیا مى‏توان به خودسازى رسید و یا حوزه را انتخاب کنیم؟ بعضى مى‏گویند که حالا دست  تقدیر شما را به این رشته آورده، خواست خدا بوده و شما ادامه دهید. (آیا نمى‏شود گفت که حالا که من پشیمان شده‏ام از رشته‏ام نیز خواست خدا بوده است؟) بعضى هم مى‏گویند که چهار سال وقت و سرمایه صرف این رشته کرده‏اید و چون از بیت‏المال استفاده کرده‏اید درست نیست که این رشته را رها رها کرده به دنبال حوزه یا رشته‏اى دیگر بروید. اگر خانواده انسان با حوزه رفتن او هماهنگ نباشند و… انسان باید چگونه برخورد کند و عمل نماید؟

قبل از هر چيز بزرگى و بزرگوارى روح معنوى شما را مى‏ستاييم و اميدواريم با تلاش بيش از پيش و تصميم گيرى منطقى مسير زندگى سعادتمندى را پيش‏رو داشته باشيد در اين باره گفتنى است؛ گرايش به يادگيرى علوم به انگيزه‏هاى مختلف صورت مى‏گيرد و به طور معمول نيازهاى اوليه حياتى و طبيعى و محسوس جاذبه‏هاى بيشترى براى انسان‏ها دارد. از اين رو، براى فراهم‏سازى بيشتر آسايش و تسلط بيشتر بر طبيعت، گرايش‏هاى مختلف علمى و تخصص‏هاى فراوان به وجود آمده است. اما تنها وارستگان و ژرف‏انديشان هستند كه فراتر از نيازهاى اوليه طبيعى و محسوسات به ارتباط نهانى دانش‏ها و ارتباط جهان هستى با آفريننده آن فكر مى‏كنند و از هدفمندى اين همه جنب و جوش‏ها سخن به ميان مى‏آورند.

مهمترين رسالت دين ايجاد انگيزه فراطبيعى و اخلاص در ميان انسان‏ها و جهت دهى صحيح به تلاش‏هاى روزانه است به طورى كه علاوه بر تأمين نيازهاى روزمرّه زندگى، به هدفمندى و تلاش براى دستيابى به مقصود هستى  اقدام كند. از اين رو در فرهنگ اسلامى تمام دانش‏هاى مورد نياز براى زندگى بشرى داراى اهميت است و توصيه شده به مقدار لازم و مورد نياز جامعه، مردم براى فراگيرى آن اقدام كنند و از آن به «واجب كفايى» تعبير شده است.

اما براى همه انسان‏ها در هر مرتبه علمى كه قرار دارند توجه به هدف و هدفمندى جهان و ايمان به مبدأ و معاد لازم و «واجب عينى» شمرده شده است و غفلت اكثريت جامعه بشرى جاى تأسف دارد زيرا حتّى از علوم تجربى و مهندسى نيز مى‏توان به آن هدف مقدس دست يافت و منافاتى با زندگى روزمره ندارد، لذا از نظر قرآن و روايات، علم وسيله است نه هدف؛ آن هم وسيله‏اى كه انسان را به كمال مى‏رساند و دنيا و آخرت او را آباد مى‏كند. گفتنى است كه ارزش هر علم به ارزش موضوع آن علم است و در اين جهت علوم الهى و دينى – با توجه به موضوع آن – از ساير علوم اشرف و برتر است؛ ولى اين بدين‏معنا نيست كه علوم ديگر بى‏اهميت و بدون ارزش است و علم نيست.

در نگاه كلى قرآن، هر كارى يا علمى كه انسان را به دنياپرستى سوق دهد و به چنگال ماديات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عيش و نوش بكشاند هدف نهايى او را تنها وصول به ماديات قرار دهد، چيزى جز ضلالت و گمراهى نيست.

در قرآن كريم آمده است:

«ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ»؛[1] «اين آخرين حد آگاهى آنها است و خداوند به حال آن كه از راه حق  گمراه شده آگاه است».

پس علوم غيردينى نيز مى‏تواند نقش‏آفرين بوده و موجبات سعادت آدمى را فراهم كند. اين در صورتى است كه هدف تلقى نشود، بلكه وسيله پيشرفت و رسيدن به كمال باشد. از طرف ديگر در علوم دينى نيز اگر طالب آن قصد رسيدن به دنيا را داشته باشد، موجب بدبختى انسان مى‏شود.

خلاصه اينكه از نظر اسلام شرافت و ارزش علم به دو چيز است: اول موضوع آن است كه در بين علوم، علم خداشناسى و علم خودسازى و هر چه مربوط به رشد و كمال معنوى انسان مى‏شود اشرف علوم است. دوم هدف و نيت انسان از علم است كه در ارزش علم دخيل است. اگر هدف از علم كسب رضايت خدا و خدمت به دين و مردم باشد علم داراى شرافت و ارزش است ولى اگر قصد انسان از عالم شدن دنياطلبى و برترى جويى و امثال آن باشد علم او بى‏ارزش است حتّى اگر موضوعش توحيد و خداشناسى باشد.

پيش از هر چيز بايد هدف اصلى خود از تحصيل در حوزه علميه را مشخص نماييد. احتمالاً انگيزه شما يك يا چند مورد از موارد زير است:

1 – جست وجوى كمالات نفسانى و معنوى. در صورتى كه انگيزه اين باشد بايد گفت: هر چند حوزه علميه محيط مساعدترى براى كسب فضايل روحانى است، ولى چنان نيست كه در محيط دانشگاهى نتوان بدان رسيد. به عبارت ديگر، رسيدن به آنها بيش از هر چيز به عزم و همت و اراده جدى شما و به عنايات حق تعالى بستگى دارد، نه به محيط.

2 – افزايش اطلاعات دينى. نيل به اين هدف نيز با برنامه‏ريزى مطالعاتى منظم در كنار دروس دانشگاهى ميسر است. حتّى در كنار آنها مى‏توان از نوار  يا دوستان روحانى براى فراگرفتن برخى از دروس ابتدايى حوزوى استفاده نمود و پس از اتمام تحصيلات دانشگاهى نيز مى‏توان در كنار فعاليت‏هاى شغلى اين گونه مطالعات و دروس جانبى را استمرار بخشيد.

3 – تخصص يابى در علوم مختلف دينى و خدمت در مسير اعتلاى دانش و فرهنگ دينى جامعه.

اگر چنين آرمان بلند و ارزشمندى را منظور داريد مى‏توانيد به حوزه وارد شويد و در مدرسه‏هاى مربوط به فارغ‏التحصيلان دانشگاهى شركت كنيد. ليكن اين نكته را نيز خاطر نشان مى‏سازيم كه دروس حوزوى بر اثر گستردگى بسيار، خيلى ديرتر از آنچه در دانشگاه‏ها مشهود است، آثار و ثمرات خود را ظاهر مى‏سازد؛ البته با عمق و ژرفاى بيشتر. بنابراين علاقه‏مندان به دانش‏هاى حوزوى بايد با همت و استوارى، عمر خود را وقف علم و دانش سازند و با جان و دل و چشم‏پوشى از يك‏سرى تمايلات مادى و دنيايى؛ مانند: عنوان، پول و… در مسير دين و علوم دينى ره سپارند و تنها در اين صورت دست حق يار و مددكارشان خواهد بود.

با دو قبله در ره معبود نتوان زد قدم

يا رضاى دوست بايد يا هواى خويشتن

بنابراين اكنون كه به قول خودتان شرايط ورود به حوزه برايتان فراهم نيست بهتر آن است در دو گام علمى و عملى هم به معارف دينى خود توسعه دهيد و هم عملاً در پى انجام واجبات دينى و اجتناب از محرمات به هدف مقدس خود كه همان تقرب الهى است، نزديك‏تر شويد. لذا توصيه مى‏شود با استفاده از يك سير مطالعاتى شناخت عميق‏ترى نسبت به آنچه احساس نياز مى‏كنيد پيدا كنيد و با مشورت گرفتن از يكى از اساتيد قابل اعتماد و با  تجربه‏تان، كتاب‏هاى شهيد مطهرى را مطالعه كنيد و يا از سلسله كتاب‏هايى كه به همين منظور تدوين شده و تحت عنوان سلسله درس‏هاى انديشه‏هاى بينادين اسلامى از انتشارات مؤسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره) است بهره بگيريد.

بنابراين درباره انتخاب رشته و در پيش گرفتن راه دانشگاه و يا حوزه، بايد به چندين فاكتور و عامل تعيين كننده توجه داشت؛

1 – تفاوت استعداد و علاقه افراد.

2 – حساسيت خانواده و اطرافيان.

3 – انتظارات از زندگى آينده.

4 – توانايى تحمل مشكلات.

5 – حفظ و تقويت ايمان و ساختن خود و ديگران.

در اين باره تذكر چند نكته گفتنى است:

1 – گرچه علومى مانند رياضى، هندسه، شيمى و مانند آن از نظر موضوع در حد علم خداشناسى و معرفت دينى نيست، ولى چه بسا كسى بتواند عامل دوم يعنى نيت و هدف خود از فراگيرى آنها را چنان تقويت كند كه ارزش كمتر از علم خداشناسى نداشته باشد. مثلاً پزشكى كه علم و تخصص خود را در خدمت به مردم و نجات بيماران قرار دهد و سعى كند از افراد بى‏بضاعت و كم درآمد پول كمترى بگيرد و يا از سودى كه به خاطر طبابت به دست مى‏آورد، در كمك به محرومين به كار بَرَد و هدفش تقرب به خدا باشد واقعا از اوليا الهى خواهد بود.

2 – فراگيرى علوم غيردينى مثل علم فيزيك و شيمى منافاتى با فراگيرى  علوم دينى ندارد. يك انسان هوشيار كسى است كه سعى كند هر دو علم را فرا بگيرد در كنار دروس دانشگاهى، معرفت دينى خود را هم افزايش دهد.

چنانچه در روايتى آمده است: علم بيش از آن است كه شمرده شود (و انواع فراوانى دارد) پس سعى كنيد از هر علمى آن قسمت كه زيباترين و بهترين آن است را به دست آوريد.[2] شما هم سعى كنيد در اوقات فراغت خود با مطالعه علوم اسلامى اطلاعات دينى خود را افزايش دهيد.

3 – در روايات زيادى آمده است، كسى كه به مباحث دينى و معرفتى كه علم آموخته است، عمل كند، خداوند آنچه را كه نمى‏داند به او تعليم مى‏نمايد.[3] بنابراين اگر انسان از ابتداى تكليف سعى كند در هر موقعيتى كه قرار دارد، تقوى و پاكدامنى خود را حفظ كند و خود را به گناه و معصيت آلوده نكند، خداوند نيز از خزاين رحمتش معرفت او را نسبت به خودش زياد مى‏كند و چه بسا او را به بالاترين حد معرفت و علم مى‏رساند.

4 – هر انسانى با توجه به استعداد و علاقه‏اى كه دارد، در يك رشته از علوم مى‏تواند رشد كند و به حد بالايى برسد. شما نيز بايد ببينيد در چه زمينه‏اى استعداد و انگيزه داريد. اگر فكر مى‏كنيد در علوم دانشگاهى موفق‏تريد، همان را با جديت ادامه دهيد، ولى اگر فكر مى‏كنيد در علوم دينى اگر وارد شويد موفقيت زيادى مى‏توانيد كسب كنيد، چه بسا بر شما واجب باشد در رشته علوم دينى و حوزوى تحصيل كنيد.

با توجه به تجربه متعدد؛ توصيه ما اين است كه روشى انتخاب شود كه  قدرت انتخاب از بين نرود. از آنجا كه عوامل چهارگانه فوق براى بسيارى از جوانان با شور و شوق قابل اندازه‏گيرى دقيق نيست، پيشنهاد مى‏كنيم به طور تدريجى و پله‏اى مسير مناسب انتخاب گردد. به طور مثال اگر امكان تحصيلات دانشگاهى در رشته خوب و مورد علاقه فراهم است اين فرصت را از دست ندهيد و در كنار آن به طور ملايم با برخى علما و جلسات درس حوزه آشنا شويد. در ادامه در صورت تشخيص علاقه بيشتر رفته رفته تمايل خودتان را به رشته‏هاى حوزوى بيشتر كنيد.

در مجموع مى‏توان گفت تا هنگامى كه به انتخاب قطعى از نظر شخصى نرسيده‏ايد، ادامه تحصيل با اولويت دهى به رضايت پدر و مادر و به دور از تنش و حساسيت اطرافيان سزاوارتر است. البته لازم است بر حفظ و تقويت ايمان و تلاش جهت خودسازى تأكيد شود و در كنار ساماندهى وضعيت ازدواج و اشتغال به استمرار ارتباط با مجالس مذهبى و آشنايى با معارف دينى اهتمام جدى داشت. چنان كه بسيارى از ياران پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و امامان معصوم عليهم‏السلام است. علاوه بر بهره‏مندى از علم و معرفت امامان عليهم‏السلام، به كشاورزى، دامدارى، روغن‏فروشى، خرمافروشى و… نيز اشتغال داشتند.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق و عرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی


[1] – نجم 53، آيه 30.

[2] – بحارالانوار، ج 1، ص 219.

[3] – همان، ج 78، ص189.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *