بىترديد آنچه مطرح كرديد، مشكل بسيارى از جوانان جوياى آرامش جامعه فعلى ما است؛ هر چند گروهى جرأت پرسيدن و چاره جويى ندارند!! احساس مسئوليت شما قابل تقدير و تحسين است.
پرداختن به علل و عوامل وضع موجود، در چند سطر نمىگنجد. همان گونه كه خود نيز گفتهايد، سبب بىحوصلگى، خستگى و نداشتن شور و اشتياق به درس و برنامههاى مختلف، احساس تنهايى و عدم تأمين يكى از نيازهاى اساسى است. روان شناسان بر اين باورند كه انسان – در هر مرحلهاى از حيات خويش – به محبت نياز دارد و علاقهمند است ديگران دوستش بدارند. اين نياز، پس از سن بلوغ، تبلور فزونترى مىيابد و لزوم ارتباط با جنس مخالف، آشكارتر مىگردد. تنها راه قابل قبول ابراز محبت و برقرارى دوستى ميان زن و مرد، ازدواج است. پس ازدواج پاسخ يكى از نيازهاى اساسى انسان در مرحلهاى خاص از زندگى است. با ازدواج، كانونى ايجاد مىشود كه در آن زن و مرد احساس آرامش مىكنند؛ انگيزه ادامه زندگى مىيابند و بىحوصلگى، خستگى و احساس تنهايىشان از ميان مىرود. نياز به امنيت خاطر، معاشرت، درد دل كردن، تشويق و تمجيد، مقبوليت و جلب توجّه و نياز به محبت، در سايه ازدواج تأمين مىشود. اين نيازها، اگر به درستى و به موقع ارضا نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند، نابسامانىها و زيانهاى فراوانى پديد مىآورند. بنابراين، ازدواج از عوامل اصلى آرامش، و سكون و تعادل است. ازدواج به زندگى زن و مرد جهت مىبخشد و افراد نگران، مضطرب و سركش را رام ساخته، اسباب حفظ سلامت تن و روانشان را فراهم مىآورد.
ويل دورانت، درباره ازدواج مىنويسد: «اگر راهى پيدا شود كه ازدواج در سالهاى طبيعى انجام گيرد، بيمارىهاى روانى و فحشا، احساس تنهايى و گوشهگيرى ناپسند و انحرافات جنسى – كه زندگى را لكه دار كرده است – تا نصف تقليل خواهد يافت».
پس وقتى انسان، از نظر زيستى، فكرى، روانى و اجتماعى، براى ايفاى نقش همسرى آمادگى پيدا مىكند، هرگونه احساس و رفتار ازدواج گريزى، بىدليل است. به تعويق انداختن غيرمنطقى اين امر مهم، آرامش فكرى و بهداشت روانى را از ميان مىبرد و به تدريج احساس نا امنى، نگرانى و اضطراب را بر فرد چيره مىسازد. اين همان حقيقتى است كه چهارده قرن قبل، قرآن با بيانى ساده، عميق و پر معنا بيان داشته است: «او است آن كس كه شما را از نفس واحدى آفريد، و جفت وى را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد…».[1]
بنابراين، پيمودن طريق رشد، نيل به كمال انسانى و تقرب به ذات حق تعالى، در گرو ارضاى نيازهاى غريزى و فطرى انسان است؛ به شرط آنكه تأمين آنها از طريق صحيح و مورد تأييد عقل، شرع و عرف صورت گيرد.
از طرف ديگر، قرآن به مردم دستور مىدهد: «مردان و زنان بىهمسر را همسر دهند».[2] بنابراين، برنامهريزى و تلاش در جهت ازدواج جوانان از وظايف اصلى خانوادهها، جامعه و مسئولان فرهنگى اقتصادى و اجتماعى است.
در اين گستره، هر كس مسئوليت خاصى دارد؛ خانوادهها بايد با اجتناب از تشريفات، كاهش سطح انتظارات و فراهم آوردن امكانات اوليه و جامعه و نهادهاى اجتماعى با ايجاد تسهيلات مالى و… .
امّا اگر به هر دليلى خانوادهها، افراد جامعه، مسئولان، نهادها و ديگران، به وظيفه خويش عمل نكنند يا امكانات و موقعيت به آنها اجازه فعاليت ندهد، شما و ديگر جوانان چه بايد بكنيد؟ آيا انسان مىتواند براى رسيدن به آرامش روانى و تأمين يكى از نيازهاى اساسى خود، به هر اقدامى دست بزند؟! آيا براى يافتن شريك زندگى، بايد از بسيارى هنجارهاى صحيح و مورد پسند عرف و عقل و شرع دست كشيد و در هر محل و كوى و برزن در پى اين و آن دويد؟! به عبارت ديگر، آيا مىتوان براى به دست آوردن آرامش روانى، آرامش خود را از ميان برد؟! بىترديد پاسخ منفى است؛ ولى بهتر آن است به تجربههاى تلخ جوانانى توجه كنيم كه گمان مىكردند مىتوان با زير پا گذاشتن عفت و حجاب و ساير هنجارهاى پذيرفته شده جامعه و مورد تأكيد دين، به آرامش رسيده و به همسر دلخواه دست يابند!!
يكى مىنويسد: «… آرى، اكنون دريافتهام پسر غريبهاى كه در كوچه و بازار با دخترى طرح آشنايى مىريزد، قصد ازدواج با او را ندارد و سرانجام دوستىهاى خيابانى چيزى جز ندامت و رسوايى نيست».
ديگرى براى ما نوشته است: «… اكنون پى بردهام حتّى پستترين پسران، دنبال سنگينترين و باوقارترين دختران مىگردند» و… .
بنابراين، راهى كه ديگران پيش گرفتهاند، نه مورد تأييد علم و تجربه است و نه عقل و شرع و عرف جامعه آن را مىپذيرد. از طرف ديگر، تجربههاى تلخ و اندوه بار بسيارى از جوانان شكست خورده و پشيمان، نادرستى اين روش را ثابت مىكند. بيشتر اين روابط و عشقها، به ازدواج نمىانجامد؛ و يا پس از مدتى به طلاق مىكشد و چنانچه به طلاق منجر نشود، زندگى آرام و سالم به ارمغان نمىآورد؛ زيرا خاطره روابط نامشروع گذشته، سبب از ميان رفتن آرامش روحىمى شود! اين مسئله به طور ناخودآگاه فرد را رنج مىدهد و نمىگذارد واقعاً به همسرش عشق بورزد.
در نتيجه ازدواجى كه بايد آرامش به ارمغان آورد، تهديد كننده آرامش مىشود. ممكن است بپرسيد: افرادى چون من چگونه مشكل خود را حلّ كنند؟ براى رسيدن به پاسخ، توجّه به نكات زير بايسته است:
1 – سن ازدواج در جامعه كنونى، با توجّه به وضعيت فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى، بالا است. بنابراين، زياد نگران به تأخير افتادن آن نباشيد. اين مشكل بسيارى از جوانان كشور است كه اميدواريم با تدابير لازم در دراز مدّت حلّ شود.
2 – مطمئن باشيد با حفظ شئون اخلاقى و دينى و رعايت وقار، متانت و حجاب كامل، بهتر خواهيد توانست خود را از دام خطا و گناه حفظ كنيد. بىترديد جوانان غيرتمند و اهل زندگى و هم شأن شما، سراغ افرادى چون شما خواهند آمد و براى ازدواج از شانس بيشترى برخورداريد. پس در حفظ متانت و وقار خود بيشتر دقّت كنيد.
3 – چنانچه در دانشگاه يا شهرستان محل سكونت شما مركز يا كانون ازدواج مورد اعتماد وجود دارد، به آنجا مراجعه و شرايط خود را براى ازدواج ارائه كنيد تا اسباب ازدواجتان فراهم گردد. تأكيد مىشود آن مركز بايد كاملاً شناخته شده، مورد اعتماد و تأييد مسئوولان رسمى دانشگاه باشد.
4 – به منظور كاهش موقت اين نياز غريزى و پيشگيرى از سقوط در دام گناه و لغزشهاى احتمالى، رعايت نكات زير سودمند است:
الف. حتّى المقدور روزى يك ساعت ورزش كنيد تا انرژى زايد بدنتان كاستى پذيرد.
ب. اگر توان جسمى داريد، هفتهاى يك يا دو روز روزه بگيريد.
ج. افكار خويش را كنترل كنيد و از انديشيدن درباره مسائل جنسى بپرهيزيد.
د. مراقب نگاهها خود باشيد و به روابط افراد متأهل با يكديگر و چهره و اندام جنس مخالف و فيلمهاى تحريك كننده نگاه نكنيد.
ه . اوقات فراغت خود را با شركت در برنامههاى مختلف علمى، فرهنگى و دينى و انجام دادن كارهاى شخصى، هنرى و علمى پر كنيد. بكوشيد هيچ گاه بيكار و تنها نباشيد.
و. در انتخاب دوستان صميمى و هم اتاقىتان دقّت كرده، با افراد متين، باوقار، با عفت، متدين و با ادب ارتباط داشته باشيد و در فرصتهاى آزاد درباره مسائل علمى، تحصيلى، اخلاقى و دينى گفتوگو كنيد.
ز. سعى كنيد نمازهاى روزانه را اول وقت و به جماعت بخوانيد.
ح. پس از نماز صبح، آياتى از قرآن را تلاوت كنيد ؛ در معانى آن بينديشيد و براى حلّ مشكلات خود، از خداوند متعال يارى جوييد.
اميدواريم، ضمن رعايت راهكارهاى ارائه شده، همسرى شايسته بيابيد و زندگى شاد و سعادتمندى در انتظارتان باشد.[3]
پی نوشت ها
[1] – اعراف 7، آيه 189.
[2] – ر.ك: نور 24، آيه 32.
[3] – «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها…» ؛ اعراف7، آيه 189.
«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ…» ؛ نور (24)، آيه 32.