براساس تبصره يك ماده 3 آيين نامه انتخابات مجلس خبرگان رهبرى؛ «مرجع تشخيص دارا بودن شرايط،[1] فقهاى شوراى نگهبان قانون اساسى مىباشد». اين موضوع داراى پشتوانه فقهى، قانونى بوده و در زمينه تشخيص و تأييد صلاحيتها، سازوكارى كاملاً منطقى و مطمئن به شمار مىآيد:

يكم. مبناى فقهى

يكى از شرايط مهم خبرگان «اجتهاد» است و مسلماً شناسايى آن، بدون داشتن تخصّص در اين زمينه ممكن نيست. از اين رو براى احراز اين شرط، لازم است به متخصصان اين امر مراجعه نمود. چنانكه در طول تاريخ شيعه همواره فقها و مجتهدان، صلاحيت علمى افراد را ارزيابى و احراز مىكردهاند. و شيعيان نيز براى تعيين مرجع تقليد خود، به افراد خبره مراجعه مىكنند.[2] بر اين اساس فقهاى شوراى نگهبان به عنوان متخصص و خبره، در اين زمينه داراى صلاحيت مىباشند. هرچند در عمل، فقهاى شوراى نگهبان از افراد امتحان نمىگيرند؛ بلكه افرادى كه متخصّص حوزوى سرشناس، مشهور، مُدرّسِ خارج و مورد اعتماد و قبول حوزويان و مراجع عظام تقليد هستند، اين كار را بر عهده دارند. و تنها ادارهى كار، به دست شوراى نگهبان است.

 

دوم. از نظر قانونى

اما اينكه چرا از ميان فقها، مجتهدان و مراجع، تنها فقهاى شوراى نگهبان صلاحيت چنين امرى را دارند، خود يك امر قانونى است؛ يعنى اصل يكصدوهشتم قانون اساسى، به مجلس خبرگان اختيار وضع مقررات پيرامون «تعداد و شرايط خبرگان، كيفيت انتخابات آنها و…» را داده است. خبرگان نيز پس از بحث و بررسى، به اين نتيجه رسيدهاند كه بهترين مرجع براى احراز صلاحيت داوطلبان مجلس خبرگان، شوراى نگهبان است.

 

سوم. سازو كار منطقى

براساس تجارب مديريتى، تعدد مراجع تصميمگيرى، در سلامت و نتيجهگيرى كارها اختلال ايجاد مىكند. در اين موضوع نيز اگر مرجعيت تأييد صلاحيتها به اساتيد مختلف و متعدد در حوزه واگذار گردد، تعدد مراجع تصميمگيرى ايجاد شده و مشكلات و نارسىهاى متعددى به وجود مىآيد. زيرا؛

اولاً. بايد مشخص شود مراد از مراجع تقليد چيست؟ آيا صرف چاپ رساله است يا معيارهاى ديگرى دارد؟ و به علاوه طبق قانون، هيچ التزام و تضمينى مبنى بر پاسخگويى اين مراكز وجود ندارد.

 

ثانياً. شرايطى كه ذكر شده فقط فقاهت نيست؛ بلكه موضوعات حساسى نظير سوابق سياسى، اجتماعى، اخلاقى و… كانديداهاست كه اگر تأييد صلاحيت در اين موارد از دست شوراى نگهبان خارج شود، لازم مىآيد اطلاعات خصوصى و طبقهبندى شده چهار مرجع قانونى (قوه قضائيه، نيروى انتظامى، وزارت كشور و وزارت اطلاعات ) در اختيار ديگران قرار داده شود.[3] كه اين موضوع به هيچ وجه از نظر قانونى و شرعى پذيرفتنى نيست. و اگر تنها تأييد فقاهت در دست مراجع و حوزه علميه باشد و تأييد بقيه موارد در دست شوراى نگهبان صورت پذيرد، اين نيز علاوه بر برخى ابهامات و كاستىها، روند طولانى چند ماهه ايجاد نموده و مستلزم تشكيلات خاص از سوى مراجع يا اساتيد درس خارج جهت رسيدگى به اين امور است؛ كه هم هزينه بر و هم وقتگير مىباشد.[4]

با بررسى اين قبيل مشكلات كه در تأييد صلاحيت از طريق غيرشوراى نگهبان به وجود مىآمد؛ مجلس خبرگان به اين نتيجه رسيده است كه واگذارى تأييد صلاحيتها به فقهاى شوراى نگهبان، ضمن پرهيز از مشكلات و محذوريتهاى فوق، داراى امتيازات و ويژگىهاى مثبت متعددى نيز مىباشد؛[5] كه عبارتند از:

1 – عدم دخالت سليقههاى جناحى و ملاحظات سياسى، در بررسى صلاحيتها؛

2 – رفتار يكسان با نامزدها؛

3 – دقت در احراز اجتهاد و ديگر شرايط، مانند بينش درست سياسى و اجتماعى؛

4 – دستيابى راحتتر و دقيقتر به سوابق افراد؛

5 – فقهاى شوراىنگهبان از علماى حوزه، افراد عادل و مورد تأييد حضرت امام (رحمه الله) و مقام معظم رهبرى هستند و بالاترين مقام و جايگاه را از نظر قانون اساسى دارند.[6]

 

 

پی نوشت ها


[1] – منظور شرايط مذكور در ماده 3 آن آيين نامه است كه در بحث شرايط نمايندگان مجلس خبرگان بيان شد.

[2] – ر. ك: آيهاللّه طاهرى خرم آبادى، فصلنامه حكومت اسلامى، ش 2، ص 136.

[3] – مجلس خبرگان در ترازوى نقد و بررسى، سايت حلقه نقد و پاسخ.

[4] – حجت الاسلام مير مدرس، پيشين.

[5] – پرسشها و پاسخهايى درباره مجلس خبرگان رهبرى، پيشين.

[6] – مشروح مذاكرات مجلس خبرگان دوره اول، اجلاسيه هشتم، تيرماه 1369، ص 60 ـ 43.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *