عن مغيرة ، قال : أرسل معاوية إلى ابنة الأشعث إني مزوجك بيزيد ابني ، على أن تسمي الحسن بن علي ، وبعث إليها بمائة ألف درهم ، فقبلت وسمت الحسن ، فسوغها المال ولم يزوجها منه ، فخلف عليها رجل من آل طلحة فأولدها ، فكان إذا وقع بينهم وبين بطون قريش كلام عيروهم ، وقالوا : يا بني مسمة الأزواج . (مقاتل الطالبين ، ج1 ، ص20 ، باب رجع الحديث الي خبر الحسن ، طبق برنامه المكتبة الشاملة( .
از مغيره روايت شده است كه معاويه به جعده دختر اشعث پيام داد كه اگر حسن (عليه السلام) را مسموم كنى تو را به همسرى پسرم يزيد در مىآورم . جعده ، همسر امام حسن (عليه السلام) بود . معاويه صد هزار درهم براى او فرستاد و او امام حسن (عليه السلام) را مسموم كرد ، معاويه صد هزار درهم را به جعده تسليم كرد ؛ ولى او را به همسرى يزيد در نياورد . مردى از خاندان طلحه بعدها جعده را به همسرى گرفت و از او داراى فرزند شد و هر گاه ميان آنان و ديگر خانوادههاى قريش بگو مگو در مىگرفت ، فرزندان جعده را ملامت و سرزنش مىكردند و به آنان مىگفتند : شما پسران زنى هستيد كه شوهرانشان را مسموم مي كرده اند .
زمخشري ، نحوي و مفسر نام آور اهل سنت در اين باره ميگويد:
جعل معاوية لجعدة بنت الأشعث امرأة الحسن مائة ألف حتى سمته ، ومكث شهرين وإنه ليرفع من تحته كذا طستاً من دم. وكان يقول: سقيت السم مراراً ما أصابني فيها ما أصابني في هذه المرة، لقد لفظت كبدي فجعلت أقلبها بعود كان كان في يدي . وقد ورثته جعدة بأبيات منها : يا جعد بكيه ولا تسأمي … بكاء حق ليس بالباطل إنك لن ترخي على مثله … سترك من حاف ولا ناعل وخلف عليها رجل من قريش فأولدها غلاماً، فكان الصبيان يقولون له: يا ابن مسممة الأزواج .(ربيع الأبرار ، زمخشري ، ج1 ، ص438 ، طبق برنامه المكتبة الشاملة . (
معاويه صد هزار (دينار) به زن امام حسن عليه السلام ، جعده دختر اشعث وعده داد تا او را مسموم كرد ، امام عليه السلام دو ماه بعد از آن زنده ماند ؛ سم آن قدر اثر كرد كه طشت پر از خون از مقابلش برمي داشتند . امام حسن عليه السلام ميفرمود : چند بار پيش از اين به من سم داده اند ؛ اما هيچ بار مثل اين دفعه سم اثر نكرده بود لخته هاي خوني كه از من خارج شده است آن را با چوبي كه در دست داشتم زيرو رو كردم ، ديدم اين دفعه سم اثرش را كرده است .
جعده سپس با اين اشعار امام را مخاطب نمود وگفت : اي جعده بر او گريه كن و ناراحت نباش كه گريه تو شايسته وحق است نه باطل همانا تو پرده و حفاظ خانه ات بر غير او نمي آويزي .
جعده سپس با مردي از قريش ازدواج كرد و فرزندي پسر از وي به دنيا آورد كه بچه ها به وي مي گفتند: اي پسر زني كه شوهرش را مسموم كرده است و نيز بسياري از بزرگان اهل سنت و از جمله مزي در تهذيب الكمال ، و ذهبي در سير اعلام النبلاء مينويسند : وقد سمعت بعض من يقول كان معاوية قد تلطف لبعض خدمه أن يسقيه سما .)تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 252 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 274 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 13 ، ص 283 – 284 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 8 ، ص 47 . (
از بعضي شنيدم كه ميگفت : معاويه با محبت ومهرباني وهديه دادن به بعضي از چاكرانش آنان را آماده براي مسموم نمودن امام حسن عليه السلام نمود .
و مسعودي تاريخ نويس معروف اهل سنت مينويسد : أن امرأته جَعْدة بنت الأشعث بن قيس الكندي سقته السم، وقد كان معاوية دسَّ إليها: إنك إن احتلْتِ في قتل الحسن وَجَّهت إليك بمائة ألف درهم، وزوَّجتك من يزيد، فكان ذلك الذي بعثها على سَمّه، فلما مات وَفَى لها معاوية بالمال، وأرسل إليها: إنا ، نحب حياة يزيد ، ولولا ذلك لوفينا لك بتزويجه .
(مروج الذهب ، المسعودي ، ج1 ، ص 346 ، باب ذكر خلافة الحسن بن علي بن أبي طالب ، طبق برنامه المكتبة الشاملة . (
جعده دختر اشعث بن قيس كه همسر امام حسن عليه السلام بود آن حضرت را مسموم كرد ، معاويه او را گول زد كه اگر بتواني امام حسن را مسموم كني ، هزار درهم ميدهم و تو را به همسري يزيد درمي آورم همين وعده ها بود كه اورا بر اجراي توطئه ي معاويه تحريك كرد و وقتي اين كار را انجام داد ، معاويه مال را به جعده داد ؛ اما به او پيام داد كه من يزيد را دوست دارم و اگر اين نبود به وعدهام وفا ميكردم و تو را به ازدواج او درميآوردم .
و ابن أبي الحديد شافعي در شرح نهج البلاغه مينويسد :
قال أبو الحسن المدائني : وكانت وفاته في سنة تسع وأربعين ، وكان مرضه أربعين يوما ، وكانت سنه سبعا وأربعين سنة ، دس إليه معاوية سما على يد جعدة بنت الأشعث ابن قيس زوجة الحسن ، وقال لها : إن قتلتيه بالسم فلك مائة ألف ، وأزوجك يزيد ابني . فلما مات وفى لها بالمال ، ولم يزوجها من يزيد . قال : أخشى أن تصنع بابني كما صنعت بابن رسول الله صلى الله عليه وسلم .
(شرح نهج البلاغة ، ابن أبي الحديد ، ج 16 ، ص 11 . (
ابو الحسن مدائني گويد : امام حسن در سال 49 هـ از دنيا رفت و چهل روز مريض بود ، سن آن حضرت در هنگام وفات 47 سال بود . معاويه دسيسه كرد و به دست جعده دختر اشعث كه همسر امام بود ، سمي فرستاد و به او گفت : اگر او را با سم بكشي ، به تو هزار [درهم] خواهم داد و نيز تو را به همسري يزيد درمي آورم . وقتي امام حسن را به شهادت رساند ، مال را به او داد ؛ ولي او را به همسري يزيد درنياورد و به او گفت : ميترسم همان كاري را كه با فرزند رسول خدا كردي ، با فرزند من هم انجام دهي .
و همچنين ابن عبد البر در الإستيعاب مينويسد : وقال قتادة وأبو بكر أحمد بن حفص : سم الحسن بن على سمته امرأته جعدة بنت الأشعث أحمد بن قيس الكندي وقالت طائفة كان ذلك منها بتدسيس معاوية إليها وما بذل لها من ذلك وكان لها ضرائر والله أعلم . )الاستيعاب ، ابن عبد البر ، ج 1 ، ص 389 . (
حسن بن علي را جعده همسرش مسموم كرد وگروهي گفته اند: اين كار جعده به اشاره و توطه ي معاويه و با گرفتن دره و دينار بوده است .
خوشحالي معاويه از شهادت امام حسن عليه السلام :
بسياري از تاريخ نويسان اهل سنت نوشتهاند كه وقتي خبر شهادت امام حسن عليه السلام به فرزند جگرخوار رسيد ، سجده شكر بجاي آورد چنانچه ابن قتيبه دينوري در كتاب الإمامة والسياسة به این مطلب تصریح کرده است.( الامامة والسياسة ، ابن قتيبة الدينوري ، تحقيق الزيني ، ج 1 ، ص 150 – 151 . (
ابن عبد ربه نیز در العقد الفريد مينويسد :
هنگامي كه خبر شهادت حسن بن علي عليهما السلام به معاويه رسيد ، سجده شكر بجاي آورد ، سپس كسي را به دنبال ابن عباس فرستاد كه در همان زمان در شام حضور داشت . سپس به او تسليت گفت در حالي كه شادمان بود . به ابن عباس گفت : ابو محمد در چند سالگي از دنيا رفت ؟ ابن عباس گفت : سن او را تمامي قريش ميدانند ، عجيب است كه فردي همانند تو از آن آگاهي ندارد . سپس معاويه گفت : شنيدهام كه فرزندان كوچكي بر جاي نهاده است ؟! ابن عباس گفت : هر كوچكي ، بزرگ خواهد شد ، كودكان ما يل و خردسالان ما نيز بزرگ خواهند شد .
سپس عبد الله بن عباس گفت : اي معاويه ! چرا تو به خاطر شهادت حسن بن علي (عليهما السلام) خوشحال شدهاي ؟ به خدا قسم مردن او اجل شما را به تأخير نخواهد انداخت و بدن او قبر تو را پر نخواهد كرد . چه قدر كم است ماندن من و تو بعد از امام حسن عليه السلام) . العقد الفريد ، ابن عبد ربه الأندلسي ، ج2 ، ص125 ، طبق برنامه المكتبة الشاملة( .
زمخشري در ربيع الأبرار مينويسد :
هنگامي كه خبر شهادت امام حسن به معاويه رسيد ، او و كساني كه در اطراف او بودند ، سجده شكر بجاى آوردند . آنگاه ابن عباس نزد معاويه آمد ، معاويه به وى گفت : آيا امام حسن مرد ؟ گفت : آرى ، من شنيدهام سجده شكر بجاى آوردهاى ! اي پسر زن جگر خوار ، به خدا قسم ! بدن او را در قبر تو نخواهند نهاد ، فرا رسيدن مرگ او موجب طول عمر تو نخواهد شد.( ربيع الأبرار ، زمخشري ، ج 1 ، ص431 ، باب الموت ومايتصل به من ذكر القبر ، بر اساس برنامه المكتبة الشاملة)
منبع:پرسمان