ابتدا بايد اين نكته را خاطر نشان سازيم كه وسوسه، شك، ترديد و تزلزل از خطرات و القائات شيطانى است؛ چنان كه طمأنينه، يقين، ثبات و امثال آن از افاضات رحمانى و ملكوتى است. شيطان براى بيرون راندن بندگان خدا از راه مستقيم و صراط حق، از وسايل و حيلههاى متفاوتى استفاده مىكند و از آنجا كه اهل كيد و مكر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگىهاى ايشان تشخيص داده و از همان راه وارد مىشود. براى مثال شخصى كه نسبت به احكام و مسائل شرعى بىمبالات است، هرگز به وسواس در وضو يا نماز دچار نمىشود. وسواس از تحريكات شيطان است و شيطان، انسان بىمبالات و كم اعتنا به مسائل شرعى را نسبت به آنها حسّاس و مقيّد نمىكند؛ بلكه براى دورتر كردن او از وظايف شرعى و تكاليف الهى، راهى مناسب با حالات و تمايلات درونى او بر مىگزيند. بنابراين، شيطان لعين ـ كه شما را گرفتار شك و ترديد در مسلّمات دين كرده است ـ توجّه به امور دينى را در شما سراغ داشته و درست روى همين نقطه دست گذاشته است و مىخواهد اين موهبت الهى را از شما بگيرد:

سالها او را به بانگى بندهاى

در چنين ظلمت نمد افكندهاى

هيبت بانگ شياطين خلق را

بند كردهست و گرفته حلق را

تا چنان نوميد شد جانشان زنور

كه روان كافران ز اهل قبور[1]

با توجه به اين مطلب، بايد بگوييم:

يكم. اينكه شما به جهت تحقيقى بودن اعتقادات خود، تلاش نموده و با مطالعه و تفكر كوشيدهايد در پذيرفتن اصول دين تقليد نكنيد، كارى بسيار شايسته و سزاوار تحسين انجام دادهايد و پاداش بسيارى براى اين امر نزد خداوند خواهيد داشت.

دوم. هرگز نگوييد و به خود تلقين نكنيد كه به دليل شك در اعتقادات، اعمال من نزد خداوند پذيرفته نيست و يا مثلاً پس از انجام واجبات و يا ترك محرمات، سودى براى من حاصل نمىشود! اين خود دنباله توطئههاى شيطانى است كه نخست اعتقادات را در درون شما سست نموده و اينك به دنبال خدشهدار كردن اعمالتان است.

همين كه شما مىگوييد خدا از من نمىپذيرد، دليل بر آن است كه شما خدا را از صميم وجود و باطن خويش قبول داريد و در وجود او شكى نداريد. پس به رغم وسوسههاى شيطان و خواستههاى او، به عبادت خويش ادامه دهيد و همچون بندگان ديگر خدا، اميدوار باشيد كه اعمال شما نزد او پذيرفته است.

چون چنين وسواس ديدى زود زود

با خدا گرد و درآ اندر سجود

سجده گه را تَر كن از اشك روان

كاى خدا تو وارهانم زين گمان[2]

سوم. بدانيد شيطان ضعيف است و كيد و مكر او به انسانهاى عاقل و انسانهاى خداجو و حقيقتطلب و آنان كه با ياد خدا زندگى مىكنند و تنها از او فرمان مىبرند، كارگر نيست.

با توجه به اين سه نكته، بهتر است تا مدتى به جاى اينكه در باب مسائل اعتقادى بينديشيد، به مبارزه با شيطان و وسوسههاى او بپردازيد. راه مبارزه با شيطان نيز چند چيز است:

نخست آنكه، به وسوسهها و القائات او بىاعتنايى كنيد. وقتى شما را به پندارهاى بد و باطل وا مىدارد، فكر خود را به مسائل ديگر مشغول سازيد. در روايتى معصوم (علیهالسلام) مىفرمايد: «جز اين نيست كه آن خبيث (شيطان)، مىخواهد اطاعت شود؛ پس وقتى كه سرپيچى شود، به سوى هيچ يك از شما باز نمىگردد».[3]

الحذر اى گِل پرستان از شرش!

تيغ لاحولى زنيد اندر سرش

كاو همى بيند شما را از كمين

كه شما او را نمىبينيد، هين

دايما صياد ريزد دانهها

دانه پيدا باشد و پنهان دغا

هركجا دانه بديدى، الحذر

تا نبندد دام بر تو بال و پر[4]

دومين راه مبارزه با شيطان اين است كه ما در همه امور زندگى و در هر كارى كه مىخواهيم انجام دهيم و هنگام مواجهه با هر مشكلى، از خداوند و از وسايط فيض و رحمت او كمك بگيريم و با دعا، تضرع و درخواست عاجزانه، توجّه خدا را به خويش جلب كنيم. خداوند متعال نيز اين حقيقت را با لحن خاصى بيان كرده است: «قُلْ ما يَعْبَوا بِكُمْ رَبِّى لَوْ لا دُعاوكُمْ»[5]؛ بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم اعتنايى به شما نمىكند».

بعد از خداوند متعال، بايد از رسول اكرم (صلیاللهعلیهوآله)  وسلم و ائمه (علیهمالسلام)درخواست كرد تا ما را از وسوسههاى شيطانى نجات دهند و حالت بيدارى و انتباه را در ما مستقر  سازند تا بر اثر غفلت، شيطان با وسوسههاى خود بر ما مستولى نشود.

تلاوت يا شنيدن آيات قرآنى و تدبّر در آنها، تفكر در آيات خلقت و نظاير اينها نيز، همه در وجود انسان ايجاد آمادگى مىكند تا نور يقظه و جذب الهى به سراغ او آمده، وى را از غفلت، اوهام و وسوسههاى شيطان نجات دهد و به خود بياورد. قرآن كريم در هر بابى از ابواب خود، براى انسان، هدايتها، تذكرها، هشدارها و انذارها دارد و هر كس صادقتر و دردمندانه به سراغ قرآن رود و در كلام حضرت معبود صادقانه «فكر» كند، كلام، رموز و اشارات كلام الهى راهگشاى وى خواهد بود.

گفت پيغمبر كه نفحتهاى حق

اندرين ايام مىآرد سبق

گوش وهش داريد اين اوقات را

در رباييد اين چنين نفحات را

نفحه آمد مر شما را ديد و رفت

هر كه را مىخواست جان بخشيد و رفت

نفحه ديگر رسيد، آگاه باش

تا از اين هم وانمانى خواجه تاش[6]

سومين راه، آن است كه در همه احوال، از «غفلت» اجتناب ورزيد و در همه احوال در «ياد» حضرت حق باشيد؛ چرا كه شيطان همواره مىكوشد انسان را به غفلت كشانده، از اين راه آدمى را دچار تزلزل، شك و ترديد سازد. از اين رو بايد تصميم بگيريد كه مراقب حال خود باشيد و هر وقت به هر بهانهاى غافل شديد، فورا متذكر شويد و استعاذه و استغفار كنيد و به حالت ذكر و ياد خدا برگرديد. آيات 200 و 201 سوره «اعراف» به اين حقيقت اشاره كرده، مىفرمايد: «اگر وسوسهاى از جانب شيطان بر تو راه يافت، پس به خداى متعال پناه ببر، كه او سميع و عليم است. پرهيزگاران را هر وقت وسوسه شيطانى رسد و طايف شيطانى بر دل آنها روى بياورد، فورا به خود آيند و به حقيقت حال  آگاه شوند».

اگر حقيقتش را بخواهيد، اين غفلت است كه آدمى را در دام شيطان و وسوسههاى او قرار مىدهد و يكى از تبعات آن، همان ترديد، اضطراب و شك و تزلزل است. به بيان ديگر، غفلت از حق ـ به اين معنا كه انسان باطنا خداى متعال را فراموش كند، از او و ذكر او غافل شود و مستغرق در اين و آن و اين سو و آن سو گردد ـ اساس همه گرفتارىها و وسيله راه يافتن شيطان بر دل و وسوسههاى او است؛ امام صادق (علیهالسلام) مىفرمايد: «فان الغفلة مصطاد الشيطان و رأس كل بلية و سبب كل حجاب»؛[7] «حقيقت آن است كه غفلت صيدگاه شيطان، ريشه هر بلا و بدبختى و سبب همه حجابها است».

جليس دل و قرين آدمى به هنگام غفلت، جز شيطان نيست؛ چنان كه خود غفلت هم از ناحيه شيطان است و اوست كه انسان را به غفلت مىكشد و از ياد خدا غافل مىگرداند: «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللّهِ…»[8] ؛ «شيطان بر آنان سخت احاطه نمود و آنان را از ياد خدا غافل كرد…».

پيام غيبى اين آيه آن است كه آنجا كه فكر و دل تو و باطن تو به كلى از خدا غافل شد، او را فراموش كرد و مستغرق در اوهام و خيالات و اين و آن گشت؛ بدان كه شيطان بر تو استيلا يافته و فكر و دل تو را و يا «تو» را به آنجاها كشانيده است، تا از ياد معبود خويش بازمانى و خسران بينى:

«وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»؛[9] «هر كس از ذكر خداى رحمان روى برگرداند،  شيطانى را بر او مىگماريم كه دوست و مصاحب او مىگردد. و اين شياطين مسلما آنان را از راه باز مىدارند و خودشان گمان مىكنند كه در راه هدايت پيش مىروند».

اميدواريم كه با دقت در مطالب پيش گفته و به كارگيرى آنها، شك و ترديد شما به آرامش و ثباتى پايدار مبدل گردد و هميشه در زندگى پيروز و بهروز باشيد.

اى خدا فرياد زين فرياد خواه!

داد خواهم نه ز كس زين دادخواه

دادِخود از كس نيابم جز مگر

ز آن كه او از من به من نزديكتر[10]

 

پرسش و پاسخ های دانشجویی پیرامون خداشناسی/ مؤلف:محمدرضا کاشفی

دفتر نشر معارف


پی نوشت ها

[1] – مثنوى، دفتر سوم، ابيات 4338 ـ 4336.

[2] – مثنوى، دفتر چهارم، ابيات 385 و 386.

[3] – فروع كافى، ج 3، ص 358.

[4] – مثنوى، دفتر سوم، ابيات 2859 ـ 2856.

[5] – فرقان 25، آيه 77.

[6] – مثنوى، دفتر اول، ابيات 1954ـ 1951.

[7] – مصباح الشريعة، باب بيست و چهارم.

[8] – مجادله 58، آيه 19.

[9] – زخرف 43، آيه 36 و 37.

[10] – مثنوى، دفتر اول، ابيات 2196 ـ 2195.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *