در زمان پيامبر اكرم (ص) برخي از اينگونه نافرمانيها صورت مي گرفت كه البته تعداد آنها محدود بود و پيامبر اكرم (ص) هم با قاطعيت با آن برخورد فرمود.
در مورد بي حجابي بايد به استحضار شما برسانيم كه بي حجابي اصولا در آن دوران نبوده بلكه بد حجابي تا قبل از نزول آيه حجاب وجود داشت كه با نزول اين آيه و اجبار آن ديگر بدحجابي هم از بين رفت.
براي تكميل جواب خوب است كه وضعيت زنان قبل و بعد از نزول آيه حجاب و واجب شدن آن بيان شود لذا به نكات ذيل دقت بفرماييد:

 


1-
به نظر مى‏رسد حكم ايجاب حجاب در سال ششم هجرت تشريع گرديد. شاهد بر آن، آيات سوره نور است كه داستان معروف افك در آن آمده است. در همين زمان بود كه منافقين و اراذل و اوباش در صدد برآمدند با ايجاد شايعه درباره زنان پيامبر(ص) و با درست كردن مزاحمت‏هاى راهى براى زنان آزاده به بهانه كنيز انگاشتن آنها قلوب پيامبر و مسلمانان را جريحه‏دار بكنند. به دنبال اين اوضاع و شرايط بود كه خداوند آيات مربوط به پوشش را براى بازگويى به امت نازل فرمود و حجاب و حد و مرز و اندازه آن بعد از نزول آن آيات واجب شد. پس تا اينجا معلوم مي شود كه تا حدود 19 سال بعد از بعثت پيامبر حجاب كامل ميان مسلمانان واجب نبود اما به علت علل و عواملي كه ذكر شد هم حجاب واجب شد و هم ديگر كسي نمي توانست بي حجاب باشد چراكه مسلمانان در صدر اسلام و در زمان پيامبر بسيار مقيد به رعايت احكام اسلامي و دستورات الهي بودند.

 

 


2-
آيات مربوط به حجاب در دو سوره از قرآن (نور و احزاب) آمده است. سوره نور، آيه 30 و 31 كيفيت پوشش را بيان مى‏كند. ابتدا مى‏فرمايد: بگو (اى پيامبر) براى مؤمنين و مؤمنات كه نگاه‏هايشان را كوتاه كنند يعنى هنگام نگاه به يكديگر به صورت خيره به هم نگاه نكنند. از نگاه به گونه وراندازى و استقلالى پرهيز كنند. آنگاه به زنان مومن خطاب كرده و مى‏فرمايد: وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَ؛‏ مي ‏بايد روسرى خود را بر روى سينه و گريبان خويش قرار دهند، (احزاب، آيه 59). هم به اين مطلب اشاره دارد. در اين آيه چنين آمده است: اى پيغمبر… به زنان مؤمن بگو كه جلباب‏هاى (روسرى) خويش را به خود نزديك سازند. روشن است كه وقتى به زن بگويند روسرى‏ات را به خود نزديك كن مقصود اين است آن را رها نكن، آن را جمع و جور كن و خود را با آن بپوشان. مطلبي هم اكنون نيز متاسفانه ميان بعضي از زنان رعايت نمي شود و تنها روسري هاي خود را بر روي سر مي اندازند اما به پوشش موهاي جلوي سر وگردن و اطراف سينه هاي خود توجي ندارند (اطلاعات بيشتر درباره كيفيت خاص پوشش را از همان آيه 31 سوره نور كه گذشت بهتر مى‏توانيد استنباط كنيد.)

 

 


3-
صاحب كتاب تفسير كشاف، وضع زنان را در پيش از نزول آيات حجاب چنين شرح مى‏دهد: زنان، گريبان‏هايشان گشاد و باز بود، گردن و سينه و اطراف سينه‏هاشان ديده مى‏شد و داخل روسرى‏ها را معمولاً از پشت سر برمى‏گرداندند (همان‏طور كه الان بين مردان عرب متداول است) و قهراً قسمت‏هاى گردن و بناگوش و سينه ديده مى‏شد، (كشاف، ج 3، ص 231). اما توجه به اين نكته بسيار ضروري است كه درباره حضور زنان در اجتماع، بايد خاطر نشان كنيم كه زنان قبل از نزول اين آيات چنان نبوده است كه مثل مردان با سر باز در معرض اجتماع رفت و آمد بكنند، بلكه چون بد حجاب بودند و اين موجب مسائل نا مناسبي براي بعضي شد لذا خداوند براي جلوگيري از فساد حجاب را واجب كرد، بنابراين آنچه در جامعه رواج داشت و قرآن به مبارزه با آن برخاست، پديده بدحجابى بود، نه بى‏حجابى.

 


4-
چنان كه گذشت، افراد هوس‏باز و اراذل با ايجاد مزاحمت‏ها باعث دلتنگى زنان مدينه مى‏شدند. روشن است كه با آمدن حكم حجاب و دستور مجازات اين‏گونه افراد به طور طبيعى حضور زنان راحت‏تر و چشمگيرتر انجام مى‏شد.
اما نحوه برخورد را نيز خود خداوند در قرآن كريم به آن اشاره كرده و درباره مجازات آنان مى‏فرمايد: «اگر اينها دست از عمل زشت خود برندارند، تو را فرمان مى‏دهيم كه به آنها حمله‏برى كه ديگر جز اندكى در پناه تو نخواهند بود»، (احزاب، آيه 60) ، بنابراين مى‏توان گفت با وجوب حجاب هم خود زنان به آرامش و ايمني بيشتري رسيدند و هم ارازل و اوباش سركوب شدند و هم خداوند با تعيين مجازات متخلفين به برخورد با مسئله بي حجابي پرداخت و راه و رسم حفظ حجاب و نحوه مقابله با متخلفان را به همگان نشان داد.

 

 

زنا:
در زمان پيامبر اكرم (ص) هم برخي مرتكب عمل زشت زنا مي شدند كه پيامبر اكرم به شدت با آنان برخورد مي كرد به طور مثال نقل شده كه ماعز بن مالك نزد پيامبر خدا (ص) به انجام زنا اقرار كرد و پيامبر (ص) دستور داد كه او را سنگسار كنند.( كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ج ۷، ص ۱۸۵، ح ۵)

 

 

 

اغتشاش:
به طور مثال پيامبر اكرم(ص)دستور قتل 8 تن از قبيله «عرينه»را به دليل اغتشاش و قتل و غارت صادر كرد؛ جريان از اين قرار بود كه آنان به حضور پيامبر آمده، به ظاهر مسلمان شدند اما در مدينه كه بودند بيمار شدند, پيامبر آنان را به ناحيه «ذى‏الجدر» نزديك كوه «عيروت» نزد شبان و شتران خود فرستاد. اما آنان مرتد شده، يسار مولى پيغمبر را كشتند و 15 شتر از شتران آن حضرت را به سرقت بردند. پيامبر كرز بن جابر فهرى با تعدادى از سربازان را به دنبال آنان فرستاد و اين آيه درحق آنان نازل شد: «اِنَّما جزاءُ الّذينَ يُحاربونَ اللّه… اَن يُقتلَّوا و يُصلَّبوا اَو تُقطّع ايديهم»(مائده: 33) و پيامبر بر اساس اين آيه، دستور قتل، قطع دست و پا و به دار آويختن آنان را صادر نمود.( المبسوط، ج 8،ص47؛ التبيان،ج3،ص 505(.

 

 

 

منبع:پرسمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *