علاوه بر قرآن مجيد كه اعجاز جاودانه آن آشكار و بديهى است، پيامبر )اسلام(صلى الله عليه وآله) معجزات فراوانى دارد كه برخى از آنها در آيات قرآن و كتابهاى مربوط به سيره پيامبر، ثبت شده است. شمارى از اين معجزات، عبارتند از:
1 – اسراء
اسراء همان حركت شبانگاهى پيامبر(صلى الله عليه وآله)، از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى است.ر.ك: جوادى آملى، تفسير موضوعى قرآن كريم، ج 8، ص 85 – 64.اين سفر، در يك شب، در بيدارى و با همين پيكر مادى، تحقّق يافت؛نه در شبها و روزهاى طولانى يا در عالم خواب و نه به صورت روحانى. آيات قرآنى و شواهد تاريخى، بر وقوع اين سفر، دلالت آشكار دارند. در قرآن كريم آمده است:«سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»؛اسراء (17)، آيه 1. «منزه است آن [ خدايى]كه بندهاش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجدالاقصى كه پيرامونش را بركت دادهايم، سير داد تا از نشانهاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست».
تفصيل اين رويداد، به وسيله شيعه و اهل سنت نقل شده است و كتابهاى روايى و تاريخى فراوانى به آن پرداختهاند. البته جابه جايى در فضا و پيمودن مسافتهاى طولانى، در زمانى كوتاه، در زندگانى ديگر پيامبران نيز سابقه داشته است؛ چنان كه درباره حضرت سليمان(عليه السلام) چنين مىخوانيم: «وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌوَ رَواحُها شَهْرٌ وَ…»؛سبأ (34)، آيه 12. «و باد را براى سليمان [ رام كرديم ]صبحگاهان مسير يك ماه را مىپيمود و عصر گاهان مسير يك ماه را و…».
افزون بر اين، شواهد عينى و تجربى بسيارى وجود دارد كه نشان مىدهدبرخى از اولياى الهى مسافتهاى طولانى را در زمانى كوتاه پيمودهاند و به اصطلاح، «طى الارض» مىكردند. آن چه گفته شد، تنها درباره اسراء و حركت شبانگاهى پيامبر(صلى الله عليه وآله)از مسجدالحرام به مسجدالاقصى است كه خود مقدمه معراج به شمار مىآيد. معراج از معجزات ويژهاى است كه اسرار و لطايف عميقترى دارد و از نشانههاى برترى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و شرافت وى بر تمام جهانيان است.
2 – شق القمر
يكى از ديگر معجزات برجسته پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) كه قرآن مجيد از آن خبر داده، شق القمر است؛ چنان كه مىخوانيم:«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ»؛قمر (54)، آيه 1.«قيامت بسيار نزديك شد و ماه شكافت».
انشقاق قمر، در پاسخ مشركانى صورت گرفت كه درخواست چنين كارى داشتند تا به ارتباط پيامبر(صلى الله عليه وآله) با علم و قدرت بىپايان خداوند، پى برند.مكارم شيرازى و جمعى از نويسندگان، تفسير نمونه، ج 23، ص 9.
از آن جا كه حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) واپسين پيامبر است، دوران پس از وى نيز آخر الزمان خوانده مىشود و بعثت او، نشانه نزديك شدن قيامت است؛ زيرادر مقايسه با عمر جهان هستى، زمان پس از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)، اندك مىنمايد. بهترين دليل بر وقوع اين حادثه در زمان پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)، آيه بعد همين سوره است كه از سرسختى و تداوم انكار مشركان، با وجود رؤيت اين معجزه شگفت آور، پرده بر مىدارد؛«وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ»؛قمر (54)، آيه 2. «و هرگاه نشانهاى ببينند، روى بگردانند و گويند سحرى هميشگى است».
البته چنين انشقاقهايى در زندگانى پيامبران گذشته نيز سابقه داشته و به صورت ضعيفتر جلوهگر شده است؛ چنان كه درباره حضرت موسى(عليه السلام) مىخوانيم: «فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً»؛طه (20)، آيه 77. «و راهى خشك براى آنان، در دريا باز كن»!
بايد توجه داشت كه شكافتن دريا و از بين بردن كشش ملكولى آب، كارى خارقالعاده است كه در زمين اتفاق افتاده، از اين رو، اتفاق شكافته شدن ماه در آسمان توسط پيامبر اسلام و به اذن خداوند، هيچ گونه استبعادى ندارد. در بخشى ديگر از داستان حضرت موسى(عليه السلام)، چنين مىخوانيم: ضربه عصاى موسايى، سنگ را شكافت و دوازده چشمه آب جوشيد؛ «وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»؛اعراف (7)، آيه 160. «و آنان را به دوازده عشيره كه هر يك امتى بودند، تقسيم كرديم و به موسى [ وقتى قومش از او آب خواستند ]وحى كرديم با عصايت بر آن تخته سنگ بزن؛ پس از آن، دوازده چشمه جوشيد و هر گروهى آبخورى خود را شناخت».
3 – گفت و شنود درختان
در نهج البلاغه آمده است كه روزى پيامبر(صلى الله عليه وآله)، براى ايجاد انگيزه گرايش به اسلام در يكى از افراد قريش، در برابر ديدگان او درختى را مخاطب قرار داد. درخت از جاى خود حركت كرد و نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) ايستاد و سپس به دستور پيامبر(صلى الله عليه وآله)، به جاى خود بازگشت.نهج البلاغه، خطبه 192 (قاصعه)؛ ر.ك: شرح نهج البلاغه، ج 13، ص214 .
در واقعهاى ديگر، درختى به رسالت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) گواهى داد.قاضى عياض، الشفا بتعريف حقوق المصطفى، ج 1، ص 298.اين دو معجزه نيز مورد اتفاق عالمان شيعه و اهل سنت است و در كتابهاى متعدد آنها به چشم مىخورد. گفت و گو و فرمانبرى جمادات، گياهان و حيوانات، در زندگانى پيامبران گذشته نيز سابقه داشته است؛ چنان كه «هدهد» و ديگر حيوانات، از حضرتسليمان فرمانبرى داشتندنمل (27)، آيه 20.و چهار پرنده كوبيده شده نيز به فراخوان حضرت ابراهيم(عليه السلام)، پاسخ مثبت دادند و پرواز كنان به سوى او شتافتند؛«قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً»؛بقره (2)، آيه 260. « [خداوند ]فرمود: [اى ابراهيم ]پس چهار پرنده برگير و آنها را پيش خود ريز ريز گردان؛ سپس بر هر كوهى پارهاى از آنها را قرار بده؛ آنگاه به سوى تو مىآيند».
آنچه گفته شد، نمونههايى از توانمندى انسانهاى كامل است كه – در پرتو بندگى خدا و اتصال به قدرت بىانتهاى پروردگار – در برابر ديدگاه مردمان، جلوهگر شده است. ناگفته نماند، كه كتابهاى تفسيرى، روايى و تاريخى، بيش از صدها مورد از معجزات و كرامات رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) را ثبت كردهاند. از پيامدهاى زيباى گفت و گو در اين زمينه، رسيدن به روشنبينى و توسعه فضاى فكرى، شكسته شدن حصارهاى مادى و راهيابى به درياى بىكران نورانيت معنوى است.