سلام عليكم
دررابطه باجانشيني امام علي عليه السلام به غيرازحادثه غدير دلايل مختلفي وجودداردكه همه آنها مربوط به بعدازبعثت نبي مكرم اسلام صل الله عليه وآله وسلم مي باشدكه مواردي راخدمت شماعرض مي كنم .

آيه ولايت:
«ولي و سرپرست شما تنها خداست و پيامبر او، و آنها كه ايمان آورده اند و نماز را به پا مي دارند و در حال ركوع زكات مي پردازند [ « انما وليكم الله و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلاة… » مائده، 55.] ».
بسياري از مفسران و محدثان گفته اند كه اين آيه در شأن امام علي (ع) [چون طبق روايات معتبر آنكه در ركوع انگشترش را به سائل داد حضرت علي (ع) بوده است. ] نازل شده است.
«سيوطي» از دانشمندان اهل سنت در تفسير «الدر المنثور» در ذيل اين آيه از «ابن عباس» نقل مي كند كه: «علي (ع) در حال ركوع نماز بود كه سائلي تقاضاي كمك كرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پيامبر (ص) از سائل پرسيد: چه كسي اين انگشتر را به تو صدقه داد؟ سائل به حضرت علي (ع) اشاره كرد و گفت: آن مرد كه در حال ركوع است»، در اين هنگام اين آيه نازل شد. [الدرالمنثور، ج 2، ص 293. ][ارشادشيخ مفيدج1ص6]

 

همچنين از دانشمندان اهل سنت «واحدي [ اسباب النزول، ص 148. ] » و «زمخشري [ تفسير كشاف، ج 1، ص 649. ] » اين روايت را نقل كرده و تصريح كرده اند كه آيه «انما وليكم الله …» درباره حضرت علي (ع) نازل شده است.
فخر رازي در تفسير خود از عبدالله بن سلام نقل مي كند، هنگامي كه اين آيه نازل شد، من به رسول خدا (ص) عرض كردم كه با چشم خود ديدم كه علي(ع) انگشترش را در حال ركوع به نيازمندي صدقه داد به همين دليل ما ولايت او را مي پذيريم! وي همچنين روايت ديگري نظير همين روايت را از ابوذر در شأن نزول اين آيه نقل مي كند. [تفسير فخر رازي، ج 12، ص 26.]
طبري نيز در تفسير خود روايات متعددي در ذيل اين آيه و شأن نزول آن نقل مي كند كه اكثر آنها مي گويند: درباره حضرت علي(ع) نازل شده است. [تفسير طبري، ج 6، ص 186.]
مرحوم علامه اميني (ره) در كتاب الغدير، نزول اين آيه درباره حضرت علي را با رواياتي از حدود بيست كتاب معتبر از كتاب هاي اهل سنت، با ذكر دقيق مدارك و منابع آن، نقل كرده است. [الغدير، ج 2، ص 52 و 53.]
در اين آيه، ولايت حضرت علي(ع) در رديف ولايت خدا و پيامبر(ص) قرار داده شد.

 

آيه اولي الامر:
«اي كساني كه ايمان آورده ايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول خدا (ص) و اولي الامر از خودتان را [« يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم… » نساء، 59.] ».
از سويي دانشمندان [در تفسير برهان نيز ده ها روايت از منابع اهل بيت (ع) در ذيل اين آيه آمده است كه مي گويد: آيه مزبور درباره علي (ع) يا آن حضرت و ساير ائمه اهل بيت (ع) نازل شده و حتي در بعضي از روايات نام دوازده امام (ع) يك يك آمده است. تفسير برهان، ج 1، ص 381 – 387.] گفته اند كه آيه اولي الامر درباره حضرت علي (ع) نازل شده است.
مثلا «حاكم حسكاني» حنفي نيشابوري (مفسر معروف اهل سنت) در ذيل اين آيه پنج حديث نقل كرده كه در همه آنها عنوان «اولي الامر» بر علي (ع) تطبيق شده است. [شواهد التنزيل، ج 1، ص 148 تا 151.]

 

در تفسير «البحر المحيط» نوشته «ابوحيان اندلسي مغربي» در ميان اقوالي كه درباره اولي الامر نقل كرده از مقاتل و ميمون و كلبي (سه نفر از مفسران) نقل مي كند كه منظور از آن، ائمه اهل بيت (ع) هستند. [ بحر المحيط، ج 3، ص 278.]
«ابوبكر بن مؤمن شيرازي» (از علماي اهل سنت) در رساله «اعتقاد» از ابن عباس نقل مي كند كه آيه فوق درباره حضرت علي (ع) نازل شده است. [احقاق الحق، ج 3، ص 425.]

 

از سويي ديگر در اين آيه شريفه با سبك و سياق واحد و عدم تكرار لفظ (اطيعوا)، اطاعت خدا و رسول و اولي الامر واجب شده است و از اين جهت اولي الامر معصوم است (و الا دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معني نداشت) همانطوريكه خدا و پيامبرش معصومند. و طبق آنچه در روايات آمده، معصومين منحصر در امامان شيعه اند.
غير از آيات مذكور كه به صورت مختصر ذكر شد، آيات ديگري نظير: آيه صادقين: [« يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين… » توبه، 119. در روايات بيان شده است كه: منظور از صادقين حضرت علي(ع) و اهل بيت پيامبر(ص) مي باشند.( ينابيع المودة ص115 و شواهد التنزيل ج1 ص262)] »و آيه قربي: «قل لا اسئلكم عليه اجراً الا المودة في القربي [شوري، 33] » نيز مستقيماً به ولايت و امامت حضرت علي (ع) و ديگر ائمه پرداخته است كه در روايات پيامبر اكرم كه در كتاب هاي اهل سنت و شيعه نقل شده، آمده است.

 

علاوه بر اين آيات، آيات ديگري، بازگو كننده ي فضيلتي از فضيلت هاي حضرت علي (ع) و برتري آن حضرت بر ساير صحابه و ياران و نزديكان پيامبر اكرم(ص) است. حال با استناد به حكم عقل كه تقديم «مرجوح» بر «ارجح» را قبيح مي شمارد، مي توان نتيجه گرفت كه امامت و جانشيني پيامبر اكرم (ص) حق حضرت علي (ع) است.

 

واما درروايات

يوم الدار

پيامبر(ص) براي اولين بار و به صورت عمومي در جلسه‌اي كه با اقوام خود داشت و آنها را به اسلام دعوت كرد، بوده است. اين جلسه به داستان «يوم الدار» معروف بوده و در همان روزهاي نخستين آغاز تبليغ عمومي پيامبر اكرم(ص) بود كه مشروح آن در ذيل آمده است:
«در آن هنگام كه آيه مباركه: «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ‏»شعرا؛ 214: «نزديك‌ترين خويشاوندانت را [از عذاب الهى‏] بيم ده».] نازل گرديد، رسول اكرم(ص) فرزندان عبد المطلب را كه جمعاً چهل تن بودند، در خانه ابوطالب جمع كرد. … پس از صرف غذا، رسول خدا(ص) رو به جمع حاضر نمود و مأموريت خويش را ابلاغ و انذار الهى را آغاز كرد و فرمود: بدانيد كه خداى متعال، مرا به سوى شما فرزندان عبدالمطلب خصوصاً و به ساير مردم، عموماً مبعوث نموده، … هم اكنون شما را به‏ دو كلمه‌اى كه بر زبان سبك‌بار، امّا در ميزان عمل سنگين و پُربار است دعوت مي‏كنم، شما به وسيله اين دو كلمه، زمام امور عرب و عجم را به دست گرفته و امت‌هاى مختلف در اطاعت و انقياد شما در خواهند آمد، از آتش دوزخ نجات يافته و به بهشت وارد خواهيد شد آن دو كلمه يكى شهادت به وحدانيّت خداى متعال و ديگرى گواهى به رسالت و پيامبرى من است. هر كدام از شما كه در اين امر خطير، مرا اجابت نمايد و در پيشرفت برنامه‏هاى آن وزير و همگام با من باشد؛ او برادر، وصى، وزير، وارث و جانشين بعد از من خواهد بود، از آن جماعت حتى يك نفر به وى جواب مثبت نداد.

 

على(ع) فرمود: من كه از همه، عمرم كمتر بود، از جاى برخاسته عرض كردم يا رسول اللَّه! افتخار اين فرمان را به من واگذار كنيد، رسول خدا(ص) فرمود: بنشين، ببينم ديگران چه مى‏گويند؛ براى نوبت دوّم سخن را تكرار نموده، باز هم همگى خاموش بودند و جوابى ندادند، بار ديگر از جاى برخاستم و فرمان وى را اجابت نمودم، باز مرا به نشستن امر نمود براى سوّمين بار سخن را اعاده نمود در اين مرحله نيز همگى مُهر خاموشى بر لب زده و جواب ندادند، اين بار نيز فقط من از جا برخاستم و آمادگى خود را اعلام كردم، رسول خدا(ص) فرمود: يا على! در جاى خود باش همانا تو وصى، برادر، وزير، وارث و جانشين منى همين كه سخن رسول خدا(ص) به پايان رسيد، آن جماعت در حالى كه خنده تمسخر آميزى بر لب داشتند، از جاى برخاسته رو به ابوطالب نموده و گفتند: بر تو گوارا باد كه اگر به آيين فرزند برادرت درآيى، فرزندت على بر تو امير خواهد شد [يعنى سيادت و بزرگى قبيله‏ات از دست تو بيرون مى‏رود و به صورت يك مأمور فرمان‌بردار فرزندت در خواهى آمد]».[علامه حلي، حسن بن يوسف، كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين(ع)، محقق و مصحح: درگاهي، حسين، ص 40 – 42، وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، 1411ق.][(ارشادشيخ مفيدج1ص7]

 

اين روايت با كمي اختلاف در الفاظ و در حدود همين محتوا در منابع ديگر نيز نقل شده است.[قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، محقق و مصحح: موسوي جزائري، سيد طيب،‏ ج ‏2، ص 124، دار الكتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ طبري، أبو جعفر محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوك(تاريخ طبري)، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 319 – 321، دار التراث، بيروت، چاپ دوم، 1387ق.] برخي از منابع اهل سنت نيز در نقل اين داستان كوتاهي كرده و آنجا كه به بيان خلافت و وصايت علي(ع) مي‌پردازد با عبارت «كذا و كذا» از نقل آن خودداري كرده‌اند. [ابن كثير الدمشقى، أبو الفداء اسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، ج ‏3، ص 39 – 40، بيروت، دار الفكر، 1407ق] و برخي ديگر نيز روايت را ناقص بيان كرده‌اند.[مقريزي، تقي الدين‏، امتاع الأسماع بما للنبي من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، تحقيق: نميسي، محمد عبد الحميد، ج‏ 5، ص 176 – 177، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اول، 1420ق.]
حديث منزلت:
ماجراي اين حديث، بدين گونه است كه: پيامبر اكرم (ص) در غزوه ي تبوك، به همراه بسياري از اصحابش از مدينه خارج شدند و به سمت روميان به راه افتادند. براي اينكه مدينه از رهبر خالي نماند، پيامبر(ص)، حضرت علي (ع) را به جاي خود در مدينه گذاشتند. برخي از اصحاب زبان به طعنه گشوده، و گفتند: پيامبر (ص)، علي را در مدينه گذاشت تا مواظب زنان و بچه ها باشد.
حضرت علي (ع) به پيامبر (ص) شكايت برد و رسول اكرم(ص) در آن هنگام اين جمله تاريخي رافرمود: منزلت تو نسبت به من مانند منزلت هارون نسبت به موسي است، با اين تفاوت كه بعد از من پيامبري نيست.» [«انت مني بمنزلة هارون من موسي الا أنه لا نبي بعدي؛ارشادشيخ مفيدج1ص8، فضائل الخمسه، ج 1،ص316-299 ]

 

منبع:پرسمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *