پيشقدم بودن در پذيرفتن اسلام وگرويدن به آيين توحيد از اموري است كه قرآن مجيد بر آن تكيه كرده، صريحا اعلام مي دارد كساني كه در گرايش به اسلام پيشگام بوده اند، در كسب رضاي حق ونيل به رحمت الهي نيز پيشقدم هستند. (آنجا كه مي فرمايد: والسابقون السابقون× اولئك المقربون .واقعه:10و11)
توجه خاص قرآن به موضوع «سبقت در اسلام » به حدي است كه حتي كساني را كه پيش از فتح مكه ايمان آورده وجان ومال خود را در راه خدا ايثار كرده اند بر افرادي كه پس از پيروزي بر مكيان ايمان آورده وجهاد كرده اند برتري داده است ؛( لا يستوي منكم من انفق من قبل الفتح وقاتل اولئك اعظم درجة من الذين انفقوا من بعد و قاتلوا . حديد:10) چه رسد به مسلمانان صدر اسلام وگرايش به اسلام پيش ازمهاجرت به مدينه.
توضيح اينكه: فتح مكه در سال هشتم هجرت انجام گرفت وپيامبر صلي الله عليه و آله هجده سال پس از بعثت دژ محكم بت پرستان را گشود. علت برتري ايمان مسلمانان پيش از فتح مكه اين است كه آنان در زماني ايمان آوردند كه اسلام در شبه جزيره به قدرت وحكومت نرسيده بود وهنوز پايگاه بت پرستان به صورت يك دژ شكست ناپذير باقي بود وجان ومال مسلمانان را خطرات بسيار تهديد مي كرد. اگر چه مسلمانان، بر اثر مهاجرت پيامبر ازمكه وگرايش اوس و خزرج و قبايل مجاور مدينه به اسلام، از يك قدرت نسبي برخوردار بودند ودر بسياري از برخوردهاي نظامي پيروز مي شدند، ولي خطر به كلي مرتفع نشده بود.
در موقعيتي كه گرويدن به اسلام و بذل جان و مال از ارزش خاصي برخوردار باشد، قطعا ابراز ايمان و تظاهر به اسلام در آغاز كار كه قدرتي جز قدرت قريش و نيرويي جز نيروي دشمن نبود بايد ارزش بالاتر و بيشتري داشته باشد. از اين نظر، سبقت به اسلام در مكه و ميان ياران پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از افتخاراتي محسوب مي شد كه هيچ فضيلتي با آن برابري نمي كرد.
عمر در يكي از ايام خلافت خود از خباب، ششمين مسلمان زجر كشيده صدر اسلام، پرسيد كه رفتار مشركان مكه با او چگونه بود. وي پيراهن خود را از تن بيرون كرد وآثار زجر وسوختگي پشت خود را به وي نشان داد وگفت: بارها زره آهني بر او مي پوشاندند وساعتها در زير آفتاب سوزان مكه نگاهش مي داشتند; وگاه آتشي بر مي افروختند واو را به روي آتش مي افكندند ومي كشيدند تا آتش خاموش شود.( اسد الغابة، ج 2، ص 99.)
باري، مسلما فضيلت بزرگ وبرتري معنوي از آن افرادي است كه در راه اسلام هر زجر وشكنجه اي را به جان مي خريدند و از صميم دل مي پذيرفتند و تا پايان عمر هم بر همان ايمان محكم خود باقي مي ماندند.
منبع:پرسمان