امام رضا و خدمات علمي، فرهنگي
حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ در سال 148 هـ ق، عالم امكان را به نور وجود خويش منور ساختند. آن حضرت در سن 35 سالگي، پس از شهادت پدر بزرگوراشان امام موسي بن جعفر، در سال 183 هـ ق عهدهدار امامت مسلمين گرديدند.( بحار الانوار ، ج 49، ص 5 ـ 10). بدين ترتيب در دوره ايشان بر خليفه عباسي يعني هارون الرشيد، محمد امين و عبدالله مأمون، بودند كه بر مسند خلافت تكيه زدند.
اين دوره از حيث علمي و فرهنگي حايز اهميت خاصي است كه به مواردي از آن در ذيل اشاره خواهيم نمود:
افكار بيگانه در عصر امام رضا(عليه السلام)
ترجمه آثار علمي بيگانگان از زمان امويان شروع شد و در عصر عباسيان به ويژه در زمان هارون و مأمون به اوج خود رسيد. (همانگونه كه در اين زمان وسعت كشور اسلامي به بالاترين حد خود در طول تاريخ رسيد ) مأمون نامه اي به پادشاه روم نوشت و مجموعهاي از علوم قديم و آثار ارسطو را درخواست كرد و جمعي از دانشمندان مانند « حجاج بن مطر » و « ابن بطريق » و « سلما » سرپرست « بيت الحكمة » كتابخانه بزرگ بغداد را مأمور ترجمه آنها نمود .
« خالد بن يزيد » ، طب و شيمي را ( ميخواست از راه شيمي طلاي مصنوعي به دست آورد ) « حنين بن اسحاق » بعضي از كتب سقراط و جالينوس را ، ابن مقفع ، كليله و دمنه و همين طور كتاب اقليدس را ، به عربي برگرداندند . خود مأمون نيز ترجمه ميكرد . يعقوب ابن اسحاق كندي كه در طب ، فلسفه ، حساب ، منطق ، هندسه و نجوم خبره بود و در تأليفات خود از روش ارسطو پيروي ميكرد ، بسياري از كتابهاي فلسفه را به عربي برگرداند و مشكلات آن را توضيح داد .
كساني را به قسطنطنيه فرستاد تا كتابهاي كمياب فلسفه ، هندسه ، موسيقي و طب را بياورند . محمد بن موسي خوارزمي – رياضي دان بزرگ – جبر را از حساب جدا كرد . « دارالحكمه » كتابخانه بزرگي بود كه به احتمال قوي هارون آن را بنيانگذاري و مأمون تقويت كرد و همچنان باقي بود تا بغداد به دست مغولان افتاد . آنان كه از تمدن و فرهنگ بويي نبرده بودند آن را به آتش كشيدند .
« دارالحكمه » كتابخانه بزرگي بود كه به احتمال قوي هارون آن را بنيانگذاري و مأمون تقويت كرد و همچنان باقي بود تا بغداد به دست مغولان افتاد . آنان كه از تمدن و فرهنگ بويي نبرده بودند آن را به آتش كشيدند.
فعاليتهاي فرهنگي
حضرت در دوران هارون كه آزادي نسبي داشت ، نه تنها امامت خويش را اعلام كرد ، بلكه فعاليتهاي فرهنگي و علمي وسيعي را آغاز نمود و شاگردان زيادي را تربيت كرد . امام به شاگردان خويش دستور مي داد كه روايات را تدوين و نگهداري كنند .
از جمله ، به علي بن اسباط فرمود : آياتي كه تفسير مي شود ، يادداشت كن .1
در اين عصر هفتاد و هفت تن از شاگردان حضرت ، تأليف حديثي دارند كه در مجموع 207 كتاب تصنيف كرده اند . در ميان اينها مي توان از حسين بن سعيد اهوازي ، 30 اثر ؛ صفوان بن يحيي ، 16 اثر ؛ محمد بن عمر واقدي ، 28 اثر ؛ موسي بن قاسم ، 15 اثر نام برد .2
راوياني كه در اين عصر از حضرت روايت نقل كرده اند ، طبق رجال شيخ طوسي ، 138 تن مي باشند .3
امام رضا عليه السلام و هجوم فرهنگي بيگانه
به دنبال نهضت ترجمه آنچه مايه نگراني بود اينكه در بين اين مترجمان افرادي متعصّب و سرسخت از مذاهب ديگر مانند زردشتي ، صائبي ، نسطوري ، برهمنهاي هند ، روميان وجود داشتند و اين فرصتي بود براي نشر افكار مسموم خود و القاء آن به جوانان و افراد ساده دل و همينطور محتواي خود اين كتب نيز ميتوانست شبهاتي به همراه داشته باشد .
امام رضا عليه السلام با آگاهي از اين خطر و با حضور فعال در جلسات بحثهاي علمي كه توسط مأمون برگزار ميشد ، سعي كردند جلوي هرگونه انحراف احتمالي را بگيرند و برتري اهلبيت را نشان دهند .4
هدف مأمون از برگزاري بحثهاي علمي
در اينجا چند عقيده وجود دارد . از جمله :
الف) اينكه هدف محكوميت امام بود . دليلش اينكه مأمون به « سليمان مروزي » گفت : هدف من از برگزاري جلسه بحث چيزي جز اين نيست كه راه را بر او – امام رضا عليه السلام ببندي . 5
شاهد ديگر كلام امام كه فرمود : هنگامي كه با اهل تورات به توراتشان ، با اهل انجيل به انجيلشان ، باا هل زبور باه زبورشان ، با ستاره پرستان به شيوه عبرانيشان ، با موبدان به شيوه پارسيشان با روميان به سبك خودشان استدلال كرده همه را به تصديق سخن خود وادار كنم ، مأمون خواهد فهميد كه راه خطا را برگزيده و يقيناً پشيمان خواهد شد .6
آنچه اين احتمال را تقويت ميكند آن است كه دربار مأمون تا پيش از شهادت امام ، پيوسته محل برگزاري اين مناظرهها بود؛ ولي پس از آن ديگر اثري ازاين مجالس علمي و بحثهاي كلامي ديده نشد . وقتي اين محافل در از ميان بردن شخصيت امام ناكام ماند ، مأمون در انديشه حذف فيزيكي امام فرورفت و سرانجام ايشان را مسموم ساخت .
ب) مأمون خود ، آدم بيفضلي نبود و تمايل داشت به عنوان يك زمامدار عالم در جامعه اسلامي معرفي گردد و مورد توجه قرارگيرد . او شهرت به علم دوستي داشت و فيلسوف خلفاي عباسي شناخته ميشد .7
هنگامي كه با اهل تورات به توراتشان ، با اهل انجيل به انجيلشان ، باا هل زبور به زبورشان ، با ستاره پرستان به شيوه عبرانيشان ، با موبدان به شيوه پارسيشان با روميان به سبك خودشان استدلال كرده همه را به تصديق سخن خود وادار كنم ، مأمون خواهد فهميد كه راه خطا را برگزيده و يقيناً پشيمان خواهد شد
مناظرات علمي امام با پيروان اديان
اين مناظرات فراوان است و شيخ صدوق در « عيون اخبارالرضا » و علامه مجلسي در جلد 49 بحارالانوار و استاد عزيزالله عطاردي در كتاب مسند الامام الرضا جلد دوم آوردهاند مهمترين اين مناظرات عبارت است از :
1 – مناظره با جاثليق (اين كلمه لقب پيشواي عيسويان بود.)
2 – مناظره با رأس الجالوت (اين كلمه لقب پيشواي يهود بود.)
3 – مناظره با هربز اكبر (اين كلمه لقب پيشواي زردشتي بود.)
4 – با عمران صائبي (از پيروان حضرت يحيي عليه السلام )
5 – با سليمان مروزي ؛ وي عالم بزرگ علم كلام در خطه خراسان بود.
6 – علي بن محمد بن جهم ؛ ناصبي و دشمن اهلبيت.
7 – مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره .
تدوين حديث در عصر امام
امام رضا عليه السلام نيز پيروان و خواص خويش را امر به تدوين علم و احاديث مينمود. در مصادر روايي ، كتبي به حضرت نسبت داده شده است و جزء مؤلفات حضرت آوردهاند از جمله :
صحيفة الرضا عليه السلام
اين كتاب را « مسند الامام الرض ا» نيز ناميدهاند و بسياري از راويان فريقين اين را نقل نموده و در بعضي از مصادر، اسامي بعضي از راويان آن آمده است و نسخههاي متعدد از آن در « صنعاء » و در « قم » تحت عنوان « كتاب ابن ابيالجعد » كه كنيه « احمد بن عامر بن سليمان الطائي » است ، در تهران و مشهد وجود دارد .8
الرسالة الذهبية
رسالهاي در مسائل طبّي كه امام به درخواست مأمون نوشته است و مأمون دستور داد آن را با آب طلا بنويسند . لذا رساله ذهبيه ناميده شد. 9
مجالس الرضا عليه السلام مع اهل الايمان
مأمون مجالس علمي و مناظرات ديني و علمي بين امام و علماء اديان ديگر برقرار مينمود. امام عليه السلام نيز فرصت را غنيمت شمرده و حقانيت ، تشيع و اسلام را به اثبات ميرساند و اعتقادات ديگران را با استدلال رد مينمود كه بعداً يكي از پيروان امام آن مجالس را گردآوري نمود .
امالي الامام الرضا عليه السلام
اين صحيفه را « ابوالحسن علي بن علي الخزاعي » برادر شاعر بزرگ شيعي يعني دعبل خزاعي نقل كرده است . شيخ طوسي به همين سند از اين كتاب روايت نقل نموده است .
محقق بزرگوار سيد محمد رضا جلالي حسيني احتمال داده است كه اين همان كتابي باشد كه نجاشي آن را ذكر كرده است . در مقدمه المعجم المفهرس الالفاظ احاديث البحار 20 مورد از تأليفات امام رضا عليه السلام را نام ميبرد .10
منبع:پرسمان
پي نوشت ها:
1. تدوين السنة الشريفه، ص176؛ محجة العلماء، ص253.
2. سير حديث در اسلام، ص236 و 263.
3. شيخ طوسي، رجال شيخ (قم، منشورات الرضي) ص366 و 397.
4. سيره پيشوايان، ص 509.
5. سيره، ص 512 و 513.
6. همان.
7. حيات فكري و سياسي امامان شيعه، ص 483.
8. مقدمه المعجم المفهرس، ص 44.
9. اعيان الشيعه، ج 2، ص 26. وي ميگويد: «له مؤلفان كثيره» بعد هفت مورد را نام ميبرد.
10. مقدمه المعجم المفهرس، ص 44 و 45.