موعود: با تشكر از اينكه فرصت انجام اين گفتگو را فراهم آورديد، به عنوان اولين سؤال، ويژگيهاى تبليغى قرآن را بفرماييد.
محمدى عراقى: ضمن تشكر از پديدآورندگان اين نشريه مبارك، به شما كه اولين نشريه اختصاصى درباره امام عصر ، عليهالسلام، را منتشر كردهايد تبريك مىگويم. تا آنجا كه من اطلاع دارم «موعود» اولين نشريهاى است كه اختصاص به آن حضرت دارد و شايد كه در جهان منحصر به فرد باشد. همچنين فرارسيدن ميلاد مسعود و فرخنده حضرت مهدى ، عليهالسلام، را كه براى مردم و ما يكى از شادىبخشترين روزهاست تبريك مىگويم.
اولين نكته اينست كه قرآن كريم، موعود آخرالزمان را به عنوان يك نتيجه قطعى و يقينى معرفى مىكند. در آيه شريفه «و نريد ان نمن علىالذين استضعفوا فىالارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم وارثين» (1)
و همچنين و آيه ديگر از سوره نور، ملاحظه مىكنيد كه از اين موضوع به عنوان يك اراده الهى با كمال قاطعيت و حتميتياد شده است و يا در آيه شريفه «وعدالله الذين امنوامنكم و عملوالصالحات ليستخلفنهم فىالارض كمااستخلف الذين من قبلهم…»، (2)
از آن به عنوان يك وعده الهى ذكر شده است و اين يكى از ويژگيهاى خاص قرآن كريم است. در واقع، آيات فوق، رابطه بين «موعود آخرالزمان» و «بينش توحيدى» را بيان مىكند و بر حتميت و قطعيت آن تاكيد دارد.
نكته دوم در اين باره آنست كه، قرآن كريم، ظهور آن منجى موعود را با آرزوها و فطرت حقطلبانه و عدالتخواهانه بشر پيوند زده است. بدان معنى كه با توجه به استضعاف بشر، وعده خداوند، حاكميت دادن صالحان و مستضعفان بر پهنه زمين است.
در طول تاريخ، انسان هميشه در آرزوى تحقق يك حكومت صالح و دور از ظلم و بىعدالتى بوده است. قرآن حكيم در معرفى حكومتحضرت مهدى ،عليهالسلام، و موعود آخرالزمان، روى اين خواست فطرى انسان انگشت گذاشته است. بايد توجه داشت كه همه قيامهايى كه عليه ستمكاران صورت گرفته، بر اساس همين خواست فطرى بشر بوده است اما، متاسفانه اين تمنا تحقق نيافته است.
در آيات قرآن اشاره شده كه مهدى موعود، كسى است كه بر مستضعفين منت مىنهد و آنها را نجات مىبخشد و پيشواى جامعه بشرى قرار مىدهد.
در آيه، «و لقد كتبنا فىالزبور من بعدالذكر ان الارض يرثها عبادى الصالحون» (3)
پايان سعادتمندانه حيات انسان، همراه با حاكميت صالحان بر كره زمين است
موعود: آيا قرآن اين امر را مختص مسلمين اعلام مىكند؟
محمدى عراقى: خير، قرآن بر اين نكته تاكيد مىورزد كه اعتقاد به موعود آخرالزمان، تنها به شيعيان و مسلمانان اختصاص ندارد. بلكه، تمام پيامبران گذشته، بشارت فرارسيدنش را دادهاند. چنانكه در آيه شريفه، «و لقد كتبنا فىالزبور… » ذكر شده است.
چنانكه مىدانيد، زبور كتاب دينى حضرت داوود ،عليهالسلام، است. قرآن ما را آگاه مىسازد كه در زبور، وعده فرارسيدن موعود داده شده است و اين خود يكى از نكات ظريف و تبليغى قرآن است.
نكته ديگر اينكه، اصولا قرآن با آوردن تمثيلهايى از امم گذشته، سنت اصلاحگرايى و تغيير و تحول را يك «سنت الهى» و «قانون آسمانى» معرفى مىكند و از امم پيشين نيز در اين باره مثال مىآورد.
در همان سوره مبارك نور، آيه 55، قرآن مجيد براى آنكه، حالت استبعادى و بعيد دانستن ظهور موعود را از ذهن انسان دور كند، مىفرمايد: «كمااستخلف الذين من قبلهم…» يعنى اين وعده الهى، يك سنت است، چنانكه قبلا هم بوده. مثلا در امت موسى ،عليهالسلام، هم بوده و اين خداوند است كه جايگزينى حكومتى و نظامى به جاى حكومتى ديگر را وعده داده است. لذا، آن خداوندى كه مدبر انسان و جهان است، قادر است روزى وعده ظهور موعود و منجى آخرالزمان را محقق سازد.
موعود: صرف نظر از بيانات كلى، آيا به صورت واضح تر و مشخصتر قرآن به امر ظهور موعود اشاره دارد؟
محمدى عراقى: بله، در قرآن، اشارات بسيارى آمده كه ائمه معصومين ، عليهمالسلام، در روايات خود، آن اشارات را صريحا مرتبط با موضوع موعود آخرالزمان دانستهاند.
موعود: لطفا نمونه هايى را ذكر بفرماييد.
محمدى عراقى: خداوند با بيانى تمثيلى به اين موضوع اشاره دارد و قرآن مىفرمايد:
«ان عدةالشهور عندالله اثناعشر شهرا» (4)
خداوند در اين آيه اشاره به ماههاى دوازدهگانه دارد، و بيان مىكند كه نزد خداوند تعداد ماهها دوازدهتا است. روايات اين آيه را تفسير نمودهاند و منظور از ماههاى دوازدهگانه را وجود و حضور دوازده امام در ميان انسانها دانستهاند كه طبق همان روايات، آخرين آنها، حضرت مهدى، عليهالسلام، است.
بعضى از علماى گذشته، درباره آياتى كه مرتبط با موضوع موعود آخرالزمان است كتب مفصلى نوشتهاند. ذكر آيات مرتبط با اين موضوع بحث مفصلى مىطلبد كه ما را از موضوع اين گفتگو دور مىسازد.
نكته ديگرى كه قرآن بدان متذكر است، آنست كه منجى و موعود، به مثابه مشعل اميد در جامعه و قلب انسانها معرفى شدهاست. چنانكه ايشان را به عنوان «بقيةالله» (5)
معرفى مىنمايد.اين مطلب خود نكته ظريف و روانى در امر تبليغ و تعليم و تربيت است ، چون انسان به اميد دلبسته است و با اميد زنده است و سختترين بحران براى انسان آنست كه به ورطه ياس و نااميدى بيفتد. از همين رو، قرآن، نقطه روشن و اميدبخش را در دل انسان، موعود آخرالزمان معرفى مىكند.
موعود: اجازه بدهيد بپرسيم اصولا انسان چه وقت و يا به چه دليل به ورطه پوچى و ياس مىافتد؟
محمدىعراقى: از قرآن چنين استنباط مىشود كه، انسان موجودى است كه همواره مىخواهد رابطهاى با جهان بىنهايت و ماوراءالطبيعه داشته باشد و اين ارتباط نيازمند وسيله و اسبابى است تا امكان اين ارتباط را فراهم مىسازد. اين ارتباط به دليل ضعف و ناتوانى انسان معمولى، از طريق امامت و ولايت ممكن مىشود. چنانچه انسان، احساس كند كه هيچ رابطهاى با آن عالم ماورايى ندارد و يا معلق مانده، دچار پوچى مىشود و احساس مىكند به بنبست رسيده است. اين نيز از همان شعلههاى درونى انسان است و از نشانههاى وجود فطرت الهى در كالبد آدمى بهمان سان كه در عصر كنونى، در قرنى كه ظاهرا متمدنترين مردمان زندگى مىكنند، اين بيمارى به جان انسان افتاده است كه آدميان احساس مىكنند با ابديت ارتباط ندارند.
اين نكته، يكى از وجوه مهم تبليغى قرآن است. امامت، تجلى عينى ارتباط انسان با خداست، ارتباط انسان با ماوراءالطبيعه .
موعود: ويژگيهاى تبليغى اهلبيت ، عليهم السلام، دراينباره چگونه است؟
محمدى عراقى: روايات اسلامى و احاديث اهلبيت ،عليهمالسلام، درباره موعود آخرالزمان بسيارند، اما يكى از مهمترين ويژگيهاى اين روايات تكيه بر موضوع «عدالت» است. چه، رواياتى كه از پيامبر اكرم ، صلىاللهعليهوآله، در اين باره رسيده همه ، مورد تاكيد اكثر فرق شيعه و سنى است. شايد معروفترين آنها، حديث معروف عدل است كه مىفرمايند:
«يملاالله بهالارض عدلا قسطا كما ملئت جورا و ظلما»
خداوند زمين را از قسط و عدل پر مىسازد پس از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد. (6)
اگر توجه كنيم درمىيابيم كه همين موضوع «عدل» هم كه در روايات ائمه بر آن تكيه كردهاند، بر اساس نوعى آرمانخواهى است و متكى بر بينش عدالتخواهانه بشر است.
انسان به طور طبيعى از ظلم و ستم بيزار و جوينده عدالت است. بنابراين، هميشه در انتظار روزى به سرمىبرد كه عدالتحقيقى برقرار شود. موعود آخرالزمان، بهعنوان تجسم اين آرزوى بشر، معرفى شده است. به اين معنى كه روزى فرا مىرسد كه تمام ستمهاى تاريخى، تبعيضها و ظلمها پايان مىپذيرد و عدالتبهدست مهدى،عليهالسلام، برقرار مىشود، آنهم يك عدالت جهانى و فراگير و نه محدود و منطقهاى.
يكى ديگر از وجوه بيانات اهل بيت در اينباره، برانگيختن «احساس شوق و اشتياق» انسان استبراى آنكه منتظر باشد.
به حديث معروفى كه از منابع معتبر ذكر شده اشاره مىكنم; نبىاكرم، صلىاللهعليهوآله، فرمودند:
«افضل اعمال امتىانتظارالفرج»
بالاترين عبادت امت من انتظار فرج است. (7)
اين حديث معتبر به عبارتى يك نوع تربيت عملى استبراى ما كه همواره حالت اشتياق و انتظار داشته باشيم. چنين انسانى هيچگاه و هيچ زمانى حتى اگر در سختترين شراط تاريخى باشد ، احساس نااميدى نمىكند و هميشه نوراميد در دلش روشن است و اين اشتياق و انتظار ، او را در برابر شرايط دشوار مقاوم مىكند.
نكته سومى كه در بيانات اهل بيت، عليهمالسلام، درباره حضرت مهدى، عليهالسلام، مشاهده مىشود، توجه به موضوع «آمادگى براى ظهور» است و احساس حضورى دائمى و واقعى در نسبتبا امام عصر، عليهالسلام، زيرا ايشان به عنوان يك انسان الهى ، همواره ناظر و شاهد اعمال ما هستند و همه افعال ما ، در مقابل چشم ايشان حاضر است.
بايد توجه داشت كه اين حضور و نظارت حضرت، ريشه قرآنى نيز دارد. نكته مهمى كه در مبحث مربوط به ويژگى امام قابل بحث است و ضمنا مطابق با باور ما، منطبق با آيات سوره مبارك قدر نيز هست اين است كه ، در شب قدر همه آنچه را كه انسان انجام مىدهد و نامه اعمالش به حضور امام زمان ، عليهالسلام، تقديم مىشود. در روايات ديگر هم به اين نكته توجه شده كه انسان مؤمن به امامت و ولايت ، همواره بايد، حضور دائمى ايشان را احساس كند و بداند كه هر اندازه كه اين احساس حضور بيشتر باشد، تاثير آن هم در زندگيش بيشتر مىشود.
موعود: در تبليغ موضوع مهدويت و انتظار، چه نكاتى را مى بايست مورد توجه قرار داد؟
محمدى عراقى: در اين باره هم هيچ راهنمايى بهتر از روايات و آيات نيستند. بىگمان بايد ديد كه پيامبر اكرم ، صلىالله و عليه و آله، و ائمه اطهار ، عليهمالسلام، چگونه آن حضرت را معرفى نمودهاند.
يكى از مسائل مهم ، در معرفى امام عصر، عليهالسلام ، معرفى ايشان به عنوان شخصيتى فراگير استبه گونهاى كه فراتر از هر مذهب و مليتى براى مردم كل جهان مطرح هستند و قيامشان جهانى است.
قرآن ايشان را به عنوان منجى و ذخيره الهى همه انسانهاى مستضعف در سرتاسر جهان معرفى مىكند.
خداوند تنها بر مؤمنين ، مسلمين و يا شيعيان منت نگذاشته استبلكه مىفرمايد:
«و نريد ان نمن علىالذين استضعفوا…» همچنين در آيات و روايات، همه پيامبران الهى به عنوان بشارتدهنده ظهور حضرت معرفى شدهاند چنانكه در منابع فرهنگى همه ملتهاى منتشر در جهان نشانههاى موعود آخرالزمان و اعتقاد به منجى و مصلح جهانى ديده مىشود.
اما تفاوت مهمى كه بين اعتقاد ويژه مكتب تشيع و ساير فرق و مذاهب وجود دارد آن است كه، تمام ويژگيهاى شخصى آن حضرت به همراه نام پدر، مادر، زمان تولد و ….ذكر شده است . همين نوع معرفى، مانع سوءاستفاده مىشود. از همين رو، ما هم ناگزير، مىبايست در معرفى چهره نورانى امام زمان، عليهالسلام، از همان سيره نبىاكرم ، صلىالله و عليه و آله، و ائمه معصومين ،عليهمالسلام، تبعيت كنيم. ضمن اينكه، بايد از بروز هر نوع خرافه و انحراف هم جلوگيرى كنيم. متاسفانه اينكه گاهى در جامعه مسايل نادرستى درباره ارتباط با آن حضرت مطرح مىشود كه ممكن استبا شان و ساحت مقدس امام زمان ناسازگار باشد، پس بايد بشدت مراقبت كرد و از طرح اين مباحث پرهيز داشت.
نكته ديگرى كه به نظر مىرسد قابل توجه باشد، بهرهگيرى از ادعيه است.ادعيهاى كه درباره امام زمان ، عليهالسلام، وارد شده بسيار سازنده است. شايد رايجترين آنها همان «دعاى ندبه» باشد كه به صورت سنتى رايج در روزهاى جمعه خوانده مىشود. زيارتهاى بسيارى درباره حضرت وارد شده كه سازنده است كه بايد از اين متون دست نخورده و ادعيه و زيارت استفاده كرد.
ابزارهاى هنرى نيز در كار تبليغ نقش مهم و مؤثرى دارند، به تصوير كشيدن چهره سرخورده بشر امروز كه علىرغم همه پيشرفتهاى ظاهرى در امر اقتصاد و تكنولوژى، دچار بحرانهاى روحى و روانى شده بروشنى اين پيام را منتقل مىسازد كه عصر توسعه تكنولوژى و عصر علم و فنآورى، همراه با بحرانهاى روحى و روانى بوده كه اعتقاد به مهدويت و موعود آخرالزمان به عنوان نسخه شفابخش مىتواند به همه سؤالهاى پنهان و آشكار انسان امروز جواب دهد و همه دردهاى بىدرمان او را درمان كند. اين سرگشتگى را به بهترين شكل به وسيله ابزار هنرى مىتوان نشان داد و تشنگى و نياز او را به معنويت و مهدويت مىتوان به تصوير كشيد. يعنى، تصويرسازى از آيندهاى اميدبخش و درخشان در برابر پليديها و سياهيهايى كه امروزه اين كره خاكى را در خود فرو برده است.
موعود: در اين باره چه وظايفى را متوجه سازمانهاى فرهنگى كشور مى دانيد؟ و عملكرد آنان را چگونه ارزيابى مى كنيد؟
محمدى عراقى: قديمىترين مركز فرهنگى و تربيتى حوزههاىعلميهاند، اكثر قريب به اتفاق كتابهايى هم كه درباره مهدى موعود، عليهالسلام، نوشته شده توسط نخبگان و برجستگان همين نوع مراكز و حوزههاى علميه شيعه عرضه شده است. بىگمان نياز به انجام كارهاى بيشتر و آثار متعدد وجود دارد.
پس از حوزههاى علميه، دستگاههاى تعليم و تربيتى رسمى كشورند كه نسل نو را مىپرورند. مدارس مىتوانند نقش مهمى دراينباره داشته باشند بويژه، مربيان و معلمان مهمترين رسالت را در معرفى درست امام عصر، عليهالسلام، به نوجوانان برعهده دارند و بموازات آنها كتابهاى درسىاند. اين كتب مؤثرترين وسيله براى پرداختن به اين موضوع و انتقال اعتقادى عميق به همراه اميد در روح و جان جوانان و نوجواناناند.
پس از اينها نوبتبه سازمانهاى فرهنگى و هنرى مىرسد. مانند رسانهها و در راس آنها صدا و سيماست كه با گستردگى و نفوذى كه دارد مىتواند بيشترين نقش را در تبليغ موضوع مهدويت و ترويج اعتقاد درستبه امام عصر ايفا كند.
مطبوعات در مرحله بعدى مىتوانند رسالتخود را به بهترين وجه انجام دهند. بىگمان اهل منبر، شاعران، نقاشان و ساير هنرمندان و سخنوران مىتوانند در حفظ ارتباط و تعميق و تلطيف اين اعتقاد نقش مهمى داشته باشند.
البته، چنانكه اشاره شد، به بركت پيروزى انقلاب اسلامى و بخصوص در دوران دفاع مقدس يكى از مهمترين ارزشهاى معنوى و اخلاقى و اعتقادى كه در جامعه زنده و بارور شد; اعتقاد به مهدويت و امام زمان، عليهالسلام، و همچنين ارتباط معنوى با ايشان بود. بخصوص در مناجاتها و وصيتنامههاى رزمندگان، و در حالات عرفانى ويژهاى كه در جبههها بروز داشت و حتى خاطرات شيرينشان نشانههاى ارتباط معنوى با حضرت ديده مىشد كه مىبايست آنها را حفظ كرد و به عنوان امانتبه نسلهاى آينده سپرد.
والسلام
پاورقيها:
- سوره قصص (28)، آيه 5.
2. سوره نور (46)، آيه 55.
3. سوره انبياء (21)، آيه 105.
4. سوره توبه (9)، آيه36.
5. سوره هود (11)، آيه86 ، «بقيةالله خيرلكم ان كنتم مؤمنين».
6.مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص73، ج 18.
7. مجلسى، محمدباقر، همان، ج 52، ص 128، ح 21.