آية اول: آية تطهير

إنّما يريد الله ليذهب عنكم الرّجس أهل البيت و يطهّركم تطهيرا
خدا چنين مي خواهد كه رِجس (هر آلايش) را از شما خاندان نبوّت ببرد و شما را پاك و منزّه ‏گرداند.? 


در شأن نزول اين آيه، روايات متواتري در دست است كه حاكي است آية تطهير در خانة امّ سلمه نازل ‏شده است و در آن هنگام رسول اكرم(ص)، حضرت صدّيقه(س)، اميرالمؤمنين و حسنين(ع) حضور داشته ‏اند. جناب امّ سلمه از رسول اكرم(ص) تقاضا مي كند كه من نيز به جمع شما داخل شوم و تحت كِساء نزد شما ‏خاندان رسالت قرار گيرم؟ حضرت او را نهي كرد و فرمود: «نه ، تو داخل نشو! هر چند تو برخيري. چون اين آيه ‏مخصوص است به ما پنج تن». 
‏نام جماعتي از صحابه كه شأن نزول اين آيه را در خصوص پنج تن نقل كرده اند و روايات آن ها متواتر است ‏به اين شرح مي باشد: سعد بن ابي وقّاص، انس بن مالك، ابن عبّاس، ابو سعيد خدري، عمر بن ابي سلمه، ‏وائله ابن اسقع، عبدالله بن جعفر، ابو حمراء هلال، امّ سلمه، عايشه، ابو هريره، معقل بن يسار، ابوالطفيل، جابر بن عبدالله، ابو برزة اسلمي و مقداد بن اسود.2 

پس با توجه به مطلب فوق، جاي هيچ گونه ترديدي نيست كه حضرت صدّيقة زهرا(س) نيز ‏مشمول آية تطهير است و در كلمة «اهل البيت»، او نيز مراد مي باشد. گذشته از اين ها، پيامبر اكرم(ص) براي ‏اثبات و روشن شدن حقيقت امر، كار بسيار جالبي كردند كه 9 نفر از صحابه آن را نقل كرده اند. به اين ‏شرح كه بعد از نزول اين آيه، حضرت رسول(ص) هر روز هنگام خروج از منزل كه براي ‏اقامة نماز صبح به مسجد تشريف مي برد، به در خانة حضرت صدّيقه مي آمد و مي فرمود
‏السّلام عليكم يا اهل البيت ، إنّما يريد الله ليذهب عنكُم الرّجسَ أهل البيت يطهرّكم تطهيرا
سلام بر شما اي اهل بيت؛ خداوند تنها مي خواهد آلودگي ها را از شما بزدايد و پاك كند، پاك شدني
راوي مي گويد: من شش ماه در مدينه بودم و اين جريان را هر روز مشاهده كردم.3 
همين يك آيه، برهاني است كافي و نشانگر اين كه حضرت صدّيقه(س) معصومه است، و ‏عصمت از جمله شئون و مناصب ولايت است؛ و ما غير «ولي» كه معصوم باشد، سراغ ‏نداريم. ‏ 

آية دوم: آية مباهله

فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءكم و نساءنا و نساءكم و أنفسنا و أنفسكم وأنفسكم ثمّ نبتهل فنجعل لعنة الله علي الكاذبين4 
پس بگو (اي پيامبر) بياييد ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله برخيزيم (يعني در حقّ ‏يكديگر نفرين كنيم) تادروغگويان را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم.‏ 
اين آيه به طور صريح و آشكار اشاره مي كند به اين كه پيامبر اكرم(ص) هنگامي كه با نصاراي نَجران مباهله نمود، ‏حضرت صدّيقه(س) نيز در اين مباهله شركت داشت. ايشان وجود مقدّسي است كه ميان چهار ‏معصوم ديگر در آية مباهله قرار گرفته است.5 با توجه به اين مطلب كه مباهله (ابتهال و نفرين كردن) ‏با نصاراي نجران يك كار عادي نيست و زن و مرد عادي نمي توانند اقدام به مباهله نمايند و طرف مقابل را ‏مغلوب و رسوا كنند، لذا صلاحيت اقدام به چنين امر خطيري را افراد مقدس و شايسته اي دارا هستند كه ‏مورد نظر مرحمت حضرت حق تبارك و تعالي بوده باشند، و حضرت صدّيقه(س) نيز يكي از آن ‏شخصيت هايي است كه مشمول اين آية شريفه است و اين از مسلّمات است.‏ 

آية سوم

فتلقّى آدم من‏‎ ‎رّبّه كلماتٍ فتاب عليه إنّه هو التّوّاب الرّحيم.6 
پس حضرت آدم از حضرت حق تبارك و تعالي كلماتي را فرا گرفت (و آن كلمات را وسيلة قبولِ توبة ‏خويش قرار داد) و خداوند توبة او را پذيرفت


در بارة اين آيه احاديثي نقل شده است كه بسيار فوق العاده است و با توجه به آية مذكور و اين روايات، ‏انسان به خوبي مي تواند درك نمايد كه حضرت صدّيقه(س) يكي از علل خلقت است و يكي از ‏اسباب آفرينش جهان مي باشد، يعني همان طور كه رسول اكرم(ص)، اميرالمؤمنين(ع) و حسنين(ع)، سبب خلقتند؛ ‏حضرت صدّيقه نيز يكي از علل آفرينش است، و معقول نيست كسي علّت خلقت باشد و ولايت نداشته ‏باشد


‏ابن عبّاس از پيامبر اكرم(ص) روايتي نقل مي كند كه خلاصه اي از آن را در اين جا مي آوريم:‏ 
بعد از آن كه خداي تعالي آدم را آفريد و فرشتگان بر حضرت آدم سجده كردند، عُجب و ‏خودپسندي به او راه يافت و در حالي كه به خود مي باليد، عرض كرد: پروردگارا! آيا مخلوقي كه نزد تو محبوب ‏تر از من باشد، آفريده اي؟ از جانب پروردگار خطاب آمد: بلي، و به امر پروردگار حجاب ها برداشته شد و پنج ‏شبه ظاهر شدند كه در پيشگاه عرش ايستاده بودند. آدم عرض كرد: اينان كيانند؟ خطاب آمد: اين پيامبر ‏من، اين علي اميرالمؤمنين پسرعمّ او، اين فاطمه دخترش، و اين دو حسن و حسين، پسران علي و ‏فرزندان پيامبر من هستند. اينان مقام اوّل را دارا هستند و درجاتشان بسيار عالي و مرتبة تو تاليِ مقام ‏والاي اينان است
بعدها وقتي كه حضرت آدم مرتكب و مبتلاي آن ترك اولي شد، عرض كرد: پروردگارا از تو مسئلت دارم ‏كه به حق محمّد و علي و فاطمه و حسن و حسين از خطاي من درگذري. پس دعايش مستجاب شد. و ‏مشمول عفو و آمرزش خداي تعالي قرار گرفت و اين است معناي آية شريفه كه خدا مي فرمايد: پس آدم ‏كلماتي از پروردگارش فرا گرفت كه به وسيلة آن كلمات توبة او مورد قبول واقع گرديد.7 
[
به بيان علّامه، منظور از «كلمات» در آية 124 سورة بقره نيز همين ذوات مقدّسه هستند كه ‏شرح و روايات مربوط به آن ها در اصل كتاب قابل مراجعه است.]‏

 

آية چهارم: آية مودّت

قل لا أسألكم عليه أجراً إلاّ المودّة في القربي.8 
بگو ( اي پيامبر) من براي انجام رسالتم پاداشي از شما نمي خواهم، مگر مودّت با خويشان نزديكم.‏ 
پيامبر اكرم(ص) اجر رسالت خودش را از طرف حضرت حق تبارك و تعالي، مودّت نزديكان خويش اعلام مي ‏دارد. يعني فقط مودّت خويشان حضرت رسول(ص) را مي توان اجر و مزد رسالتِ عظماي احمدي دانست. ‏اين مودّت ارزنده، هم وزن اجر رسالت پيامبر است و به اجماع فريقين (شيعه و سنّي) اين آيه در شأن اهل ‏بيت عصمت و قداست نازل شده است ، يعني علي، فاطمه، حسن و حسين(ع). 
‏ احمد بن حنبل در مناقب، حافظ ابن منذر، حافظ بن ابي حاتم، حافظ طبراني، حافظ ابن مردويه، واحدي ‏مفسّر، ثعلبي مفسّر، حافظ ابو نعيم، بغوي مفسر و فقيه ابن مغازلي9 از ابن عباس روايت مي كنند كه:‏ 
بعد از نزول اين آيه از پيامبر اكرم(ص) سؤال شد: خويشاوندان نزديك به تو كه مودّت آنان بر ما واجب است، ‏چه كساني هستند؟ حضرت در جواب فرمود: علي، فاطمه، و دو فرزند آنان (حسن و حسين). 
‏محبّ الدّين طبري در ذخائر، زَمَخشَري در كشّاف، حَمَويني در فرائد، نيشابوري در تفسيرش، ابن طلحه ‏شافعي در مطالب السّؤول، رازي در تفسيرش، ابو السُّعود در تفسيرش، ابو حيّان در تفسيرش، نَسَفي در ‏تفسيرش، حافظ هَيثَمي در مجمع، ابن صَبّاغ مالكي و ديگران روايت مذكور را نقل كرده اند.10 
قسطلّاني در المواهب اللّدنّيّه  مي گويد
خداي تعالي مودّت خويشان نزديك پيامبر را بر همگان واجب ‏كرده است و دربارة وجوب محبّت اهل بيت معظّم حضرت رسول و ذرّيّة اوست كه خدا مي فرمايد: بگو اي ‏پيامبر، در مقابل انجام رسالتم از شما مزدي نمي خواهم به جز مودّت خويشان نزديكم.11 
[
در متن كتاب روايات زيادي در اين باره آمده كه ما به اين دو اكتفا مي كنيم] و خلاصة كلام اين كه مسلّماً ‏علي، فاطمه و حسنين، آل پيامبر مي باشند و قطعاً حبّ فاطمه(س) ضميمة اجر نبوّت و نشان ‏دهندة ولايت اوست.‏ 

آية پنجم

إنّا عرضنا الأمانة علي السّموات و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها و حملها الإنسان إنّه كان ظلوماً جهولاً12
ما امانت [الهي و بار تكليف] را بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرديم پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند، و[لي] انسان آن را برداشت؛ راستي او ستمگري نادان بود
آية مذكور نيز از آياتي است كه در اثبات ولايت حضرت صدّيقه(س) مي توان از آن استفاده ‏كرد. امانتي كه خداي تعالي به آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرده است و از آن ها خواسته تا آن را بپذيرند ‏و اين امانت، همان ولايت پيامبر اكرم(ص) و امير المؤمنين و فاطمه و حسنين و ائمّة بعد از آنان مي باشد
‏مفَضَّل بن عمر از حضرت امام صادق (ع) نقل مي كند:‏ 
خداي تعالي ارواح را دو هزار سال قبل از خلقت بدن ها آفريد، و شريف ترين و برترين روح ها را، ارواح ‏محمّد، علي، فاطمه و حسنين و ائمّة نه گانه از نسل حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ قرار داد و آنان را ‏برآسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرد، نور چهارده معصوم همه جا را فرا گرفت و جهان گير شد. آنگاه از جانب ‏حق تبارك و تعالي به آسمان ها و زمين خطاب آمد كه: اينانند دوستان و اولياي من، و اينان هستند حجّت هاي ‏من بر همة مخلوقاتم. (لذا حضرت صدّيقه(س) حجّت و وليّةالله است به نصّ خود حضرت ‏احديّت جلّت عظمته). هيچ يك از آفريدگانم نزد من محبوب تر از آن ها نيست؛ بهشتم را براي دوستان آنان، و ‏آتش دوزخم را براي مخالفين و دشمنان آنان آفريده ام؛ پس ولايتشان امانت من است در نزد مخلوقاتم. به ‏جز اين برگزيدگان من، كيست كه بتواند اين بار امانت را با تمام سنگيني اش بر دوش كشد و يا مدّعي ‏اين مقام باشد؟13‏ 
‏ در قسمتي ديگر از حديث حضرت صادق(ع) مي فرمايد:‏ 
بعد از اين جريان، فرستادگان الهي (درساية ولايت چهارده معصوم) نگهدارندة اين امانت و معرِّف آن ‏بوده اند، و به اوصياي خود و مخلصين امّت خويش نيز اين موضوع را بيان مي كردند… 
‏ در نتيجه، حضرت صدّيقة زهرا(س) نيز وليّة انبيا بوده است، چنان كه پيامبر اعظم و علي و ‏يازده امام ديگر وليّ آنان بوده اند. يعني همة انبيا به خضوع و فروتني در مقابل اين چهارده وجود مقدّس ‏ايمان و اعتقاد داشته اند، چنان كه در بعضي از احاديث آمده است كه از جمله اعمال حضرت موسي و ‏حضرت عيسي در زمان نبوّت آن دو پيامبر، ذكر صلوات بر محمّد و آل محمّد بوده است، و اين خود نشان ‏دهندة اعتراف به ولايت چهارده معصوم مي باشد… و سپس اضافه مي نمايد كه اين ولايت همان است كه ‏خدا مي فرمايد
إنّا عرضنا الأمانة

 


پي نوشت ها:

? برگرفته از: كتاب فاطمه الزهرا(س)، به كوشش حبيب چاپچيان، چاپ اميركبير
‏1 – سوره احزاب (??) ، آيه 33‏
‏2 -اسناد شأن نزول آية تطهير، در مجلدات دوازدهم به بعد الغدير آمده و متأسفانه تاكنون طبع نگرديده ‏است.‏ 
‏3 – مسند احمد، ج 2، ص 259 ـ 285 ، شواهد التنزيل، ج 2، ح 637 ـ 639 و 644 و 773‏
‏4 – سوره آل عمران (?) ، آيه 61‏
‏5 – بعضي از مصادر شأن نزول اين آيه: صحيح مسلم، مسند احمد بن حنبل، سنن تِرمِذي، تفسير طبري، ‏السنن الكبري (بيهقي)، الاغاني
‏6 – سوره بقره (?) ، آيه 37‏
‏7 – الخصائص العلويه، ابو الفتح محمد بن علي نطنزي، الغدير، ج 7، ص 301‏
‏8 – سوره شوري (42)، آيه 23‏
‏9 – براي ديدن توصيف و توثيق اين افراد در نزد دانشمندان اهل سنت ، به پاورقي هاي كتاب فاطمه زهرا ‏مراجعه فرماييد.‏ 
‏10 – شماره 9‏
‏11 – شرح المواهب اللَّدُنّيّه، ج 3، ص 21‏
‏12 – سوره احزاب (??) آيه 72‏
‏13 -معاني الاخبار ص 108 تا 110 . خوانندگاني كه مايل به كسب آگاهي بيشتر از وجوه تفسيري اين آيه ‏در روايات اهل بيت هستند مي توانند به بحار ج 57 ص 278 مراجعه بفرمايند.


منبع: خبرگزاری – فارس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *