بعد از پیروزی انقلاب به «کمیتهی دفاع شهری اصفهان» رفت. باید از آرزوهایش محافظت میکرد. شهر در دست مردم بود؛ از حفظِ امنیت شهر تا جمعآوری زباله و تقسیم غذا و سوخت، همه را مردم بر عهده داشتند. حسین به سبب آشناییاش با تجهیزات نظامی، مسئول اسلحهخانه کمیته شد. خیلیها هنوز هم جوان بیست سالهای رابه یاد دارندکه سر به زیر و کم حرف، با چشمهایی که همیشه خندهای آرام کنارههایش را چین انداخته بود، با لباس ساده و کفشهای کتانی و موها و ریشهای کوتاه، به کمیته میآمد و آمادهی انجام هر کاری میشد که زمین مانده بود.
منبع: کتاب «پروانه در چراغانی» – شهید حسین خرازی، انتشارات سوره مهر، ص 10 و 11.