در پادگان الرشید، یکی از بچّه‌ها علیه صدام شعار می‌داد، به همین دلیل عراقی‌ها آنقدر او را شکنجه دادند تا بیهوش شد. پس از مدّتی او را به زور به هشو آوردند و مقدار زیادی صابون به او خوراندند! این آزاده دلاور پس از آن مبتلا به اسهال شدید شد و شش ماه بعد با تحمل زجر فراوان، شربت شهادت را نوشید.


 

منبع: کتاب رسم خوبان 4 ـ صبر و استقامت ـ صفحه‌ی 45/ زورق معرفت،  ص 52.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *