– تاریخ الامم و الملوک؛ ابوجعفر محمد بن جریر طبری (310 ق)
طبری، ذیل حوادث سالهای 60 و 61 قمری به بیان و شرح حوادثی پرداخته است که منجر به واقعهی عاشورا شد. بخش بزرگ گزارش عاشورا در این اثر، مرهون گزارشهای مقتل الحسین ابومِخْنَف است. وی این گزارشها را به واسطهی هشام بن محمد بن سائب کلبی، شاگرد ابومِخْنَف، از وی نقل کرده است. اسناد در این زمینه چنین است: «قال هشام بن محمد عن ابی مِخْنَف» یا «قال هشام قال ابومِخْنَف» و یا «حدثت عن هشام، عن ابی مِخْنَف…».[1] افزون بر این، از خود مقتل هشام نیز بهرهی بسیار برده و برخی گزارشها را از خود هشام، که از غیر ابومِخْنَف نقل کرده، بیان نموده است.[2] در حقیقت، هشام همهی کتاب، یا بیشتر روایات ابومِخْنَف را با اضافاتی که از طریق دیگر داشته، به صورت کتابی تدوین و تنظیم کرده که یک قرن بعد، طبری از آن بهرهی کامل برده است.
طبری، گزارشهای واقدی را نیز نادیده نگرفته است.[3] همچنین وی نقل مهمی را از امام باقر (علیه السلام) به روایت عمّار دُهْنی از مرگ معاویه و بیعتخواهی ولید بن عُتْبَه (حاکم مدینه) از امام حسین (علیه السلام) تا بازگشت اهل بیت به مدینه و عزاداری بنی هاشم در این شهر، در دو بخش آورده است.[4] طبری در بخش اول از نقل یاد شده، نخست گزارش واقعه را از ابتدا تا پایان شهادت مسلم بن عقیل به اختصار از عمّار دُهْنی نقل کرده و سپس تفصیل آن را از ابومِخْنَف، گزارش کرده است.[5]
مجموع گزارشهای حادثهی کربلا در تاریخ طبری با عنوان استشهاد الحسین (علیه السلام) با تحقیق السید الجمیلی به ضمیمهی رسالهی «رأس الحسین (علیه السلام)» ابن تِیْميّه به چاپ رسیده است.[6] همچنین گزارشهای طبری دربارهی قیام امام حسین (علیه السلام) به اهتمام حجت الله جودکی ترجمه و تصحیح، و با عنوان قیام جاوید، گردانیدهی مقتل الحسین ابیمِخْنَف چاپ شده است.[7]
– تاریخ نامهی طبری؛ ابو علی بَلْعَمی (قرن چهارم)
بَلْعَمی، با عنوان «خبر پادشاهی یزید بن معاویه» گزارش واقعهی کربلا را آغاز کرده و با گزارش فرستادن اهل بیت به مدینه توسط یزید، آن را در قالب هجده صفحه پایان داده است.[8] با آنکه مشهور است که تاریخ بلعمی ترجمهی فارسی تاریخ طبری است، چنانکه متن این اثر خود گواه است، با یک بررسی اجمالی، به سهولت میتوان دریافت که این اثر، ترجمهی تمام و دقیق گزارشهای طبری نیست؛ بلکه ترجمه و برداشت اختصارگونهی مترجم از تاریخ طبری همراه با افزودههای اوست. از این رو در همین بخش محل بحث، یعنی گزارش قیام امام حسین (علیه السلام)، شاهد گزارشهایی هستیم که اصلاً در متن تاریخ طبری وجود ندارد؛ مانند اینکه:
– امام حسین (علیه السلام) به پیشنهاد و ابتکار ابن عباس، مسلم بن عقیل را روانهی کوفه کرد؛[9]
– سن طفل شیرخوار امام یک سال بوده است؛[10]
– بدن مطهر امام حسین (علیه السلام) بی سر و پا، به همراه دیگر شهدا، سه روز بر روی زمین کربلا افتاده بود؛[11]
– تعیین محل دفن امام حسین (علیه السلام)، حضرت علی اکبر و حضرت عباس.[12]
چنین گزارشهایی را به هیچ رو نمیتوان در تاریخ طبری یافت و تنها مورد آخر را در گزارش شیخ مفید در کتاب ارشاد میتوان یافت.[13]
نکتهی آخر آنکه بخش مربوط به امام حسین (علیه السلام) از تاریخنامهی طبری به اضافهی گزارش قیام مختار و خونخواهی وی، از روی نسخهای که از قرن ششم بر جای مانده به عنوان قیام سیّد الشّهداء حسین بن علی (علیه السلام) و خونخواهی مختار به چاپ رسیده است.[14] گزارشهای نسخهی یاد شده با متن تاریخنامهی طبری، تصحیح محمد روشن، تفاوت دارد.
– کتاب الفُتوح؛ ابومحمد احمد بن اَعْثَم کوفی (314 ق)[15]
اِبْن اَعْثَم کوفی در کتابش با عنوان الفتوح به بیان حوادث تاریخ اسلام پس از رحلت پیامبر، به ویژه جنگها و فتوحات خلفا و حاکمان اسلامی بر اساس تسلسل زمانی حوادث، پرداخته است. وی به مناسبت بیان حوادث سال 60 و 61 قمری، مناسب با ساختار کتاب خود به گزارش نهضت عاشورا نیز پرداخته است. به سبب اهمیت این حادثه، وی حدود 157 صفحه (یعنی حدود یک دهم) از کتاب خود را به گزارش این حادثه اختصاص داده است. او گزارش قیام عاشورا را با عنوان «ابتداء أخبار مقتل مسلم بن عقیل و الحسین بن علی و ولده و شیعته…» آغاز کرده[16] و با گزارش بازگرداندن محترمانهی اسرای اهل بیت به مدینه با فرمان یزید، به پایان رسانده است.[17]
سبک تاریخنگاری ابن اعثم همانند یعقوبی و دِیْنَوَری، بدون ذکر سند و ترکیبی، و در برخی موارد، قصهپردازی و داستانسرایی است.[18] از این رو گزارشهای او را دربارهی واقعهی عاشورا، بایستی با احتیاط و با مقایسه با اخبار ابومِخْنَف در تاریخ طبری و ارشاد شیخ مفید و گزارشهای مورخانی همانند بَلاذُری و دِیُنَوَری بررسی کرد و در صورت عدم تعارض و مخالفت، به آن توجه نمود.
با این همه، این اثر از منابع مهم و کهن تاریخی است که در طول زمان، شیعه و سنی به آن استناد کردهاند. برای نمونه، برخی از اخبار مناقب ابن شهر آشوب و بحار الانوار و بسیاری از مطالب مقتل الحسین خوارزمی، از این کتاب گرفته شده است.
همچنین برخی از گزارشهای ابن اعثم، از ارزش خاصی برخوردار است؛ چرا که وی در نقل آن بر همهی مورخان، پیشی گرفته است؛ همانند گزارش متن وصیتنامهی امام حسین (علیه السلام) به محمد حنفیه و جملهی مشهور حضرت دربارهی فلسفهی قیام خویش: و انّی لَمْ اَخْرُج اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ….[19]
از دیگر گزارشهای ارزشمند او، نقل خطبهی انقلابی و پرشور حضرت زینب (س) در نکوهش از کوفیان، هنگام اسارت در کوفه است که پس از ابن ابی طَیْفُور[20] (280 ق)، نخستین ناقل این خطبه است. همچنین ابن اعثم در ارائهی گزارش احتجاج پیرمرد شامی با امام سجاد (علیه السلام) هنگام ورود اسرا به شام و مجاب شدن پیرمرد و توبه کردن وی،[21] بر همهی مورخان و مقتلنویسان، تقدم دارد و به نظر میرسد که شیخ صدوق (381 ق) هم که بعدها آن را نقل کرده است،[22] از ابن اعثم گرفته است؛ چنان که کهنترین منبع موجود دربارهی خطبهی امام سجاد (علیه السلام) در مجلس یزید نیز، این کتاب است.[23] همچنین وی برخی از اخبار را دربارهی آگاهی امام حسین (علیه السلام) از شهادتش آورده است. برای نمونه، وی جریان خواب امام حسین (علیه السلام) را در کنار قبر جدش پیامبر (ص) در مدینه نقل کرده است که در آن رسول خدا (ص) به حضرت فرمود: «به زودی میبینم که تو در سرزمین کربلا به دست گروهی از امتم کشته خواهی شد، در حالی که تشنه هستی و سیراب نمیشوی».[24] افزون بر این، ابن اعثم اخبار مربوط به پیشگویی ملائکه و پیامبر (ص) و حتی خبری از کعب الاحبار یهودی دربارهی شهادت امام حسین (علیه السلام) را آورده است.[25] این در حالی است که چنین گزارشهایی در منابع متقدم یا معاصر ابن اعثم، کمتر و گاهی با اشاره، به چشم میخورد.
ترجمهی کتاب الفتوح
در قرن ششم (سال 596 )، محمد بن احمد مستوفی هَرَوی کتاب الفتوح را از آغاز دوران خلافت ابوبکر تا پایان حادثهی عاشورا[26] ترجمه کرد. این کتاب، چندی پیش با تصحیح غلام رضا مجد طباطبایی منتشر شد.[27] از آنجا که مترجم، دارای تمایلات شیعی بوده، برخی از تعابیر و باورهای شیعی را در ترجمه، افزوده است.[28]
بخش پایانی این ترجمه، مربوط به حادثهی عاشورا از آغاز تا فرجام آن است و با متن اصلی تفاوتهایی دارد که از راه بررسی و تطبیق بین دو متن اصل و ترجمه، مشخص میشوند. برای نمونه، در جریان آگاهی ابن زیاد از حفر چاه توسط امام حسین (علیه السلام) در کربلا، مترجم گزارش کیفیت حفر چاه را همانند خوارزمی آورده است که این در گزارش ابن اعثم نیست.[29] احتمال دارد گزارش یاد شده، یا در نسخهی موجود از الفتوح نزد مترجم وجود داشته، یا وی این گزارش را از مقتل خوارزمی گرفته و در تکمیل گزارش ابن اعثم، به متن ترجمه افزوده است. همچنین مترجم، افرادی را مانند مالک بن اَوْس مالکی[30] و عمرو بن خباوه[31] از اصحاب امام حسین (علیه السلام) دانسته که نه تنها در گزارش ابن اعثم، بلکه در هیچ منبع معتبری، یارانی با این نامها برای امام (علیه السلام) گزارش نشده است. نکتهی آخر در این باره آنکه بخش مربوط به امام حسین (علیه السلام) از این ترجمه، با عنوان قیام امام حسین (علیه السلام) (برگزیده از کتاب الفتوح) به صورت مستقل چاپ شده است.[32]
– اَلْعِقْدُ الْفَرید؛ احمد بن محمد بن عبدربّه اندلسی (328 ق)
ابن عبدربّه اندلسی به مناسبت بیان حوادث سال 61 قمری ده صفحه از نگاشتهی خود را به قیام عاشورا اختصاص داده است.[33] وی در این ده صفحه گزارش مختصری از قیام امام حسین (علیه السلام) از آغاز تا پایان آورده است. نکتهی درخور توجه در این نگاشته، اخبار مورخان و مقتلنویسانی است که او از آنها بهره برده است. وی چند صفحهی آغاز گزارش خود را در این باره، از مقتل قاسم بن سلّام هروی، که اکنون از میان رفته است، به واسطهی شخصی به نام علی بن عبد العزیز نقل کرده است. سپس از محدثان، مورخان و نسبشناسانی همانند زُبَیْر [بن بکار] به واسطهی علی بن عبد العزیز، ضحّاک بن عثمان خُزاعی، شَعْبی به نقل از یحیی بن اسماعیل، و حسن بصری به نقل از ابو الحسن مدائنی، اخباری را آورده است.
– کتاب المِحَن؛ ابو العرب محمد بن احمد بن تمیم تمیمی (333 ق)
مؤلف این اثر، دوازده صفحه را به گزارشی دربارهی شهادت امام حسین (علیه السلام) و به ویژه اخباری دربارهی حوادث خارق العادهی پس از آن، از قبیل پدیدار شدن سرخی در آسمان و بر آمدن خون از زیر سنگها، اختصاص داده است.[34] وی در شش صفحهی نخست گزاش خود، همان گزارش قاسم بن سلّام را، که ابن عبدربّه نیز آورده، نقل کرده است.
– إثبات الوصیّة للامام علیّ بن ابیطالب؛ ابو الحسن علی بن حسین مسعودی (متوفای قرن چهارم)
مؤلف این کتاب که از محدثان و مورخان قرن چهارم بوده، در این اثر با آوردن اخباری دربارهی نبوت انبیای الهی و امامت و وصایت دوازده امام، به اثبات نبوت و امامت آنان پرداخته است.[35] تاریخ نگارش این اثر چنانکه خودِ او در پایان کتاب به آن اشاره کرده، سال 332 قمری است.[36]
در هر حال نویسندهی اثبات الوصیّة حدود پنج صفحه از کتاب خود را به اخبار و گزارشهایی دربارهی امام حسین (علیه السلام) اختصاص داده است. چون موضوع این اثر، اثبات وصایت و امامت امامان است، وی اخبار متعددی را دربارهی اثبات امامت و وصایت هر امام آورده است؛ چنانکه در فصل مربوط به امام حسین (علیه السلام)، دو خبر را دربارهی وصایت امام پس از ایشان آورده است.[37] او همچنین اخباری را دربارهی ولادت و شهادت امام حسین (علیه السلام) آورده و نیز جملهی مشهور اَلا وَ إنّ الدّعی بن الدّعی قَدْ رَکزَ بَیْنَ اثْنَتَیْن…- که بخشی از خطبهی حضرت در روز عاشورا است- را نقل کرده که به نظر میرسد این کتاب، کهنترین منبع متن این خطبه به اختصار باشد. او چند گزارش را نیز به حوادث خارق العادهی پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) اختصاص داده است.[38] همچنین او با استناد به حدیثی، آمار سپاه امام حسین را 61 نفر گفته است.[39]
یکی از اخبار و گزارشهای منفرد او این است که امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا 1800 نفر از لشکریان عمر سعد را از پای در آورد.[40]
– مُرُوجُ الذَّهَب و معادن الجوهر؛ ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی (متوفای 346 ق)
مسعودی، مورخ و جغرافیدان مشهور قرن چهارم، از نوادگان عبدالله بن مسعود،[41] صحابی بزرگ رسول خدا (ص) است. او به مناسبت گزارش حوادث سال 61 قمری، هشت صفحه از اثر خود را به گزارش واقعهی کربلا اختصاص داده است.[42] اگرچه گزارش او دربارهی واقعهی عاشورا، برگرفته از همان گزارشهای مشهور منابع کهن است، برخی از گزارشها را تنها او آورده است. برای نمونه، وی تاریخ ورود مسلم بن عقیل را به کوفه، پنجم شوال نگاشته است.[43] همچنین او آمار اصحاب امام (علیه السلام) را هنگام روانه شدن به کربلا به همراه سپاه حر، پانصد سوار و حدود صد پیاده،[44] و آمار شهدای کربلا را 87 نفر نوشته است.[45]
– اَلْبَدْءُ و التاریخ؛ مطهر بن طاهر مقدسی (متوفای پس از 355 ق)
مقدسی نیز مباحثی چون بیعت ستاندن یزید، سفر مسلم به کوفه، واقعهی کربلا و بیان اشعار یزید هنگام چوب زدن بر لبهای مبارک امام حسین (علیه السلام) را در چند صفحه از تاریخ خود گزارش کرده است.[46]
– مقاتل الطالبیین؛ ابوالفرج اصفهانی (356 ق)
از میان شیعیان غیر امامی نیز، ابوالفرج اصفهانی که اموی نسب، ولی دارای گرایش شیعی بوده،[47] با تدوين كتاب مقاتل الطالبيين، ضمن نقل روايات مسند دربارهی قيامها و كشتههای خاندان ابوطالب، حدود 44 صفحه را به مقتل امام حسين (علیه السلام) و اهل بيت و اصحاب او و نيز اسارت خاندانش اختصاص داده است.[48]
در گزارش ابوالفرج از مقتل امام حسين (علیه السلام)، ابتدا اسامی و چگونگی شهادت 23 تن از شهدای بنی هاشم (با احتساب امام حسين (علیه السلام)) آمده، و در ادامه چگونگی شهادت مسلم بن عقيل در كوفه با تفصيل بيشتر گزارش شده است. وی در نهايت جريان، شهادت امام حسين (علیه السلام) و سپس گوشههايی از گزارشهای مربوط به اسارت اهل بيت حضرت را آورده است و در مجموع، بنای وی بر ايجاز و عدم تفصيل بوده است.
وی اخبار مربوط به حادثهی كربلا را از چند راوی نقل كرده، اما بخش اصلی حادثه، يعنی شهادت امام حسين (علیه السلام) و مقدمات آن را از ابومِخْنَف نقل كرده است و در واسطههای ميان او و ابومِخْنَف، گاه به نام نصر بن مُزاحِم مِنْقَری،[49] و گاه به نام ابو الحسن مدائنی[50] برمیخوريم. وی رواياتی نيز از امام سجاد (علیه السلام)، امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) در اين زمينه نقل كرده است.[51] در برخی موارد، مانند گزارش چگونگی شهادت حضرت، چند روايت را تركيب كرده و پس از ذكر سندها، يك جا، به نقل متن آنها پرداخته است. شيوهی روايی و تأكيد بر نقل اسناد توسط ابوالفرج، موجب شده كه امكان نقد سندی در روايت او فراهم شود، و نيز از اين راه، امكان احيای اثر از بين رفتهی ابومِخْنَف در مقتل نيز (تا اندازهای كه ابوالفرج از او نقل كرده) امكانپذير شده است. ابوالفرج در برخی موارد، اشعاری نيز از شعرای مرثيهسرا، ماننند كُمِيْت بن زيد اَسَدی[52] و سليمان بن قَتَّه[53] نقل كرده است.
– شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار؛ قاضی نُعمان تميمی مغربی (363 ق)
از ديگر شيعيان كه در اين قرن، روايت مربوط به مقتل امام حسين (علیه السلام) را نقل كردهاند، قاضی نعمان بن محمد تميمی مغربی است. وی در كتاب خود با عنوان شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار بيش از 50 روايت دربارهی شهادت امام حسين (علیه السلام) و گزارش حادثهی عاشورا و وقايع پس از آن نقل كرده است.[54]
مؤلف، دارای پيشينهی غير شيعی و از پيروان مذهب مالكی[55] (و به قولی حنفی)[56] بوده و سپس به تشيع گراييده است؛ ولی در اينكه وی شيعهی امامی بوده يا اسماعيلی، ميان شرح حالنويسان، اتفاق نظر نيست. بسياری از عالمان شيعی و برخی از شرح حالنويسان غير شيعی، او را شيعهی امامی دانستهاند، كه برای تقيه از دولت فاطمی، اين امر را در نوشتههايش بروز نمیداده و به همين دليل از امامان پس از امام صادق (علیه السلام) با كنيههای مشترك ياد كرده است.[57] اما بايد توجه داشت كه او در نوشتههايش ضمن شرح اخبار، تصريح كرده كه اسماعيلی است و حتی گاهی ردّيههايی بر اماميه نوشته است.
منبع: کتاب مقتل جامع سیدالشهدا علیه السلام/ تحقیق و تنظیم: مهدی پیشوایی/ مؤلف: جمعی از نویسندگان / انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
[1]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج 5، ص 338، 358، 382، 400، 411، 435، 465- 467.
[2]. همان، ص 351، 356، 386، 398، 409، 449، 455، 459، 463، 465 – 467.
[3]. همان، ص 346، 394.
[4]. همان، ص 347 – 351، 389، 390.
[5]. همان، ص 347 – 351.
[6]. طبری- ابن تیمیّه، استشهاد الحسین ویلیه رأس الحسین، تحقیق سید جمیلی، دار الکتاب العربی، بیروت، 1417 ق.
[7]. قیام جاوید (مقتل الحسین ابی مِخْنَف)، ترجمه و تصحیح حجت الله جودکی، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی – انتشاراتی تبیان، تهران، 1377 ش.
[8]. بلعمی، تاریخ نامهی طبری، تصحیح محمد روشن، ج 4، ص 698 – 715.
[9]. همان، ص 699.
[10]. همان، ص 710.
[11]. همان، ص 712.
[12]. همان.
[13]. شیخ مفید، الارشاد، تحقیق مؤسسة آل البیت، ج 2، ص 144، 126.
[14]. بلعمی، قیام سیّد الشّهداء حسین بن علی و خونخواهی مختار، تصحیح محمد سرور مولایی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1359 ش، و نیز پژوهشگاه علوم انسانی، تهران، 1377 ش. چنانکه مصحح آن در مقدمهی این اثر نگاشته است، این نسخه به شمارهی 7481 در کتابخانهی آستان قدس رضوی نگهداری میشود و کاتب آن، اسحاق بن محمد بن عمر بن محمد شروانی بوده که کتابت این نسخه را در محرم 586 قمری به پایان برده است (همان، ص 8، مقدمه).
[15]. دربارهی او گفته است که ابن اعثم کتابی تاریخی دارد تا پایان عصر مقتدر (یاقوت حَمَوی، معجم الادباء، ج 2، ص 231). از این عبارت دانسته میشود که او تا پایان عصر خلافت مقتدر، یعنی سال 320 زنده بوده است.
[16]. ابن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، ج 4، ص 322.
[17]. همان، ج 5، ص 134.
[18]. برای نمونه، او گزارش مفصل چگونگی خروج امام را از مدینه، برخلاف همهی گزارشهای معتبر، اینگونه نگاشته است که ابتدا امام حسین به بیعت فرا خوانده شد؛ پس از مخالفت حضرت و احتجاج وی با مروان، در راه خروج از منزل خود، ولید بن عُتْبَه حاکم مدینه، خبر آن را به شام فرستاد (که به طور طبیعی دریافت پاسخ یزید، باید چندین روز به درازا کشیده باشد) و چون نامهی یزید حاوی فرمان کشتن امام به دست ولید رسید، امام حسین چند شب در مدینه توقف کرد و سپس بر سر قبر جدش پیامبر حاضر شد و آنگاه شبانه (ظاهراً شب سوم) از مدینه خارج شد (همان، ص 10 – 22)؛ در حالی که بر اساس منابع معتبر، که قراین و شواهد و شرایط حاکم نیز همین را اقتضا میکرده است، امام حسین شب اول به قصر ولید، حاکم مدینه رفت و شب دوم از مدینه خارج شد.
[19]. همان، ص 21. البته چنانکه خواهیم نوشت، بعدها ابن شهر آشوب (588 ق) این جملهی مشهور را در قالب پاسخ شفاهی ( نه وصیتنامهی) امام حسین (علیه السلام) به پیشنهاد عبد الله بن مطیع، محمد حنفیه و ابن عباس در نهی از رفتن حضرت به عراق آورده است. نکتهی دیگر در این باره آنکه در برخی از منابع متأخر شیعی همانند بحار الانوار(ج 44، ص 329 – 330) این جملهی مشهور در همان قالب وصیتنامه آمده و علامهی مجلسی اگرچه، این نقل را از کتاب تَسْلِیَةُ الْمُجَالِس و زینَةُ الْمُجالس سید محمد بن ابیطالب موسوی نقل کرده است، با اندکی بررسی و مقایسه، میتوان به این نکته پی برد که تَسْلِیَةُ الْمُجَالِس و زینَةُ الْمُجالِس نیز از مقتل الحسین خوارزمی گرفته که او نیز، از ابن اعثم گرفته است. متن کامل این وصیتنامه، در فصل اول از بخش سوم این کتاب، در نقل جریان ملاقات امام حسین (علیه السلام) با برادرش، محمد بن حنفیه ذکر شده و توضیحات لازم دربارهی آن داده شده است.
[20]. ابن ابی طیفور، بلاغات النساء، ص 23 – 24.
[21]. ابن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، ج 5، ص 130.
[22]. شیخ صدوق، الامالی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، مجلس 31، ص 230، ش 3. البته از میان مفسران متقدم، محمد بن جریر طبری (310 ق) در تفسیر جامع البیان (ج 25، ص 33) در تفسیر آیه «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى (شوری، 23) گفتوگوی پیرمرد شامی را با امام سجاد (علیه السلام) آورده است.
[23]. ابن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، ج 5، ص 132 – 133.
[24]. همان، ص 19، 87، 99 – 100. مفاد این گزارش ابن اعثم که حاکی از خبر دادن امام حسین (علیه السلام) از شهادت خویش بر اساس اخبار جدش در رؤیاست، برخلاف گزارش مورخانی مانند ابیمخنف و کلبی است که طبق آنها امام هنگام حرکت از مکه به سمت عراق، در گفتگو با عبدالله بن جعفر، از دیدن جدش در رؤیا خبر داد؛ اما از افشای مضمون آن خودداری کرد و فرمود: آن رؤیا را تا به حال برای احدی نقل نکردهام و نقل هم نمیکنم تا زمانی که خدا را ملاقات کنم. این گفتوگو را در جریان حرکت امام از مکه به سمت عراق خواهیم آورد.
[25]. همان، ج 4، ص 323 – 327.
[26]. در اینکه مترجم کتاب الفتوح یک یا دو نفر بوده است، ر. ک: همو، الفتوح، ترجمهی محمد بن احمد مستوفی هَرَوی، تصحیح غلام رضا مجد طباطبایی، ص 18 به بعد، مقدمهی مصحح.
[27]. همان، ترجمهی مستوفی هَرَوی، تصحیح غلام رضا مجد طباطبایی، ص 819 – 924.
[28]. برای نمونه مقایسه کنید صفحات 499، 567، 644 و 811 از ترجمهی الفتوح را به ترتیب با متن ابن اعثم، ج 2، ص 543 – 544 و ج 3، ص 77، 158 – 159 و ج 4، ص 346.
[29]. ابن اعثم، الفتوح، ترجمهی محمد بن احمد مستوفی هَرَوی، تصحیح غلام رضا مجد طباطبایی، ص 893، مقایسه کنید با کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، ج 5، ص 91.
[30].ابن اعثم، الفتوح، ترجمهی محمد بن احمد مستوفی هَرَوی، تصحیح غلام رضا مجد طباطبایی، ص 905.
[31]. همان. گویا خباوه تصحیف جناده است.
[32]. همو، قیام امام حسین (برگزیده از کتاب الفتوح)، ترجمهی محمد بن احمد مستوفی هروی، تصحیح غلام رضا مجد طباطبایی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1373 ش.
[33]. ابن عبدربه اندلسی، اَلْعِقْدُ الْفَرید، تحقیق علی شیری، ج 4، ص 352 – 362.
[34]. تمیمی، کتاب المِحَن، تحقیق یحیی و هیب جبوری، ص 142 – 155.
[35]. نجاشی، رجالی شهیر، با توجه به همنامی و معاصر بودن مؤلف این کتاب با مسعودی، مورخ مشهور قرن چهارم و مؤلف کتاب مُرُوجُ الذَّهب، این دو نفر را یکی دانسته و اثبات الوصیّة را به مؤلف مُرُوجُ الذَّهب نسبت داده است (نجاشی، رجال النجاشی،تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، ص 254، ش 665). اما این نسبت با توجه به مشخص نبودن مذهب مسعودی (مؤلف مُرُوجُ الذَّهب) و تفاوت قلم و سبک نگارش وی با شیوهی نگارش مؤلف اثبات الوصیّة، نمیتواند به سادگی اثبات شود. محققان معاصر دربارهی مذهب مسعودی و انتساب اثبات الوصیّة به وی، نظرها و دیدگاههای متفاوتی را بیان کردهاند (ر. ک: علی محمد ولوی، «مذهب ابو الحسن علی بن حسین مسعودی»، مسجد، سال سوم، 1373 ش، ش 17، ص 76). وی با آوردن شواهد و قراینی، مسعودی را دوازده امامی، و در نتیجه، اثبات الوصیّة را نیز از تألیفات وی دانسته است. اما در مقابل محقق دیگری در اثبات سنی بودن مؤلف کتاب مُرُوجُ الذَّهب کوشیده و مؤلف اثبات الوصیّة را شیعهی امامی اثنا عشری خالص معرفی کرده و او را غیر از مسعودی صاحب مُرُوجُ الذَّهب دانسته است (سید محمد جواد شُبیری زنجانی، اثبات الوصیّة و مسعودی صاحب مُرُوجُ الذَّهب»، انتظار، سال دوم، 1381 ش، ش 4، ص 201 – 228).
[36]. مسعودی، اثبات الوصیة، ص 273.
[37]. همان، ص 167.
[38]. همان، ص 163 – 167.
[39]. همان، ص 166.
[40]. همان، ص 168.
[41]. ابن ندیم، کتاب الفهرست، تحقیق رضا تجدد، ص 171.
[42]. مسعودی، مُرُوج الذَّهب، تحقیق محمد محی الدین عبد الحمید، ج 3، ص 64 – 72.
[43]. همان، ص 64.
[44]. همان، ص 70.
[45]. همان، ص 71. البته پس از او، مقدسی نیز چنین آماری را در کتابش آورده است (مقدسی، اَلْبَدُءُ و التاریخ، ج 6، ص 11).
[46]. مقدسی، همان، ص 8 – 13.
[47]. از كتاب مقاتل الطالبيين او میتوان اين گرايش را استنباط كرد؛ اما نمیتوان او را شيعهی امامی دانست.
[48]. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبيين، تحقيق احمد صقر، ص 78 – 122. شيوهی ابوالفرج در نقل روايات، معمولاً شيوهی روايی و به صورت نقل خبر همراه با ذكر سند آن است.
[49]. همان، ص 112.
[50]. همان، ص 86، 93، 94، 108، 114.
[51]. همان، به ترتيب: يك، نُه و چهار روايت، در صفحات 85، 87، 89، 93، 95، 112، 113.
[52]. همان، ص 84.
[53]. همان، ص 121.
[54]. قاضی نُعمان تميمی مغربی، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، تحقيق سيد محمد حسينی جلالی، ج 3، ص 134- 200، ش 1074 – 1128.
[55]. ابن خَلَّكان، وفيات الاعيان و أنْباء أبْناء الزمان تحقيق احسان عباس، ج 5، ص 415.
[56]. ابن تغری بردی، النُّجُومُ الزَّاهرة فی احوال ملوك مصر و القاهرة، ج 4، ص 106.
[57]. دربارهی زندگی، اعتقادات و مذهب و تأليفات او، ر . ك: قاضی نعمان تميمی مغربی، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، مقدمه و تحقيق سيد محمد حسينی جلالی، ج 1، ص 17 – 82، مقدمه. همچنين محقق ديگری دربارهی مذهب او پژوهش مفصلی كرده و با ارائهی دلايل و شواهدی، اسماعيلی بودن وی را اثبات كرده است. (ر. ك: امير جوان آراسته، «قاضی نُعمان و مذهب او»، هفت آسمان، سال سوم، 1380 ش، ش 9- 10، ص 58 به بعد).